88/4/27
11:31 ص
کوچک زاده:القا کنندگان شبهه به دنبال دیکتاتوری هستند
نماینده مردم تهران در مجلس با اشاره به سخنان هاشمی در نماز جمعه گفت: آقایانی که در نماز جمعه القای شبههناک بودن انتخابات را میکنند به دنبال حاکم کردن دیکتاتوری احزاب در کشور هستند و هرگز جمهوریت را برنمیتابند و از طرفی هم به دنبال صدمه زدن به اسلامیت نظام هستند.
مهدی کوچکزاده نماینده مردم تهران و عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرنگار امور مجلس خبرگزاری فارس، با اشاره به بخشی از سخنان هاشمی در خطبههای نماز جمعه امروز تهران مبنی بر اینکه آسیبهایی به جمهوریت نظام وارد شده است، گفت: من هم به شدت معتقدم که افرادی در صدد آسیب رساندن به جمهوریت و اسلامیت نظام هستند.
وی افزود: کسانی که در مقابل انتخابات 40 میلیونی مردم و رای بیش از 24,5 میلیونی به رئیسجمهور، القای شبهه تقلب میکنند و معتقدند که بیاعتمادی بین مردم حاکم شده است، همین افراد در تلاش برای متزلزل کردن پایگاه جمهوریت نظام هستند.
کوچک زاده با اشاره به اینکه جمهوریت مگر غیر از این است که مردم آزادانه در یک انتخابات شرکت کرده و هر کس که حائز رای اکثریت شد، به عنوان ریاست جمهوری خود برگزینند، خاطرنشان کرد: آقایانی که القای شبههناک بودن انتخابات را میکنند و در نماز جمعه نیز در لفافه همین مطلب را تلقین میکنند، به دنبال حاکم کردن دیکتاتوری احزاب در کشور هستند و هرگز جمهوریت را برنمیتابند و از طرفی هم به دنبال صدمه زدن به اسلامیت نظام هستند.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی محور و سخنگوی اسلامیت نظام را رهبر معظم انقلاب اسلامی دانست و اضافه کرد: در مقدمه قانون اساسی ذکر شده است که این قانون برای فراهم کردن زمینه حاکمیت ولی فقیه عادل نوشته شده است؛ کسانی که برخلاف نظر رهبری و حتی خودشان ادعا میکنند که برای بازگرداندن جلب اعتماد به جامعه باید رو به قانون آورد و پس از آن میگویند زندانیان بازداشت شده در اغتشاشات اخیر باید آزاد شود در تناقض با سخنان اولیهشان است.
وی خطاب به هاشمی که در نماز جمعه امروز تهران خواستار آزادی افراد اغتشاشگر شده بود، گفت: آقای هاشمی آیا انتظار دارد کسانی که در خیابان به اموال عمومی آسیب زده و اموال مردم را به آتش کشیدهاند و حتی به جان آنان نیز تعرض کرده و مراکز نظامی را نیز از حمله خود بینصیب نگذاشتهاند و توسط نیروهای خدوم انتظامی و امنیتی دستگیر شدهاند برای جلب اعتماد آزاد شوند؟
عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی همچنین گفت که هیچ بحرانی در کشور وجود ندارد و بدیهی است 13 میلیونی که به احمدینژاد رای ندادهاند روشهای وی را نمیپسندند که این لازمه و طبیعت دموکراسی است و اگر این افراد راست میگویند و به جمهوریت نظام اعتماد دارند، رویه دموکراسی همین است و اگر 51 درصد به فردی و 49 درصد به فردی دیگر رای دادند باید در اداره کشور سلائق فردی که بیشتر رای آورده است، مورد توجه قرار گیرد.
وی در ادامه به سخنان خطبههای اول هاشمی اشاره و گفت: درست است که هاشمی رفسنجانی در خطبههای اول به مسئله بعثت پرداخت اما پرداختن به این مسئله از یک زاویه خاص بود.
