86/3/19
11:0 ع
بعد از جسارت دکتر افروغ مطالب زیادی در مورد نکوهش گستاخی این آدم منتشر شد. که من هم یکی از آخرین این مقالات را از رجانیوز به اطلاعتان میرسانم. بحمدالله هر چه میگذرد سوراخهای غربال ریزتر میشود و صره از ناصره جدا میشود و میشود فهمید اصولگرای واقعی کیست. فعلاً که این آقای دکتر در این سوراخ گیر کرد و ضایع شد!
11 نکته درباره پرونده یک مصاحبه جنجالی |
به قلم مدیر مسوول
پرونده مصاحبه عماد افروغ، نماینده مجلس با خبرگزاری فارس و واکاوی زوایای این اظهارات ناصواب، نخستین بار توسط "رجانیوز" گشوده شد و مداقه در بخشهایی از این مصاحبه چنان گران آمد که درنگ درخصوص اعلام موضع و تبری از آن، جایز نبود.
پس از انتشار خبر "عمق عقاید یک اصولگرای منتقد!" بر روی خروجی سایت، حجم گسترده ای از نظرات کاربران که مشابه آن در طول حیات قریب به یک ساله "رجانیوز" کمتر رخ داده بود، گسیل گردید. اظهار نارضایتی و ابراز نگرانی از مشی جناب افروغ عموماً و سخنان اخیر وی در مصاحبه با خبرگزاری فارس خصوصاً، وجه غالب و محتوای قریب به اتفاق این نظرات را تشکیل می داد و ازحساسیت مقدسی نشان داشت که در مقابل گستاخی نسبت به مبانی و اصول اعتقادی مردم زبانه می کشید.
اگرچه سزاوار این بود که جناب افروغ در صورت پایبندی به روش مورد ادعای خود در حوزه نقد، با گذشت 6 روز از انجام آن مصاحبه و برانگیختگی پرسشی و احساسی نسبت به آن اظهارات، مهر سکوت را شکسته و لااقل نسبت به آنچه که در خوشبینانه ترین حالت ممکن، مدیرمسئول روزنامه کیهان از آن به سهواللسان یاد می کند، بی تفاوت نباشد اماسخنان پراکنده وی در مصاحبه با آفتاب و شب شیشه ای و برخی ابهاماتی که از سوی هواداران معدود و چشم و گوش بسته وی مطرح شده، نگاه عمیق تر به ماجرا و بیان گفتنی های ناگفته را ضروری نموده است:
1- همانگونه که در اولین خبر ارسالی در سایت به آن اشاره گردید و در دو پاراگراف ابتدایی این نوشتار نیز آمد، عماد افروغ در توضیح شاخصه های مصلحت گرایی و حقیقت گرایی، ابتدا، چنان تصویر قبیحی از مصلحت گرایی می سازد که امام راحل (ره) را حقیقت گرایی همچون مولایش امیرالمومنین (ع) معرفی کرده و حضرت امیر (ع) را حقیقت گرایی می داند که حاضر به تن دادن به مصلحت گرایی و به تبع آن، بکاربستن نیرنگ در مقابل معاویه نشد. این بحث در بخشی از این مصاحبه دچار "سکت" می شود و سپس در بخش دیگری از آن، با ارجاع به قرینه معنوی فوق، مقایسه ای در زمینه مصلحت گرایی و حقیقت گرایی میان امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری انجام گرفته و ادعا می شود:« به نظر من مقام معظم رهبری مصلحت گراتر از امام راحل هستند و امام حقیقتگراتر بود و کمتر تعارف و رعایت مصلحت میکردند.»
این قرینه سازی چنان گویا و در عین حال نابخردانه است که در مقام توجیه، تنها باید به سیره قوم بنی اسرائیل و بهانه های آنان متوسل شد!
