91/10/26
9:51 ع
نامه 65 فعال و کانون فرهنگی مشهد مقدس به رئیس دستگاه قضاء
ریاست محترم قوه قضائیه؛ آیت الله آملی لاریجانی
سلام علیکم ؛
سختترین قسمت عدل عبارت است از آنجائی که طرف مقابلِ عدل، اقویا هستند؛ زیر بار نمیروند، زور میگویند، متوقعند. اینجا باید ایستادگی کرد. (مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس و مسئولین قوه قضائیه، تیر ماه سال 88)
همانطورکه مستحضرید در فتنه سال88 برخی از اعضای خانواده آقای هاشمی رفسنجانی به طور رسمی مردم را به شورش و آشوب دعوت کردند و تا حد ممکن از جایگاه خویش سوء استفاده نمودند، که این موضوع نیز باعث رنجش مردم، و به یکی از مطالبات اصلی میلیونها نفر از مردم در سراسر کشور در روز 9دی تبدیل شد.
اما نه تنها دستگاه قضا در این زمینه اقدامی فوری همانند برخورد اخیر با اراذل و اوباش نکرد، بلکه به نظر میرسد در این زمینه با متهمین گزینشی و با تعلل برخورد شده است. در طی برگزاری دادگاه محکومیت عاملان فتنه بارها نام مهدی هاشمی را به عنوان صحنه گردان اصلی اغتشاشهای خیابانی شنیدیم، اما وی بلافاصله پس از التهابات به بهانه سرکشی از واحدهای دانشگاه آزاد به انگلیس رفت و با وجود اینکه اشاره بسیاری از معترفین به او ختم میشد، فشار قانونی چندانی از سوی دستگاه قضایی برای بازگشت وی صورت نگرفت؛ تا اینکه پس از سه سال در مهرماه91 این آقازاده به تهران بازگشت و تنها پس از سپری کردن 81روز بازداشت با وثیقه 10میلیاردی از زندان آزاد گشت.
حال که دادگاه محاکمه مهدی هاشمی پیش رو است، شنیده میشود خانواده ایشان فشارهای زیادی را به دستگاه قوه قضائیه وارد میکنند تا در روند قانونی این پرونده اخلال ایجاد کنند. هر چند سران فتنه در پیش مردم رسوا شدهاند، اما انتظار مردم از قوه قضائیه اجرای عدالت و قانون است.
جناب آیت الله آملی لاریجانی تأخیر در رسیدگی به این پرونده باعث شد تا صداوسیما نیز نقش این خانواده محترم را در فتنه سال88 نادیده بگیرد و برخی اشخاص و گروههای سیاسی نان به نرخ روزخور هم برای ادامه بازیهای سیاسیشان، دیگر سران فتنه را بیتقصیر بشمارند، که همه اینها را باید نتیجه کمتوجهی به مطالبه مردم و رهبری در محاکمه سران و عاملین و آمرین اصلی فتنه دانست.
ریاست محترم قوه قضائیه! به نظر شما اتهام مهدی هاشمی و دیگر سران فتنه چیست؟ آیا قبول ندارید که اینان تهمت بزرگ تقلب را در انتخابات ریاستجمهوری پس از حضور چهل میلیونی مردم پای صندوقهای رأی زدند و به اعتماد برخی از مردم به نظام خدشه وارد کردند؟! آیا در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهاید که این مدعیان قانون، رأی اکثریت مردم را که همان جمهوریت نظام است را با یک دروغ بزرگ که از ماهها قبل از انتخابات در گوشها میخواندند، انکار کردند؟!
به نظر شما مسئول دودستگی و شکافی که بین مردم در آن مقطع زمانی اتفاق افتاد کار کیست؟! و چه کسانی با پول دانشگاه آزاد و از راه اغتشاش و آتشزدن میخواستند رهبر انقلاب را تحت فشار قرار دهند تا 11میلیون اختلاف رأی را نادیده بگیرند؟! دیدید که عدهای حرمت روز عاشورای امام حسین (ع) را شکستند. به عقیده شما محکمه عدل چه حکمی باید برای بسترسازان به این بیحرمتی بدهد؟! و عامل بیثباتی به وجود آمده در 8ماه که آثار منفی در عرصههای مختلف اقتصادی، امنیتی و سیاسی و بینالمللی گذاشت، کیست؟!
امضاکنندگان نامه معتقدند اگر حکمی قرار است درباره مهدی هاشمی و دیگر افراد صادر شود حتماً باید به این خیانتهای مهم توجه اساسی شود، چرا که میبینیم برخی تلاش دارند جرم این افراد نادان و بعضاً معاند را در حد یک اشتباه ناچیز و نهایتاً شکستن چند شیشه بانک و... جلوه دهند و با سلام و صلوات و البته کمی فشار همه چیز را به خیر و خوشی به آخر رسانند و حتی پا را فراتر گذاشته تا با مطالبهگری از نظام، جای متهم و شاکی را عوض کنند.
جناب آیت الله آملی لاریجانی! استقلال قوه قضائیه بار دیگر درآزمون بزرگی قرار گرفته است که انشاالله باتدبیر ومدیریت جنابعالی به پیشرفت درعدالت وقانون منجر خواهد شد.
لذا ما فعالان فرهنگی مساجد مشهد مقدس از شما میخواهیم هر چه سریعتر به مطالبه مردم به شکل عادلانه وجامع (بادرنظرگرفتن اتهامات مختلف وپنهان فتنه گران) رسیدگی و گزارش آن را در اسرع وقت به مردم اعلام فرمایید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
91/10/18
3:6 ع
... که عنقا را بلند است آشیانه !
این روزها که دولت آقای احمدی نژاد به دلیل برخی از اقدامات و مواضع بیرون از دایره اصولگرایی با انتقاد و اعتراض دلسوزان و دغدغه داران اسلام و انقلاب روبرو شده است، شماری از مسئولان و دست اندرکاران سابق و اسبق دولت های سازندگی و اصلاحات در حرکتی هماهنگ با دشمنان بیرونی، فرصت را غنیمت شمرده و به بهانه انتقاد از دولت، بغض های فروخورده و کینه های در سینه مانده خویش از ناکامی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 را بیرون می ریزند.
