سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
1 2 >

90/4/28
5:31 ع

رمز حمله مجدد به آیت الله مصباح یزدی

  

پس از دوران دورکاری دکتر احمدی نژاد و پیش آمدن مسایل اخیر در دولت که عمدتا تحت تاثیر نفوذ جریان انحرافی و غفلت رییس جمهور صورت گرفت و بعد از مواضع صریح و شفاف آیت الله مصباح در برابر جریان انحرافی، دشمنان دیرینه آیت الله مصباح از یک سو و زخم خوردگان و شکست خوردگان در عرصه انتخابات 84 و 88 از سوی دیگر، وارد عرصه شده و به خیال خود زمینه مناسبی برای حمله و تهاجم مجدد به ایشان یافته اند. از این رو یکی در مصاحبه و دیگری در مقاله و سومی در نامه سرگشاده و ...سعی می کنند کینه های بدری و خیبری خود را که دل های آن ها مجروح ساخته التیام بخشند! براستی رمز حمله به ایشان چیست؟ چرا ایشان هم در دولت اصلاحات مورد تهاجم قرار می گیرد و هم در دولت اصول گرا؟ چرا هم از سوی مدعیان اصلاح طلبی و هم از سوی مدعیان اصول گرایی؟!

پاسخ : راز تهاجم و حمله به ایشان را می توان در امور زیر خلاصه کرد.

1.حق مداری و دین محوری

زندگی علمی و سیاسی آیت الله مصباح نشان می دهد که در عمر بابرکت خویش همواره بر اساس دین محوری و حق محوری حرکت کرده و در این راه همواره منحرفان و جریانات انحرافی را زودتر از دیگران شناخته و با آن ها و تفکرات التقاطی به مبارزه برخاسته است و در این راه از طعن طاعنان و ملامت ملامت گران ذره ای تردید پیدا نکرده اند. حق محوری ایشان موجب می شود که حتی از دوستان بسیار صمیمی خود که احیانا دچارانحرافی شده اند فاصله بگیرد. طبیعی است که جریانات انحرافی که توان رویارویی منطقی با چنین شخصیتی را ندارند با تمام توان به همان روش همیشگی خود روی آورند و ترور شخصیت و تخریب را در دستور کارشان قرار دهند؛ درست همان روشی که در برابر شیخ شهید فضل الله نوری، شهید مطهری، شهید بهشتی و ....به کار گرفته شد. البته چنان چه از گسترده شدن فکر ایشان هراسی نداشتند ممکن بود دست به ترور فیزیکی نیز بزنند، ولی تجربه ای که در شهادت شهید مطهری بدست آورده اند موجب می شود تا از این گونه اقدامات بپرهیزند و انرژی خود را بیشتر روی پروژه تخریب و ترور شخصیت متمرکز کنند.

2.اهل معامله نبودن

از ویژگی های ممتاز ایشان این است که با هیچ فرد و هیچ حزب و گروهی بر سر اصول اهل معامله نیست. کاری که در میان غالب شخصیت ها و احزاب سیاسی رایج است؛ امتیاز می دهند و امتیاز می گیرند! ایشان آن چه وظیفه خودش می داند عمل می کند و با دراهم و دنانیر و هدایای این و آن قابل خریداری نیست و دوستان و شاگردانش نیز همواره به همین اصل مهم توجه می دهد که " بترسید از پول، بترسید از پول، بترسید از پول"طبیعی است شخصیتی که قابل خریداری نباشد وبا سیاسیونی که به دنبال کسب قدرتند اهل معامله نیز نباشد، راه دیگری جز تخریب و تهاجم به ایشان وجود ندارد.

3.اعتبار و آبرو

در حدیث شریفی داریم " من کان لله کان الله له" کسی که برای خدا باشد خدا برای اوست و به همین دلیل خدا از او دفاع می کند"ان الله یدافع عن الذین آمنوا" از این رو به رغم تهاجم سنگین جریان وابسته به غرب و اجرای پروژه تخریب پادوهای آنان در دوران به اصطلاح اصلاحات، اعتبار و آبروی ایشان بیشتر شد و مردم فهمیدند موضع گیری های ایشان برای خداست. این اعتبار به حدی است که در همان دولت اصلاحات که در اجرای پروژه تخریب حتی از کشیدن کاریکاتور موهن نسبت به ایشان نگذشتند. تحصن بزرگ علما و طلاب و فضلا در مسجد اعظم قم شکل گرفت و پایه های دولت آقای خاتمی را متزلزل ساخت. ایشان که مالک اشتر گونه در رکاب رهبر خویش ایستاده و خالصانه به دفاع از ولایت پرداخته است مورد توجه خاص مردم قرار گرفته و به همین دلیل زمانی که به خیال برخی باد به پرچم مدعیان اصلاحات می وزید و نامزدهای اصول گرایی نیز شعار های آنان را تکرار می کردند از نامزدی حمایت کرد که شعار اصلی او تشکیل دولت اسلامی و احیای ارزش های اسلامی بود. حمایت ایشان از چنین نامزدی نقش بسزایی در پیروزی وی در انتخابات داشت به طوری که مخالفان ایشان نیز این پیروزی را معلول تلاش های ایشان دانسته به دولت مصباح تعبیر می کردند. زمانی که جریان انحرافی در دولت نفوذ کرد و نصایح مشفقانه بی واسطه و با واسطه ایشان تاثیری نبخشید، با هشدارهای صریح و انتقادات علنی عملا آن اعتبار را گرفت و در نتیجه، وضعیت کنونی حاصل شد که فردی که آقای احمدی نژاد برای ریاست جمهوری اش برنامه ها ریخته بود امروز به لیدر جریان انحرافی نام گرفته و در نزد مردم به منفورترین فرد تبدیل شده است. انتظار جریانات سیاسی این بود که آیت الله مصباح نسبت به این انحراف سکوت کند و یا به دفاع از رییس جمهوری بپردازد که در آمدنش نقش اساسی داشته است، تا بتوانند کل جریان اصول گرایی ناب را به پای جریان انحرافی ذبح کنند. اکنون دشمنان دیروز و دنیا طلبان امروز که بیش از دو سال است خواب ریاست جمهوری یازدهم را می بینند و با تشکیل ستاد های زود هنگام در حال هزینه های میلیاردی اند از این ناراحت اند که چرا جریانی که در راس آن آیت الله مصباح قرار دارد،آسیب ندیده است و از این بیم دارند که این وجهه و آبرو بار دیگر بتواند در انتخابات آینده معجزه بیافریند و فرد دیگری غیر از آن ها را به ریاست جمهوری بنشاند. در این صورت جریان اصول گرایی ناب نفسی تازه کرده با قدرت بیشتری به قله های پیشرفتی که امام خامنه ای آن را ترسیم کرده اند دست خواهد یافت. از این رو بهترین پروژه را پروژه تخریب ایشان تشخیص داده اند. به همین دلیل از جعل خبر تا اتهام و دروغ و اهانت و بازخواست های خنده آور باکی ندارند و هر روز نیز بر حجم آن می افزایند.

