سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

89/11/26
5:7 ع

لعن علی عدوک یا حسین، خاتمی و کروبی و میرحسین 

مرگ بر سران فتنه سبز

مرگ بر موسوی خوئینی ها، مرگ بر میر یزید اموی، مرگ بر خاتمی، مرگ بر کروبی

  

خاتمی، کروبی، موسوی اعدام باید گردند

  

تا کی باید شاهد بی تفاوتی مسئولین قوه قضائیه نسبت به توطئه های مهره های سوخته فتنه باشیم؟!

خونهای ریخته شده این اغتشاشات جدید تنها به گردن میر یزید و کروبی نیست، دستان محمد خاتمی هم به خون مردم آلوده است و این عنصر منافق و خطرناک هم باید در کنار کروبی و میر یزید محاکمه شود...... مواظب صحنه آرایی های!! خطرناک باشید که دستهایی در کار است که فتنه سال 88 را منحصر به این دو ملعون یعنی اموی و کروبی کند و سران فتنه را صحیح و سالم از میدان بیرون ببرند، شاید روزی دیگر با فتنه ای عمیق تر باز گردند.........
نمایندگان مجلس هم نسبت به این واقعه عکس العمل نشان دادند و فریاد مرگ بر خاتمی و مرگ بر موسوی و مرگ بر کروبی در صحن مجلس طنین انداز شد و مثل همیشه تعدادی از نمایندگان اقلیت که با دیدارشان با یکی از اعضای ستاد فتنه یعنی خاتمی ثابت کردند از سنگر مجلس مشغول سرویس دادن به فتنه گران هستند بر روی صندلی های خود میخکوب شده و خروش نمایندگان معتقد مردم را مشاهده می کردند
.....................................

بیانیه نمایندگان مجلس شورای اسلامی

ملت بزرگ ایران در حالی که پژواک فریاد ضد استعماری و ضد استکباری امام خمینی (ره) و بازتاب قیام به انقلاب اسلامی ملت ایران پس از گذشت?? سال از تونس و مصر در فضای جهان اسلام پیچیده و بیداری اسلامی ارکان سلطه امریکا و اسرائیل را در منطقه به لرزه افکنده است آقایان کروبی و موسوی با دعوت به تظاهرات به بهانه حمایت از مردم مصر و در حقیقت برای خدمت به امریکا و اسرائیل ، بار دیگر فتنه ای راه انداختند و آب به آسیاب دشمنان اسلام و مسلمانان ریختند و برای رسانه های غربی و آمریکایی خوراک تبلیغاتی تهیه کرده اند. درحالی که همگان ، قیام ها و انقلاب های امروز ملت های مسلمان منطقه را در برابر حکام خود فروخته و مستبد ، الهام گرفته از انقلاب اسلامی ایران می دانند و در حالی که امریکا و اسرائیل و نوکران منطقه ای آنها به صراحت و با نگرانی مکرر اعلام می کنند که می ترسند در مصر و تونس و دیگر کشورهای اسلامی حکومتی نظیر جمهوری اسلامی ایران به قدرت برسد ، این آقایان که در ماه ها و هفته های قبل از انتخابات سال ?? مدعی پیروی و اطاعت از امام راحل بودند امروز کاری می کنند که باعث خوشحالی امریکایی ها و صهیویست ها می شود و مورد تایید و تشویق آنها قرار می گیرد. از آقایان کروبی و موسوی باید پرسید آیا حضور ده ها میلیون نفر از مردم مسلمان ایران در راهپیمایی اقیانوس گونه ملت در ?? بهمن امسال و حمایت این مردم از انقلاب مصر و تونس کافی نبود که شما خواستید با دعوت به تظاهرات دیگری در?? بهمن میدان را برای توطئه منافقان و سلطنت طلبان و دیگر مزدوران بیگانه و ضد انقلاب آماده کنید ؟ از این تجمع پراکنده حداکثر چند هزار نفری جز خدمت به دشمنان چه طرفی بستید ؟ آقای موسوی و کروبی مگر شما در روز قدس سال ?? دعوت به تظاهرات و راهپیمایی نکردید؟ مگر نوکران و فریب خوردگان امریکا و اسرائیل در آن روز در حمایت از شما شعار نه غزه نه لبنان سر نداده اند ؟ پس چه شده است که امروز به یاد مردم مصر افتاده اید که بزرگ ترین منشاء اعتراض آنان بر حکومت نامبارک حسنی مبارک ، کامل کردن محاصره غزه با بستن گذرگاه رفح و حمایت همه جانبه از اسرائیل و اطاعت کامل از امریکا بوده است ؟ آیا از این بازی مفتضح و ننگ آور خود شرم نمی کنید و تصور می کنید هنوز نزد مردم مسلمان و انقلابی ایران آبرویی دارید ؟ آیا راهپیمایی مردم در نهم دی ?? کافی نبود تا بدانید شما جز حبابی بر سر دریای طوفانی مردم نیستید؟ ما نمایندگان مجلس شورای اسلامی مسئولیت مستقیم حادثه شهادت یک دانشجوی بسیجی را در روز ?? بهمن ?? در تهران و نیز سایر خسارت های وارده و بهره برداری دشمنان از این حرکت ضد مردمی ، ضد اسلامی و ضد انقلابی را متوجه آقایان کروبی و موسوی می دانیم و معتقدیم کاسه صبر ملت از مدارا در برابر این آقایان لبریز شده است و همگان خواستار اعمال اشد مجازات نسبت به اینان هستند.

ما از همه کسانی که در حالت سیاست خود را انقلابی و مسلمان و مردمی می دانند و تاکنون موضع صریح در برابر آقایان کروبی و موسوی نگرفته و رفتار بیگانه پسند آنها را محکوم نکرده اند ، می خواهیم با صراحت از آنان اعلام بیزاری کنند و بدانند که اگر در این کار کوتاهی کنند نزد مردم جایگاه و اعتباری نخواهند داشت. پیام ما نمایندگان مجلس که همان پیام ملت ایران است به مردم آزاده مصر و تونس و سایر ملت های مسلمان و بیدار منطقه این است که این حرکت های مذبوحانه را از قبیل همان توطئه های امریکا و اسرائیل بدانند و اطمینان داشته باشند که ملت بزرگ و انقلابی و مسلمان و شهید پرور ایران که پرچمدار و پیشاهنگ مبارزه با امریکا و اسرائیل است پشت سر رهبر معظم انقلاب اسلامی که سخنان شجاعانه و صریح ایشان را در نماز جمعه ?? بهمن ?? در تهران شنیده اید گام بر می دارند و هرگز در حمایت از انقلاب های شما کوتاهی نخواهند کرد و به مزدوران امریکا و اسرائیل اجازه نخواهند داد مسیر انقلاب های شما را با توطئه های خود منحرف سازند. درود خدا بر مردم به پا خاسته مصر و تونس و درود خدا بر شهدای انقلاب این دو کشور و ننگ و نفرت بر امریکا و اسرائیل و نوکران و مزدوران آنها و همه آنان که با فتنه گری و توطئه در خدمت آنها قرار دارند. ما نمایندگان از کمیته تشکیل شده در مجلس شورای اسلامی می خواهیم هر چه سریع تر دست های پیدا و پنهان منافقان و سلطنت طلبان و مزدوران امریکا و اسرائیل در توطئه ناکام اخیر را بر ملا ساخته و به ملت ایران معرفی کند.

