90/8/30
12:15 ع
شاید این دیدگاه در نگاه اول، تعجب آور به نظر آید و یا غیرقابل قبول تلقی شود ولی شواهدی در دست است که نشان می دهد مصاحبه مفصل و البته موهن و دم دستی روز شنبه آقای جوانفکر با روزنامه زنجیره ای اعتماد - که ایشان 3 سال قبل، آن را «غیرقابل اعتماد» معرفی کرده بود- مصرف بیرونی داشته و سناریوی دیکته شده ای است که اجرای مشترک آن برعهده «حلقه انحرافی» و «جریان فتنه» گذارده شده است. قضاوت با شما.
1- در جریان جنگ تحمیلی و مخصوصا چند سال پایانی آن، هرگاه رزمندگان اسلام به پیروزی بزرگی دست می یافتند و قوای بعثی عراق را از سرزمین های اشغال شده ایران اسلامی عقب می راندند و یا بخشی از خاک عراق را به تصرف درمی آوردند، چند رخداد به طور همزمان و زنجیره ای در فاصله ای کمتر از چند روز، اتفاق می افتاد. اتحادیه اروپا با صدور بیانیه ای که در آن کمترین اشاره ای به تجاوزگری عراق نشده بود، جمهوری اسلامی ایران را به پذیرش آتش بس و مذاکرات بعدی درباره عقب نشینی عراق از مناطق اشغال شده دعوت می کرد. سازمان عفو بین الملل ایران را به نقض حقوق بشر متهم می کرد، ناوهای آمریکایی در خلیج فارس علیه ایران اسلامی آرایش شبه جنگی - و بعدها، جنگی- می گرفتند، سیل تجهیزات نظامی و اسلحه و مهمات از آمریکا و اروپا به سوی عراق سرازیر می شد و در تمامی این موارد - بدون استثناء- نهضت آزادی بیانیه ای صادر کرده و ضمن اعتراض به مسئولان نظام که چرا به خواست مجامع بین المللی برای پذیرش آتش بس تن نمی دهند! علیه جمهوری اسلامی ایران دست به سیاه نمایی زده و مخصوصا رزمندگان اسلام را با وقاحتی شرم آور و مشمئزکننده تحقیر می کرد و از قدرت بلامنازع! آمریکا و اروپا که حامیان بی پرده صدام بودند سخن می گفت. به عنوان مثال؛ در جزوه چند ده صفحه ای «پایان عادلانه جنگ بی پایان»، سپاهیان اسلام را با سربازان وحشی آتیلا مقایسه کرده بود و در به اصطلاح بیانیه ای دیگر؛ آمریکا را به «شیر» و رزمندگان اسلام را به «آهو» تشبیه کرده و نوشته بود «همانگونه که خدا به شیر قدرت برتر برای حمله داده است به آهو نیز پای گریز بخشیده»! و نتیجه گرفته بود که «تسلیم در برابر آمریکا مانند فرار آهو در مقابل حمله شیر، یک پدیده طبیعی! منطقی! و غیرقابل ملامت است»! و... متن این بیانیه ها و جزوات نهضت آزادی بلافاصله پس از انتشار و قبل از توزیع در داخل کشور - که به خاطر نفرت مردم از این گروهک آمریکایی جرأت توزیع علنی آن را نداشتند- از سوی رسانه های بیگانه در بخش های فارسی زبان این رسانه ها پخش می شد و بخش های عربی صدای آمریکا، بی بی سی و رادیو اسرائیل و رادیو بغداد نیز متن ترجمه شده به زبان عربی این بیانیه ها را در سطح گسترده ای منعکس کرده و پوشش می دادند. مراجعه به مانیتورینگ رسانه های بیگانه در آن روزها- که در آرشیو صدا و سیما و بایگانی دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی موجود و قابل دسترسی است- نشان می دهد که در تحلیل و تفسیر رسانه های مورد اشاره یک روال یکنواخت و هماهنگ دنبال می شد. تمامی آنها در تفسیرهای خبری خود، ابتدا، گروهک چند نفره نهضت آزادی را به عنوان «بخش قابل توجهی از مردم ایران»! معرفی می کردند و سپس با استناد به متن بیانیه ها و جزوات نهضت آزادی این توهم را در شیپورهای فریب خویش می دمیدند که مردم ایران از جنگ خسته شده و خواستار آتش بس بی قید و شرط هستند ولی امام خمینی(ره) و سایر مسئولان جمهوری اسلامی به این خواسته مردم توجه نکرده و همچنان بر طبل جنگ می کوبند!
بعدها، سپاهیان اسلام در جریان یک حمله سراسری به مواضع دشمن، بیانیه ها و جزوه های نهضت آزادی را که به زبان عربی ترجمه شده بود، در سنگر فرماندهان عراقی یافتند و نظامیان اسیر شده ارتش بعث اعتراف کردند در مراسمی که افسران اداره استخبارات ارتش عراق - سازمان اطلاعاتی ارتش بعث- برای روحیه دادن به سربازان عراقی برپا می کردند، بخش هایی از متن ترجمه شده بیانیه های نهضت آزادی قرائت می شد و با استناد به این جزوه ها و بیانیه ها برای سربازان روحیه از کف داده عراقی توضیح می دادند که مردم ایران از جنگ خسته شده و اگر مقاومت کنید، پیروزی ارتش عراق نزدیک است!!
2- اکنون پرسش آن است که این روزها چه رخداد غیرمنتظره و جدیدی اتفاق افتاده و چه مناسبت ویژه ای در میان بوده است که احساس ضرورت به انجام مصاحبه یاد شده را در آقای جوانفکر برانگیخته است؟! به متن مصاحبه مراجعه کنید. غیر از چند فحش و ناسزا به مسئولان نظام که تاکنون کمتر سابقه داشته- و به علت آن خواهیم پرداخت- آیا سخن ناگفته، اتهام تکرار نشده و یا مطلب تازه و جدیدی در آن مشاهده می کنید؟! بدیهی است این چند ناسزای جدید نمی تواند انگیزه اصلی در انجام مصاحبه مورد اشاره باشد. مخصوصا آن که نمونه های مشابه آن بارها و بارها از سوی حلقه انحرافی و جریان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 علیه مسئولان نظام مطرح شده بود.