هنر یک رسانه تحلیلی در قبال چنین رویدادهایی، استخراج قرینه های لفظی و معنوی موجود در یک کلام یا نوشته، استخراج جان کلام یا بن مایه نقد و متمرکز نمودن پیکان نقد بر آنها به دور از حاشیه های دیگر است اگرچه "رجانیوز"، لینک خبر مصاحبه دکتر افروغ با خبرگزاری فارس را به جهت حفظ صداقت اطلاع رسانی و خبری، در متن خبر ارسالی قرار داد، بطوریکه کاربران محترم می توانند با پذیرش زحمت یک کلیک، به بیانات مشعشع مذکور! دسترسی پیدا کنند.
2- جناب افروغ دقیقاً یک روز پس از بیانات حکیمانه رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس هفتم و تأکید ایشان بر "ضرورت حمایت از دولت اصولگرای معتقد به مبانی و پرهیز از تضعیف آن و انتقاد از برخی افراد که فقط نقاط ضعف را دیده و با دست خود شائبه ملاحظات شخصی و جناحی را تقویت می کنند"، به مصاحبه با سایت آفتاب وابسته به مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت –که در ضدیت و سیاه نمایی علیه دولت، شهره خاص و عام است- شتافت و گفت: «ما نقدهایمان را دنبال میکنیم، به آنها اعتقاد داریم و بر آنها اصرار میورزیم، نقد ما نقد شبانه و نقد یکی – دو روزه نبود، نقد ما مبنایی است. ما معتقدیم نباید تعامل مجلس با دولت یکسویه باشد. نباید شاهد "دولتگرایی پارلمانی" باشیم و باید در راستای اصل تفکیک قوا وظایفمان را دنبال کنیم». تیتر انتخاب شده برای این خبر نیز عیناً عبارتست از: "افروغ: به دولت بیشتر تذکر میدهیم!" حتی چنانچه بنا را بر حسن ظن نهاده و نیت خیر عماد افروغ را، مصدر صدور این رفتار و گفتار بدانیم (که البته چنین برداشتی با توجه به پیشینه موجود به ساده اندیشی و خوش خیالی شبیه تر و نزدیک تر است)، چنین اصراری بر چنگ در چنگ انداختن با دولت، آنهم دقیقاً ساعاتی پس از بیانات رهبری، ناخودآگاه چه مفهومی را در ذهن مخاطب تداعی می کند؟
3- روز پنج شنبه (17/3/86) مدیرمسئول روزنامه کیهان در پایان یادداشتی که به انتقاد از اظهارات افروغ اختصاص داشت و این سخنان را ناهمخوان با بدیهیات اسلامی و جامعه شناختی ارزیابی کرده بود، تأکید نمود این نماینده مجلس، در گفتگو با وی اظهار داشته، منظورم با آنچه انعکاس یافته متفاوت بوده است.
این خبر تا لحظه نگارش این نوشته هنوز از سوی مشارالیه مورد تأیید قرار نگرفته و حتی وی روز پنچ شنبه (17/3/85) در مصاحبه دیگری با آفتاب که اولین موضع گیری رسانه ای وی در این ماجرا نیز محسوب می شد به دفاع از مصاحبه خود با فارس پرداخت و سعی کرد با برخی فرافکنی ها که در ادامه به آن اشاره خواهد شد، جریان پیش آمده علیه خود را مغلوبه سازد.
با این حال، قاطبه متدینین و مؤمنین به مبانی انقلاب، دلشاد خواهند شد که اقرار به سهواللسان و عذرخواهی از پیشگاه ملت را از لسان مرجع اصلی و مصاحبه شونده خبرگزاری فارس، بدون واسطه شنیده و وی را در زمره نافرمانان و خروج کنندگان نسبت به مبانی انقلاب اسلامی نیابند.
4- دکتر عماد افروغ، پنج شنبه شب (17/3/86) در مقابل تعدادی از پرسشهای مجری برنامه شب شیشه ای که مقتبس از خبر "رجانیوز" بود، قرار گرفت. پاسخ های ارائه شده اما نه تنها چنگی به دل نزند و کلیدی برای گشودن این ماهیت معمایی نبود بلکه قفلی بر قفلهای متعدد قبلی نیز افزود.
