86/8/7
11:27 ع
86/8/6
9:14 ع
دخترک 8 ساله بود، اهل کرمان. موقع بازی در کوچه بود که با اتومبیلی تصادف کرد. ضربه آنقدر شدید بود که به حالت کما و اغما رفت. حال زهرا هر روز بدتر از روز قبل می شد. مادرش دیگر نا امید شده بود. دکترها هم جوابش کرده بودند.
دکتر معالجش -دکتر سعیدی، رزیدنت مغز و اعصاب- می گوید: زهرا وقتی به بیمارستان اعزام شد ضربه شدیدی به مغزش وارد شده بود. برای همین هم نمی توانستیم هیچگونه عملی روی او انجام دهیم. احتمال خوب شدنش خیلی ضعیف بود.
در بخش مراقبتهای ویژه، پیرزنی چند هفته ای است که بر بالین نوه اش با نومیدی دست به دعا برداشته است.
این ایام مصادف بود با سفر رهبر انقلاب به استان کرمان. ولی حیف که زهرا با مادربزرگش نمی توانستند به استقبال و زیارت آقا بروند. اگر این اتفاق نمی افتاد، حتماً زهرا و مادر بزرگش هم به دیدار آقا می رفتند، اما حیف ....
خود مادر بزرگ ماجرا را اینطور تعریف می کند: وقتی آقا آمدند کرمان، خیلی دلم می خواست نزد ایشان بروم و بگویم: آقاجان! یک حبه قند یا ... را بدهید تا به دختر بیمارم بدهم، شاید نور ولایت، معجزه ای کند و فرزندم چشمانش را باز کند .
مثل کسی که منتظر است دکتری از دیار دیگری بیاید و نسخه شفا بخشی بپیچد همه اش می گفتم: خدایا! چرا این سعادت را ندارم که از دست رهبر انقلاب، سید بزرگوار چیزی را دریافت کنم که شفای بیمارم را در پی داشته باشد. مادربزرگ ادامه می دهد: آن شب ساعت11 بود. نزدیک درب اورژانس که رسیدم، مامور بیمارستان گفت: رهبر تشریف آورده اند اینجا. گفتم: فکر نمی کنم، اگر خبری بود سر و صدایی، استقبالی یا عکس العملی انجام می شد؛ اما ناگهان به دلم افتاد، نکند که راست بگوید. به طرف اورژانس دویدم، نه پرواز کردم. وقتی رسیدم، دیدم راست است. آقا اینجاست. و من در یک قدمی آقا هستم. با گریه به افرادی که اطراف آقا بودند گفتم: می خواهم آقا را ببینم. گفتند: صبر کن، وقتی آقا از این اتاق بیرون آمدند، می توانی آقا را ببینی. وقتی رهبر بیرون آمدند، جلو رفتم. از هیجان می لرزیدم. اشک جلوی دیدگانم را گرفته بود و قدرت حرف زدن نداشتم. عاقبت زبان در دهانم چرخید و گفتم: آقا! دختر هشت ساله ام تصادف کرده و در کما است. نامش زهرا است. ترا به جان مادرت زهرا(س) یک چیزی به عنوان تبرک بدهید که به بچه ام بدهم تا شفا پیدا کند. آقا بدون تأمل چفیه اش را از شانه برداشت و توی دستهای لرزان من گذاشت. داشتم بال در می آوردم. سراسیمه برگشتم و بدون هیچ درنگ و صحبتی فوراً چفیه متبرک آقا را روی چشمان و دست و صورت زهرا مالیدم و ناگهان دیدم زهرا یکی از چشمانش را باز کرد. حال عجیبی داشتم. روحم در پرواز بود و جسمم در تلاش برای بهبودی فرزندم که تا دقایقی پیش، از سلامت وی قطع امید کرده بودیم. ساعت 2 بعد از ظهر آن روز، زهرا هر دو چشمش را کاملاً باز کرد و روز بعد هم به بخش منتقل شد و فردایش هم مرخص گردید.
زهرای کوچک حالا یک یاد گاری دارد که خود می گوید: آن را با هیچ چیز عوض نمی کنم. او می گوید: این چفیه مال خودم است. آقا به من داده، خودم از روی حرم حضرت علی(ع) برداشتم .