4.مهمترین سوژه

مهمترین سوژه ای که این روزها دستمایه تخریب چی ها شده، این است که چرا ایشان از نامزدی احمدی نژاد و دولت ایشان حمایت کرده است پس ایشان در جرم جریان انحرافی نیز شریک است! این گونه حرف های غیر منطقی به حدی است که برخی نویسندگان و مورخان به نام کشور که مدتی است در دام سایت پسر هاشمی افتاده اند را به موضع گیری خنده آوری وادار کرده که بگویند موسسه امام خمینی در این چند سال اخیر جز به رشد جریان انحرافی کاری نکرده است!

و فرد دیگری که در سال 78 در مناظره با استاد مصباح شکست سختی خورد و با سرزنش دوستانش 12 سال به محاق رفت امروز با نوشتن نامه سرگشاده ضمن تاکید بر همان راه رفته و نامزدی هاشمی رفسنجانی به عنوان بهترین نامزد 84، از ایشان می خواهد مسوولیت دولت نهم و دهم را بپذیرند. و سومی که یک روز در دولت نهم مقام وزارت داشته و از سوی رییس جمهور عزل شده و پس از عزل همواره در مصاحبه ها و جلسات خصوصی به رییس جمهور حمله می کرده در مصاحبه ای با " شما" خطر جریان انحرافی را ناچیز و غیر قابل اعتنا دانسته و گفته است که من متخصص شناخت جریانات انحرافی هستم، این که آیت الله مصباح آن را بزرگترین خطر دانسته صحیح نیست! به هرحال هدف تهاجم به ایشان است هر چند خود در این تهاجم دچار تناقض شوند.

پاسخ همه این ها در دو جمله خلاصه می شود. اگر این خطری نیست پس چرا می خواهید ایشان را مورد بازخواست قرار دهید؟ اگر خطری هست که هست ایشان به هنگام بروز خطر شدیدترین موضع بر ضد آن گرفته اند. اگر باید مسوولیت آن را بپذیرند امام ره و امیر المومنین (ع) و پیامبر (ص) نیز باید مسوولیت افرادی که در حکومتشان منصوب کردند و بعد منحرف شدند را بپذیرند. آیا می توان ادعا کرد که پیامبر مسوول رشد جریان انحرافی است؟! اگر چنین ادعایی داشته باشند باید در ایمانشان شک کرد.البته استاد مصباح مسوولیت همه خوبی هایی که در دو دولت نهم و دهم انجام شد و همواره مورد تایید رهبر عزیزمان بوده و هست را می پذیرند و بر آن نیز افتخار می کنیم ونسبت به مسایل اخیر که پیش آمد از پیشتازان منتقدین بوده و هستند. براستی اگر نامزدهایی که شعار رسمی اشان تغییر نظام بود و براندازی نرم را مهمترین هدف خود می دانستند و در سال 84 نیز با عنوان هاشمی 2005 از گذشته خود به نحوی اظهار پشیمانی می کردند، رییس جمهور شده بودند امروز اثری از جمهوری اسلامی بود که از آن انتقاد کنند؟!