دفاع از حلقه انحرافی نیز نمی تواند انگیزه مصاحبه مفصل جوانفکر با روزنامه اعتماد باشد، زیرا انتقادهای جدی به این جریان منحرف که نشانه های قابل توجهی از وابستگی دوسویه آن به مدیران بیرونی و عوامل فتنه 88 در دست است، اتفاق و مسئله جدیدی نیست. مخصوصاً آن که متأسفانه آقای رئیس جمهور در نشست هفته گذشته با شماری از اعضای ستادهای انتخاباتی خود به گونه ای یکطرفه دست به دفاع تمام عیاری از حلقه انحرافی زده بود و دیگر نیازی به مصاحبه مفصل و دم دستی جوانفکر نبود. بنابراین انگیزه آقای جوانفکر از انجام مصاحبه یاد شده، چه بوده است؟!
3- ممکن است گفته شود آقای جوانفکر از محکومیت خود به یکسال زندان و سه سال محرومیت از فعالیت های مطبوعاتی- که دیروز خبر آن رسانه ای شد- باخبر بوده و قصد داشته است قبل از اعلام رسمی و رسانه ای خبر محکومیت خویش، از فرصت استفاده کرده و مصاحبه مفصل یاد شده را انجام دهد! این احتمال اگرچه می تواند بخشی از واقعیت را با خود داشته باشد ولی توضیح قابل قبولی برای انجام مصاحبه مورد اشاره نیست، چرا که آقای جوانفکر به یقین می دانسته، ناسزاگویی، دروغ پردازی و سیاه نمایی های ایشان در مصاحبه اخیر، کفه جرایم وی را سنگین تر خواهد کرد- که کرده است- بنابراین و به روال معمول، اطلاع ایشان از محکومیت خویش بایستی مانع از تکرار چندباره همان جرایم شود، نه آن که انگیزه تکرار جرم باشد.
4- این احتمال نیز قابل طرح است که همزمان با نزدیک شدن پرونده فساد اقتصادی 3هزار میلیارد تومانی به مراحل پایانی خود، حلقه انحرافی احساس خطر کرده و با انجام مصاحبه مزبور و ضمن اطلاع از آن که این مصاحبه مستلزم تعقیب قضایی است، در پی انحراف افکار عمومی از دخالت این حلقه در فسادکلان مورد اشاره بوده است!
گفتنی است حلقه انحرافی ابتدا تلاش فراوانی کرد که ماجرای پی گیری فساد 3هزار میلیارد تومانی را یک حرکت سیاسی! و با انگیزه بدنام کردن برخی از اطرافیان آقای رئیس جمهور قلمداد کند! ولی پی گیری قاطع دستگاه قضایی و مخصوصا انتخاب قاضی برجسته و پاکدامن و حقوقدان زبردستی نظیر حجت الاسلام والمسلمین محسنی اژه ای به عنوان مسئول پرونده و سپس اسناد و مدارک غیرقابل انکاری که در ادامه به دست آمده و منتشر شد، کمترین زمینه ای برای سیاسی جلوه دادن پرونده باقی نگذاشت و دقیقا از همین مرحله به بعد، جریان انحرافی به ناسزاگویی علیه مسئول محترم پرونده روی آورد، حمله جریان انحرافی به اژه ای از آنجا که هیچ نقطه ضعفی در ایشان نیافته اند به گونه ای هیستریک صورت می پذیرد. نگاهی - هرچند گذرا- به ناسزاگویی حلقه انحرافی علیه آقای محسنی اژه ای به وضوح نشان می دهد که ادبیات به کار گرفته شده از سوی آنها، ادبیات افراد مجرم و نگران است. ادبیات آدم هایی که از افشای یک ماجرای پشت صحنه پلشت در وحشت و اضطرابند و از آنجا که جرأت ابراز نگرانی واقعی خود را ندارند، اضطراب خویش را در پوشش های دیگر بر زبان می آورند.
و اما، با این همه، اگرچه اضطراب حلقه انحرافی از پی گیری قاطع و بی ملاحظه پرونده فساد 3هزار میلیارد تومانی می تواند بخشی از انگیزه مصاحبه جوانفکر با روزنامه اعتماد و اظهارات مشابه دیگر طی چند روز گذشته باشد ولی نمی توان انگیزه اصلی مصاحبه یاد شده را تنها در این نقطه جستجو کرد، چرا که می دانند رسیدگی دقیق به پرونده فساد اقتصادی در بستر قانونی خود جریان دارد و اینگونه شلتاق ها و ناسزاگویی ها، آنهم علیه محسنی اژه ای که شخصیت مورد اعتماد همه مردم است نه فقط راه به جایی نمی برد، بلکه عرصه را بر مجرمان واقعی - یا احتمالی- تنگ تر نیز خواهد کرد. بنابراین، انگیزه واقعی جریان انحرافی از انجام مصاحبه اخیر جوانفکر با روزنامه زنجیره ای اعتماد چیست؟! چرا که هیچیک از احتمالات فوق الذکر نمی تواند توضیح دهنده و توجیه کننده قابل قبولی برای مصاحبه مزبور باشد.
5- اکنون به بند اول از یادداشت پیش روی یعنی بیانیه ها و جزوات کذایی نهضت آزادی در دوران جنگ تحمیلی بازمی گردیم؛ نگاهی به اطراف بیندازید و شرایط کنونی را به دقت از نظر بگذرانید. چه می بینید؟ در یک سو، انقلاب های اسلامی منطقه و سقوط پی درپی دیکتاتورها به چشم می خورد. و نه فقط ملت های مسلمان و انقلابی منطقه بلکه دشمنان بیرونی هم اعتراف می کنند؛ انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی برخاسته از آن، الگوی قیام و خروش ملت های مسلمان علیه دیکتاتورهای دست نشانده آمریکا و اسرائیل و متحدان اروپایی آنهاست. در سوی دیگر، آمریکا و متحدانش را می بینند که با جنبش پرقدرت و فراگیر وال استریت دست به گریبان هستند. جنبش پرشتابی که در فاصله کمتر از چند ماه بیش از 1200 شهر بزرگ از 82 کشور دنیا را فرا گرفته است. خواسته اعلام شده جنبش، مبارزه با نظام سرمایه داری است و خروش یکپارچه اکثریت 99 درصدی مردم علیه اقلیت یک درصدی کلان سرمایه داران را پی گرفته و علی رغم سرکوب های پی درپی، دست از آن نمی کشند. جنبش وال استریت نیز به گفته استراتژیست های آمریکایی و اسرائیلی نظیر بنیاد کارنگی، بنیاد امریکن اینترپرایز، لئون پانتا، وزیر دفاع آمریکا، زئیف شف، ژنرال و استراتژیست کهنه کار اسرائیلی و... از بیداری اسلامی در منطقه و نهایتا ایران اسلامی- با چهره ای دیگر- ریشه گرفته است. در سمت دیگر میدان، آمریکا و متحدانش برای مقابله با الگوی انقلاب اسلامی در استیصال و بن بست اعلام شده قرار دارند و انکار نمی کنند که پرونده هسته ای، سناریوی جعلی ترور سفیر عربستان، قطعنامه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل، اتهام نقض حقوق بشر و تحریم های گسترده فقط به فقط برای حذف این الگو در عبور جهان از پیچ بزرگ تاریخی است و...