این جماعت که در دوران حاکمیت خود بر قوه اجرایی کشور به اندازه چند صدم خدمات دولت کنونی به عمران و آبادانی کشور را نیز نداشته اند و برخی از آنها در جریان فتنه 88 آشکارا دست به وطن فروشی زده اند، اصرار دارند انتقادات خود به دولت احمدی نژاد را با اعتراض ها و انتقادات دلسوزان و دغدغه داران اسلام و انقلاب همسو نشان بدهند! و با زرنگی ناشیانه ای در پی القای این توهم به افکار عمومی هستند که مخالفت آنان با انتخاب دکتر احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم - و مخصوصا دهم- به این علت بوده است که پیشاپیش مسائل مورد انتقاد امروز اصولگرایان به دولت کنونی را می دیده اند!! و خنده دار آن که تعدادی از نوچه های دم دستی این جماعت در برخی از مجامع و محافل با قیافه حق به جانب خطاب به مردمی که با رای 25 میلیونی و مثال زدنی خود آقای احمدی نژاد را به ریاست جمهوری انتخاب کرده بودند، می گویند؛ «دیدید حق با ما بود که مخالف او بودیم»؟!
و اما، این ترفند اصحاب فتنه در حالی است که انتقاد و اعتراض دلسوزان و دغدغه داران اسلام و انقلاب به دولت کنونی دقیقا نسبت به مواضع و مواردی است که دولت به راه و روش مدعیان اصلاحات روی آورده است. به بیان دیگر، خدمات فراوان و کم نظیر- و در پاره ای از موارد بی نظیر- دولت احمدی نژاد را که در هیچ سیستم محاسباتی با دولت های سازندگی و اصلاحات قابل مقایسه نیست نفی نمی کنند بلکه به حضور مؤثر حلقه انحرافی در دولت که نسخه های همسو با مدعیان اصلاحات می پیچد اعتراض دارند، یعنی انتقاد اصولگرایان به برخی از اقدامات و مواضع دولت ادامه همان انتقادات و اعتراض هایی است که به عملکرد دولت های سازندگی و اصلاحات داشته اند بنابراین، بدیهی است انتقاد دغدغه داران اسلام و انقلاب و کسانی که دل در گرو مردم و منافع ملی دارند نه فقط با آنچه این روزها از سوی مدعیان اصلاحات و برخی از اصحاب فتنه علیه دولت مطرح می شود، کمترین همخوانی و همسویی ندارد، بلکه این دو نگاه انتقادی در دو نقطه کاملاً متفاوت قرار داشته و با یکدیگر متضاد نیز هستند و در این باره گفتنی هایی هست؛
1- ابتدا باید گفت حمایت یکپارچه و 25 میلیونی مردم وفادار به اصول و ارزش های نظام از آقای احمدی نژاد- که بسیاری از هواداران دیگر نامزدها نیز پس از پی بردن به فریب سران فتنه به این خیل عظیم پیوستند- نشانه هوشیاری و دقت نظر آنها در گزینش نامزد اصلح بوده است، آنان به نامزدی رأی دادند که آموزه های اسلامی و انقلابی، تأکید بر دفاع از مستضعفین و منافع ملی، تصمیم بر مقاومت در برابر باج خواهی بیگانگان، اصرار بر مقابله با رانت خواران و دهها آموزه دیگر از این دست را نمایندگی می کرد و در دوران تصدی شهرداری تهران، وفاداری خود به این ارزش ها را نشان داده بود. بنابراین مردم در گزینش خود، از میان نامزدهای موجود، بهترین را برگزیده بودند و از این روی، انتخاب آنها در خور تقدیر بوده و هست.
اما، بعدها، پس از مشاهده برخی از اقدامات و مواضع دولت دهم که با آموزه های یاد شده همخوان نبوده و زاویه داشت، به همان اندازه که این مواضع با خط اصلی و اعلام شده فاصله گرفته بود، به انتقاد از دولت روی آوردند و این اعتراض مردم نیز نه فقط مانند انتخاب قبلی ارزشمند تلقی می شود، بلکه بارها بیشتر از آن در خور تقدیر و تحسین است چرا که اولاً؛ از حق گرایی، بصیرت و پایبندی آنان به اصول و ارزش ها حکایت می کند و ثانیاً؛ نشان دهنده آن است که اصولگرایان برخلاف بسیاری از مدعیان اصلاحات و سازندگی، در پیله تنگ نظرانه حزبی و گروهی گرفتار نشده و قبیله گرا نیستند که آزادگی و آزاداندیشی خود را با سرسپردگی و بردگی فلان حزب و قبیله و گروه تاخت بزنند و این ویژگی یکی از خصوصیات برجسته انبیاء و اولیاء الهی و مردان و زنان آزاده و با بصیرت است.
از این روی، رأی دهندگان به آقای احمدی نژاد هم در انتخاب ایشان و هم در انتقاد به برخی از مواضع و اقدامات دولت کنونی نه فقط هوشمندانه عمل کرده اند بلکه فراز برجسته و درخور تقدیری از آزادگی خود را به نمایش گذارده اند، برخلاف کسانی که روزی داعیه خط امام(ره) داشتند و در سرسپردگی و بردگی حزب و قبیله خود تا آنجا پیش رفتند که به پاره کردن تصویر حضرت ایشان، آتش زدن مسجد و اهانت به عاشورا، حمایت آشکار از اسرائیل، ائتلاف با منافقین و بهائیان و ده ها خیانت و جنایت دیگر نیز تن دادند و تازه امروز زبان به ملامت مردم اصولگرا و آزاده گشوده اند که چرا مانند آنها قبیله گرا و برده نبوده اند؟!
2- مخالفت برخی از دست اندرکاران سابق و اسبق دولت های سازندگی و اصلاحات با دولت احمدی نژاد نه فقط با انتقادات این روزهای اصولگرایان و دغدغه مندان اسلام و انقلاب و منافع مردم همخوان نیست بلکه نگاهی گذرا به علت مخالفت آنان به وضوح نشان می دهد جماعت یاد شده با آن بخش از اقدامات و مواضع دولت های نهم و دهم که اصولگرایانه، ضد استکباری و مردم دوستانه است مخالفت ورزیده و می ورزند و نه با مواضع و اقداماتی که این روزها مورد انتقاد شماری از دلسوزان است.