مرگ برآمریکا ، مرگ بر اسراییل 


  

89/11/24
11:2 ص

خوابیم و حقیقت به خدا نیست بجز این

 

 

ما غایب و او منتظر آمدن ماست...

 

 

نهم ربیع الاول، عید بقر و آغاز امامت و ولایت منجی عالم بشریت، مولانا

 صاحب عصر و زمان، امام مهدی ارواح عالمین لتراب مقدمه الفداه

برتمامی انسانهای آزاده جهان مبارک باد.

 

اللهم عجل لولیک الفرج و النصر

 

شرایط منطقه را مشاهده می کنید، ملت مسلمان تونس و مصر گام بلندی برداشتند و ملت مسلمان یمن و اردن و بحرین و عربستان آماده برخواستن و قیام کردن بر علیه حکومتهای خائن و نوکر آمریکا در کشورشان هستند.... آیا ما برای ظهور و قیام صاحب عصر و زمان (عج)  آماده هستیم؟! ملت ایران با تحمل سختی ها و مشکلات و مبارزات بی امان خود رژیم منحوس ستمشاهی پهلوی را سرنگون کردند و زمینه را برای بازگشت امام روح الله (س) آماده کردند... آیا وقت آن نرسیده ما هم همان راهی را که نسل گذشته پیمودند، برویم و زمینه را برای قیام جهانی امام مهدی آماده کنیم؟!

اگر امروز خبر برسد مولایمان قیام کرده اند و منتظر ما هستند، آیا آماده یاری رساندن به ایشان هستیم؟ از نظر جسمی و ایمانی آماده ایم؟! اگر نیستیم پس بسم الله؛ از امروز بجنبیم و خود را آماده نبردی بی امان با شیطان و شیطان بچه ها سازیم شاید فردا دیر باشد.......

ای لشگر صاحب زمان آماده باش آماده باش ........ بهر نبردی بی امان آماده باش آماده باش


  

89/11/23
2:32 ع

هـان اى مـسلمانان! و مستضعفان ! بپاخیزید

 

 

 

 

هـان اى مـسلمانان جهان ! و مستضعفان تحت سلطه ستمگران ! بپاخیزید و دست اتحاد به هم دهـیـد و از اسلام و مقدرات خود دفاع کنید و از هیاهوى قدرتمندان نهراسید که این قرن به خـواسـت خـداونـد قـادر، قـرن غـلبـه مـسـتـضـعـفـان بـر مـسـتـکـبـران و حـق بـر باطل است . جهان باید بداند که ایران راه خدا را پیدا کرده است و تا قطع منافع امریکاى جـهـانـخـوار، ایـن دشـمـن کـیـنه توز مستضعفین جهان ، با آن مبارزه اى آشتى ناپذیر دارد و حـوادث ایـران نـه تـنـها ما را براى لحظه اى عقب نخواهد نشاند، که ملت ما را در نابودى مـنـافـع آن مصمم تر خواهد کرد. ما مبارزه سخت و بى امان خود را علیه امریکا شروع کرده ایـم و امـیـدواریـم فرزندانمان با آزادى از زیر یوغ ستمکاران ، پرچم توحید را در جهان بـیـافـرازنـد. مـا یـقین داریم اگر دقیقا به وظیفه مان که مبارزه با امریکاى جنایتکار است ادامه دهیم ، فرزندانمان شهد پیروزى را خواهند چشید.

آیـا براى مسلمانان جهان ننگ نیست که با اینهمه سرمایه هاى انسانى و مادى و معنوى ، با داشتن چنین مکتب مترقى و پشتوانه الهى تن به سلطه قدرتمندان مستکبر و دزدان دریائى و زمـیـنـى قـرن بـدهـنـد؟ آیـا وقـت آن نرسیده است که هواهاى نفسانیه را کنار گذاشته و با یکدیگر دست مودت و اخوت داده و دشمنان بشریت را از صحنه خارج و به حیات ننگین ستم بـارشـان خـاتمه دهند؟ آیا وقت آن نرسیده است که ملت مبارز و غیور فلسطین ، بازى هاى سـیـاسـى مـدعـیـان مـبـارزه بـا اسـرائیـل را شـدیـدا مـحـکوم نموده و با سلاح گرم ، سینه اسـرائیـل دشـمـن سـرسـخـت اسـلام و مـسـلمـیـن را بـشـکـافـنـد؟ آیـا مـسـلمانان چه جوابى در مـقـابـل خـداونـد عـظـیـم کـه آنـان را دعـوت بـه اعـتـصـام بحبل الله نموده و از تفرقه و نزاع نهى فرموده است دارند؟ آیا تکلیف خود نمى دانند که از ملت و دولت ایران که با جهاد مقدس پرچم کفر را سرنگون و پرچم پرعظمت اسلام را برافراشته است پشتیبانى کنند؟

بخشی از پیام امام خمینى به مسلمانان جهان و زائران بیت الله الحرام 15/6/60


  

89/11/21
2:12 ع

 