اکنون سؤال این است که آیا آمریکا و متحدانش به حرکتی که هرچند برای مدتی کوتاه نشان دهنده شکاف در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران باشد، نیاز ندارند؟! به بازتاب- از پیش طراحی شده- مصاحبه جوانفکر در رسانه ها و محافل بیگانه نگاه کنید. چه می بینید و می شنوید؟... «جمهوری اسلامی ایران با حاکمیت دوگانه دست به گریبان است»!! «پراگماتیست های مسلمان! نظام اسلامی را به چالش کشیده اند»!! «حاکمیت برخاسته از دین و دین باوری نمی تواند نیازهای مردم را تامین کند»!! و...
6- آیا به خاطر دارید که در اولین ماه ها و هفته های آغاز بیداری اسلامی در منطقه و در حالی که «بن علی» از سوی مردم «تونس» و مبارک با خروش مردم مصر سقوط کرده بودند، و تمامی مردم منطقه شعارهای اسلامی و ضد استکباری را فریاد می کردند، سران از رمق افتاده فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88، برای روز 25 بهمن اعلام راهپیمایی کردند؟- البته فقط اعلام کردند- و با وجود آن که کسی به این به اصطلاح فراخوان توجهی نکرد، رسانه های غربی دست به چه بزرگنمایی گسترده ای درباره این فراخوان بی خاصیت زدند؟ چرا؟! برای آن که آمریکا و متحدانش به این حرکت- ولو نافرجام- نیاز داشتند. مصاحبه آقای جوانفکر- حتی اگر خود او هم نداند- با این انگیزه و به سفارش بیرونی انجام شده و تامین نیاز مبرم آمریکا و متحدانش برای مخدوش کردن- به زعم خود- الگوی ایران اسلامی را دنبال کرده است.
7- و بالاخره، چرا جوانفکر؟ و چرا روزنامه اعتماد؟ پاسخ این پرسش دشوار نیست. آقای جوانفکر اگرچه یک شخصیت معمولی و کم اهمیت است ولی تابلوی دولت را- به حق یا به ناحق- با خود حمل می کند، از این روی اقدام «ریز» وی می تواند از سوی دشمن بیرونی در قد و قواره - با عرض پوزش- «دولت» درشت نمایی شود. و اما، فحاشی و ناسزاگویی جوانفکر به برخی از مسئولان شناخته شده نظام از آنجا برای دشمنان حائز اهمیت بوده است که مسئولان یاد شده «نمایه» وفاداری به انقلاب اسلامی و دشمنی با استکبار جهانی هستند. بنابراین ناسزاگویی وی در قالب- باز هم با عرض پوزش از بیان این واقعیت تلخ- درگیری دولت با تمامیت نظام تبلیغ می شود.
و اما، چرا روزنامه اعتماد؟! در این باره اگرچه گفتنی های فراوانی هست ولی به همین اندازه بسنده می کنیم که این روزنامه وابسته بی چون و چرا و شناخته شده به فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 است. بنابراین مصاحبه جوانفکر با روزنامه اعتماد مخصوصا آن که قبلا با صراحت آن را غیرقابل اعتماد معرفی کرده بود، نشانه حرکت مشترک حلقه انحرافی و جریان فتنه است و به زعم دشمنان بیرونی که شاهد مرگ فتنه 88 بوده اند، این پیوند می تواند دادن تنفس مصنوعی به فتنه 88 با هدف تظاهر به زنده بودن آن، قلمداد شود.
حسین شریعتمداری – روزنامه کیهان
90/8/23
9:12 ع
حضور فرمانده معظم کل قوا، امام خامنه ای روحی فداه در مراسم تشییع پیکر سرلشگر پاسدار شهید حسن تهرانی مقدم و یاران شهیدش
90/8/23
9:8 ع
ماجرای غدیر
در سال دهم هجرت ، رسول خدا ( ص ) در مدینه اعلام فرمود که عازم سفر حج است . هنگامى که پیامبر ( ص ) مدینه را به سوى مکه ترک مى فرمود جمعیت کثیرى او را همراهى مى کردند . تعداد این جمعیت از 90 هزار تا بیش از 120 هزار نفر ثبت شده است . علاوه بر این تعداد ، افراد بسیارى نیز از بلاد دیگر به سوى سرزمین مکه شتافتند .
پس از انجام مناسک حج ، در راه بازگشت از مکه در وادى غدیر خم - که محل جدا شدن راههاى مدینه ومصر وعراق از یکدیگر است - جبرئیل وحى آورد که " یا ایها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک وإن لم تفعل فما بلغت رسالته . . . " [ اى رسول خدا ، آن چیزى را که از سوى خداوند ( درباه على ) به تو نازل شده است به مردم ابلاغ نما ، که اگر چنین نکنى رسالت خداى را ابلاغ نکرده اى ] . ( 1 ) حضرت در آن وادى فرود آمد وتمامى مردم را در آن گرماى سوزان برگرد خویش جمع نمود وپس از اقامه نماز ظهر به ایراد خطبهاى طولانى پرداخت . ودر ضمن آن - به منظور ابلاغ مهمترین امر الهى - چنین فرمود :
" خداوند مولاى من است ومن مولاى تمامى مؤمنین . . . هر کس که من بر او ولایت دارم على نیز مولاى اوست " . بعد پیامبر ( ص ) دعا فرمود که " خدایا دوستان على را دوست بدار ودشمنانش را دشمن باش . . . " پیامبر ( ص ) سپس به مردم دستور دادند که : تمامى کسانى که در این جا حضور دارند باید این خبر را ( این ولایت على را ) به غائبین ابلاغ کنند . پس از آنکه حضرت خطبه خویش را تمام کرد جبرئیل از جانب خدا وحى آورد " ألیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتى ورضیت لکم الإسلام دینا " [ امروز دین شما را کامل نمودم ونعمتم را بر شما تمام کردم ] . ( 2 ) بعد پیامبر فرمودند . " الولایة لعلى بعدى ( بعد از من ولایت با على است ) .