مهمان برنامه شب شیشه ای، منکر آن بود که انتقادات یکسره و یکسویه وی از دولت ناشی از سهم خواهی و عدم اعطاء پست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و این شایعات را محصول بداخلاقی های سیاسی دانست. رفع اتهام و رد این شایعه یا همانچه وی نام "بداخلاقی سیاسی" بر آن می نهد، چندان دشوار نیست اگر به 3 پرسش زیر پاسخ صریح، شفاف و دقیق داده شود:
الف: چرا در فاصله زمانی 2ماهه بین پیروزی دکتر احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری 84 تا نهایی شدن و معرفی کابینه، نقد پررنگ و آسیب شناسی جدی از سوی عماد افروغ دیده نمی شود؟
ب: آقای افروغ در حالیکه رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی است، در اغلب حوزه ها از سیاست و اقتصاد گرفته تا سیاست خارجی و مسائل اجتماعی اظهارنظر می کنند. در طول 2 سال گذشته چه تعداد مصاحبه، یادداشت و نطق پیش از دستور علیه دولت اصولگرا به نقل از وی منتشر شده است؟ و در مقابل چه نقاط مثبتی از عملکرد دولت در حوزه های فوق مورد توجه و اشاره این نماینده مجلس قرار گرفته است؟ آیا حتی یک مورد عملکرد مثبتی و قابل دفاع در کارنامه دولت دیده نمی شود یا اینکه نباید دیده شود؟
ج: جناب افروغ، مدعی است که در سالهای پیش از ظهور دولت اصولگرا نیز دستی بر آتش نقد داشته است. اگرچه جایگاه حقوقی وی در آن ادوار با این دوره، و طبعاً میزان اثرگذاری و ضریب نفوذ آن نقدهای احتمالی با موارد فعلی قابل قیاس نیست اما بد نیست از همان دوره نیز آماری مستند از فراوانی و محور انتقادهای عماد افروغ نسبت به دولتهای سابق، منتشر شود.
5- آقای افروغ طی سالهای 72-73، مدیریت گروه اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را برعهده داشت. این مرکز یکی از حلقه های جریانی بود که از دل آن اصلاحات بیرون آمد. عماد افروغ، همکاری با این مرکز را، همکاری با ریاست جمهوری وقت و نه یک حزب خاص دانسته و درعین حال، خروج خود از مرکز را در اثر استعفا و یک درگیری لفظی، بیان می کند. بد نیست دلایل استعفای مزبور اعلام شود تا مشخص گردد این استعفا که با حالتی قهرمانانه از آن یاد می شود جنبه شخصی داشته یا ایدئولوژیک؟
6- مقالات رئیس فعلی کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم تا سال 77 در نشریه "عصرما" ارگان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به چاپ می رسید. افروغ در برنامه شب شیشه ای در توجیه این ابهام گفت: "انظر الی ماقال و لاتنظر الی من قال... وقتی این طرف مطالب مرا نمی زند، طرف مقابل می زند و..." حال آنکه روی این سخن به حدود یک دهه پیش و زمانی بازمی گردد که جناب افروغ مطالب خود را اختصاصی نشریه "عصرما" می نوشت.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، از نظر تشکیلاتی کاملاً بسته و دگم عمل می کند. نه خروجی دارد و نه ورودی. رؤسای سازمان قائل و علاقمند به گسترش کمی تشکیلات نیستند و به همین دلیل نیز با نام "سازمان" فعالیت می کنند و نه "حزب".
با این وصف، چه اشتراکات دیدگاهی و سنخیتی موجب گردید که تا سال 77 مقالات دکتر عماد افروغ در ارگان رسمی سازمان مجاهدین انقلاب که مختص اعلام مواضع روز آن سازمان می باشد، انعکاس و انتشار یابد؟
7- افروغ در بخشی از سخنان پنج شنبه شب، بار دیگر بر آن جمله معروف خود که متضمن توهین به شعور ملت ایران است، انگشت گذاشت. جمله ای که شهریور 84 در مخالفت با وزیر پیشنهادی کشور از تریبون مجلس بیان کرده بود: "ناقوس دیکتاتوری جدید به صدا درآمد!"