مادر بزرگ نیز می گوید: از آن روز تاکنون فقط یک آرزو دارم. آن هم این است که با زهرا به زیارت آقا بروم.
تخلیص از نشریه داخلی لشکر 41 ثارالله
منبع :قافله شهدا
86/8/5
3:50 ع
از شایعات استعفا تا بحران نقدینگی و آب آشامیدنی! |
این روزها مراجعه ای به روزنامه ها و منابع خبری منتقد دولت، خبر از شروع فاز بعدی تخریب دولتمردان می دهد.
به گزارش رجانیوز، حجم عظیم شایعات و دروغ پردازی های رسانه ای در طول یکی دو روز گذشته با خلق فضای بی ثباتی و نا امنی حتی فرصت پاسخگویی به آنها را نیز از دولتمردان سلب کرده است. در این راستا برخی از روزنامه های ضداصولگرا، عدم بازدید رئیس جمهور از بنای یادبود کشتار ارامنه را بهانه خوبی برای خلق سناریوی خودبافته رسانه ای یافته و با ربط بازگشت زودهنگام رئیس جمهور از ارمنستان به پرونده هسته ای سعی در القای شرایط فوق العاده در کشور نمودند.
این در حالی است که بنا بر اظهارات رئیس جمهور، این سفر قرار بود 22 ساعت به طول بینجامد که به علت برخی دیدارها حتی 1.5 نیز بیشتر به طول انجامید.
برای نمونه اعتماد ملی ترجیح داد با چسباندن مغرضانه اظهار نظرها به یکدیگر و تنظیم گزارشی ضعیف، "تحولات غیرمنتظره" در کشور را دلیل "تصمیم غیر منتظره" و" بازگشت فوری رئیس جمهور به تهران"! معرفی کند.
این گزارش به نقل از "منابع خبری ارمنستان" می نویسد: سفر رسمی محمود احمدینژاد به ایروان دیروز زودتر از موعد برنامهریزیشده به پایان رسید.
این در حالیست که یک پایگاه خبری در ترکیه (خبر آکتیف) با تیتر "ضربه ایران به ترکیه" به پوشش وسیع خبری "بازدید رئیس جمهور ایران از بنای یادبود کشتار ارامنه" پرداخته بود و بیم آن می رفت با حضور رئیس جمهور در این مکان و اظهارات جانبدارانه از یکی از دو طرف منازعه قدمت دار ترکها و ارامنه، مناسبات کشورمان با یکی از ایندو همسایه، دچار ناملایمات بی مورد شود. با این حال احمدی نژاد در موضعی هوشمندانه با اعلام اینکه ما "هرگونه جنایت علیه بشریت را محکوم می کنیم" از اعلام موضع صریح در این زمینه خودداری کرد.
اعتماد ملی که روتیتر صفحه اول خود را "رئیسجمهور به طور ناگهانی از ارمنستان بازگشت" قرار داده در ادامه گزارش خود به نقل از منابع دیپلماتیک در ارمنستان، می نویسد: بازگشت احمدینژاد به تهران با "اوضاع سیاسی داخلی" و مذاکرات هستهای روز سهشنبه در رم مرتبط است.
گفتنی است در پایان این گزارش پارادوکسیکال آمده است: احمدینژاد در سفر به ارمنستان بر گسترش و تعمیق روابط در همه زمینهها تاکید کرد. طرفین در این سفر چهار یادداشت تفاهم همکاری و یک بیانیه مشترک سفر امضا کردند. ضمن اینکه رئیسجمهور در اولین روز از سفرش به ارمنستان در دانشگاه دولتی ایروان سخنرانی کرد و دکترای افتخاری و مدالاین دانشگاه به وی اعطا شد.
به هر حال سوال اینجاست که دلیل این بحران نمایی در فضای سیاسی کشور به رغم امضای 4 یادداشت تفاهم همکاری، امضای یک بیانیه مشترک، حضور در دانشگاه دولتی ایروان، اخذ دکتری افتخاری و حضور و سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم ارمنستان در سفری یک روزه چیست؟
در همین راستا روزنامه همبستگی نیز با تیتر "تهران در انتظار بحران آب آشامیدنی " به استقبال اظهارات معصومه ابتکار در دوازدهمین نشست کمیته محیط زیست شورای شهر تهران رفت.
