90/5/28
9:5 ص
بیانات امام خامنه ای در دیدار فعالان و برگزیدگان بخشهاى اقتصادى
شانزدهم رمضانالمبارک 1432
بسماللهالرّحمنالرّحیم
اولاً خیلى خوش آمدید دوستان عزیز و فعالان محترم بخشهاى گوناگون اقتصادى کشور. جلسهى امروز ما از یک جهت، جلسهى نمادین است؛ نماد اهتمام نظام به مسئلهى اقتصاد در شرائط کنونىِ حساس جهان و منطقه و کشور. در درجهى اول، ما این را میخواستیم. ما خواستیم یک روزى از روزهاى ماه رمضان صرف این بشود که مجموعهى فعالان اقتصادى در بخشهاى دولتى، در بخشهاى خصوصى، در رشتههاى گوناگون، اینجا تشریف بیاورند و بنشینیم، ساعتى از آنها بشنویم و این در کشور منعکس بشود، تا این نشانهى این باشد که امروز نظام به مسئلهى اقتصاد و تحرک اقتصادى و پیشرفت اقتصادى باید به شکل جدى اهتمام بورزد و دولت - دولت به معناى عام، یعنى حکومت - و مردم باید در این زمینه همکارى و تلاش کنند، به دلائلى که اشاره خواهم کرد.
البته مجرى محترم گفتند: نمایندگان بخشهاى گوناگون. باید گفت برگزیدگانى از بخشهاى گوناگون؛ چون انتخاباتى انجام نگرفته که حالا بگوئیم نماینده؛ اما بحمدالله در همهى بخشها، مغزهاى متفکر و شخصیتهاى برجسته حضور دارند و برگزیدگانى از آنها به شکل گلچینى در این جلسه حاضر هستند. خب، این مسئلهى اول است؛ این حاصل شد، و این جلسه منعکس خواهد شد. این پیامى است به همه؛ هم به مسئولین دولتى در بخش اقتصاد، هم به فعالین اقتصادى در سرتاسر کشور، هم به آحاد مردم، که ما امروز باید به مسئلهى اقتصاد اهتمام بورزیم و بپردازیم.
نکتهى دومى که تشکیل این جلسه توانسته و ظرفیت آن را داشته که تحقق ببخشد و الحمدلله همین هم شد، این است که گزارشى از زبان غیر دولتىها دربارهى حقایق کشور، پیشرفتهاى کشور، تحرکى که وجود دارد، داده بشود و به سمع و نظر مردم برسد. نه اینکه من معتقد باشم که باید دائماً پیشرفتها را گفت؛ نه، نظر من را همه میدانید؛ من معتقدم نقاط مثبت و منفى در کنار هم باید دیده بشود؛ لیکن آنچه که به نظر من امروز اهمیت دارد، این است که مردم کشور بدانند که همت آنها، همت مسئولین، ظرفیتهاى گوناگون عظیم انسانى در کشور چه فرآوردهاى داشته.
این را من به شما عرض کنم؛ من با مردم مرتبطم؛ مردم این پیشرفتها را نمیدانند. همین چیزهائى که شما الان اینجا در زمینههاى مختلف گفتید - که من خلاصهى اینها را یادداشت کردم و گزارش مشروحش هم انشاءالله تدوین خواهد شد - اینها را اغلب مردم اطلاع ندارند. ما شاهد هستیم که در کشور کارهاى بزرگى دارد انجام میگیرد؛ این افتخارش مال ملت ایران است. افتخار، متعلق به ملت ایران است. این مردمند که دارند میکنند، این مغزهاى متفکرند که دارند کار انجام میدهند، این شخصیتهاى گوناگون علمى و فنى و عملى و اقدامکنندگان و طراحان هستند که این همه افتخارات را در کشور دارند مىآفرینند. ما در بخش تولید، در بخش خدمات، در بخش کشاورزى، در بخش صنعت، در بخش صنایع دانشبنیان و بخشهاى گوناگونى که اینجا گفته شد، پیشرفتهاى خوبى داشتیم. خوب است که مردم اینها را از زبان مسئولان بخشهاى گوناگون غیردولتى و کسانى که وابستگى به دولت ندارند، بشنوند؛ این، مردم را امیدوار میکند، خوشحال میکند.
همهى ما این را توجه داشته باشیم که امروز یکى از شگردهاى جنگ روانى دشمنان ملت ایران، ناامید کردن مردم است؛ من به این نکته توجه دارم، من روى این مسئله اصرار دارم. میخواهند نسل جوان ما و نسل فعال ما و عناصر محرک این کشور را - که یقیناً یک امتیاز میانگینى نسبت به همهى دنیا دارند - از کار بیندازند؛ یکى از راههایش همین است که مأیوس کنند، بگویند آقا فایده ندارد، کارى نشده، کارى نمیشود.