به راستی آیا جای افتخار دارد که به دلیل ملاحظاتی –که جناب افروغ آنها را نه شخصی و ناشی از سهم خواهی بلکه نشأت گرفته از روش انتقادی خود می داند- دولت منتخب ملت و مورد تأیید رهبری به دیکتاتوری رضاخانی متهم شود؟! این ادبیات کینه توزانه با کدامین مبنای اسلامی و اخلاقی منطبق است که جناب افروغ مخالفان خود را به چوب بداخلاقی سیاسی می راند؟
8- این نماینده مجلس همچنین رئیس جمهور را چنین توصیف می کند: "اصولگرایی که کمتر به مشورت با نخبگان تن می دهد و ای کاش کمتر از رسانه ها برای هژمونی خود استفاده می کرد"
پاسخگویی به این داوری برعهده شخص مورد داوری قرار گرفته است و رئیس جمهور می تواند درباره چگونگی تعامل با نخبگان و استفاده از ابزار رسانه، توضیح دهد. اگرچه وی پیش از این، در سخنانی که مهرماه سال گذشته در جمع تعدادی از فعالین تشکلهای دانشجویی ایراد کرد، به این نکته اشاره ویژه نموده بود: «عده ای توقع دارند که رئیس جمهور صبح به صبح برنامه روزانه خود را با آنها چک کند و اگر چنین نکرد متهم به عدم مشورت با نخبگان است. نخبگان کیستند؟ همین 100نفر، 200نفر؟ ما با جمع زیادی از نخبگان و توده های مردم دیدار داریم و نظرات آنان را از نزدیک جویا می شنویم. مطالبی را هم که این دوستان در رسانه ها می گویند و می نویسند اگر قابل استفاده باشد برای ما می آورند. اما عده ای هنری جز سیاه نمایی ندارند.»
9- عماد افروغ در مصاحبه پنج شنبه (17/3/86) با سایت وابسته به مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت، بدون هیچگونه توضیحی درباره اظهارات اخیر خود، به نوعی فرافکنی دست زد.
رییس کمیسیون فرهنگی مجلس با بیان این مطلب که «پیش از انتشار پاسخش در روزنامه کیهان در مورد این مسئله صحبت نخواهد کرد»، از برخی برخوردها گلایه کرد و گفت: «طی این دو روز من نزدیک به 60 تا 70 sms توهین آمیز دریافت کردهام که واقعا جای تاسف دارد، مگر من چه گفتم که چنین رفتاری صورت می گیرد؟». نماینده تهران در پایان وعده داد که به زودی متن smsهای توهین آمیزی را که دریافت کرده است در اختیار مطبوعات و رسانهها قرار خواهد داد.
انتشار متن smsها که معلوم نیست مستند به چه و ساخته و پرداخته کجا و چه کسانی است، دردی را دوا نکرده و توجیه گر اظهارات گستاخانه ای که مستند به مصاحبه با خبرگزاری رسمی فارس است، نخواهد بود. اینکه عماد افروغ با لحنی مظلومانه می گوید "مگر من چه گفتم که چنین رفتاری صورت می گیرد؟" عذر بدتر از گناه و مثال فردی است که خود را به خواب زده و تلاش دیگران برای بیدار کردن وی کارگر نمی افتد.
10- در کنار جمع کثیری از برخی فعالین سیاسی اصولگرا و مخاطبان سایت که از اقدام "رجانیوز" در پر رنگ کردن خط قرمزها و جلوگیری از فتح باب برای مهمل بافی در حوزه های خاص، تقدیر کردند، تعدادی از دوستان نیز نسبت به استفاده از لفظ "نفاق" در خبر مربوط، اظهار گلایه کردند اما اغلب پس از شنیدن استدلال نهفته در پس آن، قانع شدند. بنابراین خالی ازلطف نیست که آن استدلالها به صورت مکتوب نیز ارائه شوند: نفاق، یک کلی مشکک و منبعث از شرک است. همانگونه که شرک دارای مراتبی است و گاه آنچنان خفی است که بنا به فرمایش پیامبر اعظم (ص) از مورچه ای که در دل شب بر صخره سنگ سیاهی گذر می کند، ناپیداتر است، نفاق نیز چنین خصوصیتی دارد و باید همواره از شر این آفت اعتقادی- اخلاقی به پیشگاه خداوند متعال استعاذه جست.