در این گزارش همچنین به نقل از قـائـم مـقـام سـازمـان آب و فاضلاب استان تهران آمده است : تهران در مواقع بحرانی تنها برای 8 ساعت ذخیره آب دارد.
گزارش نویس این روزنامه کم تیراژ با " واقعاً نگران کننده" ! خواندن وضعیت آب آشامیدنی پایتخت، بیتوجهی در تصفیه را دلیل این بحران دانست و بر ضرورت پاسخگویی مجلس و دولت تاکید کرد.
این روزنامه همچنین افزود: اگر سری به اورژانس بیمارستانها بـزنـیـم، خـیـل بـیـمـارانـی را مـشاهده میکنیم که ریشه بخش عـمـدهای از بـیـمـاری آنهـا را بـایـد درآلودگی هوا، آلودگی صــــوتـــی، غــیـــر بــهـــداشــتـــی بـــودن غـــذاهـــا، شــیـــریــنـــیجـــات، سبزیجات، نوشابهها، کنسروها، تنقلات و از همه مهمتر آب آشامیدنی دانست.
و به این ترتیب مشکلاتی از قبیل آلودگی صوتی، آلودگی هوا و... یکسره ناشی از سوء مدیریت مجلس و دولت اصولگرا معرفی می شود که به طور کاملاً اتفاقی طی یکی دو روز اخیر، به خیل بیماران بیمارستان ها انجامیده است!
همچنین تهران امروز در گزارشی به "بحران نقدینگی در بانک ها" پرداخت. این روزنامه که از سازمان تبلیغات اسلامی خریداری شده و به یک مقام خدماتی شهر تهران منتسب است، با استناد به سخنان ایرج ندیمی می نویسد: بانکها با بحران نقدینگی روبهرو هستند.
از سوی دیگر، پوشش گسترده شایعه استعفای منوچهر متکی و محمد سعیدی کیا از اقدامات دیگر توپخانه رسانه ای منتقد دولت بود که با تکذیب قاطع رئیس جمهور، مواجه شد.
احمدی نژاد در واکنش به شایعه استعفای سعیدی کیا گفت: اگر شما دلتان میخواهد وزیران را عوض کنید، بگوئید! اینها شایعات دم دستی است.
رئیس جمهور همچنین شایعه استعفای متکی را جنگ روانی علیه دولت دانست و افزود: آقای متکی محکم سرجای خود هستند و کارشان را خیلی هم با نشاط ادامه می دهند.
هرچند اقدام برخی رسانه های غربی در بحرانی جلوه دادن فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورمان امر جدیدی نیست اما همراهی برخی روزنامه های داخلی در این زمینه و اصرار بر "غیرطبیعی" جلوه دادن مناسبات داخلی و خارجی کشور -که علاوه بر خوراک دهی تبلیغاتی به رسانه های بیگانه علیه کشورمان به بی ثبات سازی فضای کشور نیز می انجامد-، لزوم هوشیاری بیشتر مسئولین و مراکز اطلاع رسانی دولت در برابر رویکرد تازه این جریان را ضروری می سازد.
|
86/8/4
11:44 ص
پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت تصویب اصل ذلت بار کاپیتولاسیون 4/8/1343
بسم الله الرحمن الرحیم
"لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا"
آیا ملت ایران می داند در این روزها در مجلس چه گذشت؟ می داند بدون اطلاع ملت و به طور قاچاق چه جنایتی واقع شد؟ می داند مجلس به پیشنهاد دولت، سند بردگی ملت ایران را امضا کرد، اقرار به مستعمره بودن ایران نمود، سند وحشی بودن ملت مسلمان را به آمریکا داد، قلم سیاه کشید بر جمیع مفاخر اسلامی و ملی ما، قلم سرخ کشید بر تمام لاف و گزاف های چندین ساله سران قوم، ایران را از عقب افتاده ترین ممالک دنیا پست تر کرد، اهانت به ارتش محترم ایران و صاحب منصبان و درجه داران نمود، حیثیت دادگاه های ایران را پایمال کرد، به ننگین ترین تصویب نامه دولت سابق با پیشنهاد دولت حاضر بدون اطلاع ملت با چند ساعت صحبت های سری، رای مثبت داد، ملت ایران را در تحت اسارت آمریکائی ها قرار داد. اکنون مستشاران نظامی و غیر نظامی امریکا با جمیع خانواده و مستخدمین آنها آزادند هر جنایتی بکنند، هر خیانتی بکنند، پلیس ایران حق بازداشت آنها را ندارد. دادگاه های ایران حق رسیدگی ندارند، چرا برای آنکه آمریکا مملکت دلار است و دولت ایران محتاج به دلار.