و اما به جماعت مورد اشاره باید حق داد که از دولت کنونی عصبانی باشند، چرا؟! پاسخ آن است که احمدی نژاد منافع خصوصی و سیطره بادآورده بسیاری از آنان را به نفع مردم بر باد داده است. دولت نهم، حلقه به هم پیوسته مسئولان که مسئولیت ها را ارثیه خود می پنداشتند و به یکدیگر پاس می دادند و از ورود نیروهای تازه نفس و انقلابی به این حلقه بسته جلوگیری می کردند را شکست و راه را برای ورود نیروهای انقلابی به مسئولیت های کلیدی باز کرد. احمدی نژاد، با ورود به حیاط خلوت رانت خواران، دست آنها را از برخی کانون های قدرت و ثروت کوتاه کرد، با سفرهای استانی و پی درپی هیئت دولت، به اقصی نقاط کشور، فعالیت های عمرانی و آبادانی را از تمرکز غیرمنطقی در تهران و تعدادی از شهرهای بزرگ خارج کرد و برخورداری از امکانات نظام را به دورترین نقاطی برد که تا آن هنگام پای هیچ مسئول- حتی دست چندمی هم- به آنجا نرسیده بود.
بیت المال را از انحصار جریانی که فقط به شاخک های خود می رسید بیرون آورد و در میان اقشار محروم و مستضعف جامعه که تا آن هنگام کمتر مورد توجه بودند و یا اصلا مورد توجه نبودند، توزیع کرد. از مراکز علمی و تکنولوژیک با گشاده دستی حمایت کرد. در مقابل باج خواهی آمریکا و متحدانش ایستاد، افسانه هولوکاست را برباد داد و... آیا هر یک از این نمونه ها به تنهایی نمی تواند خشم و کینه عمیق جماعت یاد شده را در پی داشته باشد؟! جماعتی که فقط یک قلم از وطن فروشی و جنایت آنها در فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 برملا شده است. همین جماعت که امروزه اصرار دارند خود را در انتقاد از دولت کنونی با دلسوزان و دغدغه داران اسلام و انقلاب همسو جا بزنند، در مقابل تمامی اقدامات و مواضع ارزشمند یاد شده به شدت و با کینه توزی ایستادند.
سفر به استان ها را حرکت پوپولیستی نامیدند! ایستادگی در برابر باج خواهی آمریکا و متحدانش را دیپلماسی عوامانه خواندند! شکستن حلقه درهم تنیده مسئولان و سپردن مسئولیت ها به نیروهای جوان و انقلابی را بی توجهی به پرستیژ کابینه دانستند!... این کینه توزی ها که قبل از برخی مواضع و اقدامات اخیر دولت بوده است! بنابراین بدون کمترین تردید می توان نتیجه گرفت که اعتراض ها و انتقادهای امروزشان کینه های در سینه مانده دیروز است و هیچ همسویی و شباهتی با اعتراض و انتقاد این روزهای دلسوزان و دغدغه مندان اسلام و انقلاب و مردم ندارد و دیده اند و دیده ایم مردم مسلمان این مرز و بوم هوشیارتر و با بصیرت تر از آنند که اگر در دولت برگزیده خود انحرافی دیده و از آن دل بریدند، زمام امور کشور را به دست کسانی بسپارند که داغ ننگ خیانت به ملت را بر پیشانی دارند و با توجه به بصیرت و هوشیاری مثال زدنی مردم باید خطاب به این جماعت گفت؛
برو این دام بر مرغی دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه
3- و بالاخره، انحراف دولت کنونی از برخی آموزه های اسلامی و انقلابی و مردمی قابل انکار نیست و در این میان دست های حلقه انحرافی و نفوذ کرده در دولت به وضوح دیده می شود. حلقه ای که علاوه بر پیوندهای نه چندان پنهان با جماعت یاد شده در مواضع و اقدامات خود نیز با آنان همسویی و همخوانی دارد. کاش آقای احمدی نژاد پاس رأی و حرمت انتخاب مردم را نگاه می داشت و به قول دشمن پیمان دوست نمی شکست. مردم به احمدی نژاد 84 رأی داده اند و نه به حلقه انحرافی، بنابراین بایسته نبوده و نیست اعتماد مردم را که امانت مقدسی در دست ایشان است به پای یک حلقه انحرافی بریزد. آیا جناب احمدی نژاد نمی بیند که هرچه به حلقه انحرافی نزدیکتر می شود، به همان اندازه از مردم و خط اصیل انقلاب فاصله می گیرد؟
حسین شریعتمداری – روزنامه کیهان
91/10/6
4:19 ع
متن کامل نطق امروز حجتالاسلام حمید رسایی در صحن علنی مجلس
6 دی 1391
بسم رب الشهدا و الصدیقین
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی ! در آستانه یوم الله 9 دی قرار داریم. روزی که مردم انقلابی با حضور چند ده میلیونی خود در خیابان ها به تجدید بیعت با امام خامنه ای پرداختند و با بصیرت عاشورایی خود میز محاکمه رأس فتنه و عناصر کوچک تحت لوای او را در خیابان های ایران اسلامی بپا کردند و حکم به اخراج آنها از دایره یاران انقلاب دادند.
9دی هشداری جدی به خواص بی بصیرتی بود که امام خود را تنها گذاشتند اما مردم به این بی بصیرتان کاسب، فهماندند که به هنگامه فتنه ها جای کاسبی نیست بلکه در فتنه باید شفاف بود والا تا سال ها باید پاسخگوی این سئوال مردم باشید که چرا با سکوتتان فتنه گران را یاری کردید.
9دی حتی روز اتمام حجت با خواص مقبول و عمارهای روشنگر در فتنه 88 هم بود که ای کسانی که خود را عمار می دانید، مغرور نشوید، چون با سیدعلی بودید، پیش ما مردم قیمت دارید.
9دی روز محاکمه امثال خاتمی، کروبی، موسوی و بزرگترشان بود و عجبا که هنوز چند سال از روزهای خیانت غفلت و ریاست طلبی و همسویی این جماعت با دشمنان دیرینه مردم ایران اسلامی نگذشته که برخی به دنبال تغییر جای مدعی و متهم هستند و آقایان برای شرکت در انتخابات شرط می گذارند!
بروید خدا را شکر کنید که نظام اسلامی به محاکمه خیابانی تان توسط مردم در یوم الله 9دی 88 اکتفا کرده؛ والا باید از لباس مقدس روحانیت خلع می شدید و اگر حکم فتنه گری تان اعدام نبود، از کشور اخراجتان می کردند.