ابتلا به ضعف ایمان موجب خواهد شد که انسان، جز "الله"، دیگری را در عالم مؤثر بداند و لذا برای خوشایند یا جلب نظر آن موجود، دست به کاری بزند یا از انجام کاری صرف نظر کند و در تمامی این حالات در عرض خداوند، دل در گرو رضایت دیگری غیر از خداوند است و این دقیقاً همان نقطه آسیب پذیر و نفاق پرور است.
از ادامه بحث اخلاقی درباره نفاق –که در شأن علمای اخلاق بوده نه نگارنده مبتلای این سطور- با ذکر این نکته عبور می کنیم که نفاق گاه یک حالت درونی است که بروز بیرونی آن جمع محدودی را متأثر می سازد اما گاهی جنبه اجتماعی می یابد. آنچه از آن با نام "عوامفریبی" نظامها و شخصیت های سیاسی یاد می شود، ذیل همین عنوان قابل جمع است.
با این مقدمه به سراغ موضوع مورد توجه این نوشتار می رویم. آقای افروغ تا پیش از ورود به مجلس هفتم به هیچ وجه چهره مطرح و شناخته شده ای در سطح جامعه نبود و چنانچه به صورت مستقل در انتخابات شرکت می کرد، هرگز به مجلس راه نمی یافت. نام عماد افروغ در کنار 29 نام دیگر در لیست آبادگران تهران قرار گرفت و بسیاری از مردمی که به این لست رأی دادند برای بار اول بود که نام و چهره اغلب کاندیداهای موجود در لیست را می دیدند اما به دلیل اعتماد به مشی اصولگرایانه، آنان را به نمایندگی از خود به مجلس فرستادند.
این یک واقعیت است که اگر چنانچه همین امروز انتخابات مجلس هفتم تکرار شود و همان لیست ارائه شود، در اثر برآورده نشدن برخی انتظارات، تعدادی از همان افراد از ورود به مجلس باز میمانند اما ماجرای نوع نگاه و دیدگاهها خصوصاً آنجا که با مبانی انقلاب و جایگاه رفیع و منیع ولی فقیه گره می خورد، بسیار متفاوت از مقوله "انتظارات برآورده نشده" خواهد بود. به یقین، چنانچه جناب افروغ، 3 سال و 4ماه پیش مواضع اخیر خود را اعلام می کرد، قاطبه متدینین و مؤمنین از رأی دادن به نفع وی خودداری می کردند. اگر این دیدگاهها و مواضع در طول این 3سال و 4ماه در دل این نماینده مجلس بوده اما در ظاهر نمود دیگری داشته و یکباره در اثر سهو یا عمد، سر باز کرده است، چه تعبیری نسبت به این حالت نفسانی رواست؟
11- "رجانیوز" تا به حال در قبال جبهه های فراوانی که از سیاه نمایی در مقابل دولت گشوده شده، مماشات فراوانی به خرج داده است. این ادعا البته در مقایسه با حجم گسترده تخریبها و کاستی نمایی هاست. به عنوان نمونه در مورد جناب افروغ چنانچه در بخش "جستجو" ی سایت، نام وی مورد جستجو قرار گیرد، رویکرد سایت در برابر انتقادات فراوان و یکجانبه نگری های متعدد این نماینده، به سادگی می تواند در معرض قضاوت قرار بگیرد.
و سرآخر اینکه،فارغ از مورد اخیر و بدون توجه به عنوان و جایگاه اشخاص، چنانچه فردی از هر حزب و جناح و گروه سیاسی، به خصوص با ژست و ادعای اصولگرایی و پله ساختن این عناوین برای شهرت و چهره شدن، جرأت کوچکترین تعرضی به جایگاه رفیع امامت جامعه و ولی فقیه را به خود دهد، و یا آنکه بخواهد پاسخ شبهات احتمالی خود را از طریق رسانه ای کردن آنها بیابد، پس از این نیز با ضرب شست سنگین مردم انقلابی و رسانه های حقیقتاً پایبند به آرمانهای انقلاب –و نه فریب خوردگان و نه باج گیران رسانه ای- روبرو خواهد شد. |
86/3/18
11:0 ع
بعد از مقدمه!