استاد دانشگاه تربیت مدرس تهران خاطرنشان کرد: درست است که پیغمبر مکرم اسلام تمام عمرشان را به دنبال متحد کردن مسلمین در شهری به نام مدینه به قول هاشمی رفسنجانی مشغول بودهاند، و در آخر عمرشان نگران وحدت آنها بودهاند اما باید دید پس از آنکه امیر المومنین علی (ع) برای خلافت در واقعه غدیر برگزیده شدند آشوبها، قدرتطلبیها و دنبال هوای نفس رفتنها چگونه پا گرفت و ایشان چه برخوردهایی که با منافقین و خوارج نداشتهاند سوال اینجاست چرا آقای هاشمی این گونه مسائل را مطرح و بازگو نمیکنند.
کوچکزاده ادامه داد: مگر در محبت حاکمیت اسلامی به مردم خدشهای وارد شده است؛ حاکمیت هنوز خود را خدمتگذار و نوکر مردم میداند و در چارچوب قوانین و مقررات اسلامی قصد خدمت به ملت را دارد؛ اگر آقایان بگذارند.
وی در خاتمه گفت: آقای هاشمی یک شخصیت حقیقی دارند که آزاد است هر گونه باشد اما وقتی که به عنوان امام جمعه سخن میگوید باید نعل به نعل نظرات رهبر جامعه اسلامی را مطرح کنند و نباید نظرات خودش را ارائه کند.
موسوی و حامیان نمازگزارش!!!!!!!
قبول باشه؟!!! آبجی! اخوی!!!
88/4/17
5:16 ع
شهید حجاب، افشاگر روح ضد حقوق بشری جوامع غربی
بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ
"مروه الشربینی" 33 ساله تبعه مصر و صاحب یک فرزند 3 ساله در هفته گذشته به دست یک تبعه آلمانی در شهر "درسدن" آلمان به قتل رسید.
به گزارش شبکه ایران،یک شهروند ایرانی مقیم آلمان در نامهای اظهار داشت: چهار روز پیش درآلمان اتفاقی افتاد که قلب هر انسانی را بدرد میآورد ولی متاسفانه این خبر بصورت صحیح و آنطور که شایسته بود منعکس نشده است.
خانم مسلمان 32 ساله آبستنی که به علت با حجاب بودن مورد توهین جوان بی ادبی قرار گرفته بود و به همراه همسر و پسر خردسالش برای شکایت در دادگاه حاضر شده بود مورد حمله متهم قرار گرفت ودر جلوی چشم فرزند خردسالش و همسرش و قاضی و دیگر کارکنان دادگاه به طرز فجیعی با 18 ضربه چاقو به قتل رسید.
متاسانه همسر وی نیز که به دفاع از او برخاسته بود به اشتباه مورد شلیک پلیس قرار میگیرد و اکنون در شرایطی بحرانی در بیمارستان است.
بچه خردسالشان که شاهد این ماجرای فجیع بوده برای معالجه تحت نظر روانشناس می باشد.
این خانواده مسلمان اهل مصر هستند و برای انجام تز دکتری خود با آلمان آمده بودند و تنها گناهشان با روسری بودن این خواهر مسلمان بوده.
در اینجا از مراجع عظام و مردم مسلمان غیور می خواهم در مقابل چنین جنایت ننگ آوری که لکه ننگ آن تا ابد بر پیشانی اروپا و غرب و شرق خواهد ماند ساکت نمانند.
اما خبری که رسانهها منعکس کردند:این حادثه را "آلیکس "28 ساله رقم زد ودر مقابل چشمان مردم در یک پارک ضمن مجروح کردن شوهر این زن، با چاقو به جان مروه افتاد و او را به قتل رساند.
روزنامه "الاخبار " که این خبر را ارسال کرده میافزاید: تنها گناه این هموطن حجاب او بود و او که نتوانست متلکهای این جوان نژادپرست جانی را تحمل کند با او درگیر شد.
سفارت مصر در آلمان و سفارت آلمان در مصر پیگیر این حادثه هستند.
مروه را رسانههای مصر "شهید حجاب" خواندهاند
پیکر "شهیده حجاب " در مصر تشییع شد
مردم اسکندریه مصر دیروز پیکر "مروه الشربینی " را که هفته گذشته به خاطر حجابش در آلمان با 18 ضربه چاقو به شهادت رسیده بود، تشییع کردند.