برخی در این چند سال تلاش کرده اند تا 9دی فراموش شود، چرا ؟ برای این که یوم الله 9دی در حقیقت یادآور همراهی و همسویی این عناصر قدرت طلب و رانده شده به دست ملت، با سردمدارن کفر، سلطنت طلب ها و سرویس های جاسوسی، منافقین، رسانه های بیگانه و رقاصه های دوره طاغوت است. چون 9دی یادآور نه بزرگ مردم به این جریان اختاپوسی است.
برخی دیگر از یادآوری 9دی در عذابند چون این روز، یادآور اشتباه تاریخی شان در برخورد با کودتای 88 است که آن را کدورت یا دعوای بین دو کاندیدا می دیدند نه شمشیرهای بیرون از غلاف برای به مقتل بردن ولایت فقیه.
بگذریم که این جماعت متنبه نشده اند و هر چند در ایام فتنه با سکوتشان به دنبال کاسبی بودند، هنوز هم یکی به نعل می زنند و یکی به میخ و در خدمت رأس فتنه اند.
اما باید 9 دی را پاس داشت چرا که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، پس از تشییع پیکر روح خدا خمینی کبیر، 9دی عظیم ترین اجتماع مردمی در پایداری و ایستادگی بر اصول و آرمان های انقلاب اسلامی است.
9 دی را باید پاس داشت به خاطر شهدای جوان و مخلصی که در هشت ماه دفاع مقدس جنگ نرم برای مقابله با کودتای 88 به شهادت رسیدند. همچون مادر و دختر شهیدی به نام سرور برومند چوکامی و فاطمه رجب پور چوکامی که در کنار حوزه 107 نینوا چادر از سرشان کشیدند و در روز 25 خرداد به دست فتنه گران به شهادت رسیدند. شهدایی همچون حسین غلام کبیری، بهمن جنابی، محمدحسین فیض، میثم عبادی، ناصر امیرنژاد، مسعود خسروی دوست محمدی، مصطفی غنیان، سجاد سبزعلیپور، سجاد قائد رحمتی، یعقوب بّروایه، علی فتح علیان، رامین رمضانی، حسین طوفان پور، حسام حنیفه، سعید عباسی، محرم چگینی قشلاقی، فاطمه سمسارپور، علیرضا افتخاری خاتونی، حمید حسین بیگ عراقی، عباس دیسناد، داود سبزی که اکثریت قریب به اتفاق شان بسیجی بوده و با اسلحه ای که کالیبر آن متعلق به سلاح های رسمی کشور نیست به شهادت رسیدند و خون این شهدا به گردن رؤس فتنه است.
سالروز 9 دی فرا رسیده و در حالی که فتنه گران مدعی شده اند، سوگمندانه هیچ کس از شهدای فتنه یاد نمی کند؟ شهدایی که اکثر قریب به اتفاقشان بسیجی بوده و همگی آنها با اسلحه ای که کالیبر آن از سلاح های رسمی کشور نیست، به شهادت رسیده اند.
کاش برخی از خواص به جای این که دنبال این باشند که تئوری ساکتین فتنه از کدام کره نازل شده، به دنبال آدرس منزل این شهدا می گشتند و از خانواده این شهدا دعوت می کردند تا در این ایام به مجلس بیایند و بوسه بر دستشان بزنیم.
با این همه باید پرسید آیا آنهایی که با حمایت ها ، طراحی ها، خطبه های دشمن پسند و نامه های بدون سلام و السلام در آتش فتنه دمیدند، توان پاسخگویی به خون این شهدا را دارند؟ آیا آنهایی که در مواضع امروزشان ادعا می کنند درکشور تعادل نیست و برای بازگشت تعادل به کشور باید انتخاباتی آزاد، شفاف و قانونی برگزار کنیم و فقط در این صورت است که همه به نتیجه انتخابات سال 92 تمکین می کنند، به دنبال ارسال نامه بدون سلام والسلام دیگری به رهبری هستند!
اگر چنین است، بدانند که این بار هم بسیجیان خمینی همچون کودتای سال 88 آماده شهادتند و هرگز ولی و علی خود را تنها نخواهند گذاشت که دوره خوراندن جام زهر گذشته.
لازم است از صدا و سیما، نشریات و سایت های انقلابی، سخنرانان و صاحبان تریبون و قلم، خواص متعهد، نمایندگان بابصیرت و بویژه همکارن جوانی که دو سال است هفته نامه 9 دی را بر اساس آرمان های یوم الله 9 دی منتشر می کنند، تشکر کنم که بزرگداشت خط یوم الله 9 دی در طول سال یعنی بیمه نامه ای در برابر فتنه های احتمالی کودتاگران داخلی در لباس خودی.
همکاران محترم و ملت عزیز ایران ! هفته گذشته بر اساس وظیفه نمایندگی ام نطقی ارائه کردم که بیان آن چون عقده ای در دل بسیاری از هموطنان مانده بود. مردم ما از گرانی رنج می برند اما بیش از گرانی، تبعیض و احساس تبعیض و برتری دادن یک خانواده بر دیگران، آنها را آزرده می کند.
بعد از این نطق مستدل و البته صریح، رسانه های وابسته چنان فضایی ساختند تا کسی از این پس جرأت نکند در باره خانواده اصحاب فتنه سخن بگوید. شک نکنید با مرور مواضع چند ماه و چند روز اخیر، آقایان برای فتنه ای دیگر شال و کلاه کرده اند و باید منتظر امتحان دیگری برای خواص باشیم، البته این بار شاید خواص مردود جبران مافات کنند و خواص مقبول درجا بزنند.
مانند زهیر که در صفین علی را تنها گذاشت اما از شهدای کربلا شد و مانند شمر که از جانبازان صفین بود اما در کربلا قاتل حسین بن علی شد. اما زهی خیال باطل که اگر ما خواص هم در فتنه بعد درجا بزنیم، مردم در صحنه دفاع از نظام و رهبری، جا خالی نمی دهند.
آنچه در نطق هفته قبل گفتم بر اساس اسناد مکشوف بود و اساسا برای نشان دادن خط تحرکات رأس فتنه و کودتای 88 ، نیازی به اخبار محرمانه نیست. اگر نقد صریحی کردم هم برای این است که نمی توانم در برابر شهدا بویژه شهدای 9 دی توجیهی نسبت به عافیت طلبی بیاورم.