منبع : نوشتارهای قاسم روانبخش - دبیر سیاسی پرتو

 


  

90/4/25
8:55 ع

برداشتهاى مختلف از انتظار فرج

 

سخنرانى امام خمینی (س) در جمع مسئولان و کارکنان وزارت پست

زمان: صبح 14 فروردین 1367/ 15 شعبان 1408

مناسبت: میلاد حضرت مهدى (عج)

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

انتظار فرج و معناى صحیح آن‏

این عید سعید ان شاء اللَّه، بر همه مسلمین جهان، مستضعفان عالم و خصوصاً ملت ما، مبارک باد. آنچه که امروز مى‏خواهم به عرضتان برسانم برداشتهایى که از انتظار فرج شده است؛ بعضى‏اش را من عرض مى‏کنم. بعضیها انتظار فرج را به این مى‏دانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان- سلام اللَّه علیه- را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحى هستند که یک همچو اعتقادى دارند. بلکه بعضى از آنها را که من سابقاً مى‏شناختم بسیار مرد صالحى بود، یک اسبى هم خریده بود، یک شمشیرى هم داشت و منتظر حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- بود. اینها به تکالیف شرعى خودشان هم عمل مى‏کردند و نهى از منکر هم مى‏کردند و امر به معروف هم مى‏کردند، لکن همین، دیگر غیر از این کارى ازشان نمى‏آمد و فکر این مهم که یک کارى بکنند، نبودند.

یک دسته دیگرى بودند که انتظار فرج را مى‏گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه مى‏گذرد، بر ملت‏ها چه مى‏گذرد، بر ملت ما چه مى‏گذرد؛ به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیف‏هاى خودمان را عمل مى‏کنیم، براى جلوگیرى از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء اللَّه، درست مى‏کنند؛ دیگر ما تکلیفى نداریم.

تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کارى به کار آنچه در دنیا مى‏گذرد یا در مملکت خودمان مى‏گذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دسته‏اى، مردمى بودند که صالح بودند.

یک دسته‏اى مى‏گفتند که خوب، باید عالم پر [از] معصیت بشود تا حضرت بیاید؛ ما باید نهى از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کارى مى‏خواهند بکنند؛ گناه‏ها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.

یک دسته‏اى از این بالاتر بودند، مى‏گفتند: باید دامن‏زد به گناهها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت- سلام اللَّه علیه- تشریف بیاورند. این هم یک دسته‏اى بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایى هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهایى هم بودند که براى مقاصدى به این دامن‏مى‏زنند.

یک دسته دیگرى بودند که مى‏گفتند که هر حکومتى اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایى که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعض روایاتى که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمى بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتى باشد، در صورتى که آن روایات [اشاره دارد] که هر کس علم بلند کند با علم مهدى، به عنوان «مهدویت» بلند کند، [باطل است.]

حالا ما فرض مى‏کنیم که یک همچو روایاتى باشد، آیا معنایش این نیست که تکلیفمان دیگر ساقط است؟ یعنى، خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید، تا حضرت صاحب بیاید؟ حضرت صاحب که تشریف مى‏آورند براى چى مى‏آیند؟ براى اینکه گسترش بدهند عدالت را، براى اینکه حکومت را تقویت کنند، براى اینکه فساد را از بین ببرند. ما بر خلاف آیات شریفه قرآن دست از نهى از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را براى اینکه حضرت بیایند؟ حضرت بیایند چه مى‏کنند؟ حضرت مى‏آیند، مى‏خواهند همین کارها را بکنند. الآن دیگر ما هیچ تکلیفى نداریم؟ دیگر بشر تکلیفى ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟ به حسب رأى این جمعیت، که‏ بعضیشان بازیگرند و بعضیشان نادان، این است که ما باید بنشینیم، دعا کنیم به صدام. هر کسى نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است؛ براى اینکه حضرت دیر مى‏آیند! و هر کسى دعا کند به صدام؛ براى اینکه این فساد زیاد مى‏کند، ما باید دعاگوى امریکا باشیم و دعاگوى شوروى باشیم و دعاگوى اذنابشان از قبیل صدام باشیم و امثال اینها تا اینکه اینها عالم را پر کنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند. بعد حضرت تشریف بیاورند، چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند؛ همان کارى که ما مى‏کنیم و ما دعا مى‏کنیم که ظلم و جور باشد! حضرت مى‏خواهند همین را برش دارند. ما اگر دستمان مى‏رسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعى ماست، منتها ما نمى‏توانیم. اینى که هست این است که حضرت عالم را پر مى‏کند از عدالت؛ نه شما دست بردارید از تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید.

ما تکلیف داریم که، اینکه مى‏گوید حکومت لازم نیست، معنایش این است که هرج و مرج باشد. اگر یک سال حکومت در یک مملکتى نباشد، نظام در یک مملکتى نباشد، آن طور فساد پر مى‏کند مملکت را که آن طرفش پیدا نیست. آنکه مى‏گوید حکومت نباشد، معنایش این است که هرج و مرج بشود؛ همه هم را بکُشند؛ همه به هم ظلم بکنند براى اینکه حضرت بیاید. حضرت بیاید چه کند؟ براى اینکه رفع کند این را. این یک آدم عاقل، یک آدم اگر سفیه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سیاست این کار را نکرده باشد که بازى بدهد ماها را که ما کار به آنها نداشته باشیم، آنها بیایند هر کارى مى‏خواهند انجام بدهند، این باید خیلى آدم نفهمى باشد!