به حسب این رای ننگین، اگر یک مستشار آمریکائی یا یک خادم مستشار آمریکائی به یکی از مراجع تقلید ایران، به یکی از افراد محترم ملت، به یکی از صاحب منصبان عالی رتبه ایران هر جسارتی بکند، هر خیانتی بنماید، پلیس حق بازداشت او را ندارد، محاکم ایران حق رسیدگی ندارد ولی اگر به یک سگ آنها تعرضی بشود، پلیس باید دخالت کند، دادگاه باید رسیدگی نماید.
امروز که دولت های مستعمره، یکی پس از دیگری با شهامت و شجاعت خود را از تحت فشار استعمار خارج می کنند و زنجیرهای اسارت را پاره می کند، مجلس مترقی ایران با ادعای سابقه تمدن دو هزار و پانصد ساله، با لاف همردیف بودن با ممالک مترقیه، به ننگین ترین و موهن ترین تصویب نامه غلط دولت های بی حیثیت رای می دهد و ملت شریف ایران را پست ترین و عقب افتاده ترین ملل به عالم معرفی می کند و با سرافرازی هر چه تمامتر، دولت از تصویب نامه غلط دفاع می کند و مجلس رای می دهد.
از بعض منابع مطلع به من اطلاع دادند که این طرح مفتضح را به دولت پاکستان، اندونزی، ترکیه و آلمان غربی پیشنهاد کرده اند و هیچکدام زیر بار این اسارت نرفته اند، تنها دولت ایران است که اینقدر با حیثیت ملت و اسلامیت ما بازی می کند و آن را به باد فنا می دهد.
خاموش نشستن وکلائبه علت اتکا نداشتن به ملت است:
علما و روحانیون که می گویند باید قدرت سر نیزه در مقدرات کشور دخالت نکند، باید وکلای پارلمان مبعوث از ملت باشند، باید دولت ها ملی باشند، باید اختناق از مطبوعات برداشته شود و سازمان ها نظارت در آنها نکنند و آزادی را از ملت مسلمان سلب ننمایند، برای آن است که این ننگ ها را بر ملت تحمیل نکنند و ما را مواجه با این مصیبت ها ننمایند.
چرا وکلای پارلمان با آنکه به حسب قاعده انسانیت و ملیت با همچو سند اسارتی صد در صد مخالف هستند، نفس نمی کشند و جز دو سه نفر آنها که معلوم است با اضطراب صحبت کرده اند، خاموش نشسته اند برای آنکه اتکای به ملت ندارند، دست نشانده هستند و قدرت مخالفت ندارند، آنها را با یک اشاره بیرون می ریزند، به زندان می اندازند.
پافشاری رژیم شاه برای محو اسم قرآن :
آیا ملت ایران می داند که افسران ارتش به جای سوگند به قرآن مجید، سوگند به کتاب آسمانی که به آن اعتقاد دارم یاد کردند، این همان خطری است که کرارا تذکر داده ام، خطر برای قرآن مجید، برای اسلام عزیز، خطر برای مملکت اسلام، خطر برای استقلال کشور. من نمی دانم دستگاه جبار از قرآن کریم چه بدیی دیده است، از پناه به اسلام و قرآن چه ضرری برده است که اینقدر پافشاری برای محو اسم آن می کند. اگر پناه به قرآن و اسلام بیاورید، اجنبی به خود اجازه نمی دهد که از شما سند بردگی بگیرد، اجازه نمی دهد که مفاخر ملی و اسلامی شما پایمال شود. جدا بودن ملت از هیئت حاکمه، برخوردار نبودن آنها از پشتیبانی ملت، این مصیبت ها را پیش می آورد.