مستندات نطقم را دو برگه که جوابیه به دادستان محترم بود را جهت تکثیر و توزیع در اختیار هیأت رییسه قرار دادم اما از توزیع آن جلوگیری کردند. از رسانه ها می خواهم آن را از سایت شخصی ام این نطق را بردارند و به اطلاع عموم برسانند. شک ندارم اگر این برگه فحش نامه ای علیه یک قوه دیگر بود بلادرنگ تکثیر و توزیع می شد.
فقط به یک نکته اشاره می کنم که در خصوص ادعای مجرمانه بودن اظهارتم توسط دادستان محترم و ارجاع شکایت از بنده به دادستان ویژه روحانیت، اگر این ادعای ایشان را مجرمانه ندانیم، باید آن را حمل بر شوخی در شب یلدا کنیم چرا که بر اساس اصول مصرّح قانون اساسی از جمله اصل 84 و 86 نمایندگان حق دارند در خصوص تمام مسائل کشور (داخلی و خارجی) اظهار نظر کنند و کسی نمی تواند آنها را به سبب نظراتی که در مجلس ابراز می کنند، تحت تعقیب قرار دهد.
نمایندگان محترم! مردم از برخی چهره های صاحب نام توقع دارند. می پرسند، چرا برخی محاکمه فرزندان متخلف خود را محاکمه خود می دانند، مگر محاکمه فرزند نوح (ع) در قرآن، محاکمه نوح است؟ چرا برخی همواره وقتی در دو راهی حمایت از خانواده متخلف خود یا آرمان های عدالت طلبانه انقلاب اسلامی قرار می گیرند، نمی توانند از خانواده متخلفشان بگذرند؟
این سئوالات در اذهان باقی است اما مردم ایران اسلامی! با دیدن این چهره های مشهور و البته مردود، نسبت به انقلاب و ارزش های بلند آن ناامید نشوید که خداوند برای اتمام حجت در کنار چنین افرادی، چهره های مقبول دیگری مانند آیت الله خزعلی، آیت الله جنتی، آیت الله محمدی گیلانی و برخی از چهره های دیگر را قرار داده که هرگز فرزندان متخلف خود را بر انقلاب و عهدشان با شهدا ترجیح ندادند.
در رأس همه آنها خمینی کبیر است که در عهد با مردم ایران اسلامی و بسیجیان این پابرهنگان مغضوب ستمکاران عالم با هیچ کس عقد اخوت نبست حتی با خانواده ای که نام خمینی بر آن بود.
راستی می دانید چرا با گذشت سی و چهار سال از پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی در سایه خیانت برخی از عناصر داخلی، کودتایی به گستردگی فتنه 88 رقم می خورد، مردم برای دفاع از انقلاب خمینی و پیمان با امام خامنه ای، حضوری چند میلیونی در 9 دی 88 را رقم می زنند؟ چون خمینی هرگز بین انقلاب و فرزندش، دفاع از فرزند متخلف را برنگزید.
به این خاطره آقای سید حمید روحانی توجه کنید:
در سال 59 وقتی بنی صدر کودتای خزنده ای علیه نظام اسلامی دنبال می کرد، نوه امام و فرزند مرحوم شهید مصطفی خمینی - اعلی الله مقامه – در مشهد در پشتیبانی از بنی صدر سخن گفت. مردم که به اعتبار نام خمینی پای منبر وی جمع شده بودند، برآشفته شدند و کار به تشنج کشید. سید حسین خمینی دست به داخل عبا برد تا اسلحه کمری اش را بیرون بیاورد! بچه های کمیته آن روز وی را از میان مردم خشمگین به اتاقی بردند و طی تماس با دفتر امام موضوع را اعلام کردند. خبر به امام (ره) رسید. امام از آیت الله اشراقی (ره) که خبر را آورده بود، خواستند تا بی درنگ با مشهد تماس بگیرند و پیام امام را اینگونه ابلاغ کنند:
نامبرده تحت الحفظ به تهران اعزام شود و مراقب باشند اگر خواست به کسی تیراندازی کند، به او مهلت ندهند و بلافاصله به او شلیک کنند!
آقای اشراقی به دفتر امام آمدند و به کسی که در آن ساعت شیفت کاریشان بود، پیام امام را برای ابلاغ به کمیته مشهد ابلاغ کردند و نزد امام بازگشتند. امام پرسیدند: فلانی پیام را رساندید. آیت الله اشراقی گفتند: بله . امام پرسیدند: آیا گفتید که اگر قصد تیر اندازی به کسی داشت به او مهلت ندهند؟ آقای اشراقی نتوانست دروغ بگوید، ناگزیر گفت : نه. امام به ایشان دستور داد برگردد و عین پیام را به کمیته مشهد ابلاغ کند.
این خاطره در روزنامه جمهوری اسلامی 10 شهریور 78 یعنی بعد از فتنه 18 تیر به چاپ رسیده .
حال می فهمیم که چرا پس از سی و چهار سال تحریم و تهدید وبی عرضگی و خیانت برخی از ما مسئولین، مردم هنوز به انقلاب خمینی عشق می ورزند ، چرا هنوز وقتی رهبری انقلاب به استانی سفر می کنند، ماشین ایشان را روی دست خود بلند می کنند و در عین حال برخی از چهره ها وقتی پس از سی و چند سال خدمت پس از انقلاب، وقتی در راهپیمایی 22 بهمن به میان مردم می آیند، چند حلقه حفاظتی را دور خود دارند.
پاسخ روشن است چون قدرت طلبند و فتنه مقام کورشان کرده و از فرزندان فتنه گرشان حمایت می کنند نه از انقلاب و خط شهدا ، چون فرزندان فتنه گرشان در حال ساندویچ خوردن، سردسته شعار دهندگان مرگ بر اصل 110 قانون اساسی می شود و او باز حمایت می کند!
مردم احمدی نژاد و هاشمی و نماینده ای کوچکی مثل من یا بالا و پایین تر از ما را نمی شناسند. برای خلق کنندگان یوم الله 9 دی، حرکت در مسیر ولایت یک شاخص است و الا سردار سازندگی باشی یا سمبل دولت رجایی، وقتی احساس کنند به جای بوی دفاع از آرمان های شهدا که همان خط ولایت فقیه است، بوی منیّت و خودیّت به مشامشان می رسد، با کسی تعارف ندارند، دست رد به سینه اش می زنند، پس باید مراقب بود.