پس از ایراد خطبه پیامبر ، مردم آمدند ویک یک به على ( ع ) تهنیت گفتند وبیعت نمودند ، از جمله ابو بکر وعمر آمده وگفتند : " اى پسر ابوطالب ! مبارک باد ، از امروز تو مولاى ما و مولاى تمامى مؤمنین ومؤمنات گشتى " . واقعه غدیر خم که اجمالا ذکر گردید یکى از برجستهترین حوادث تاریخ اسلام مى باشد وبنابر اعتقاد جمیع مذاهب عید غدیر از مهمترین اعیاد اسلامى است . ( 3 ) با اینحال بسیارى از افراد در طول تاریخ براى تحریف این واقعه نهایت تلاش خویش را نمودند . برخى نوشتند : " اصلا على ( ع ) در آن سال به حج نرفته بود " . ( 4 ) برخى دیگر مانند ابن تیمیه گفتند : " حدیث الولایه غدیر بدون شک دروغ است " . ( 5 ) برخى هم مانند ابن حزم گفتند : " هیچ فرد موثقى ، حدیث غدیر را روایت نکرده است " . ( 6 ) عاقبت کار به جائى رسید - که براى تحریف جریان غدیر خم - فردى چون " دکتر ملحم ابراهیم اسود " در تعلیقه خود بر " دیوان ابى تمام " ادعا کرد که : " واقعه غدیر یکى از جنگهاى معروف است " ! ( 7 )
بررسى سند حدیث غدیر
واقعه غدیر را باید از دو جنبه بررسى نمود . نخست باید صحت وقوع ماجراى غدیر را اثبات کرد وسپس در مرحله دوم باید دید الفاظى که پیامبر ( ص ) در غدیر فرموده اند بر چه موضوعى دلالت دارد . به عبارت دیگر حدیث غدیر باید از حیث سند ودلالت مورد مطالعه قرار گیرد .
اسناد حدیث غدیر به گونهاى است که افزون از حد تواتر است وبه قول ضیاء الدین مقبلى ( متوفى 1108 ) : " اگر بنا باشد حدیث غدیر را ( با اینهمه مدارک ) محرز ومسلم ندانیم ، باید قبول کنیم که هیچ واقعهاى در دین اسلام قابل اثبات نیست " . ( 8 )
حدیث غدیر را 110 نفر از صحابه نقل کرده اند . در میان این 110 نفر ، افرادى وجود دارند که با على ( ع ) چنان درگیریهایى داشتند که حتى با وى وارد جنگ شدند . اگر این حدیث ساخته برخى از صحابه بود ، لا اقل معاندین على ( ع ) نباید آن را روایت مى کردند . در میان این 110 تن به اسامى افرادى چون : ابوبکر ، عمر ، عایشه ، خالد بن ولید ، سعد بن ابى وقاص ، عبد الله بن عمر ، طلحه وزبیر برمى خوریم . تابعینى که حدیث غدیر را نقل نموده اند 85 نفر مى باشند . یعنى سند حدیث غدیر در حلقه دوم ، 195 نفر را وى از صحابه وتابعین دارد . حضرات علماى عامه ، از جمله برخى از صاحبان صحاح ، حدیث غدیر را در کتب خویش نقل کرده اند وآن را تا ابد بر پهنه تاریخ اسلامى جاودانه نموده اند . تعداد این علماء 360 نفر مى باشد که اسامى آنها با مصادر مربوطه در جلد اول کتاب الغدیر درج است . بسیارى از علماى طراز اول اهل سنت از جمله ترمذى ( صاحب جامع الصحیح ) ، طحاوى ، حاکم نیسابورى وچهل تن دیگر پس از نقل حدیث غدیر ، آن را از احادیث صحیحه دانستهاند وراویان آن را توثیق نموده اند . شمس الدین جزرى منکران حدیث غدیر را بى اطلاع قلمداد مى کند . ( 9 ) حافظ عاصمى مى گوید : " حدیث غدیر را تمامى فرق اسلامى پذیرفتهاند " . ( 10 ) ابن مغازلى از قول استادش ( ابو القاسم فضل بن محمد اصفهانى ) مى گوید : " حدیث صحیح غدیر را حدود یکصد نفر از صحابه ، از جمله تمامى عشره مبشره روایت کرده اند . لذا صحت این حدیث مسلم ومحرز است ومن هیچ ضعفى در استوارى آن نمى بینم " . ( 11 ) نور الدین حلبى نیز سخنان شبهه کنندگان در صحت حدیث غدیر را غیر قابل اعتنا مى داند . ( 12 )
شایان ذکر است که تعداد بسیارى از محدثین برجسته قرن سوم - که از راویان مورد اعتماد بخارى ومسلم محسوب مى شوند - حدیث غدیر را نقل کرده اند . نام برخى از این محدثین از این قرار است : یحیى بن آدم ( متوفى 203 ) ، شبابة بن سوار ( متوفى 206 ) ، اسود بن عامر ( متوفى 208 ) ، عبد الرزاق بن همام ( متوفى 211 ) ، عبد الله بن یزید ( متوفى 212 ) ، عبید الله بن موسى ( متوفى 213 ) ، حجاج بن منهال ( متوفى 217 ) ، فضل بن دکین ( متوفى 218 ) ، عفان بن مسلم ( متوفى 219 ) ، على بن عیاش ( متوفى 219 ) ، محمد بن کثیر ( متوفى 223 ) ، موسى بن اسماعیل ( متوفى 223 ) ، قیس بن حفص ( متوفى 227 ) ، هدبة بن خالد ( متوفى 235 ) ، عبد الله بن ابى شیبه ( متوفى 235 ) ، عبید الله بن عمر ( متوفى 235 ) ، ابراهیم بن المنذر ( متوفى 236 ) ، ابن راهویه بن اسحاق ( متوفى 237 ) ، عثمان بن ابى شیبة ( متوفى 239 ) ، قتیبة بن سعید ( متوفى 240 ) ، حسین بن حریث ( متوفى 244 ) ، ابو الجوزاء احمد ( متوفى 246 ) ، ابو کریب محمد ( متوفى 248 ) ، یوسف بن عیسى ( متوفى 249 ) ، نصر بن على ( متوفى 251 ) ، محمد بن بشار ( متوفى 252 ) ، محمد بن المثنى ( متوفى 252 ) ، یوسف بن موسى ( متوفى 253 ) ، محمد صاعقه ( متوفى 255 ) ، ودیگران . ( 13 )