نقش مردم


بدیهی است یک نفر در جامعة هفتاد میلیونی یا هفت‌ میلیونی، یا حتی در یک شهر،‌ وقتی بخواهد تمام دستورات و احکام را اجرا کند و هر متخلفی را مجازات کند، دزدها را بگیرد، و متعرضین به نوامیس مردم را مجازات کند، ناتوان است. یک نفر به تنهایی چه کار می‌تواند بکند؟ اگر یک مجموعه‌ای نباشند که او را همراهی و کمک کنند تا این وظایف حکومتی اجرا شود، حکومتی تحقق نخواهد یافت. پس آن‌چه برای او به‌صورت واجب عینی یا کفایی لازم است همین اعلام آمادگی است. اگر مردم موافقت کردند و شرایط فراهم شد، حکومت تشکیل می‌شود. اگر کسانی از او حمایت کردند که بتواند چنین کاری بکند این‌جا هم حق است و هم تکلیف واجب است. مؤید آن را هم همه شما می‌دانید: فرمایش امیرالمومنین(ع) در خطبه شقشقیه «لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ ...لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا» می‌فرماید حالا که من قبول کردم برای سه چیز است. این سه چیز موجب شده است که برای من تکلیف متعین بشود که قبول کنم. اگر شما‌ها نیامده بودید من به تنهایی که نمی‌توانستم حکومت کنم. با یک فرد که نمی‌توانم جامعه را اداره کنم. اگر کسی بخواهد تمام احکام را اجرا کند. تمام مزاحمین را دفع کند و با دشمنان بجنگد، به تنهایی نه شدنی است و نه معقول است. پس در گام اول باید کسانی از او حمایت کنند؛ «حُضُورُ الْحَاضِرِ» شما حاضر شدید با من بیعت کنید. از من حمایت کنید کمک بکنید این یک عذر مرا بر طرف کرد. «وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ» این یا عطف تفصیلی است برای اولی یا به یک تفسیر دیگری شرط دومی است. تا حالا حجت برایم تمام نبود که باید این مسئولیت را عهده‌دار بشوم اما حالا که «وجود الناصر» هست شما هم کمک می‌کنید. من سپاه دارم. لشکر دارم و اگر کسانی بخواهند با حکومت اسلامی مبارزه کنند، من می‌توانم با کمک شماها با آن‌ها مبارزه کنم. پس شرط دوم آن «قِیَامُ الْحُجَّه بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُوم» خدا بر عالمان یک وظیفه خاصی قرار داده است که خود این هم احتیاج به تفصیل دارد و باید شقوق و احتمالات آن را بیان کنیم. اجمالاً اشاره می‌فرماید که کسانی در میان جامعه وظیفة‌ سنگین‌تری دارند و باید حق مظلوم را از ظالم بگیرند. این‌جا تعبیر می‌فرماید «وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ» و حتما در این‌که این تعبیر را می‌فرماید، نکته‌ای هست. این یک وظیفه‌ است و دیگر حق نیست؛ «أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ» خدا این میثاق را از علما گرفته است که باید این کار را بکنند. «أَلَّا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُوم» به سیری ظالم و گرسنگی مظلوم صبر نکنند. بی‌تفاوت نباشند در این‌که چه کسی ظالم است و چه کسی مظلوم. مبارزه با ظالم یک واجب متعین عمومی است. همه باید این آمادگی را داشته‌ باشند. حضرت می‌فرمایند چون اکنون حجت برایم تمام شده است و چون این تکلیف را هم خدا بر گردن من گذاشته است، بنابراین این مسئولیت را عهده‌دار می‌شوم.
این را نه به عنوان یک استدلال فقهی بلکه فقط به عنوان یک مؤید عرض کردم. در این بحث بیش‌تر بر همان جنبة عقلی آن تکیه می‌کنم. وقتی ما فهمیدیم جامعه احتیاج به حکومت دارد. حکومت هم باید به وسیلة‌ افراد ذی‌صلاحیتی که حق حاکمیت دارند اداره بشود. اگر مردم حاضر شدند به آن‌ها کمک کنند، افزون بر حق، تکلیف هم پیدا می‌کنند و پذیرفتن مسئولیت حکومت بر این‌ها واجب می‌شود. در این‌جا وقتی می‌گوییم حق حاکمیت، تصور نشود که فقط صرف یک حق است. خدا برای ائمة معصومین سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین حقی قرار داده است که اگر نخواستند، عمل نمی‌کنند یا از آن استفاده نمی‌کنند مثل حقوقی که جایزالاستیفاست. هر حقی را که انسان لازم نیست استیفا کند. می‌تواند گذشت کند، از آن استفاده نکند، اما اگر حق توأم با تکلیف بود،‌ یعنی امر جامعة‌ اسلامی بدون حکومت ذی‌صلاح شرعی،‌ حکومتی که مشروعیت آن از طرف خدا تایید شده باشد اصلاح نمی‌شود، کسانی که واجد این شرایط هستند به طور واجب کفایی باید قیام کنند، و اگر در شرایط خاصی تعین پیدا کرد یعنی عملاً منحصر شد به یک فرد، بر آن فرد واجب متعین خواهد بود. پس مدعا این است که خدای متعال برای کسانی حق حاکمیت قرار داده است و این حق حاکمیت در یک شرایطی ـ که از جمله آن‌ها همراهی مردم و کمک مردم است ـ وجوب پیدا می‌کند برای این افراد تا به تصدی این امر قیام کنند و ‌به اقامه حکومت بپردازند.