قدرتهاى بزرگ و تبلیغ معناى غلط از انتظار

اما مسأله این است که دست سیاست در کار بوده؛ همان طورى که تزریق کرده بودند به ملتها، به مسلمین، به دیگر اقشار جمعیتهاى دنیا که سیاست کار شماها نیست؛ بروید سراغ کار خودتان و آن چیزى که مربوط به سیاست است، بدهید به دست امپراتورها. خوب، آنها از خدا مى‏خواستند که مردم غافل بشوند و سیاست را بدهند دست حکومت‏ و به دست ظلمه، دست امریکا، دست شوروى، دست امثال اینها و آنهایى که اذناب اینها هستند و اینها همه چیز ما را ببرند، همه چیز مسلمانها را ببرند، همه چیز مستضعفان را ببرند و ما بنشینیم بگوییم که نباید حکومت باشد، این یک حرف ابلهانه است، منتها چون دست سیاست در کار بوده، این اشخاص غافل را، اینها را بازى دادند و گفتند: شما کار به سیاست نداشته باشید، حکومت مال ما، شما هم بروید توى مسجدهایتان بایستید نماز بخوانید! چه کار دارید به این کارها؟

اینهایى که مى‏گویند که هر علمى بلند بشود و هر حکومتى، خیال کردند که هر حکومتى باشد این بر خلاف انتظار فرج است. اینها نمى‏فهمند چى دارند مى‏گویند. اینها تزریق کرده‏اند بهشان که این حرفها را بزنند. نمى‏دانند دارند چى‏چى مى‏گویند. حکومت نبودن، یعنى اینکه همه مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، بر خلاف نص آیات الهى رفتار بکنند. ما اگر فرض مى‏کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار مى‏زدیم؛ براى اینکه خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتى بیاید که نهى از منکر را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایت قابل عمل نیست. و این نفهمها نمى‏دانند چى مى‏گویند، هر حکومتى باشد حکومت [باطل‏] است! بلکه شنیدم بعضى از اشخاص گفته‏اند که خوب با این وضعى که هست، الآن در ایران هست، دیگر ما نباید تهذیب اخلاق بکنیم؛ دیگر غلط است این حرفها! چیزى نیست دیگر حالا؛ حتماً باید استاد اخلاق در یک محیطى باشد که همه مردم فاسدند، شرابخانه‏ها همه بازند و- عرض مى‏کنم که- جاهاى فساد همه بازند! اگر یک جایى باشد که خوب باشد، آنجا دیگر تهذیب اخلاق لازم نیست، نمى‏شود، باطل است! اینها یک چیزهایى است که اگر دست سیاست در کار نبود، ابلهانه بود، لکن آنها مى‏فهمند دارند چى مى‏کنند. آنها مى‏خواهند ما را کنار بزنند.

بله، البته آن پر کردن دنیا را از عدالت، آن را ما نمى‏توانیم [پر] بکنیم. اگر مى‏توانستیم، مى‏کردیم، اما چون نمى‏توانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الآن عالم پر از ظلم است. شما یک نقطه هستید در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوى ظلم را بگیریم، باید بگیریم؛ تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است،] تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم. اما نمى‏توانیم بکنیم؛ چون نمى‏توانیم بکنیم، باید او بیاید تا بکند. اما ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم براى آمدن حضرت- سلام اللَّه علیه- در هر صورت، این مصیبتهایى که هست که به مسلمانها وارد شده است و سیاستهاى خارجى دامن بهش زده‏اند، براى چاپیدن اینها و براى از بین بردن عزت مسلمین [است‏]. و باورشان هم آمده است خیلیها. شاید الآن هم بسیارى باور بکنند که نه، حکومت نباید باشد، زمان حضرت صاحب باید بیاید حکومت. و هر حکومتى در غیر زمان حضرت صاحب، باطل است؛ یعنى، هرج و مرج بشود، عالم به هم بخورد تا حضرت بیاید درستش کند! ما درستش مى‏کنیم تا حضرت بیاید.

ان شاء اللَّه، خداوند اصلاح کند اینها را. و امیدوارم که خداوند این روز را بر همه ما، بر همه شما مبارک کند و دست ظالمها را کوتاه کند و قدرت بدهد به ملتهاى مظلوم براى سرکوب کردن ظالمها.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه


  

90/4/13
10:47 ص

امام خمینی (س) 

 

...در امور سیاسى مدتى تهمتها زده شد که احمد طرفدار منافقین است و من در طول مدت انقلاب مخالفتهایى از او مى‏دیدم که دیگران بر آن شدت و قاطعیت نبودند و در این آخر که قضیه زندان اوین پیش آمد و شکایاتى از آقاى لاجوردى مى‏شد و مخالفتهایى مى‏شد [غیر] از احمد کسى را ندیدم که بیشتر از آقاى لاجوردى طرفدارى‏ کند و دفاع نماید و وجود او را براى زندان اوین لازم و برکنارى او را تقریباً فاجعه مى‏دانست.... 

 

*********************** 

مقام شهید لاجوردی را در نزد حضرت روح الله (س) ببینید که برای اثبات حقانیت حاج احمد، به ماجرای توطئه برکناری شهید لاجوردی و دفاع سید احمد از ایشان اشاره می کنند......

"....تهمتها زده شد که احمد طرفدار منافقین است؛... [غیر] از احمد کسى را ندیدم که بیشتر از آقاى لاجوردى طرفدارى‏ کند و دفاع نماید...! "

احمد طرفدار منافقین نیست، زیرا طرفدار و مدافع لاجوردی است،... آیا مخالفین و دشمنان لاجوردی طرفدار منافقین نبودند که حضرت امام روح الله اینگونه استدلال می کنند؟!

مخالفین دیروز و امروز شهید لاجوردی چه ارتباطی با منافقین داشته و دارند؟!

لعنت خدا بر کسانی که دیده بان انقلاب را ترور فیزیکی کردند و امروز هم با ترور شخصیت این شهید، تلاش می کنند گذشته کثیف و سراسر خیانت و جنایت خودشان را تطهیر کنند، اما زهی خیال باطل!