براى اثبات واقعه غدیر وهمچنین اثبات امامت وخلافت بلا فصل حضرت امیر سلام الله علیه مطلب دیگرى نیز قابل توجه است وآن اینکه : حضرت امیر المؤمنین ، حضرت زهرا ، امام حسن وامام حسین علیهم السلام وبرخى از دیگر صحابه همواره در مقابل مخالفان به حدیث غدیر استناد واحتجاج نموده اند . ( 14 ) حدیث غدیر وآیات قرآنى در خصوص واقعه غدیر سه آیه نازل شده است ( 15 ) که به قرار زیر است : 1 - ( آیه تبلیغ ) : یا ایها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس [ اى پیامبر آنچه را که از جانب خدا بر تو نازل شده است به خلق برسان که اگر چنین نکنى رسالت خویش را تبلیغ نکرده اى ، وخدا تو را ( در این راه ) از شر مردم حفظ خواهد کرد - مائده - 67 - ] . ( 16 ) 2 - ( آیه اکمال ) : الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتى ورضیت لکم الاسلام دینا [ امروز دین شما را کامل نمودم ونعمتم را بر شما تمام کردم - مائده 3 - ] . ( 17 ) 3 - ( آیه سأل سائل ) : سأل سائل بعذاب واقع * للکافرین لیس له دافع * من الله ذى المعارج * [ سائلى از عذاب حتمى قیامت سؤال کرد ، کافرین عذاب قیامت را دفع نتوانند نمود ، چرا که عذاب قیامت از سوى خداوند آسمانهاست - معارج 1 - 3 ] . ( 18 )
بررسى دلالت حدیث غدیر
عده معدودى گفتهاند : واقعه غدیر مورد قبول است ولى بیانات پیامبر ( ع ) در غدیر خم خصوصا عبارت " من کنت مولاه فعلى مولاه " دلالت بر ولایت و امامت على ( ع ) ندارد . در جواب این افراد اختصارا باید گفت که در ادب عرب ، براى کلمه مولى 27 معنى را ذکر نمودهاند که بعضى از آنها عبارت است از : پسر ، پسر عمو ، بنده ، دوست ، یاور ، اولى بالشئ و غیره ، که منظور پیامبر ( ع ) از این معانى بیست وهفتگانه قطعا " اولى بالشئ " بوده که به معنى ولایت مطلقه است . براى اثبات این موضوع فقط کافى است اندکى به قرائن موجود در واقعه غدیر خم توجه نمائیم . با عنایت به این قرائن پى مى بریم که منظور پیامبر از عبارت " على مولاى شماست " این بوده که " على بر شما ولایت دارد و امام شماست " . در کتاب الغدیر به بیست قرینه اشاره شده است که ما در اینجا اجمالا به سه مورد آن اشاره مى نماییم : قرینه اول : در غدیر خم پیامبر ( ص ) نخست از مردم سؤال کردند که : ألست أولى بکم من انفسکم " ؟ [ = " آیا من بر شما از خودتان سزاوارتر نیستم " ؟ یعنى آیا من بر شما ولایت مطلقه ندارم ؟ ] مردم تأیید نمودند و گفتند : " آرى " ( تو بر ما ولایت دارى ) . سپس پیامبر ( ص ) فرمودند : فمن کنت مولاه فهذا على مولاه " [ = پس هر کسى که من مولاى او هستم ( و بر او ولایت دارم ) على نیز مولاى اوست ] . قرینه دوم : پیامبر ( ص ) از مردم سؤال فرمودند : " اى مردم ، شما به چه چیزى شهادت مى دهید " ؟ گفتند : " به یگانگى خدا و رسالت پیامبرش " . حضرت پرسیدند : " ولى شما کیست " ؟ همه گفتند : " خدا و رسول او " . پیامبر ( ص ) بازوى على ( ع ) را گرفتند و او را بلند کردند - و در حالى که على ایستاده بود - پیامبر فرمودند : " هر کسى که خدا و رسولش مولاى اوست ، على نیز مولاى او مى باشد . قرینه سوم : پیامبر ( ص ) پس از ایراد خطبه فرمودند : " اى مردم به من تبریک بگویید ، چرا که خداوند مرا به نبوت و اهل بیت مرا به امامت مخصوص گردانید " . از همه اینها گذشته ، پس از ایراد خطبه پیامبر ( ص ) ، تمامى حاضرین از جمله شیخین آمدند و به دستور پیامبر ( ص ) با على بیعت نمودند .
پىنوشتها:
( 1 ) سوره مائده 67 . ( * )
( 2 ) سوره مائده 3 .
( 3 ) مطالب السؤول ص 16 ، وفیات الاعیان - ذیل شرح زندگانى ابو القاسم احمد بن نصر ( مستعلى ابن مستنصر ) ، و ابو تمیم محمد بن على ( مستنصر بالله عبیدى ) - ج 1 / 60 ، ج 2 / 223 ، دمیة القصر ص 39 ، التنبیه والاشراف ص 221 ، 222 ، فرائد السمطین - باب 13 - ج 1 / 77 ، الغدیر ج 1 / 267 - 270 .
( 4 ) طحاوى سخن این عده را مطرح نموده ونظر آنان را رد کرده است . مشکل الاثار ج 2 / 308 .
( 5 ) منهاج السنه ج 4 / 85 .
( 6 ) المفاضلة بین الصحابه ص 264 .
( 7 ) دیوان ابى تمام ص 143 .
( 8 ) تعلیق هدایة العقول الى غایة السؤول ج 2 / 30 ، الغدیر ج 1 / 307 .
( 9 ) اسنى المطالب ( تألیف جزرى ) ص 48 .
( 10 ) " زین الفتى فی شرح سورة هل أتى " . رجوع بفرمایید به الغدیر ج 1 / 295 ، 314 .
( 11 ) مناقب ابن مغازلى ص 27 .
( 12 ) السیرة الحلبیه ج 3 / 308 .
( 13 ) رجوع بفرمایید به الغدیر ج 1 / 82 - 93 .
( 14 ) تفصیل این موضوع بهمراه مصادر مربوطه در الغدیر 1 / 159 - 213 درج است .
( 15 ) رجوع بفرمایید به الغدیر ج 1 / 214 - 266 .
( 16 ) اسباب النزول ص 16 ، شواهد التنزیل ج 1 / 156 - 160 تفسیر فخر رازى ج 3 / 636 ، کنز العمال ج 6 / 153 ، الفصول المهمة ( ابن صباغ ) ص 24 ، تفسیر نظام الدین نیسابورى ج 6 / 170 ، الدر المنثور ج 2 / 298 ، ینابیع الموده ص 120 ، تفسیر منار ج 6 / 463 ، فتح القدیر ج 2 / 57 العمده ص 49 . . . .
( 17 ) تفسیر فخر رازى ج 3 / 528 ، 529 ، البدایة والنهایه ج 5 / 214 ، تفسیر ابن کثیر ج 2 / 14 ، تاریخ بغداد ج 8 / 290 ، شواهد التنزیل ج 1 / 187 ، 193 ، مناقب خوارزمى ص 80 ، تذکرة الخواص ص 34 ، فرائد السمطین - باب 12 - ج 1 / 73 ، الا تقان ج 1 / 23 ، در المنثور ج 2 / 258 ، 259 . . . .