شجره نامه حضرت آیت الله خامنهای را که در کتاب سلالة الابرار (ع) – زندگینامۀ رهبر معظم انقلاب اسلامی به قلم بهاء الدین قهرمانینژاد شائق - صفحه 18 دیدم. عیناً در ذیل درج می کنم. تا بعد به خاطراتی از ایشان بپردازم. لطفاً نظر بدهید.
در پایان قرن چهاردهم، امام روح الله الموسوی الخمینی، که از نسل پاک موسی بن جعفر (ع)علم مبارزه بر دوش کشیدند و سپس آن را به علمدار صادق و پاک سیرتی از نسل حسین بن علی (ع) سپردند. اجداد پاک آن سیّد پاک سرشت با 35 واسطه به حضرت سجاد(ع)، متصل میشود. این شجره نامه نورانی، بنابر نقل نسابه خلخالی، صاحب کتاب الشجرة الطیبه به این شرح است:
سیّد علی بن سیّد جواد بن سیّد حسین المشتهر بالتبریزی بن سیّد محمد بن سیّد محمدتقی بن سیّد علی اکبر بن سیّد فخرالدین بن سیّد ظهیر الدین بن سیّد قطب الدین بن میر سیّد روح الله بن میر سیّدرضا بن میر سیّد جلال بن سیّد بایزید بن میر سیّد بابا هاشم محمد بن سیّد حسن بن سیّد حسین بن سیّد محمود بن سیّد نجم الدین بن سیّد مجدالدین بن سیّد فتح الله بن سیّد روح الله بن سیّد نیک الدین بن میر سیّد عبدالله بن سیّد صمد بن سیّد عبدالمجید بن میر سیّد شریف الدین بن میر سیّد عبدالفتاح بن سیّد میر علی بن سیّد علی بن میر سیّد علی (الاول) بن سلطان العلما سیّد احمد بن میر سیّد محمد مدائنی بن الحسن بن الحسین بن الحسن الافطس بن علی الاصغر بن الامام الهمام زین العابدین بن الامام الحسین الشهید بکربلا المقدسه بن الامام علی بن ابی طالب (ع) .
نسابه خلخالی ،الشجرة الطیبه، ج2، صص 91- 90
لازم به ذکر است که مادر بزرگوار رهبر فرزانه انقلاب صبیۀ مرحوم آیت الله سید هاشم میردامادی نجفی از مدرسین مشهور مشهد بودهاند که نسبت ایشان از طریق محمد دیباج، به امام صادق (ع) میرسد.
86/3/18
12:0 ع
بازهم یک مقاله از خانم رجبی حتماً بخونید.
تحریکات «هاشمی» و تحریفات «خاتمی» |
الف: «هاشمی رفسنجانی» در 8 سال حاکمیت سازندگی و 8 سال اصلاحطلبی، آنچه در فکر و عمل داشت، برون ریخت و اکنون ته ماندهای هم برای اظهار و ابراز ندارد. ملت در 27 خرداد و سوم تیر 84 با «نفی و طرد و قهر» به او آشکارا اعلان داشت: |
86/3/17
11:0 ص
بعد از آشنایی با رهبر انقلاب از کلام امام و علما و مراجع بزرگ تقلید بهتر است کمی هم با زندگی خصوصی ایشان که در زمینههای مختلف برای ما الگویی بسیار شایسته است، بیشتر آشنا شویم به جای مقدمه سخن ناشر را در کتاب آب آیینه آفتاب که مجموعهای از خاطرات معظم له میباشد مینویسم. و از زیر فکر کردن برای نوشتن در میروم! کما اینکه بیشتر اوقات همین کار را میکنم!!
پس بفرمایید بخونید!!.