متن کامل پیام حضرت امام (س) به ملت را در ادامه مطلب بخوانید.....

 

 

ادامه مطلب...

  

90/4/12
11:19 ص

پاسخ یاران شهیدلاجوردی به انصاری: شما منصوب موسوی خوینی‌ها و مهدی

هاشمی معدوم هستید

 

 

   جمعی از یاران و همراهان شهید سید اسدالله لاجوردی در دادستانی انقلاب اسلامی مرکز در سالهای دهه 60 در نامه سرگشاده ای ادعاهای مجید انصاری در گفت و گویی که اخیراً با پایگاه خبری جماران داشته است، پاسخ دادند. مجید انصاری در این گفت و گو مدعی شد امام خمینی(ره) به دلیل برخی تند رویها دستور برکناری سید اسداله لاجوردی را از دادستانی انقلاب دادند و این در حالی است که به گواه مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی، امام(ره) حضور شهید لاجوردی در دادستانی را لازم و برکناری ایشان را فاجعه می دانستند. این نامه از سوی آقایان احمد قدیریان، سید اسدالله جولایی، مرتضی صالحی، داود رحمانی، حسین همدانی و محمدعلی امانی امضا شده است. متن نامه یاران شهید لاجوردی را که خطاب به مجید انصاری نگاشته شده در ادامه می خوانید.


 
تاریخ همواره شاهد افراد و جریانهایی بوده است که سعی کرده اند با قلب حقیقت، دروغ و تزویر را جایگزین آن سازند و چهره حق و حقیقت را مخدوش کنند. جاعلان اخبار و روایات که در سیره شان به خوی تبلیغی امویان تاسی می کنند، قصدشان از تحریف تاریخ یا سرپوش گذاشتن به حقیقتی آشکار یا مهم جلوه دادن خود و یا ترس از گذشته شان است و به همین علت تلاش می کنند حقیقت را تغییر دهند و اذهان عمومی را منحرف سازند.اما این عده در عین اینکه خود را بسیار زیرک می پندارند بسیار ساده لوحانه عمل می کنند و مثل آنها مثل کبکی است که...
 
امروزه در گفتارها و یا نوشتار برخی افراد در روزنامه ها و وب گاه ها برخی مطالب شنیده یا خوانده می شود که اگرمخاطب اندکی از عقبه گوینده آن و یا انگیزه هایی که موجب شده است او و یا جریان حامی او به طرح این مطالب دامن بزنند آگاه نباشد، خسران غیر قابل جبرانی پدید می آید که نتیجه آن می تواند بروز حوادث فتنه گون و زمینه سازی برای مصایب بزرگتر باشد.
 
در کمال ناباوری وب گاه جماران در تاریخ 7/4/90 مصاحبه ای از آقای مجید انصاری منتشر نمود که موجب حیرت علاقه مندان به معارف انقلاب اسلامی شد. اینکه می گوییم ناباوری نه به سبب بی اطلاعی از عقبه فکری ایشان بلکه حدت جسارت افراد به ساحت کسانی است که خود را وقف انقلاب کردند و همه چیز را برای انقلاب خواستند و در نهایت آخرین سرمایه شان یعنی جان به امانت گرفته شده را به میدان آوردند.
 
محور اصلی این گفت و گوی آقای مجید انصاری به ادعای ایشان فاصله گرفتن از راه و خط امام و دیدگاه امام است. یکی از مسایل اصلی که امام راحل بر آن تاکید داشتند اصل ولایت فقیه بود که به عبارتی حاصل عمر امام بود و امروز به نقل آیت الله هاشمی رفسنجانی شاخص این اصل مورد تاکید حضرت امام، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای است. خوب است که آقای انصاری و دوستانشان به ملت پاسخ دهند که در زمینه این دیدگاه مهم حضرت امام چه نظری دارند و چه فاصله ای با آن دارند. 
 
آقای مجید انصاری در این گفت و گو با وجود این که سعی کرده است خود را شخصیتی اخلاق محور و پایبند به قانون جلوه دهد!!! اما با طرح مطالب سراسر دروغ و کذب، تهمت ناروایی را به شخصیت ارزنده شهید حاج سید اسدالله لاجوردی وارد کرده است و خواسته یا ناخواسته اثبات کرده است که مصداق بارز «لم تقولون ما لاتفعلون» است و او و همفکرانش بر خلاف ادعایی که دارند خود «اکنون با اندیشه های امام خیلی فاصله دارند».
 
مصاحبه شونده در فرصتی که برایش پدید آورده  اند به کسی تهمت زده است که همگان از بصیرت، سابقه مبارزاتی، امام شناسی و ولی شناسی و ایستادگیاش در برابر جریانهای فکری و التقاطی و مهر و عطوفتش حتی به افراد گمراه خبر دارند.
 
شهید لاجوردی، یکی از چهره های تابناکی است که حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (حفظه الله) در دیدار با مسئولان سازمان زندانها در تاریخ 14/2/77 در باره ایشان فرمودند: «من قصد داشتم از زحمات آقای لاجوردی صمیمانه تشکر کنم. ایشان ده سال است که این بار سنگین را بر دوش گرفتهاند و با همان روحیه خود آقای لاجوردی که ما از دوره مبارزات سراغ داشتیم. واقعاً من ایشان را در دوره مبارزات به عنوان «مرد پولادین» میشناختم... در دوره کار و تلاش برای حکومت اسلامی هم الحمدالله ایشان همین طور عمل کردند...».
 