( 18 ) اجمال شأن نزول آیه " سأل سائل . . . " این است که روزى پس از واقعه غدیر ، جابر بن نضر ( و برخى نوشتهاند حارث بن نعمان ) نزد پیامبر آمد و گفت : اى محمد ! تو از طرف خدا به ما امر کردى که به یگانگى خداوند و رسالت تو شهادت دهیم ، ما هم قبول کردیم . بعد ما را به نماز و روزه و حج و زکات امر نمودى ، باز هم پذیرفتیم ، حال به اینها راضى نشده اى ، دست پسر عمویت ( على ) را بلند مى کنى و او را بر تر از ما قرار مى دهى و مى گویى " من کنت مولاه فعلى مولاه " . اى محمد ! این چیزى که درباره على گفتى از جانب خودت بود یا از طرف خدا ؟ پیامبر ( ص ) فرمود : به یگانگى خدا سوگند ، این امر خداوند بود . جابر ( یا حارث ) وقتى این سخن را شنید - در حالى که به طرف شترش مى رفت - گفت : خدایا " اگر محمد راست مى گوید بر ما از آسمان سنگ بباران یا ما را به عذابى دردناک مبتلا کن . پس از گفتن این سخنان ، وى هنوز به شترش نرسیده بود که سنگ کوچکى از آسمان بر سر او فرو افتاد و از دبر وى خارج شد . اینجا بود که این آیات نازل شد : " سأل سائل به عذاب واقع . . . " . رجوع شود به شواهد التنزیل ج 2 / 286 - 289 ، تفسیر قرطبى ج 18 / 278 ، 279 ، تذکرة الخواص ص 36 ، 35 ، فرائد السمطین - باب 15 - ج 1 / 82 ، 83 ، تفسیر ابى السعود ج 8 / 292 ، السراج المنیر ج 4 / 364 ، 365 ، فیض القدیر ج 6 / 218 ، نزهة المجالس ج 2 / 220 ، السیرة الحلبیه ج 3 / 308 ، 309 ، شرح المواهب اللدنیه ج 7 / 13 ، نور الابصار ص 128 ، الفصول المهمه ص 24 . . . .
2. سوره تین، آیات 4-5.
منبع: کتاب گرانبهای الغدیر، علامه امینی (ره)
90/8/11
5:9 ع
بیانات امام خامنه ای در دیدار دانشآموزان و دانشجویان
در آستانهى روز ملى مبارزه با استکبار جهانى
بسماللهالرّحمنالرّحیم
خوشامد عرض میکنم به همهى شما جوانان عزیز، دانشآموزان، دانشجویان و مسئولان محترم. مبارک باد بر شما سیزدهم آبان، که روز مبارزهى با استکبار نام نهاده شده. در واقع باید گفت: روز شروع سقوط هیبت استکبارى آمریکا .
این ایام، ایام دههى ذىحجه است. شما جوانان عزیز، دلهاى نورانى، روحیههاى شاداب، فرزندان عزیز من، توجه داشته باشید که یکى از بهترین روزها و شبهاى دورهى سال، از لحاظ فضیلت و امکان ارتباط دلها با خدا، همین روزهاست. مایه و قوام اصلى همهى حرکتهاى بزرگ و پیروز، ذکر الهى است؛ یاد خدا بودن، با خدا ارتباط داشتن. در قرآن میفرماید: «و یذکروا اسم الله فى ایّام معلومات».(1) در حدیث دارد که «ایام معلومات» که خداى متعال به ذکر در این ایام دستور داده است، همین ده روز اول ذىحجه است .
در این ده روز، روز عرفه وجود دارد، که روز دعا و استغفار و توجه است. دعاى سراسر عشق و شور و سوز در روز عرفه، که سیدالشهداء امام حسین (علیهالسّلام) در مراسم عرفات انشاء فرموده است، نشاندهندهى آن روحیهى شیدائى و عشق و شورى است که پیروان اهلبیت در یک چنین ایامى باید داشته باشند. این ایام را قدر بدانید. فرصت مال شماست. همچنان که امروز فرصت پیشرفت، فرصت شکوفائى، فرصت حرکتهاى بزرگ سیاسى و انقلابى و اجتماعى مال شما جوانهاست، فرصت توجه به خداى متعال و ذکر الهى و مستحکم کردن رابطهى قلبى با خدا هم متعلق به شماست. بهترین وسیلهاى که میتواند ذکر الهى را براى شما و براى ما زنده کند، ترک گناه است. این کار، براى شما آسانتر از پیرهاست. شما جوانها دلهاى نورانى دارید، زمینههاى آمادهاى دارید؛ از خداى متعال کمک بخواهید. قدر این دورهى درخشان جوانى را بدانید، رابطهى خودتان را با خدا مستحکم کنید و در این راه پرافتخارى که ملت ایران آغاز کرده است و شما امروز در نقاط اوج این راه قرار دارید، انشاءالله با همهى وجود، با همهى توان، ادامه بدهید و پیش بروید.
سیزدهم آبان هم - که دو روز دیگر است - در حقیقت به معناى واقعى کلمه، یکى از ایامالله است؛ فرصتى است براى فکر کردن و استنتاج کردن و بر اساس این استنتاج، آینده را ساختن و براى آینده برنامهریزى کردن؛ چون آینده مال شماست. چگونه حرکت کنیم که بتوانیم خودمان را، ملتمان را، کشورمان را، تاریخمان را، بلکه امت اسلامى را به اوج برسانیم؟ راه چیست؟ این را باید با تفکر و تدبر در این عبرتها به دست آورد. یکى از این عبرتها در همین سیزدهم آبان است. قدرت الهى از یک طرف - که همهچیز در همین جملهى «قدرت الهى» مندرج است - و بعد ارادهى مبارزه و ایستادگى در راه مبارزه، که متکى به قدرت الهى و توفیق الهى است، از طرف دیگر، سیزدهم آبان را یک برجستگى بخشیده است.