به گزارش فارس به نقل پایگاه خبری اسلام آنلاین، مردم اسکندریه مصر دیروز در فضایی مملو از حزن و اندوه پیکر «شهید حجاب»، مروه الشربینی را تشییع کردند.
این در حالی بود که مسجد «قائد ابراهیم» در منطقه الرمل اسکندریه که محل اقامه نماز میت بر این شهیده بود، گنجایش جمعیت بیش از سه هزار نفر از تشییع کنندگان پیکر وی را نداشت.
مردم اسکندریه با شعارهای « الله اکبر» و « حسبنا ا... و نعم الوکیل» پیکر این زن مصری را تشییع کرده و خواستار قصاص قاتل آلمانی وی شدند.
کجایند مدعیان حقوق بشر؟!!!!!!!!
88/4/14
10:37 ص
مالیخولیا و 3 رئیسجمهور غیرقانونی ایران
حجتالاسلام دکتر علی جعفری*
1- مالیخولیای رئیسجمهور بودن از بیماریهای جالب و خطرناکی است که برخی از افراد را در نظامهای دموکراتیک دچار خود می کند. تاریخ کوتاه اما پر فراز و نشیب جمهوری اسلامی ایران موارد متعددی از این بیماری را ثبت کرده است. تقریباً هر 4 سال یکبار، در صف ثبت نام کاندیداتوری ریاست جمهوری در ساختمان وزارت کشور موارد متنوعی از این بیماری قابل مشاهده است. خبرنگاران رسانهها و کارمندان وزارتی بیش از دیگران با افرادی مواجه شده اند که بدون دارا بودن حداقلی از استانداردهای عقلانی، علمی و حتی روحی- روانی با جسارت و جدیتی وصف ناپذیر خویشتن را در معرض کسب صلاحیت جهت حضور در میدان رقابت انتخاباتی قرار می دهند. امسال به همت تلویزیون، مردم نیز توانستند تصاویر عجیبی را از چنین افراد متوهمی ملاحظه کنند و حیران و انگشت به دهان پای گیرنده های خود میخکوب شوند. این حیرانی به دنبال خود تأسفی همگانی را دامن زد و این سئوال که: "لااقل چرا باید هزینه "توهم" چنین افرادی از گنجینه فرهنگی مردم ایران و حیثیت سیاسی نظام جمهوری اسلامی پرداخت شود؟ آیا موقع آن نرسیده است که با اصلاح قانون انتخابات، نظام و مردم از دردسر توهم و خوش خیالی زیادی برخی زودتر خلاص شوند؟"
2- اما خوشبختانه علیرغم همه آسیبها و هزینههای پیش گفته، مالیخولیای مشاهده شده در ثبتنام از نوع پیشرفته و حاد آن نبوده است و متقاضیان که ذاتاً فاقد شایستگی بودند، بلافاصله پس از رد صلاحیت از سوی دستگاههای ذیربط، واقعیت را پذیرفته، بهسوی زندگی و کسب و کار خویش بازگشتند. به عبارت دیگر، هشداری در حد رد صلاحیت رسمی و قانونی برای بیدار شدن آنها از خواب شیرین و توهمآفرین ریاست جمهوری کفایت کرد و الحمدالله کار به تجمعات خیابانی و آشوبهای آنچنانی نکشید.
3- با این حال، "مالیخولیای ریاست جمهوری" همواره اینقدر ساده و راحت دفع و درمان نمیشود بلکه نوع بدخیم دیگری، می تواند هزینهها، آسیبها و خطرات بسیار بیشتری را به نظام تحمیل کند و درمان آن به این سادگیها میسر نباشد.