و اما در خصوص قرائت جوابیه دفتر آقای هاشمی چند نکته گفتنی هست: اولا بنده اهانتی به کسی نکرده ام و هیآت رییسه باید دقیقا مشخص کند که کجای نطق بنده اهانت آمیز یا نسبت ناروا بوده.
دوما باید گفت که تعریف حضرت امام (ره) یا جملات مقام معظم رهبری درباره کسی وقتی به اصالت آن شخص باقی می ماند که آن شخص به آن ویژگی ها باقی باشد و الا امام خمینی (ره) در پایان وصیت نامه خود فرمودند: من از برخی تعریف و تمجید کردم ولی میزان حال فعلی هر کس است. شیطان شش هزار سال عبادت کرد ولی عاقبت موجودی رجیم و رانده شده باقی ماند، آیا معیار حال فعلی نیست؟
سوما باید از هیأت رییسه محترم پرسید که چرا بعد از نطق یک نماینده تا این اندازه فضا سازی و مصاحبه های مختلف و عرض ارادت از سوی این و آن برای قرائت جوابیه می شود، آیا هیأت رییسه محترم با همه اینگونه برخورد می کند یا اینجا هم برخلاف اصل 19 قانون اساسی یک نژاد بر نژاد دیگر برتری دارد؟
در مجلس هشتم نماینده ای که الان دست به سینه مجمع تشخیص است، به صراحت نطق توهین آمیزی علیه خانم رجبی کرد. جوابیه این خانم به دست خودم تحویل هیأت رییسه وقت شد و قرائت نشد تا این که پس از پیگیری بسیار، بعد از چند هفته به آن اشاره ای شد!
در این روزها اطلاع پیدا کردم با استناد به ماده 78 آیین نامه بیش از چهل روز است که معاون پارلمانی دولت جوابیه ای درباره نطق نماینده ای ارسال کرده، اما کسی برایش سینه نمی زند! آیا این تفاوت برخوردها که بر خلاف اصول 19 و 20 قانون اساسی است، حکایت از وجود امتیاز و برتری یک نژاد و خانواده بر دیگران نمی کند.
و اما سخن پایانی ام ! سازمان محترم بازرسی در ماه های اخیر با استقرار کارشناس خود در متروی تهران، برحسب وظیفه ذاتی اش به دنبال اعمال بازرسی در این بنگاه بزرگ مالی است اما ظاهرا در تاریخ حکمی که برای این مأموریت صادر شده، اشتباهی رخ داده.
این سازمان که برای اولین بار به پرونده مالی مترو رسیدگی می کند، تاریخ انجام بازرسی را فقط به سال های 89 تا 91 اختصاص داده در حالی که مدیریت متروی تهران از سال 74 تا 89 با جناب آقای محسن هاشمی بوده و از سال 89 تا امروز برادر دیگری سکان را به دست دارد. سئوال این است که چرا اسناد مالی و قراردادهای 15 ساله مدیریت قبلی رها شده در حالی که فقط در یک قرارداد در سال 88 (اوج فتنه) قرار دادی به مبلغ 000/000/000/230/ 4 ریال (چهار هزار و دویست و سی میلیارد تومان) بدون رعایت هیچ یک از قوانین جاری کشور، با شرکت پیمانکاری خاصی بسته می شود (50 درصد گرانتر از قیمت روز) که از همان ابتدا در قرارداد، 42 درصد بالاسری و حدود 40 درصد تعدیل در نظر گرفته می شود (یعنی اضافه شدن حدود 80 درصد به مبلغ پایه).
و این یعنی عقد قراردادی بدون ضابطه با پیمانکاری خاص، به ارزش حدود نهصد میلیارد تومان که چنانچه بر اساس قیمت های شهریور امسال آن را محاسبه کنیم، این قرارداد هنوز 20 درصد بیش از قیمت روز است!
آقای پور محمدی چرا حکم بازرسی را از سال 89 به بعد قرار داده اید که یک سال مربوط به مدیریت قبلی و دو سال آن مربوط به مدیریت فعلی است. آیا اگر بعد از مدتی ادعا شود که از متروی تهران بازرسی شد و مشکل خاصی نبود، مردم می پذیرند و احساس نمی کنند که این بازرس پوششی برای تبرئه برخی متخلفان در افکار عمومی بوده؟ بنابر این لطفا در تاریخ اختصاص یافته به بازرسی تجدید نظر فرمایید.
دانلود فایل صوتی +
91/10/5
8:53 ع
جوابیه حجت الاسلام رسایی به اعلام جرم دادستانی
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای جعفری دولت آبادی، دادستان محترم تهران
با سلام و آرزوی توفیق بیشتر برای شما
پس از نطق اینجانب در روز سه شنبه مورخ 28 آذر 91 که در آن، ضمن سپاس از تلاش های دستگاه قضایی در رسیدگی به حقوق مردم و خدمت رسانی به آنها ، در خصوص نحوه برخورد با پرونده مهدی هاشمی گلایه هایی شده بود، حضرتعالی در اقدامی عجولانه با صدور بیانیه ای نسبت به محتوای نطق اینجانب واکنش نشان دادید و حتی از اینجانب اعلام جرم نمودید. البته بنده در پاسخ به شما تعجیل نکردم اما اکنون لازم می دانم نکاتی را یادآور شوم :
1 . به عنوان نماینده مردم و بر اساس قسمی که در مجلس یاد کرده ام به هیچ وجه با هدف تخریب دستگاه قضا یا توهین به کسی نطقم را ارائه نکردم بلکه در راستای ایفای وظایف نمایندگی، سخنی که در دل و زبان مردم بود و دوست داشتند نماینده آنها این عقده در دل را از تریبون عمومی بیان کند، بر زبان آوردم. اکنون باز هم می گویم که همه می دانند دستگاه قضایی در خصوص رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی رفسنجانی – که یکی از دانه درشت هاست - در فشار است. همانطور که یکی از خبرگزاری های رسمی کشور (فارس) سه روز قبل از نطق بنده به نقل از یک مقام آگاه اعلام کرد: "فشار بی سابقه ای از سوی خانواده و اطرافیان برای آزادی مهدی هاشمی و نیمه تمام ماندن تحقیقات صورت می گیرد" و البته همه امیدوارند که این فشارها به نتیجه نرسد.