مجید انصاری که در این گفت و گو سعی کرده است نگاه اپوزیسیون خارج از کشور(ضد انقلاب فراری) را نسبت به خود تغییر دهد و آنها را راضی کند می گوید: آنها در تحلیل خود در باره اتفاقات زندانها در سال 67 دچار اشتباه شده اند.
 
آقای انصاری شما را چه شده است؟!! آیا راضی نگه داشتن ضد انقلاب فراری و کسی که صدای جیره خواری اش نزد استکبار و صهیونیسم گوش فلک را کر کرده است می ارزد به اینکه حقیقت را نادیده بگیرید و آن را تغییر دهید.
 
آقای انصاری، ما قصد نداریم در این مجال به تک تک جملات شما و همفکرانتان پاسخ دهیم و حقمان را برای پیگیری حقوقی ادعاهای شما در نزد محکمه ای که اعتبارش خون شهیدان بهشتی، قدوسی و از همه مهمتر اندیشه های تابناک امام خوبیهاست محفوظ میدانیم؛ اما برای اینکه افکار عمومی بیش از پیش از نحله فکری شما آگاه شوند ذکر چند نکته را ضروری میدانیم.
 
1- آقای مجید انصاری، تاریخ نشان داد حساسیت شهید لاجوردی در خصوص همه چهره هایی که نسبت به نفاقشان هشدار می داد، بر حق بود. شما به خوبی از نفرت انقلابی شهید لاجوردی نسبت به خود و همفکرانتان که امروز یا دوران محکومیت شان را به سبب همراهی با ضد انقلاب در وقایع پس از انتخابات 88 می گذرانند و یا گوشه
ای خزیده و هر از گاه جمله ای را به زبان می رانند، واقف هستید و امروز با گذشت بیش از 12 سال از عروج آسمانی «دیده بان انقلاب» همچنان به ایشان کینه می ورزید، کینه ای که نمونه آن را فقط در سر کردگان و فریب خوردگان فرقه منافقین می توان مشاهده کرد.
 
2-  آقای انصاری بیایید اعتراف کنید که شهید لاجوردی در طول حضورش در دادستانی و بعد از آن در سازمان زندانها همه تلاش خود را به کار گرفت تا انقلاب را از خطر ضد انقلاب مصون سازد. او با تکیه بر قوانین اسلامی و انقلابی کار را برای خدا کرد و همیشه با حرکت در صراط مستقیم ذره ای از طریق مستقیم و خط صحیح؛ انحراف پیدا نکرد و در این صراط مستقیم صرفا به اسلام و انقلاب می اندیشید و هرگز اهل ملاحظه نبود. او در سالهایی که ضد انقلاب داخلی در کنار دشمن متخاصم بعثی، امنیت ملت و کشور را به مخاطره انداخته بود با همان عزم پولادین لاجوردی سالهای 42 تا 57 به مبارزه با نفاق پرداخت و کارشکنی هایی که بر سر راهش شکل می گرفت هرگز نتوانست او را از ماموریتش دور سازد و او در این خصوص همواره روشنگری میکرد. او همواره خطر جریان منافقین بی نقاب و منافقین با نقاب را مطرح میکرد که شکایتش از وضع دستگاه قضایی در سالهای اول انقلاب به محضر امام شاهد این ادعاست که تصویر این نامه گویای بسیاری از مطالب است.
 
3- در این خصوص که اذعان کرده اید در 19 خرداد 63 به عنوان نماینده شورای قضایی در دادگاهها و دادسراها مسئولیت گرفتید تصادفا راست می گویید. شما نماینده شورایی بودید که آقای حسینعلی منتظری و دستیارانش یعنی مهدی هاشمی معدوم و هادی هاشمی آن شورا را تعیین و شما را نیز تایید کرده بودند. شما توسط فردی معلوم الحال به نام موسوی خوئینی ها به سازمان زندانها معرفی شدید.
 
4- آقای انصاری، شما با بی تقوایی تمام ادعا کرده اید: در باره سوء رفتارها در زندانهای تحت پوشش دادگاه انقلاب گزارش تهیه کردید و گزارشهای زیادی [نیز] از سوء رفتارها مخابره میشد و این سوء رفتارها هم در بسیاری از موارد به خاطر خودسریها و اجتهاد رای بود که نتیجه گزارش من به مسئولین و حضرت امام، منجر شد که در دادستانی تغییراتی صورت گیرد.
 
5- آیا برخورد قاطع حضرت امام با خودتان را به دیگران نسبت می دهید. آیا فراموش کرده اید حضرت امام راحل در حضور چند نفر از آقایان از جمله شهید لاجوردی و یکی از مسئولان شعبه 7 دادسرا قاطعانه و صریح می فرمایند: «با این گروه مسلح (منافق) باید برخورد شود، اینها به نظام لطمه می زنند و نباید با اینها سازش نمود.»
 
حال چگونه است که در نهایت ساده اندیشی مخاطب این برخورد را شهید لاجوردی می دانید. در حالی که این فرموده امام راحل در تایید شهید لاجوردی بوده است، نه جناب شما که با افتخار و آن هم برای جلب رضایت اپوزیسیون خارج نشین میگویید: «در زمان مسئولیت من چهار پنجم زندانی ها که گروهکی بودند آزاد شدند».
 