کاپیتولاسیون مخالف اسلام و قرآن است:
اکنون من اعلام می کنم که این رای ننگین مجلسین، مخالف اسلام و قرآن است و قانونیت ندارد مخالف رای ملت مسلمان است. وکلای مجلسین وکیل ملت نیستند، وکلای سرنیزه هستند، رای آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هیچ ارزشی ندارد و اگر اجنبی ها بخواهند از این رای کثیف سوئ استفاده کنند، تکلیف ملت تعیین خواهد شد.
بدبختی دول اسلامی از دخالت اجانب است دنیا بداند که هر گرفتاریی که ملت ایران و ملل مسلمین دارند، از اجانب است، از آمریکاست.
ملل اسلام از اجانب عموما از آمریکا خصوصا متنفر است، بدبختی دول اسلامی، از دخالت اجانب در مقدرات آنهاست، اجانبند که مخازن پرقیمت زیرزمینی ما را به یغما برده و می برند، انگلیس است که سالیان دراز طلای سیاه ما را با بهای ناچیز برده و می برد، اجانبند که کشور عزیز ما را اشغال کرده و بدون مجوز از سه طرف به آن حمله کرده و سربازان ما را از پا در آوردند.
دیروز ممالک اسلامی به چنگال انگلیس و عمال آن مبتلا بودند امروز به چنگال آمریکا و عمال آن. آمریکاست که از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانی می کند، آمریکاست که به اسرائیل قدرت می دهد که اعراب مسلم را آواره کند، آمریکاست که وکلا را یا بیواسطه یا باواسطه بر ملت ایران تحمیل می کند، آمریکاست که اسلام و قرآن مجید را به حال خود مضر می داند و می خواهد آنها را از جلوی خود بردارد، آمریکاست که روحانیون را خار راه استعمار می داند و باید آنها را به حبس و زجر و اهانت بکشد، آمریکاست که به مجلس و دولت ایران فشار می آورد که چنین تصویب نامه مفتضحی را که تمام مفاخر اسلامی و ملی ما را پایمال می کند تصویب و اجرا کنند، آمریکاست که با ملت اسلام معامله وحشیگری و بدتر از آن می نماید.
بر تمام اقشار است که با طرح ننگین احیای کاپیتولاسیون مخالفت کنند
بر ملت ایران است که این زنجیرها را پاره کنند. بر ارتش ایران است که اجازه ندهند چنین کارهای ننگینی در ایران واقع شود، از بالاترها به هر وسیله هست بخواهند این سند استعمار را پاره کنند، این دولت را ساقط کنند، وکلائی که به این امر مفتضح رای دادند از مجلس بیرون کنند. بر ملت است که از علمای خود بخواهند در این امر ساکت ننشینند. بر علمای اعلام است که از مراجع اسلام بخواهند این امر را ندیده نگیرند. بر فضلا و مدرسین حوزه های علمیه است که از علمای اعلام بخواهند که سکوت را بشکنند. بر طلاب علوم است که از مدرسین بخواهند که غافل از این امر نباشند. بر ملت مسلمان است که از وعاظ و خطبای بخواهند که آنان را که آگاه از این مصیبت بزرگ نیستند آگاه کنند. بر خطبا و وعاظ است که با بیان محکم، بی هراس بر این امر ننگین اعتراض کنند و ملت را بیدار کند. بر اساتید دانشگاه است که جوانان را از آنچه زیر پرده است مطلع کنند. بر جوانان دانشگاهی است که با حرارت با این طرح مفتضح مخالفت کنند، با آرامش و با شعارهای حساس مخالفت دانشگاه را به ملت های دنیا برسانند. بر دانشجویان ممالک خارجه است که در این امر حیاتی که آبروی مذهب و ملت را در خطر انداخته ساکت ننشینند. بر پیشوایان دول اسلامی است که فریاد ما را به دنیا برسانند و از مراکز پخش آزاد، ناله جانسوز این ملت بدبخت را به جهان گوشزد کنند. بر علما و خطبای ملل اسلامی است که با سیل اعتراض، این ننگ را از جبهه ملت معظم ایران، برادران اسلامی خود بزدایند و بر جمیع طبقات ملت است که از مناقشات جزئی موسمی خود صرفنظر کرده و در راه هدف مقدس استقلال و بیرون رفتن از قید اسارت کوشش کنند. بر رجال شریف سیاسی است که ما را از مطالب زیر پرده که در مجلس گفته شده، آگاه نمایند. بر احزاب سیاسی است در این امر مشترک با یکدیگر توافق کنند.