یک پرسش


یک سوال دیگر این است که خدا برای چه کسانی این حق را قرار داده است؟ برای این پرسش، دو سبک استدلال نزدیک به هم می‌شود اقامه کرد. یکی این‌که بیش‌ترروی مفروضات و اصول موضوعة خودمان تکیه کنیم و یکی این‌که بیش‌تراز مقدمات عقلی بهره ببریم. در هر دو صورت، مقدمة‌ مشترکی که تقریبا بین هر دو روش بحث وجود دارد، این است که گاهی یک قانونی وضع می‌شود. قانون چه به‌صورت اثبات حق باشد یا ایجاد یک تکلیف،‌ قانون است و هر قانون یک مصلحت کاملی‌ را مورد نظر دارد که باید استیفا بشود ولی شرایطی پیش می‌آید که آن مصلحت به طور کامل استیفا نمی‌شود یا امکان استیفاء آن وجود ندارد. درباره این مسأله مثال‌های مختلفی می‌توان آورد؛ مثال‌های عرفی که ما در زندگی روزمره‌مان داریم و مثال‌هایی که در مسایل شرعی، اجتماعی و عرفی داریم. اگر ما نتوانستیم مصلحتی را به طور کامل استیفا کنیم معنایش این نیست که تکلیف هم به طور کلی ساقط می‌شود. اگر مرتبة‌ نازل‌تر آن هم لازم‌الاستیفا بود باید به آن مرتبة‌ نازل‌تر تنزل کنیم. اگر مصلحت کامل‌ نشد باید به مرتبة‌ نازل‌ترش بسنده کنیم. هم در فقه و هم در مسایل عرفی و قانونی و حقوقی از این مسایل زیاد داریم. یکی از مثال‌های معروف این است که اگر در موقوفه‌ای عمل به موقوفه به صورتی که واقف تعیین کرده میسر نشد یعنی موقوفه ممتنع‌الاستیفا شد باید به اقرب مواردی که نظر واقف است،‌ عمل کرد. مثلا موقوفات زیادی هست که برای هزینه علوفة‌ مرکب زائران حضرت سیدالشهدا چیزهایی را وقف کرده‌اند که درآمد آن صرف علوفة‌ مرکب زوار سیدالشهدا باشد. حالا که کسی با اسب و قاطر به کربلا نمی‌رود که علوفه احتیاج داشته باشد، پس استیفای این وقف میسر نیست؟! حالا چه کار باید بکنند؟ آیا این موقوفه ممتنع‌العمل است و هیچ کاری نباید با آن بکنند؟! یا جزء موقوفات عامه است؟ یا چون ممتنع‌الاستیفا است، مثلا متولیان مردم نوش‌جان کنند؟! هم عرف مردم و هم قانون حقوقی و هم حکم شرعی می‌گویند به اقرب مواردی که نظر واقف بوده است باید صرف کنند. یعنی اگر علوفة‌ مرکب نبود شما پول بنزین ماشین‌هایی را بدهید که به آن طرف می‌روند. الان اگر خود واقف بود حتما همین را می‌گفت. هیچ‌کس نمی‌گوید که دیگر نمی‌شود به این موقوفه عمل کنند پس یا بروید تحویل دولت بدهید یا خود متولی نوش‌جان کند. می‌گویند این نشد باید به بدل آن عمل کرد. اگر عین آن مصلحت استیفا نمی‌شود، آن‌چه اقرب به آن مصلحت یا نزدیک‌تر به آن است باید استیفا شود. در موارد دیگر هم وقتی شروطی برای تصدی یک پست تعیین می‌شود اگر آن شروط به طور کامل میسر نشد، آن که اقرب به واجد آن شروط است جانشین می‌شود که این مثال‌های زیادی دارد.
بر اساس این مقدمه و بعد از آن مبانی کلی که به عنوان اصل موضوع برای تشکیل حکومت پذیرفتیم می‌گوییم کسی که مجری حکومت است اگر فرض بشود شخصی باشد که هیچ خطایی مرتکب نمی‌شود، هم قانون را خوب می‌داند و هم در عمل به قانون، هیچ خطایی مرتکب نمی‌شود و معصوم است، عقل درباره او چه می‌گوید؟ آیا می‌گوید با وجود چنین کسی که هم قانون را بهتر از همه می‌شناسد، خطا نمی‌کند و هم در اجرای قانون دچار گناه و اشتباه نمی‌شود شما بروید سراغ کسی که اشتباه می‌کند؟! کدام عقلی چنین چیزی می‌گوید؟ چه کسی باید عهده‌دار این مسئولیت بشود؟ آن کسی که گاهی اشتباه می‌کند و گاهی درست می‌فهمد، یا آن کسی که هیچ وقت اشتباه نمی‌کند؟ به طور طبیعی آن کسی که هیچ‌وقت اشتباه نمی‌کند، ترجیح دارد. آن کسی که هوای نفسی در اعمال حکومتش ندارد، اولی است برای حاکمیت به نسبت کسی که گاهی هم اغراض نفسانی و‌ منافع خودش را می‌خواهد تأمین کند. عقل به طور قطع،‌ حتی عقل هر کافری هم‌ می‌گوید اگر کسی معصوم بود او اولی است. حالا ما به‌صورت قضیة‌ شرطیه این مقدمه را می‌گوییم که اگر مجری قانون معصوم بود که قانون را از همه بهتر می‌شناخت و بهتر از همه عمل می‌کرد احتمال خطا در او نبود او متعین است. مصداق چنین کسی را ما به عنوان‌ شیعه معتقدیم که پیغمبر اکرم و ائمه معصومین صلوات الله‌علیهم اجمعین بودند؛ البته اهل‌سنت هم معمولاً نسبت به پیغمبر اکرم قائل(ص) هستند. این در صورتی است که چنین معصومی باشد. حالا اگر معصوم نبود عقل چه می‌گوید؟ گفتیم اگر مصلحت صددرصد قابل تأمین نبود اما نود و نه درصد ممکن بود باید آن را تأمین کنیم. نمی‌توانیم بگوییم حالا که صددرصد نمی‌شود پس هیچ! یا صد یا هیچ! عقل این‌طور نمی‌گوید. می‌گوید اگر صددرصد نشد اقلا 99 درصد آن را تامین کنید. یعنی اگر آن مصلحتی که از حکومت معصوم است میسر نشد کسی می‌تواند جای او حکومت کند که اقرب به معصوم باشد. شبیه‌تر به معصوم باشد. نه یک آدم فاسق و فاجری که اگر برای رأی‌ آوردنش صدها نفر کشته بشوند، اهمیتی ندهد. آیا‌ آن کسی که خودش و اطرافیانش و خانواده‌اش اموال بیت‌المال را می‌بلعند او بیاید حکومت کند یا آن کسی که اقرب به معصوم است؟ اقرب به معصوم در چه؟ ان‌شاء‌الله در جلسة‌ بعد اگر خدا حیات و توفیقی داد خدمتتان عرض می‌کنم که اقربیت به معصوم در چند چیز است ان‌شاءالله.

وصلی‌الله‌علی محمد وآله‌الطاهرین


پرسش و پاسخ

سؤال:
مرحوم علامه نراقی در عوائدالایام، مرحوم صاحب جواهر در جواهر‌الکلام و مرحوم علامه طباطبایی(ره) همه این عزیزان ادله عقلی دارند. حضرت استاد هم چند دلیل عقلی جالب و بسیار ویژه دارند که امشب یکی از آن‌ها را ارائه کردند. سوال این‌جاست که آیا این دلیل عقلی که امشب ارائه فرمودید نیازمند افقهیت به عنوان یک شرط نیست تا این دلیل را تبیین کند؟ یعنی آیا لازمه این دلیلی که امشب با دو مقدمه آن را آوردید و فرمودید حاکم و حکومت یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است ثانیا در جامعه اسلامی قطعا باید کسی حاکم بشود و این حاکمیت حق کسی است که حکم خدا را بهتر از همه می‌داند و تالی‌تلو معصوم است و از همه به معصوم نزدیک‌تر است. آیا این افقهیت را تثبیت نمی‌کند؟ دیگر این‌که اگر غیر منحصر شد چون فرمودید گاهی اوقات آن شخصی که می‌تواند جامعه اسلامی را اداره بکند یا منحصر به فرد است که همان باید جلو بیاید، و گاهی اوقات هم غیرمنحصر به فرد، اگر غیر منحصر به فرد شد آیا آن تزاحمش را فقط دلیل لبی رفع می‌کند یا خیر و آیا دلیل لبی توان رفع این مزاحمت را دارد، که در واقع مخصص اطلاق روایات باشد که اطلاق روایات شاید فقهای بسیاری را شامل بشود؟