البته نباید از تاثیر انقلاب اسلامی و حقانیت آن بر اذهان افراد غافل و بیداری آنها به سبب عطوفت حکومت اسلامی غفلت کرد، چراکه همین عطوفت نظام اسلامی بود که موجب شد شمار زیادی از عناصر فریب خورده به دامان ملت و انقلاب اسلامی باز گردند و شهید لاجوردی در اصلاح منحرفان اعتقادی از پیشگامان به شمار می آید.
 
6- آنچه که در مظلومیت و حقانیت شهید لاجوردی و تایید ایشان از جانب امام راحل مطرح شد از سوی همه مسئولان وقت دادستانی به ویژه حضرت آیت الله آقای محمد محمدی گیلانی (حفظه الله) مورد تاکید است؛ اما متاسفیم که شما با کینه دیرینه تان که همگان به آن واقف هستیم به جای تجلیل از شهید لاجوردی آب به آسیاب دشمن خارجی می ریزید که امیدواریم از روی ناآگاهی باشد.
 
7- شما دم از قانون میزنید اما از اینکه می بینیم خود را از التزام به قانون مبری می دانید و یا حداقل قانون را با ذائقه خود قبول دارید تعجب می کنیم. امروز حدود دو سال از فتنه سخت 88 می گذرد و به لطف خداوند و در سایه تدبیر حکیمانه حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای(مدظله العالی) روز به روز پشت پرده وقایع خیانت آمیز بعد از انتخابات 88 و طراحان و عاملان آن مشخص می شود؛ اما شما همچنان بر دندان لجاجت خود می سایید و سازمان منحله و به اصطلاح مجاهدین انقلاب را که غیرقانونی است قانونی خوانده و وابستگان آن را تایید می کنید.
 
8- شما از دغدغه تان نسبت به انقلاب، اخلاق و آرمانهای اخلاقی سخن گفته اید اما کجا بود آن وجدان و ضمیر به اصطلاح منورتان هنگامی که قلب میلیونها نفر عاشق روح الله به سبب اهانت ضد انقلاب به تمثال ایشان میسوخت.
 
کجا بودید هنگامی که روز عاشورای حسینی وقتی عده ای فریب خورده و آلت دست به رسم امویان سوت و کف زدند و قلب شیعیان را مجروح ساختند. آیا سکوت کردید و دم بر نباوردید که شاید در آینده، بچه اپوزیسیونها از شما دلخور شوند که چرا فتنه گران را محکوم کردید؟
 
آنچه که در اهانت به شهید لاجوردی به زبان راندید یک لفظ ظاهر است اما ما به عقبه و پشت پرده آن واقف هستیم و میدانیم پشت سر این حوادث چه کسانی هستند، جبهه ملی، نهضت آزادی، گروهکهای ملحد و غیرقانونی، هادی هاشمی، مجید انصاری، موسوی خوئینی ها و...
 
امت حزب الله به خوبی نسبت به آنچه که طی سالهای گذشته از خود نشان دادهاید آگاه هستند و مرز خدمت و خیانت را به خوبی می شناسند. هر چند که می دانیم در آستانه انتخابات این ژستهای سیاسی از جانب حضراتی چون شما ممکن است زنجیره ای باشد. آقای مجید انصاری؛ امیدواریم لحظه ای در کار خود بیندیشید و نخواهید که دوستداران معارف انقلاب اسلامی با واکاوی تاریخ، حقایق را به اطلاع مردم برسانند.
 
همچنین بر اساس وظیفه الهی امر به معروف و نهی از منکر لازم می دانیم این نکته را یادآوری کنیم که آیا در روز واپسین امکان دفاع از این دروغی را که به امام خمینی(ره) و شهید لاجوردی نسبت دادید، دارید.
 
بهتر نیست در همین دنیا دروغتان را پس بگیرید و واقعیت را بیان کنید.
 
در پایان سخنی هم با یادگاران ارزشمند و معزز امام راحل داریم.
 
جماران به سبب میزبانی از حضور شگفتی ساز قرن معاصر و احیا کننده اسلام ناب محمدی(ص) کانون توجه شیفتگان انقلاب اسلامی است. هر آنچه که به نام جماران است یاد امام را زنده می کند.اجازه ندهید برخی افراد که صلاحیت شخصی و اجتماعی خود را از دست دادهاند و خود از آن خبر ندارند غرض های خود را در وبگاه جماران منتشر کنند. بیایید از این فرصت برای انتشار سیره عملی و کفرستیز پیر جماران استفاده کنید که هنوز ملتها تشنه معارف آن پیر سفر کرده هستند.

منبع: رجانیوز


  

90/4/12
11:11 ص

  12 تیر روز حقوق بشر آمریکایی،

بر آمریکا پرستان و مزدوران آمریکا مبارک!

 

سقوط هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران توسط ناو وینسنس شیطان بزرگ در تاریخ 12 تیر 1367 

برای اطلاع بیشتر کلیک کنید +


  

پیام رسان

+ لینک دانلود جزوه استقامت در منطقه ممنوعه

+ ویل راجر فرمانده ناو ونیسنس هواپیمای مسافربری ما رو ساقط کرد و از شیاطین متحده مدال گرفت، اصغرآقا شما کدوم ایرباس رو زدی که لیاقت جایزه گرفتن از دست شیطان را پیدا کردی؟!