"مسعود رجوی" بعد از گذشت حدود 30 سال از اولین انتخابات ریاست جمهوری، تکیه زدن بر این کرسی را همچنان حق غصب شده خود میداند و مبارزه خود را جهادی مقدس و مشروع با هدف احقاق حق و اقامه عدل اعلام میدارد. رجوی ضمن معرفی کردن امام به عنوان عامل اصلی تضییع حق او و حق ملت ایران مدعی است که اگر بهواسطه دستور مستبدانه! امام مبنی بر اینکه هرکس به قانون اساسی رأی نداده، نباید کاندیدای ریاست جمهوی باشد، عرصه را خالی نمیکرد، هیچگاه ازدستیابی به حق خویش اینچنین مظلومانه باز نمیماند. وی همچنان تصور میکند انتخاب میلیونیاش از سوی ملت ایران صد در صد قطعی بوده است.
"ابوالحسن بنیصدر" نیز در توهمی مشابه رجوی ولی با درجه غلظتی بالاتر به سر میبرد. هر چه باشد او توانسته بود از صافی ثبتنام و تأیید صلاحیت عبور کرده، درصد بالایی از رأی قانونی مردم ایران را بهدست آورد و رسماً ردای ریاست جمهوری به تن کند. البته او اندکی بعد ثابت کرد که ظرفیت تحمل بار امانت مردم را ندارد و ردای خدمتگذاری ملت ایران برایش بسیار بزرگ است. بنیصدر در عین حال که لیاقت و توانایی واقعی یک رئیسجمهور را نشان نمیداد مدتی بر کرسی آن تکیه زد اما دیری نگذشت که رأی قریب به اتفاق نمایندگان مجلس اول به عدم کفایت سیاسی وی، دستان خیانتکارش را از تسلط بر منابع قدرت ملی قطع کرد و با افتضاحی تمام از کشور گریخت. جالب اینکه آن جلسه سهمگین مجلس و آن فرار زنانه و حتی تمام اتفاقات بسیار بزرگتر پس از فرار تاکنون هنوز نتوانسته وی را از "توهم ریاست جمهوری ایران اسلامی" بیرون بیاورد و او از نظر خود همچنان رئیسجمهور قانونی ایران است.
4- به نظرم غلظت توهم میرحسین موسوی حتی از رجوی و بنیصدر هم بیشتر است و علی رغم اینکه این 3 نفر در "مالیخولیای رئیسجمهور بودن ایران" مشترکند اما ریشههای بیماری در موسوی عمیقتر و نیرومندتر است. بالاخره رجوی موفق نشد خود را در معرض رأی مردم قرار دهد و از این جهت بهانهای بزرگ دست و پا کرد که اگر در صحنه میماندم چنین میشد و چنان. در مقابل بنیصدر توانست مجوز ورود به میدان را بگیرد، اتفاقاً پیروز هم خارج شود و این پیروزی قانونی را مستمسک شانتاژ غیرقانونی و فریبنده علیه عزل قانونی مجلس قرار دهد و دچار توهم گردد.
اما موسوی چه؟ او نه مانند رجوی مانعی بر سر حضور در رقابت یافت و نه مثل بنیصدر، موفق به پیروزی نشد. بنابراین "توهم رئیسجمهور بودن" از هرکس هم که پذیرفته باشد -که هرگز پذیرفته نیست- از موسوی قطعاً پذیرفته نخواهد بود. دقیقاً به همین دلیل است که معتقدم جریانی که وی را دچار خیالبافی و مالیخولیا کرده، باید بسیار بیشتر از جریان نفاق دهه 60 مکار و توانمند باشد. بهطور قطع نفاق برخی اطرافیان موسوی چندین برابر نفاق اطرافیان بنیصدر و رجوی است و بدون شک ما با گونههای حقیقتاً پیشرفتهتر و پیچیدهتر "ریاکاری مدرن" مواجه هستیم.
5- "مالیخولیایی کردن نیروهای انقلاب" یکی از شگردهای اصلی دشمن جهت نفوذ در صفوف جبهه حق است: اینکه هراز چندگاهی یکی از افراد و اعضای انقلاب ناگهانی احساس رسالتی الهی و آسمانی کند و پرچم نجات ملک و ملت را برافرازند و همه را غیر از خود و چند حلقه اطرافش نامشروع و غیرقانونی بداند و هر رفتار و گفتاری از خویشتن را چنان وحی منزل و درست تشخیص دهد و به منطق و خیرخواهی هر کس دیگر بی اعتنایی کند و همه نظامات معقول و مشروع و رسمی کشور و نظام را زیر پا نهد، به توهم اینکه "رئیسجمهور" شده است؟! دراین هنگام تمام نشانههای بیماری پیش گفته بروز کرده است. مسعود رجوی، ابوالحسن بنیصدر و میرحسین موسوی هر 3 نفر، نشانه های کاملی از این بیماری را عیان کرده و خویشتن را رئیسجمهور قانونی ایرانی میدانند.