2 . متأسفانه در بیانیه عجولانه ای که صادر کرده اید، موارد متناقضی وجود دارد که فهمیدن آن نیاز به آشنایی با علم حقوق و قضا ندارد. اولین نکته در همان آغاز بیانیه شماست که نوشته اید: "رسایی درباره عملکرد دستگاه قضا در پرونده مهدی هاشمی مطالبی بیان کرده که "برخی" از آنها کذب است" این قسمت از بیانیه شما حکایت از این می کند که در غیر از مواردی که در بندهای بیانیه اشاره کرده اید، محتوای نطق بنده صحیح است. لطفا درباره آن بخش های صحیح توضیح دهید.
3 . در بند یک بیانیه خود نوشته اید "اظهارات رسایی مبنی بر این که آقازاده فراری همواره از مصونیت آهنین برخوردار بوده کذب محض است" و نشانه آن را رسیدگی به پرونده وی در حال حاضر دانسته اید. از دستگاه قضا در حال حاضر متشکریم اما همه می دانند که پرونده اتهامی مهدی هاشمی مربوط به رفتارهای غیر قانونی وی بویژه در خصوص مسائل اقتصادی و امنیتی در سال های اخیر نیست بلکه بخش مهمی از این پرونده، مربوط به حدود بیست سال قبل است. آیا این واقعیت را انکار می کنید؟ اگر به پرونده قدیمی وی رسیدگی شده لطفا اعلام کنید حکمش چه بوده؟
4 . در بند دوم بیانیه، ادعای اینجانب که "مهدی هاشمی رفسنجانی به محض ورود به کشور به منزل پدر رفته و آموزش های لازم را برای برخورد با پرونده دیده" را با جمله " اگر این ادعا حمل بر صحت شود" رد کرده اید و این سخنم را بر خلاف ولایتمداری دانسته اید؟! نمی دانم این جمله شما چه معنی دارد؟ اما آیا مهدی به خانه پدر نرفت؟ آیا درباره موارد اتهامی مشورت نکرد؟ درحالی که وکیل رسمی وی ادعای دیگری دارد. سئوال این بود که آیا چنین رفتاری با متهمان امنیتی دیگر هم صورت می گیرد؟
5 . در بند سوم بیانیه تصریح کرده اید "ادعای رسایی مبنی بر این که مهدی هاشمی با بهانه بیماری قلبی خود را به بیمارستان می رساند کذب محض است" یعنی معتقدید که مهدی هاشمی در ادعای بیماری قلبی اش صادق بود یا معتقدید که وی به بیمارستان نرفته! کدام ادعای بنده کذب است در حالی که دادستان کل کشور در مصاحبه مورخ 22 آبان 91 می گوید: "خانواده مهدی هاشمی اصرار داشت او به بیمارستان منتقل شود اما وقتی دکتر مورد اعتماد خانواده، مهدی را در محیط زندان مورد معاینه قرار داد، اعلام کرد که ناراحتی قلبی مشاهده نمی شود ولی در عین حال وی به بیمارستان منتقل شد!" روشن است که بنده اعتراض نکردم چرا سیستم قضایی او را برای معاینه روانه بیمارستان کرده بلکه گفتم وی تمارض کرده و دروغ گفته است. آیا دروغگویی او کذب است؟
6 . در بند چهارم بیانیه آورده اید که "ادعای رسایی مبنی بر نامناسب بودن وثیقه بر خلاف واقع است" این در حالی است که بنده ادعا کردم وثیقه دریافتی تناسبی با جرم ندارد. اکنون دادستان محترم پاسخ دهند که وثیقه جرم به آتش کشیدن مشارکت 85 درصدی مردم ایران، ده میلیارد است؟ آیا فعالیت های خرابکارانه مهدی هاشمی که به صراحت در مکالمه تلفنی با یک ضد انقلاب دیگر می گوید: "حرف هایی که من زدم، حرف هایی که بابام زد از اصلاح طلبان تندتر بود، ما تقسیم کار کرده ایم و هر کس کار خودش را می کند" ده میلیارد می ارزیده ؟ بگذریم که عناوین اتهامی وی مواردی مانند جاسوسی، اخلال در نظام اقتصادی، اختلاس، همکاری با دولت های بیگانه و... است و اساسا وثیقه در جرایم امنیتی و جاسوسی مفهومی دارد؟
7 . در بند پنجم و ششم بیانیه نوشته اید " ادعای رسایی مبنی بر این که متهم از طریق تلفن با مشاور عالی اش در ارتباط بوده و رهنمود می گرفته و کار به شورای امنیت کشید" نشر اکاذیب است! تعجب است از دادستان محترم تهران که مصاحبه های دادستان کل کشور را مطالعه نمی کند چرا که آقای محسنی اژه ای در تاریخ 22 آبان 91 می گوید: "مهدی در زمان انفرادی با خانواده ملاقات داشت و با پدر، مادر و اعضای خانواده اش تماس تلفنی داشت" و وکیل خانوادگی مهدی در تاریخ 23 مهر 91 می گوید مهدی تا به حال (مهرماه) سه بار با هاشمی رفسنجانی در ارتباط بوده است. دادستان محترم تهران! آیا انتشار سخنان دادستان کل کشور از پشت تریبون مجلس نشر اکاذیب است؟ آیا مجرمین امنیتی دیگر هم اجازه دارند از این ارتباط برخوردار باشند؟
بنده به هیچ وجه در نطقم ادعا نکردم که موضوع تلفن مهدی، به شورای امنیت کشیده شد بلکه ادعا کردم که موضوع فشارهای بی سابقه برای نیمه تمام ماندن تحقیقات و آزادی مهدی در دبیرخانه شورای امنیت مطرح و پیگیری شد که حضرتعالی هم تأیید می فرمایید. اما سئوال این است که چرا دبیرخانه شورای امنیت که باید وقت ذی قیمت خود را صرف رسیدگی به توطئه های بیرونی علیه ملت ایران کند، مجبور می شود درباره کاهش فشار از دستگاه قضایی و امنیتی نسبت به پرونده یک آقا زاده وقت صرف کند!؟ آیا جز این است که در خصوص این پرونده فشار بی سابقه ای حاکم بوده ؟
8 . در بند هفتم بیانیه تاکید کرده اید که " ادعای رسایی مبنی بر این که هنوز تحقیقات درباره پرونده مهدی به اتمام نرسیده خللاف واقع، بدون وجه و کذب است" ظاهرا از آنجا که در صدور بیانیه خیلی عجله داشته اید، چرا که یادتان رفته جمله پایانی همین بند بیانیه خود را بخوانید، شما در ادامه بیانیه تان نوشته اید: "تحقیقات پرونده نسبت به اکثر اتهامات متهم پایان یافته" حتی در بند هشتم بیانیه نوشته اید: "روند تحقیقات نسبت به تعداد زیادی از اتهامات متهم به پایان رسیده" مگر بنده ادعای دیگری کرده ام؟ گفته اید که رسایی باید در منبع خبر خود تردید کند! آقای دادستان محترم، منبع ادعای بنده، بیانیه شماست.