وحدت کلمه علمای اعلام در پشتیبانی از قرآن و طرفداری از مسلمین:
هدف مراجع عظام و روحانیون در هر جا باشند یکی است و آن پشتیبانی از دیانت مقدسه اسلام و قرآن مجید و طرفداری از مسلمین است، اختلافی بین علمای اعلام و نگهبانان اسلام در این هدف مقدس نیست. اگر فرضا"اختلاف اجتهاد و نظری در امری جزئی و ناچیز باشد مثل سایر اختلافات در امور فرعی، مانع از وحدت نظر در امور اصولی نیست .اگر سازمان دولتی گمان کرده اند با سمپاشی ها می توانند ما را از هدف مقدس خود منحرف کنند و به دست جهال متعصب به قصد شوم خود برسند، خطا کرده اند .اینجانب که یک نفر از خدمتگزاران علمای اعلام و ملت اسلام هستم، در موقع خطیر و برای مصالح بزرگ اسلامی حاضرم برای کوچکترین افراد، تواضع و کوچکی کنم، تا چه رسد به علمای اعلام و مراجع عظام - کثرالله امثالهم. لازم است جوان متعصب و طلاب تازه کار از زبان و قلم خود جلوگیری کنند و در راه اسلام و هدف مقدس قرآن از اموری که موجب تشتت و تفرقه است، خودداری نمایند. علمای اعلام برای خاتمه دادن به هرج و مرج و بی نظمی ها در فکر اصلاح عمومی هستند، اگر دولت ها مجال فکر به ما بدهند، اگر گرفتارهائی که از ناحیه هیئت حاکمه پیش می آید و ناراحتی روحی مجال تصفیه و اصلاح داخلی به ما بدهد.این نحو گرفتاری هاست که ما را از مسیر خود که مسیر تصفیه حوزه ها و اصلاح همه جانبه است باز می دارد. با احساس خطر برای اسلام و قرآن کریم برای ملت و ملیت مجال تفکر در امور دیگر باقی نمانده . اهمیت این موضوعات به قدری است که مشاغل خاص ما را تحت الشعاع قرار داده است.
کارهای مخرب رژیم شاه:
آیا ملت مسلمان می داند که در حال حاضر عده ای از علما و مبلغین و طلاب و بسیاری از مسلمین بیگناه در زندان ها به سر می برند و بر خلاف قوانین، آنها را بدون رسیدگی، مدت های مدیدی زندانی کرده اند و مرجعی نیست که به این وضع هرج و مرج ارتجاعی قرون وسطائی خاتمه دهد اینها دنبال قتل عام پانزده خرداد، دوازده محرم است که جراحت آن از قلب ملت پاک نخواهد شد. هیئت حاکمه به جای اینکه برای اقتصاد ایران، برای جلوگیری از ورشکستگی های بازرگانان محترم، برای نان و آب فقرا و مستمندان، برای زمستان سیاه بی خانمان ها، برای پیدا کردن کار برای جوانان فارغ التحصیل و سایر طبقات بیچاره فکری بکند، به کارهای مخرب مثل آنچه گفته شد و نظائر آن دست می زند، از قبیل استخدام زن برای دبیرستان های پسرانه و مرد برای دبیرستان های دخترانه که فساد آن بر همه روشن و اصرار به آنکه زن ها در دستگاه های دولتی وارد شوند که فساد و بیهوده بودنش بر همه واضح است. امروز اقتصاد ایران به دست آمریکا و اسرائیل است و بازار ایران از دست ایرانی و مسلم خارج شده است و غبار ورشکستگی و فقر به رخسار بازرگان و زارع نشسته است و اصلاحات آقایان، بازار سیاه برای آمریکا و اسرائیل درست کرده است و کسنی نیست که به داد ملت فقیر برسد.