پاسخ استاد:
با تشکر از سؤال‌کنندگان و اعتراف به این که مسأله فروع بسیار زیادی دارد که در یک جلسه و دو جلسه امکان پاسخ‌گویی به همه آن‌ها نیست ولی اشاره می‌کنم که آن‌چه ما از بحث امشب نتیجه گرفتیم عنوان اقربیت به معصوم بود؛ البته اقربیت به معصوم از لحاظ حکومت، اما این اقربیت در چند چیز است و چگونه احراز می‌شود؟ من اشاره می‌کنم ولی تفسیرش نیازمند فرصت بیشتری است. مجری قانون می‌بایست در سه چیز توانمند باشد و برخی شرایط را در یک حد نصابی داشته باشد. اولاً مجری قانون باید عالم به قانون باشد. اگر قانون‌شناس نباشد اصلاً صلاحیت حکومت را ندارد. همین‌طور باید مورد اعتماد ما باشد و بدانیم که او منافع و مصالح مردم و احکام  و مصالح اسلامی را فدای اغراض شخصی‌اش نمی‌کند. یعنی مرتبه‌ای از صلاحیت اخلاقی را که ما در عرف خودمان به آن می‌گوییم تقوا را باید داشته باشد والا نمی‌توانیم یک آدم فاسق و فاجر را بگوییم که از طرف خدا مأذون است و باید بر مردم حکومت کند. سوم این‌که چون تشخیص مصالح مردم غیر از مسائل فردی و مسائل عبادی نیازمند آشنایی به مسائل اجتماعی است، متصدی این کار باید غیر از فقاهت و غیر از تقوا یک حد نصابی از مدیریت و کارآمدی هم داشته باشد. فقیه باتقوایی که از مسائل اجتماعی آگاهی ندارد مناسب نیست. ما بزرگانی داریم که بنده به آن‌ها ارادت دارم و دستشان را می‌بوسم اما از مسائل اجتماعی آن قدر دورند که گاهی صحبت‌هایی می‌کنند که اگر آدم‌های عادی بشنوند تعجب می‌کنند. در زمان جنگ‌های متفقین با یک آقای بزرگواری مدت‌ها صحبت کرده بودند درباره این‌که انگلیس‌ها چه کار کردند و روس‌ها چه کار. با این حال یک روز از پسرش پرسیده بود که این انگلیس‌ها که می‌گویند این‌ها همان روس‌ها هستند؟ فقیه است آدم بسیار متدینی است. نماز شبش ترک نمی‌شود  اما به مسائل روز آشنا نیست. نمی‌داند انگلیس کیست روس کیست! و این‌ها چه کار می‌خواهند بکنند. این به درد حکومت جامعه اسلامی نمی‌خورد. در جامعه امروزی که ما زندگی می‌کنیم اگر کسی نه روزنامه بخواند نه رادیو گوش کند نه تلویزیون ببیند نه هیچ‌جا در یک بحث سیاسی شرکت داشته باشد نه یک کتاب سیاسی بخواند این چگونه می‌خواهد جامعه اسلامی را اداره کند؟ به فقاهتش هیچ لطمه‌ای نمی‌خورد. تقوایش هم درست،‌ دستش را هم می‌بوسیم اما ایشان به درد این کار نمی‌خورد. این را هر عاقلی می‌فهمد. به امر حکومت قیام کردن و این اصلح بودن که در روایات وارد شده، یک شرط عقلایی است. من الان نمی‌خواهم به روایات استناد کنم. بحث فقاهتی‌اش را  بزرگان و فقها فرمودند و بعداً هم خواهند فرمود. بنای بنده بر این است که بحث حتی‌المقدور عقلی باشد. پس این سه چیز، لازمه حکومت است. امام معصوم که ممتاز  است، حد اعلای صلاحیت را دارد یعنی حاکم ایده‌آل است؛ برای این که نه در علمش خدشه‌ای هست نه در تقوایش و نه در تشخیص مصالح جامعه. پس این سه رکن است. وقتی می‌گوییم اقرب به معصوم یعنی اقرب در این سه چیز. این اقربیت، تشکیکی است. یک وقت، فرض این است که کسی هم افقه باشد هم اتقی و هم حاذق‌تر در مسائل سیاسی. خب آن متعین است، اما چنین شخصی همیشه پیدا نمی‌شود. کم پیدا می‌شود شاید بشود بگوییم حضرت امام رضوان‌الله‌علیه یک مصداق این مسأله بود البته همه ما می‌دانیم که حضرت امام مخصوصا اوایل نهضت، مرجعیت کلی نداشتند و در کنار ایشان فقهای دیگر و مراجع دیگری بودند، حتی شاید بسیاری از علما از مراجع دیگر تقلید می‌کردند. این‌طور نبود که بگوییم چون ایشان صد در صد افقه است رهبر شد، ولی به هرحال می‌شد گفت که  ایشان از لحاظ فقاهت کمتر از دیگران نیست. منظورم این است که بعید است کسی هم افقه باشد هم اتقی باشد هم اعلم به مصالح مردم باشد؛ پس باید چه کرد؟ باید یک حد نصابی داشته باشیم و بعد برآیند این‌ها را حساب کنیم. یعنی اگر کسی افقه است اما اتقی نیست نمره‌ای برای افقهیت او بدهیم نمره کمتری برای اتقی. کس دیگری اگر اتقی بودنش مسلم است و یک نمره بیشتری در اتقی بودن دارد مجموع این‌ها را سرجمع کنیم و ببینیم چه کسی امتیازش بیش‌تراست تا بشود بگویند این شخص مجموعا اقرب به امام معصوم است. اگر فقاهتش کمتر است تقوایش بیش‌تراست. اگر فرض کنید تقوایش کمتر است مسائل جامعه را بهتر از دیگران می‌داند، اما بحث در این است که اصل تقوا را داشته باشد. پس یک حد نصابی از هر کدام از این شرایط را باید همه داشته باشند اگر کسی در هر سه چیز امتیازش بیش از همه باشد آن متعین است، او ایده‌آل است اما اگر نشد باید برآیند آن را حساب کرد که کسی مجموع فقاهت و تقوا و آگاهی‌اش به مسائل اجتماعی را نمره بدهند و ببینند چه کسی مجموع نمره‌اش بیش‌تراز دیگران است، او اولی خواهد بود.