9 . نوشته اید که چون احتمال امحای آثار جرم و تبانی برطرف شده، متهم آزاد شده است. سئوال این است که چطور بیم تبانی و امحای آثار جرم را در خصوص مهدی هاشمی رفسنجانی منتفی دانسته اید، وقتی وی در امحا و از بین بردن اسناد مهم و طبقه بندی شده سابقه دارد. یادتان رفته که در تاریخ 7 خرداد 89 دادسرای تهران طی بیانیه مهمی اعلام کرد: "در بازرسی از دفتر هیأت امنای دانشگاه آزاد، اسناد و مدارک درباره برخی قراردادهای مهم نفتی و گازی، اسناد مالی غیر مرتبط با دانشگاه آزاد، اسناد محرمانه و ... به دست آمد که متهم (مهدی هاشمی) قصد خارج کردن این اسناد را داشته" حتما در نمایشگاه محرمانه وزارت اطلاعات این اسناد را که شامل اطلاعات طبقه بندی شده محرمانه، خیلی محرمانه، سرّی و به کلی سرّی مربوط به مجمع، وزارت اطلاعات، ستاد نیروهای مسلح، ریاست جمهوری، بانک مرکزی، قوه قضاییه، وزارت نفت و شورای عالی امنیت ملی بوده است را ملاحظه کرده اید.
10 . حال این سوابق را در کنار ادعاهایی که علیزاده، وکیل این خانواده دارد، قرار دهید. آنجا که وکیل رسمی این خانواده در تاریخ 22 آبان 90 می گوید: "فقط هاشمی رفسنجانی می دانست که مهدی در دفتر کارش چه کاری انجام می داد" و در تاریخ 30 آبان 90 در مصاحبه ای می گوید: "مهدی روز جمعه انتخابات سال 88 اسناد و اطلاعاتی را در دفتر کارش (دفتر قیطریه) منهدم کرده" علیزاده طباطبایی در همین تاریخ می گوید: "مهدی گفته که اطلاعاتی که در اختیار داشته را به هیچ کس جز شخص هاشمی رفسنجانی نداده است." آیا وقتی با فشار خانواده، مهدی از زندان خلاص می شود، امکان امحای آثار جرم نیست! خصوصا که جناب آقای هاشمی، دلبستگی و وابستگی شدیدی به فرزندان خود از جمله مهدی دارد.
11 . در بند هشتم بیانیه درباره این سئوال اینجانب که آیا درباره فایل صوتی ای که اخیرا از مهدی هاشمی رفسنجانی منتشر شده، تحقیقات صورت گرفته یا نه، نوشته اید: "رسیدگی به اتهامات متهم زمانی مورد نظر مرجع قضایی قرار می گیرد که در تنویر افکار عمومی ضرورت داشته باشد و اظهارات متهم، مصداق عنوان مجرمانه داشته باشد" آیا مطالبی که مهدی هاشمی در خصوص فعالیت های خودش و پدرش اعلام می کند از جمله این که می گوید : "حرف هایی که من و بابام زدیم از اصلاح طلبان تندتر بود. ما تقسیم کار کرده ایم، هر کس کار خودش را می کند. برای من وظیفه خاصی تعریف شده ..." نمی تواند مصداق مجرمانه داشته باشد تا تحقیقات درباره آن لازم باشد.
12 . در بند نهم بیانیه آورده اید که بنده به دنبال القای نوعی تردید در دسترسی مراکز ذی صلاح به اسناد مرتبط با متهم (مهدی هاشمی رفسنجانی) بوده ام و این را ناشی از بی اطلاعی بنده و فرافکنی دانسته اید. در پاسخ فقط لازم می دانم از آقای پورمحمدی، ریاست محترم سازمان بازرسی تشکر کنم که چند روز پس از نطق اینجانب، همکاری لازم را در این خصوص با مراکز ذی صلاح امنیتی نمودند.
13 . تاکید فرموده اید که دستگاه قضایی به هیچ وجه پرونده مهدی هاشمی را منحصر در موارد سیاسی نمی داند و حتما به بخش های اقتصادی و امنیتی آن هم رسیدگی می شود و در این رابطه عزم جدی دارد. ما نیز خدا را شاکریم و انتظاری جز این از دستگاه قضا نداریم. دستگاه قضایی تردید نکند که رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی در حقیقت بازگشایی رمز رسیدگی به اتهام تمام دانه درشت ها از هر جریان، حزب، گروه و خانواده ای است.
14 . واما در خصوص ادعای مجرمانه بودن اظهارت بنده و ارجاع شکایت از بنده به دادستان ویژه روحانیت، اگر این ادعای حضرتعالی را مجرمانه ندانیم، باید آن را حمل بر شوخی در شب یلدا کنیم چرا که بر اساس اصول مصرّح قانون اساسی از جمله اصل 84 و 86 نمایندگان حق دارند در خصوص تمام مسائل کشور (داخلی و خارجی) اظهار نظر کنند و کسی نمی تواند آنها را به سبب نظراتی که در مجلس ابراز می کنند، تحت تعقیب قرار دهد. لازم به ذکر نیست که بنده به هیچ وجه در خصوص اهانت به اشخاص حقیقی یا حقوقی برای نمایندگان - از جمله خودم - مصونیت قائل نیستم اما روشن است که نطق بنده در ضمن حمایت از تلاش های قوه قضائیه، نقدی مستند و مستدل نسبت به احتمال کوتاه آمدن در برابر برخی فشارهای طاقت فرسا بوده که انشاء الله با صدور حکمی قاطع از شما دور است.
پیام رسان