امام عزیز ما، آن مرد یگانهى تاریخ ما، در مقابل طرح کاپیتولاسیون و مصونیت آمریکائىها - که آن روز در ایران همهکاره بودند - ایستاد و به خاطر این اعتراض، روز 13 آبان با حال غربت و تنهائى، به وسیلهى مزدوران آمریکا از ایران تبعید شد. در آن روز و در این تبعید، هیچ کس در کنار امام نبود. البته دلهاى مردم با امام بود؛ اما امام را از خانهاش ربودند و در غربت کامل، او را در روز 13 آبان سال 43 از ایران تبعید کردند. پانزده سال بعد - پانزده سال، زمان زیادى نیست؛ مثل برق میگذرد - فرزندان امام، یعنى جوانان انقلابى دانشجو، در روز 13 آبان رفتند لانهى جاسوسى آمریکا در تهران را تسخیر کردند؛ آمریکا را از ایران تبعید کردند. ببینید فعل و انفعال حرکت مردمىِ متکى به ارادهى الهى و قدرت الهى، چه کار میکند. امام در آن غربت در تبعید ایستاد، با کمال استقامت راه را دنبال کرد و مردم را کمکم و بمرور آورد وارد صحنه کرد. امام مردم را بیدار کرد؛ احساس استقلال و آرمانخواهىِ همراه با مجاهدتى که در آن هیچ خوف و ترسى وجود ندارد، در مردم زنده کرد. مردم به میدان آمدند و انقلاب پیروز شد. مردم در انقلاب، شاه را از ایران راندند؛ در 13 آبان، آمریکا را از ایران راندند. لذا امام فرمود: انقلابى بزرگتر از انقلاب اول. این یک عبرت است. یعنى یک ملت وقتى در راه درست، با هدایت صحیح و با بصیرت، ایستادگى و استقامت میکند، هیچ قدرتى در مقابل او تاب مقاومت ندارد. همهى مانعها برداشته شد. این مسئله، محال به نظر مىآمد. حکومت سلطنتىِ دو هزار و پانصد ساله، آن هم با پشتیبانى همهى قدرتهاى مادى دنیا، از ایران برچیده شود؟ باورکردنى بود؟ اما ارادهى اسلامى و ایمانى ملت ایران به رهبرى امام، این امر محال را ممکن کرد؛ این امر نشدنى، واقع شد. همه در مقابل چشمشان این را بوضوح دیدند و آن را لمس کردند. و از این بالاتر، پرچم تسلطِ ظالمانهى متکبرانهى آمریکا از بام ایران پائین کشیده شد؛ زیر پاى جوانهاى مؤمن ما لگدمال شد. این هم نشدنى به نظر میرسید. این هم یک کار ناممکن به نظر میرسید. تحلیل میکردند، میگفتند، مینوشتند که ایران اسلامى چون در مقابل آمریکا ایستاده است، پس قطعاً شکست میخورد و مجبور به عقبنشینى میشود. تحلیلهاى مادى این را میگفت، این را نشان میداد. خیلى از روشنفکرنمایان ما که خود را اهل تحلیل سیاسى و زیر و رو کردن حوادث و استنتاج از حوادث میدانستند، اینجور تحلیل میکردند. اما بعکس شد؛ اسلام پیروز شد، جمهورى اسلامى پیروز شد، آمریکا مجبور به عقبنشینى شد.
از آن روز تا امروز، سى و دو سال میگذرد. جوانهاى عزیز! در این سى و دو سال، هیچ سالى نبوده است که از سوى استکبار به رهبرى آمریکا و صهیونیسم، علیه ایران توطئهاى یا توطئههائى شکل نگیرد؛ به قصد شکست دادن ملت ایران، به قصد شکست دادن انقلاب و نظام جمهورى اسلامى. و به فضل الهى، به حول و قوهى الهى، به همت مردم عزیز ما، و در هر دوره، به همت پیشروى جوانان عزیز ما، ایران اسلامى در همهى این توطئهها پیروز شد و آمریکا شکست خورد. بعد از این هم همین جور خواهد بود. تحلیل درست، این است. نگاه درست به آینده، این است. شماها انشاءالله پنجاه سال، شصت سال، هفتاد سال، پیش روى خودتان عمر دارید. براى این عمر طولانى - که خداى متعال انشاءالله با برکت و رحمت و فضلِ خود به شما عنایت کند - باید برنامهریزى کنید. پایهى برنامهریزى این است: تصمیم بگیرید، هدف را درست انتخاب کنید و دنبال این هدف، با استقامت حرکت کنید؛ در این صورت هیچ قدرتى در مقابل شما یاراى ایستادگى نخواهد داشت. هدفهاى شما در زمینهى علمى، در زمینهى اقتصادى، در زمینهى اجتماعى، در زمینهى اخلاق، در زمینهى گسترش تفکر اسلامى و بیدارى اسلامى در جهان است؛ اینها آرزوهاى بزرگ شماست. راه فقط همین است. درست تشخیص بدهید، تصمیم قطعى بگیرید، حرکت کنید، راه بیفتید، به خداى متعال تکیه و اعتماد کنید؛ به نتیجه خواهید رسید. دشمنان شما هر که باشد، هر چه باشد، با هر حجم قدرتى که در دنیا باشد، مجبور به عقبنشینى خواهد شد؛ همچنان که در قضیهى انقلاب، در قضیهى 13 آبان، در قضایاى جنگ تحمیلى، در قضیهى محاصرهى اقتصادى و در همهى توطئههاى دیگر تا امروز اینجورى بوده.
دست ما پر است. ما فکر درست داریم. جمهورى اسلامى یک اندیشهى سیاسىِ نوئى به دنیا عرضه کرده است: مردمسالارى دینى. این اندیشهى سیاسى نو، متکى به فلسفهى درست، متکى به زمینههاى فکرى و اعتقادىِ مستحکم و از لحاظ عملى قابل اجرا و پیشرونده است. این فکر، این راه، این فلسفه و این تجربهاى که در طول این سى و دو سال در اختیار ملت ایران است، دست ما را پر کرده است.
دشمن تلاش میکند. نباید فکر کرد که دشمن از فعالیت منصرف خواهد شد؛ نه، دارید مىبینید. در همین روزها، در بحبوحهى گرفتارىهاى آمریکا در قضیهى این حرکت مردمىِ وسیعِ جنبش وال استریت در نیویورک و در سایر شهرها و ایالات آمریکا، دولت آمریکا به نظرش رسید که به خیال خودش و به قول خودش، باز یک برگ دیگرى رو کند. یک سناریوى مسخرهى تروریستى درست کردند که جمهورى اسلامى را متهم کنند به یک حرکت تروریستىِ مهمل، بىمنطق و غلط؛ که هر کس از اهل معرفت و فن در دنیا آن را دید، رد کرد، محکوم کرد. متوسل و متشبث به این چیزها میشوند، براى اینکه شاید بتوانند خودشان را از آن گرفتارىها نجات بدهند، آن را تحت تأثیر و تحتالشعاع قرار بدهند؛ شاید بتوانند بر جمهورى اسلامى فشار وارد کنند. البته این مسئله را دنبال خواهند کرد. قصدشان این است که شریفترین عناصر مبارز و مجاهد در جمهورى اسلامى را متهم به تروریست کنند. آنها خودشان تروریستند. امروز تروریست بزرگ در دنیا، دولت آمریکاست.