سؤال:
 اگر فرصت هست بخش دوم سؤال را هم توضیح بفرمایید در خصوص این‌که اگر منحصر به یک فرد نشد و در حقیقت چند نفر پیدا شدند چه‌کار کنیم؟

پاسخ استاد:
این فرضی عقلی و ثبوتی و یک فرض طلبگی است. مثلاً اگر دو نفر از هر جهت مساوی بودند هم در علم، هم در تقوا هم در آگاهی به مسائل، در جواب می‌شود گفت تخییر،‌ اگر  کاملا مساوی هستند فرق نمی‌کند هر کدام را انتخاب کردید، و بالاخره اگر بنا شد که تعیین کنند آخرش هم «القرعة لکل امر مشکل». اما این یک فرض عقلی است. مگر اصلاً یک چنین چیزی داریم؟ مگر می‌شود دو اعلم از لحاظ فقاهت پیدا کرد؟ کجا می‌شود اثبات کرد دو تا فقیه در فقه‌شان کاملاً مساویند و چه‌گونه می‌شود اثبات کنیم؟ عملاً تفاوت‌هایی هست بین اشخاص هم در فقاهت هم در مراتب تقوا، آیا شما واقعاً می‌توانید دو نفر را نشان بدهید که از نظر تقوا کاملاً مساویند؟! آیا در همة ابعاد تقوا مثل مسائل فردی، اجتماعی، سیاسی، خانوادگی، تربیت فرزند، معاشرت با همکار و همسایه و در همه چیز تقوایشان مساوی است؟ احتمال می‌دهید چنین  چیزی وجود داشته باشد؟ مشکل در اثبات است که ما از کجا بفهمیم که چه کسی افقه است؟ ما باید برآیند این‌ها را حساب کنیم و ببینیم چه کسی اقرب به معصوم است. آن وقت سوال می‌شود که از کجا باید اثبات کنیم؟ این‌جاست که مسأله خبرگان پیش می‌آید.


1   . نهج البلاغه،‌ ص82. 

2   . بقره، 30. 


  

89/11/20
7:45 ع

حکومت حق چیست؟


این‌که جامعه احتیاج به قانون دارد. قانون باید قانون خدایی باشد و قانون خدایی قانون اسلام است و آن‌چه کتاب و سنت برای ما بیان کرده‌اند یا اجازه تشریع آن را به کسی داده‌اند، از مسلمات و از اصول موضوعه بحث ماست. گفتیم که از شئون ولی‌فقیه جعل چنین احکام سلطانیه یا احکام ولائیه است که به پشتوانة‌ ادلة اولیه شرعی، حکم قانون اسلامی را پیدا می‌کند. پس محل بحث در این است که چه کسی باید حکومت بکند؟ این مساله چند تا زیرمجموعه دارد. اول این‌که چه کسی حق حکومت کردن دارد؟ یعنی ما که جامعه اسلامی داریم و می‌دانیم احکام اسلام باید در آن اجرا بشود و می‌دانیم کسی باید این‌ها را اجرا کند یعنی اگر کسی تخلف کرد او را مجازات کند. حد بزند و تعزیر کند. این شخص کیست و چه کسی حق دارد که مجری احکام اسلام باشد؟ به‌ویژه در احکام جزایی اسلام، یعنی در مجازات متخلفان چه کسی مسئول است؟ چه کسی باید دست دزد را ببرد؟ چه کسی باید کسانی را که اعمال مستوجب حد مرتکب شده‌اند، تازیانه بزند؟ این‌که چه قوانینی است و دلیل اعتبارش چیست، بحثی است جداگانه و ما وجودش را مفروض دانسته‌ایم. آن‌هایی که در متن کتاب و سنت است که خیلی روشن است. احکام حکومتی را هم به عنوان اصل موضوع می‌پذیریم که چنین احکامی داریم. دلیلش را هم باید جداگانه بررسی کنیم، اما این‌که چه کسی حق دارد حاکم باشد و قوانین معتبر را اجرا کند، و این «چه کسی حق دارد» یعنی‌چه؟ این سوال در بطن خودش باز مفروضی دارد. یک مفروض آن این است که همه مردم حاکم نیستند و در جامعه یک نهاد خاصی باید مجری قانون باشد. اگر بنا بود هر کسی هم عامل به قانون باشد و هم ضامن اجرای قانون، هرج و مرج می‌شد. هر کسی می‌گفت من باید قانون را اجرا کنم. پس یک فرض آن این است که اجرای قوانین اجتماعی‌‌ و به‌خصوص قوانین جزایی و حقوقی، کار همه نیست و اشخاص معینی باید باشند و غیر از این‌ها دیگران حق چنین کاری را ندارند. وقتی می‌گوییم چه کسی حق دارد یعنی اشخاصی هستند که باید این کار را انجام بدهند و وقتی این کار را کردند کسی نمی‌تواند به آن‌ها اعتراض کند، اما اگر یک نفر دست کسی را ببرد و بگوید چون ایشان دزدی کرده دستش را بریدم یا چون چنین تخلفی کرده به نیت تعزیر، کتکش زدم، این فرد چنین حقی را ندارد. وقتی فرض کردیم که همه حق ندارند، یک شخص یا اشخاصی که ما اسمش را نهاد می‌گذاریم، این وظیفه را بر عهده می‌گیرد.
این نهاد حکومتی کیست؟ چه کسی حق دارد که متصدی این کار بشود؟ اگر بخواهیم بحث تفصیلی عمیق داشته باشیم و ریشه‌ای بحث کنیم این‌جا این سوال مطرح می‌شود که اصلاً حق یعنی‌چه و چگونه کسی حق پیدا می‌کند؟ حقوق چند گونه است؟ حق حاکمیت از چه نوع حقی است و از کجا پیدا می‌شود؟ ملاک اعتبار آن چیست؟ اصلاً حقوق انسان ـ‌ که امروز در دنیا معروف است ـ اعلامیه حقوق بشر،‌ این‌ها از کجا پیدا شده است؟ ریشه پیدایش حق چیست؟ این بحث‌ها مربوط به فلسفه حقوق است و بسیار مفصل است. شاید بنده ده یا بیست جلسه دراین‌باره بحث کرده باشم و نوشته‌هایش هست اگر کسانی دوست داشته باشند می‌توانند مراجعه کنند. ما مفروض می‌گیریم که در جامعه اسلامی و بر اساس تفکر اسلامی هر حقی نهایتاً باید از طرف خدا باشد. هیچ کس خود به خود حق حکومت بر هیچ کس دیگر را ندارد. عالم باشد حقی بر جاهل ندارد. جاهل هم حقی بر عالم ندارد؛ البته سخن ما درباره حکومت است والا حقوق دیگر بحث‌های خودش را دارد. این‌که من بگویم چون عالم هستم باید بر همه مردم حکومت کنم. یا کسی بگوید چون من دکترای فلسفه دارم باید حکومت کنم یا چون من مهندس هستم باید حاکم باشم، این‌ها اعتباری ندارد. یا نژاد خاصی بگوید چون من‌ سفید هستم باید بر سیاه حکومت کنم، اعتباری ندارد. یا این‌که مرد باید بر زن حکومت کند فی‌حدنفسه خودش حقی ندارد. آن‌جایی که خدا برای مرد حقی بر همسرش قرار داده، آن مساله دیگری است متقابلا هم حقوقی برای زن بر عهده مرد هست. به هر حال این‌که کسی خود به خود بگوید من حق دارم و این حق به من رسیده است این مقبول نیست و برهانی ندارد.
این‌جا باید به دلیل عقلی تمسک کنیم و در جای خودش اثبات کردیم که این حق باید از طرف خدا باشد. چون همه هستی از اوست. تمام شئون هستی از اوست. حق داشتن یک امتیاز حقیقی یا اعتباری است. اصل وجود ما از خود ما نیست مال خداست، پس چه چیزی از آن می‌تواند مال خودمان  باشد؟! برای ما به عنوان یک مسلمان این قضیه مفروق‌عنه است؛ البته به عنوان یک مساله در فلسفه حقوق قابل طرح است. ولی ما در این بحث فشرده‌ این را به عنوان اصل موضوع قبول می‌کنیم که حق از طرف خداست و کسی بدون اذن خدا حق حاکمیت بر مخلوق خدا را ندارد. اگر کسی بر انسان دیگری حق حاکمیت پیدا کرد باید مستند به جعل و‌ اذن الهی باشد. خدا باید به او چنین حقی داده باشد. در این زمینه بحث‌های بسیار عالی و عمیقی در نهج‌البلاغه وجود دارد که در بحث‌های نظریة حقوقی اسلام به آن‌ها اشاره کرده‌ایم.
یک اصل دیگر موضوع این بود که حکومت برای جامعه ضرورت دارد. یعنی یک نهادی که آن نهاد، قائم به یک شخص یا چند شخص است (در شرایط مختلف برحسب کوچک بودن جامعه یا بزرگ بودن آن یا‌ شرایط مختلف زمان و مکان تفاوت می‌کند.) به‌هرحال کسی به عنوان مصداق حاکم باید در جامعه وجود داشته باشد تا مجری قانون باشد و متخلفان را مجازات کند، این یک اصل بود. اصل دوم این‌که حق حاکمیت جز از طرف خدا مقبول نیست. حالا کسانی با خودشان توافق کردند آن یک امر جدلی می‌شود و یک قرارداد بین‌الطرفینی است و در این‌که آیا می‌تواند اعتبار شرعی داشته باشد یا نه، محل بحث ما نیست. آن‌چه مورد نیاز ماست این است که حقی که قابل قبول است و دلیل عقلی و دلیل شرعی هم بر آن داریم، حقی است که از طرف خدا باشد. کسی که برایش از طرف خدا حاکمیت قرار داده نشده باشد حق حاکمیت ندارد. این مساله که حاکمیت از فقیه است، بدین معنا است. این یک مساله است.