سخن ناشر
او را می شناسیم. او که وجود گرانقدرش را در فراز و فرود دلواپسیهایمان، احساس کرده ایم. او که عطر کلام مقدسش، بارها و بارها در آسمان اشتیاق ما جاری و ساری گشته است و او که از تبار اعتبار است و امین ملک دلها.
...آری سخن از آقاست؛ تندیس طراوت و آیت بهار، آینه صداقت و ساغر انتظار.
همو که عارفان ملکوتی همچون آیت الله بهاء الدینی و آیت الله حسن زاده آملی، خورشیدش لقب دادهاند و او را با واژه سرور و سالار ستودهاند.
براستی سکوت و فقط سکوت، شایسته ترین واژه ایست که سزاواریم آن، مقتدای خویش را بخوانیم.
لیکن؛ بر سر بازار عشق با اندک بهانهای اگر چه کلافی بی مقدار باشد، کافی است که بر این یوسف خراسانی ابراز ارادت و مودت کنیم.
عاشقانه از تکلم شاهدان، آلالههایی را گرد آوردهایم برای گفتن و نرگسهایی در خور دیدن. از یادگار سپیده صادق ایمان سخن راندهایم و از غریو ماندگار روزگاران غیبت، گفتهایم.
از زلالی آب، صفای آینه و از فروغ خورشید، ماندگار کتیبهای که به زبان سوسن صحبت کند و سبد سبد شکوفه مریم را هدیه دهد.
او همچنان میطراود و بر آسمان دلدادگیمان، چون مهری با شکوه می تابد. اوست مصداق المؤمن ینظر بنور الله. همان که هر آنچه به سختی در آینه می توان دید، به راحتی تفسیر میکند. همان که در عصر جاهلیت ثانی و در این گرداب حیرت، نماینده مهر است و ناخدایی مطمئن.
تابش خورشید بر پیشانی ماه گونهاش هویداست که فرمود، به بندگان با تقوایم فرقان (قدرت تشخیص حق از باطل) عطا میکنم.
.... و اما حرف ما این است؛
روزگاری، پارههای قرآن را بر نیزه تزویر نشاندند و بر چهره حقیقت، شبهوار، پرده مستوری کشیدند و ادامه آن، تن خورشید را نیز پایمال سم ستوران آمال و آرزوهای خود کردند. کیست که نداند خورشید عدالت را ابر جهالت و ناسپاسی، خانهنشین کرده بود.
آری ... اکنون که تاریخ این تجربه عظیم را پیش چشمانمان گسترانیده است؛ فرض من و توست که گوشهای از کرامات ولی را بر لوح ماندگار دلها و خاطره ها حک کنیم. حق یک جوان و نوجوان و آحاد مردم یک جامعه اسلامی است که رهبری را که امام عصر(عج)، برای زعامت امت در دوران غیبت برگزیده، تا حد امکان بشناسد.
... و این مجموعه، گلچین بیش از هزار خاطره است. سعی کردهایم صادقانه در حد وسع خود، دسته گلی را تقدیمتان کنیم پر از طراوت و شادابی؛ تا بتوان در آینه خاطرات، زوایای شخصیت نورانی مقام عظمای ولابت را به تصویر کشیم.
......
امید که این مجموعه مقبول درگاه ذات اقدس اله افتد و گل لبخندی بر لب های چشم نواز مهدی زیبای فاطمه بنشاند. ان شاءالله
مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
86/3/16
3:0 ص
بدون شرح!
نه بدون شرح نمیشه!
درسمت چپ نهایت تکبر نخوت غرور و خوی کاخ نشینی. یادآورشعار، ما شیفتگان قدرتیم نه تشنگان خدمت!!
سمت راست نهایت سادگی و بیآلایشی. و شعار ما تشنگان خدمتیم نه شیفتگان قدرت.
این لینک را هم ببینید کمی قدیمی است با عنوان خاتمی ودختر ولی به هر حال .http://youtube.com/watch?v=BGrtJ5bvv98
البته عکس بالا متعلق به وبلاگ سیطره است که من آن را اول در وبلاگی که گفتم دیدم اما عکس پایین را از همان سیطره کپی کردم.
پیام رسان