در این قضیه هم دست ما پر است. ما امروز صد سند غیر قابل خدشه در اختیار داریم که نشان میدهد دولت آمریکا پشت سر ترورها و تروریستهائى بوده است که در ایران یا در منطقه واقع شده است. ما با این صد سند، آبروى آمریکا را در دنیا خواهیم برد؛ آبروى این مدعیان حقوق بشر و مبارزهى با تروریسم را در دنیا پیش افکار عمومى خواهیم ریخت؛ اگرچه امروز هم آبروئى ندارند.
آمریکا شکستخورده است. آمریکا در افغانستان شکستخورده است. در مقابل ملت افغانستان، آمریکا نتوانسته است وجههى خود را حفظ کند؛ ادعاهاى دروغ خود را ثابت کند. در مقابل ملت عراق، آمریکا شکستخورده است. همین چند روز قبل از این، نمایندگان و نخبگان سیاسى ملت عراق به اتفاق، مصونیت نظامیان آمریکا در عراق را رد کردند؛ نظر دادند که باید آمریکا از عراق بکلى خارج شود. و خارج خواهد شد؛ چارهاى ندارد. آمریکا بعد از سالها تلاش و هزینههاى مادى و انسانى فراوان، ناچار است از عراق خارج شود؛ ناچار است از افغانستان خارج شود؛ ناچار است شکست را بپذیرد.
اینها در شمال آفریقا شکست خوردند؛ حسنى مبارک را نتوانستند حفظ کنند، بنعلى را نتوانستند حفظ کنند - اینها همه مزدورهاى آمریکا بودند، اما ملتها بر اینها فائق آمدند - در لیبى، رفیقشان قذافى را نتوانستند حفظ کنند. تا همین آخر هم، قبل از مرگ ذلیلانهى قذافى، اینها ارتباطاتى داشتند، شاید بتوانند با هم تفاهم کنند. ملتها نفاق استکبار را، نفاق آمریکائىها و غربىها را، چه در قضیهى مصر، چه در قضیهى تونس، چه در قضیهى لیبى دیدند، در قضایاى دیگر هم خواهند دید. اینها منافقند، اینها دورویند.
امروز در خود آمریکا، در خود کشورهاى غربى، در خود نظام سرمایهدارى و به اصطلاح لیبرالدموکراسى - که هم «لیبرال»اش دروغ است، هم «دموکراسى»اش دروغ است - اینها شکستخوردهاند. امروز مردم آمریکا در سرتاسر ایالات آمریکا، و مردم در هشتاد کشور جهان علیه این نظام ایستادگى کردند. ممکن است مردم را سرکوب کنند، اما این آتش خاموش نخواهد شد. نمیتوانند دفاع کنند؛ دستشان خالى است. دنیا جریان دیگرى پیدا کرده است و بدانید به حول و قوهى الهى، مبارزهى حق - که با سردمدارى ملت ایران و با پرچم اسلام آغاز شده است - با باطل، با طاغوتها، با فرعونها و با فرعون استکبار، تا سرنگونى استکبار ادامه پیدا خواهد کرد.
تحلیلگران - به قول خودشان - در اتاقهاى فکرشان مىنشینند مطالعه میکنند، بررسى میکنند، مىبینند نقطهى کانونى و مرکزى این حرکت، جمهورى اسلامى است؛ لذا متوجه شماها میشوند؛ متوجه جوانهاى ما، متوجه مسئولان ما که محکم ایستادند و این راه را با جرأت، با قدرت، با توکل به خدا، با خوشبینى به آینده و با امیدِ تمام دارند ادامه میدهند. آن وقت علیه ملت ایران توطئه میکنند؛ خب، بکنند. سى و دو سال است که دارند علیه ملت ایران توطئه میکنند. البته در هر توطئهاى، براى ملت ایران زحمتافزائى کردند، اما ملت ایران پیروز شده است و پس از هر توطئهاى که خنثى شده، ملت ایران یک پله بالاتر رفته. ما را تحریم میکنند. ممکن است تحریم فشارى به وجود بیاورد، اما ملت ایران را یک درجه جلو میبرد؛ توانائى او را بیشتر میکند. به خیال خودشان علم و فناورى را بر روى جوانهاى ایرانى بستند، اما جوانان ایرانى خودشان از درون خودشان جوشیدند. امروز در زمینهى علم و فناورى، پیشرفت ما نسبت به گذشته، نمیشود گفت دو برابر و سه برابر است؛ دهها برابر است. مبارزهى آنها به جائى نمیرسد. مبارزهى با یک ملت بصیر، ملت صبور، ملت آگاه، ملتى که جوانانش متکى به خدا و پایدار در این راهند، به جائى نمیرسد؛ آنها شکست میخورند، اما ملت ایران پیروز خواهد شد.
شما جوانها باید براى آینده، بیشترین بار این مسئولیت را بر دوش بگیرید و خودتان را بسازید؛ نگذارید دشمن با توطئههاى تبلیغاتى، با دروغپردازى، امید را از دلها بزداید؛ نگذارید بین شما اختلاف ایجاد کنند؛ نگذارید بین ملت و مسئولین، ایجاد اختلاف و جدائى کنند؛ آنها این را میخواهند؛ آنها از این یکپارچگى میترسند؛ آنها از این شعارهاى مستحکم شما میترسند؛ آنها از عزم و ارادهى جدى مسئولین میترسند؛ میخواهند این عزم و اراده را متزلزل کنند. وقتى ملت در کنار مسئولین ایستاده است، هیچ مسئولى احساس تردید نمیکند؛ احساس تزلزل نمیکند و پیش میرود. این براى کشور ما لازم است؛ تا امروز بوده است، انشاءالله در آینده هم خواهد بود. قطعاً ملت ایران در همهى این چالشهائى که امروز با آن مواجه است و احیاناً در آینده هم با آنها مواجه خواهد بود، بینى دشمن را به خاک خواهد مالید.
رحمت خدا بر شهداى عزیز ما. رحمت خدا بر صبر ملت ما. رحمت خدا بر پدران و مادران صبورى که مشکلات را تحمل کردند، فقدان جوانهاشان را تحمل کردند و ایستادند و به نسلهاى بعدى درس دادند. و رحمت خدا بر امام بزرگوار ما، که این راه را او باز کرد، او جلو افتاد، او ایستاد تا همهى ما دلگرم شدیم و به دنبال او حرکت کردیم و این راه طولانى را طى کردیم. امیدواریم همهى شما مشمول ادعیهى زاکیهى حضرت بقیةالله باشید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
1) حج: 28
پیام رسان