آیا فقیه، تکلیف هم دارد؟


وقتی گفتیم فقیه حق حاکمیت دارد یعنی از نظر اسلامی غیر از فقیه، کسی حق حکومت نخواهد داشت. فرع دیگری که این مساله دارد این است که آیا کسی تکلیفی هم در این زمینه دارد یا نه؟ این‌جا فقط این را اثبات می‌کرد که فقیه حق حاکمیت دارد، اما می‌دانید که ضرورتاً همیشه حق با تکلیف جمع نمی‌شود. گاهی علاوه بر این‌که حق دارد تکلیف هم دارد که انجام بدهد. آیا فقیه تکیلف هم دارد که حاکمیت کند یا نه؟ اگر دارد، مطلقا تکلیف دارد یا آن تکلیفش مشروط است؟ سوال دیگری که مطرح است این‌که مردم چه نقشی دارند؟ مردم چه حقوق و چه تکالیفی دارند؟ مدعای نظریه ولایت‌فقیه این است که وقتی دسترسی به امام معصوم نبود فقیه واجد شرایط به نیابت از امام معصوم حق حاکمیت دارد و کسی غیر از فقیه، چنین حقی ندارد، اما آیا او تکلیف هم دارد و واجب است که عهده‌دار این مسئولیت بشود یا نه؟
هم با دلیل عقلی و هم با دلیل نقلی، وجوب مشروطش را می‌توان اثبات کرد. یعنی بعد از این که ما فرض کردیم که جامعه احتیاج به حاکم ذی‌صلاح دارد؛ حاکمی که صلاحیت حکومت و حق حاکمیت داشته باشد، و گفتیم که این یک ضرورت برای جامعه است و اگر ثابت شد که این حق برای فقیه است، وقتی فقیه ببیند که جز با پذیرفتن او، نیاز جامعه برطرف نمی‌شود یعنی اگر شرایطی پدید بیاید که مردم حاضر باشند حاکمیت او را بپذیرند و اگر او نپذیرد، غیر فقیه و غیر واجد شرایط حاکم خواهد شد، در این‌جا تعین پیدا می‌کند و یک واجب کفایی است. چون اصل اقامه حکومت ضرورت جامعه بود و اقامه چنین حکومتی  یک واجب کفایی می‌شود و باید این ضرورت را برطرف کرد. همه مکلفین به عنوان واجب کفایی باید در این‌جا سهیم باشند. آن‌هایی که صلاحیت آن را ندارند که حاکم بشوند طبعا تکلیف متوجه آنان نیست که بیایند حاکم بشوند چون اگر اقدام هم بکنند مشروع نیست. صلاحیت ‌آن را ندارند. فقیه واجد شرایط است که صلاحیت انجام این کار را دارد. اگر منحصر به فرد باشد واجب متعین، اگر منحصر به فرد نباشد و افراد دیگری مشابه او باشند که آن‌ها هم صلاحیت داشته باشند می‌شود نوعی واجب تخییری به یک اصطلاح.‌ (تخییری اصطلاحی را عرض نمی‌کنم.) واجب کفایی که متعین در فرد خاصی نیست، اما اگر کسی حاضر نشد و منحصر شد در یک فرد معینی، بر او واجب می‌شود. بر چنین فردی واجب می‌شود که برای تصدی این پست اعلام آمادگی کند، اما اگر مردم قبول نکردند چه؟

ادامه دارد....