+ ویل راجر فرمانده ناو ونیسنس هواپیمای مسافربری ما رو ساقط کرد و از شیاطین متحده مدال گرفت، اصغرآقا شما کدوم ایرباس رو زدی که لیاقت جایزه گرفتن از دست شیطان را پیدا کردی؟!

+ تبلیغ بورس بعد از اشغال وال استریت!

+ فدایی سید علی با نمایش چند فیلم و عکس از یوم الله 9 دی 1388 به روز شد..... منت می گذارید تشریف بیاورید به سنگر ما......

+ 30 فروردین سالروز ولادت امام خامنه ای روحی فداه بر عاشقان ولایت مبارک باد

مشخصات مدیر وبلاگ
 
مهدی[112]
 

سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 

javahermarket

لوگوی دوستان
 
دوستان
 
وبلاگ گروهی فصل انتظار نمازخانه بوستان بهاره بازتاب بُرنا مبادا روی لاله ها پا گذاریم سجاده ای پر از یاس یا اباصالح المهدی (عج) .:: در کوی بی نشان ها ::. دنیای جوانی سکوت ابدی ارزش خبر ... حبل المتین ... PARANDEYE 3 PA عروج شهرستان بجنورد عشق الهی حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد کـــــلام نـــو شلمچه وبلاگ گروهی موج .: شهر عشق :. نسیم قدسیان رهسپاریم با ولایت تا شهادت مهربان رنگارنگه گل نرگس...مهدی فاطمه ما و دلاوران کانون فرهنگی هنری مسجد ولی عصر (عج) کنگان پرتو پاسبان*حرم دل *شده ام شب همه شب السلام علیک یا علی بن موسی الرضا هیئت متوسلین به حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام ساحل نشین اشک عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) عطش گروه اینترنتی جرقه داتکو نهِ/ دی/ هشتاد و هشت فرهنگ ولایی مهدویت @@@ استشهادی @@@ یاامام حسن مجتبی (ع)ادرکنی هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره) زندگی گروه فرهنگی سردار خیبر دل نوشته های هدهد سرگشته سیرت بسوی ظهور ... زورخانه باباعلی از فرش تا عرش نصیحت به مسئولین جامعه اسلامی پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان حب الحسین اجننی mansour13 فقط من برای تو وبلاگ رسمی دوستداران و منتقدان دکتراحمدی نژاد یا زهرا(س) گل پیچک شیعه مذهب برتر Shia is super relegion پایگاه اطلاع رسانی قاین نیوز دهاتی دکتر علی حاجی ستوده نای نیستان شمیم عاشق امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف حزب الله هم الغالبون مجمع عاشقان ثامن الائمه (ع) منتظر عشق طلاست السلام علیک یا صاحب الزمان کانون فرهنگی دستگردانیهای مقیم یزد صفاسیتی یاران ناب معجزه هزاره سوم بصیرت قاضی مالخر زمزمه های عطار برای حقیقت جویان اتحاد ملی - انسجام اسلامی ولایت مشاوره و مقالات روانشناسی اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار عاشقان علی و فاطمه « یا مهدی ادرکنی » فوتوبلاگ وصال شهدای غریب کجایند مردان بی ادعا؟ حسین جان (این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست) نـــــــــــــــــــــــــــــور خــــــــــــــــــــــــــــدا مائدة من السماء زیر آسمان خدا گفتمان مذهبی آموزش های مخصوص نظامی - نیروهای ویژه نور المهدی (عج) شهرستان ماهشهر یوسف گام آخر... درد و دل یک قدم تا پشت خاکریز یعسوب جلوه گاه دنیای آبی شیعیان اهل سنت واقعی وبلاگ خبری هیات چهارده معصوم(ع) بوئین زهرا هیئت مجازی علی جان آژیر قرمز مولای غریب ازدواج موقت وچالش ها دشت جنون نازنین فاطمه عاشقان شهادت در خط ولایت نسیم جبهه یا مهدی (عج) یه فلش کار بسیجی سایت خبری تحلیلی شیعه نیوز رنگارنگه 2 سخنان مهجور حضرت روح الله بــــــــــــــــــــــــــــاران مسیح المسایح پیام مشاور حاج منصور ارضی وبلاگهای موهن را متوقف کنید .::خادم الشهداء::. هیئت یا عباس (ع) عشاق المهدی(عج) هر که دارد هوس کرببلا بسم الله پایگاه وبلاگ نویسان حامی مقاومت اسلامی مروارید شهید حجت الاسلام والمسلمین ردانی پور خاکریز سبز السلام علیک یا اباالفضل العباس (ع) .::خاتم النبیین::. حوزه مقاومت بسیج هفت امام موسی کاظم علیه السلا جنـبش پیامـکی احـمدی نـژاد گفتمان آزاد حقیقت نیوز نغمه اذان صبح دولت عشق محب مهدی (عج) اصلاح الگوی مصرف صبح بیداری مردان بی ادعا هیئت مذهبی دانشجوئی ثامن الائمه (ع) وبلاگ شخصی دکتر کوچک زاده نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلام حزب فقط حزب علی... رهبر فقط سید علی خفن سرا ضد سبز یادداشتهای بی تکلف جزوات کارشناسی ارش شجره طیبه دین و زندگی سیستم عامل، طراحی گرافیک و برنامه نویسی خراباتی 15 یک دست لباس خاکی نینوا نرم افزار ایثار حامیان استاد رائفی پور و استاد عباسی و کریمی
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