ملت باید به فکر فقرا باشد:
من از فکر زمستان امسال رنج می برم، من شدت گرسنگی و خدای نخواسته هلاکت بسیاری از فقرا و مستمندان را پیش بینی می کنم، لازم است خود ملت به فکر فقرا باشند، لازم است از حالا برای زمستان آنها تهیه ای شود که فجایع سال سابق تکرار نشود، لازم است علمای اعلام بلاد، مردم را دعوت به این امر ضروری بفرمایند.
از خدای متعال عظمت اسلام و مسلمین و رهائی دول اسلامی را از شر اجانب خذلهم الله تعالی خواستار است.
والسلام علی من اتبع الهدی
روح الله الموسوی الخمینی
مطالب مرتبط:
بازخوانی پرونده کاپیتولاسیون در ایران
اعطای امتیاز کاپیتولاسیون در ازای وام دویست میلیون دلاری!
ماجرای کاپیتولاسیون در ایران
86/8/3
8:26 ع
روی قلب من نوشته کربلا مثل بهشته
روی قلب من نوشته کربلا فوق بهشته
حرمت، حرمت مثل بهشتـه
حرمت، حرمت یه سرنوشته.........
حسین ارکان بهشت
در همین رابطه از حضرت رسول اکرم (ص) نقل شده است:
«وَ اِنَّ الْحُسَیْنَ بابٌ مِنْ أَبْوابِ الْجَنَّةِ، مَنْ عانَدَهُ حَرَّمَ اللهُ عَلَیْهِ رائِحَةَ الْجَنَّةِ». (1)
«حسین دری از درهای بهشت است؛ هرکس با او دشمنی کند خداوند بوی بهشت را بر او حرام میسازد».
گویند: «خداوند در بیان آن چه از احسن مخلوقات است به آن حضرت عطا نموده، به طور مثال: خداوند درختی خاص به جهت حسین بن علی مقرر فرمود(2) و قصری مخصوص (3) و از حورالعین قابله به جهت او قرار داد و همه را عزادار او کرد(4) و حوری از برایش خلق نمود(5) باب مخصوصی که اسم آن باب الحسین است معین فرمود که آن باب از همۀ درهای بهشت بزرگتر است؛(6) بلکه میگویند: تمام بهشت از اوست؛ زیرا که تمام از نور آن بزرگوار خلق شده است».(7)
رسول اکرم در مورد خلقت پنج تن آل عبا فرمودند:
وقتی خداوند تصمیم گرفت پنج تن آل عبا را خلق کند ابتدا به کلمهای تکلم فرمود؛ پس از آن نوری آفرید، پس به کلمهای دیگر تکلم نمود، پس از آن روحی آفرید؛ پس نور را با روح مخلوط نمود، سپس ما پنج نفر را از آن خلق کرد.
ما او را تسبیح و تقدیس نمودیم در وقتی که تسبیح و تقدیس نبود و چون اراده نمود که خلایق را ایجاد کند نور مرا شکافت و از آن عرش را خلق کرد پس عرش از نور من است و نور من افضل از نور عرش است.
سپس نور برادرم علی را شکافت و از نور علی ملائکه را خلق کرد و علی افضل از ملائکه است.
آنگاه نور دخترم فاطمه را شکافت و آسمان و زمین را از آن خلق نمود، پس آسمان و زمین از نور دخترم فاطمه میباشد و دخترم افضل از آسمان و زمین است.
سپس نور فرزندم حسن را شکافت و شمس و قمر را از آن خلق کرد، پس حسن افضل از شمس و قمر است.
آنگاه نور فرزندم حسین را شکافت و از آن بهشت و حورالعین را خلق نمود، پس حسین افضل از بهشت و حورالعین است». (8)
1- مقتل خوارزمی،ج1،ص145
2- بحارالانوار، ج43، ص315
3- مناقب، ج3، ص229
4- ناسخ التواریخ، ج4، ص26
5- مناقب، ج3، ص 229
6- بحارالانوار، ج25، ص16
7- همان
8- همان
پیام رسان