6- فرد مالیخولیایی دچار یک توهم عمیق و واقعی است که سخت بهآن معتقد و مؤمن است. این بیماری اگر به مراحل حاد و پیشرفته برسد، تقریباً لاعلاج خواهد بود. براین اساس، فرد متوهم به ریاست جمهوری اسلامی ایران، هرگز نخواهد پذیرفت که رئیسجمهور واقعی نیست، چنانچه رجوی و بنیصدر نپذیرفتند و چنانچه 2 هفته تلاش همهجانبه و پیگیرانه قاطبه زبدگان و حکما و انقلاب و نظام اسلامی در درمان و به هوش آوردن موسوی و اطرافیانش هرگز توفیقی حاصل نکرد و ره به جایی نبرد. به نظر میرسد موسوی هم تا سالهای سال، از عنوان "ریاست جمهور" دست نخواهد کشید پس بهتر است که بیش از این او را تحریک و ناراحت نکنیم و زودتر وی را بهعنوان "سومین رئیسجمهور غیرقانونی ایران" به رسمیت بشناسیم.
* عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق علیهالسلام
88/4/14
10:37 ص
شیر در زنجیر
جاویدالاثر سردار رشید اسلام حاج احمد متوسلیان فرمانده نیروهای اعزامی سپاه محمد رسول الله (ص) به لبنان
اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ
88/4/14
10:36 ص
شهیدبهشتی،قربانی انصاف ومردانگی خودشد
غلامعلی رجایی
معاون امنیتی دولت شهید رجایی در بخشی از خاطرات خود از واقعه ترور شهید بهشتی، با اشاره به ملاقات مسعود رجوی، سرکرده گروه تروریستی مجاهدین خلق با آیتالله بهشتی، چند هفته قبل از شهادت وی، گفت: در آن زمان که دامنه عملیات تروریستی سازمان مجاهدین خلق بالا گرفته بود و هر روز خبر ترور چند نفر منتشر میشد، به دلیل حساسیت اوضاع، تصمیم بر این شد که مسعود رجوی، رهبر این سازمان، دستگیر شود. در این گیرودار بود که به ما اطلاع داده شد، وی از شهید بهشتی، که در آن دوران ریاست دیوان عالی کشور را بر عهده داشت و عالیترین مقام قضائی کشور بود، تقاضای وقت ملاقات کرده و زمان ملاقات وی هم مشخص شده بود.
وی افزود: ما با شتاب خدمت آقای بهشتی رفتیم و گفتیم، مدتهاست که دنبال ردپایی از رجوی هستیم و این بهترین فرصت است که پس از ملاقات با شما، بلافاصله او را دستگیر کنیم.
آقای بهشتی پس از شنیدن سخنان ما با لحن قاطع و مطمئن خود فرمودند: نه آقا، این انصاف نیست، او از من تقاضای ملاقات کرده و نباید از اطمینانی که به من کرده است، سوءاستفاده شود و با این عبارات، راه را بر پیگیری ما بست.
رجوی به ملاقات شهید بهشتی آمد و پس از ملاقات با وی، دوباره به توطئه شرارت و اختفای خود ادامه داد. با فاصله کوتاهی پس از این ملاقات، دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، که در آن شهید مظلوم دکتر بهشتی و 72 تن از یاران امام و فرزندان ملت در آن به لقای حق نایل شدند، توسط گروه منافقین منفجر شد و شهید بهشتی، جان بر سر پیمان و تعهدی که از اسلام عزیز فرا گرفته بود، نهاد. روانش شاد باد!
منبع: هابیلیان
پیام رسان