 

دریافت فایل صوتی:

 

1

2

 

تبیین علمی ولایت فقیه


  

پیام رسان

+ لینک دانلود جزوه استقامت در منطقه ممنوعه

+ ویل راجر فرمانده ناو ونیسنس هواپیمای مسافربری ما رو ساقط کرد و از شیاطین متحده مدال گرفت، اصغرآقا شما کدوم ایرباس رو زدی که لیاقت جایزه گرفتن از دست شیطان را پیدا کردی؟!

+ ویل راجر فرمانده ناو ونیسنس هواپیمای مسافربری ما رو ساقط کرد و از شیاطین متحده مدال گرفت، اصغرآقا شما کدوم ایرباس رو زدی که لیاقت جایزه گرفتن از دست شیطان را پیدا کردی؟!

+ تبلیغ بورس بعد از اشغال وال استریت!

+ فدایی سید علی با نمایش چند فیلم و عکس از یوم الله 9 دی 1388 به روز شد..... منت می گذارید تشریف بیاورید به سنگر ما......

+ 30 فروردین سالروز ولادت امام خامنه ای روحی فداه بر عاشقان ولایت مبارک باد

مشخصات مدیر وبلاگ
 
مهدی[112]
 

سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 

javahermarket

لوگوی دوستان
 
دوستان
 
وبلاگ گروهی فصل انتظار نمازخانه بوستان بهاره بازتاب بُرنا مبادا روی لاله ها پا گذاریم سجاده ای پر از یاس یا اباصالح المهدی (عج) .:: در کوی بی نشان ها ::. دنیای جوانی سکوت ابدی ارزش خبر ... حبل المتین ... PARANDEYE 3 PA عروج شهرستان بجنورد عشق الهی حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد کـــــلام نـــو شلمچه وبلاگ گروهی موج .: شهر عشق :. نسیم قدسیان رهسپاریم با ولایت تا شهادت مهربان رنگارنگه گل نرگس...مهدی فاطمه ما و دلاوران کانون فرهنگی هنری مسجد ولی عصر (عج) کنگان پرتو پاسبان*حرم دل *شده ام شب همه شب السلام علیک یا علی بن موسی الرضا هیئت متوسلین به حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام ساحل نشین اشک عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) عطش گروه اینترنتی جرقه داتکو نهِ/ دی/ هشتاد و هشت فرهنگ ولایی مهدویت @@@ استشهادی @@@ یاامام حسن مجتبی (ع)ادرکنی هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره) زندگی گروه فرهنگی سردار خیبر دل نوشته های هدهد سرگشته سیرت بسوی ظهور ... زورخانه باباعلی از فرش تا عرش نصیحت به مسئولین جامعه اسلامی پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان حب الحسین اجننی mansour13 فقط من برای تو وبلاگ رسمی دوستداران و منتقدان دکتراحمدی نژاد یا زهرا(س) گل پیچک شیعه مذهب برتر Shia is super relegion پایگاه اطلاع رسانی قاین نیوز دهاتی دکتر علی حاجی ستوده نای نیستان شمیم عاشق امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف حزب الله هم الغالبون مجمع عاشقان ثامن الائمه (ع) منتظر عشق طلاست السلام علیک یا صاحب الزمان کانون فرهنگی دستگردانیهای مقیم یزد صفاسیتی یاران ناب معجزه هزاره سوم بصیرت قاضی مالخر زمزمه های عطار برای حقیقت جویان اتحاد ملی - انسجام اسلامی ولایت مشاوره و مقالات روانشناسی اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار عاشقان علی و فاطمه « یا مهدی ادرکنی » فوتوبلاگ وصال شهدای غریب کجایند مردان بی ادعا؟ حسین جان (این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست) نـــــــــــــــــــــــــــــور خــــــــــــــــــــــــــــدا مائدة من السماء زیر آسمان خدا گفتمان مذهبی آموزش های مخصوص نظامی - نیروهای ویژه نور المهدی (عج) شهرستان ماهشهر یوسف گام آخر... درد و دل یک قدم تا پشت خاکریز یعسوب جلوه گاه دنیای آبی شیعیان اهل سنت واقعی وبلاگ خبری هیات چهارده معصوم(ع) بوئین زهرا هیئت مجازی علی جان آژیر قرمز مولای غریب ازدواج موقت وچالش ها دشت جنون نازنین فاطمه عاشقان شهادت در خط ولایت نسیم جبهه یا مهدی (عج) یه فلش کار بسیجی سایت خبری تحلیلی شیعه نیوز رنگارنگه 2 سخنان مهجور حضرت روح الله بــــــــــــــــــــــــــــاران مسیح المسایح پیام مشاور حاج منصور ارضی وبلاگهای موهن را متوقف کنید .::خادم الشهداء::. هیئت یا عباس (ع) عشاق المهدی(عج) هر که دارد هوس کرببلا بسم الله پایگاه وبلاگ نویسان حامی مقاومت اسلامی مروارید شهید حجت الاسلام والمسلمین ردانی پور خاکریز سبز السلام علیک یا اباالفضل العباس (ع) .::خاتم النبیین::. حوزه مقاومت بسیج هفت امام موسی کاظم علیه السلا جنـبش پیامـکی احـمدی نـژاد گفتمان آزاد حقیقت نیوز نغمه اذان صبح دولت عشق محب مهدی (عج) اصلاح الگوی مصرف صبح بیداری مردان بی ادعا هیئت مذهبی دانشجوئی ثامن الائمه (ع) وبلاگ شخصی دکتر کوچک زاده نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلام حزب فقط حزب علی... رهبر فقط سید علی خفن سرا ضد سبز یادداشتهای بی تکلف جزوات کارشناسی ارش شجره طیبه دین و زندگی سیستم عامل، طراحی گرافیک و برنامه نویسی خراباتی 15 یک دست لباس خاکی نینوا نرم افزار ایثار حامیان استاد رائفی پور و استاد عباسی و کریمی
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