البته نقاط منفى هم گفته بشود، کمبودها هم گفته بشود، نواقص هم گفته بشود؛ منتها با زبان و لحن علاججویانه. خیلى فرق میکند لحن بیان در ذکر کمبودها. این لحن، ناامیدکننده و نابودکنندهى همت و تلاش نباشد. باید احساس بشود که ما از این صد درجه، چهل درجه پیش رفتیم؛ براى شصت درجهى دیگر هم زمینه آماده است. البته این شصت درجه الان مفقود است؛ بیائید آن را تأمین کنیم. لحن بیان کمبود شصت در مقابل پیشرفت چهل، باید اینگونه باشد. خب، این جلسه خوشبختانه این مقصود را هم برآورده کرد.
من فقط چند تا نکتهى کوتاه را عرض میکنم. یک مسئله این است که ما امسال را «سال جهاد اقتصادى» اعلام کردیم. سیاست استکبارى، زمین زدن ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى از راه اقتصاد است. تحریمها گرچه بهانهاش مسئلهى انرژى هستهاى است، اما دروغ میگویند؛ عامل طرح مسئلهى تحریمها، انرژى هستهاى نیست. شاید یادتان هست، تحریمهاى عمدهاى که سرآغاز تحریمهاى این کشور بود، آن وقتى بود که اصلاً نامى از مسئلهى هستهاى در این کشور نبود؛ که حالا آن رقم معروفش که البته خیلى تحریم مهمى نبود، اما چون معروف است به تحریم «داماتو» - که کسى به این نام در کنگرهى آمریکا مطرح کرد و دنبالش را گرفتند - مال وقتى است که اصلاً مسئلهى انرژى هستهاى مطرح نبود. هدف تحریمها، فلج کردن اقتصادى است. البته این افتخار را ملت ایران دارد که سى و دو سال است دارد این تحریمها را تحمل میکند.
البته توسعهى تحریمها و تنوع تحریمها در سالهاى اخیر بیشتر بوده، لیکن در مقابل توسعه و تنوع فعالیتهاى سازنده در کشور، کوچک و ناچیز است. سى سال پیش که تحریمها را علیه ما شروع کردند، آن تحریمها ممکن بود علیه ما کارگرتر واقع بشود تا تحریمهائى که امروز علیه ما دارند تصویب و اجرا میکنند و همین طور هى وعده هم میدهند که بیشترش خواهیم کرد. این معنایش این است که ما در مقابل تحریمها تدریجاً یک حالت ضدضربه پیدا کردیم؛ میتوانیم به شکلهاى مختلف با تحریمها مقابله کنیم: یا با دور زدن تحریمها - که شگرد خوب و جالب و ظریفى است و خوب است که دولت و ملت این شگرد را به کار ببرند - یا از جهت رو آوردن به ظرفیتهاى درونىاى که کار بنیادى و زیربنائى است و حتماً باید انجام بگیرد و تا حالا هم انجام گرفته. پس هدف دشمن، زمین زدن جمهورى اسلامى است؛ یعنى زمین زدن ایران اسلامى؛ یعنى زمین زدن ملتى که با حضور خود، با پشتیبانى خود، با حمایت خود، این نظام را تا امروز پیش برده و رشد داده و رونق داده. بنابراین بایستى در مقابلش مجهز بود. جبههى مقابل را باید شناخت، ابزار و سلاح او را باید شناخت و ضد آن سلاح را باید آماده کرد؛ این جهاد اقتصادى میخواهد. جهاد یعنى چه؟ هر تحرکى اسمش جهاد نیست. تحرکى با خصوصیاتى اسمش جهاد است. یکى از خصوصیات این تحرک که اسمش جهاد است، این است که انسان بداند این در مقابل دشمن است؛ یعنى بداند در مقابل یک حرکتِ خصمانه و غرضآلودى است که دارد انجام میگیرد. حرکتى که در مقابل یک چنین جهتگیرى خصمانه وجود دارد، یکى از شرائط اصلى جهاد است.
جهت دومى که در مفهوم جهاد حتماً بایستى ملاحظه بشود، استمرار و همهجانبگى است، هوشمندانه بودن است، مخلصانه بودن است. اینجور تحرکى اسمش جهاد است. بنابراین جهاد اقتصادى یعنى حرکت مستمرِ همهجانبهى هدفدارِ ملت ایران با نیت خنثىکردن و عقیم کردن تلاش خصمآلود و غرضآلود دشمن.
نکتهى دیگر این است که ما در سند چشمانداز - که یک سند اساسىِ بالادستىِ مهم و مرجع است - براى کشورمان رتبهى اول را در بخشهاى مهم و حیاتى و اساسى پیشبینى کردیم؛ باید به این رتبه برسیم. خب، دیگران طبعاً نمىایستند تا ما برویم اول بشویم؛ دیگران هم دارند کار میکنند، تلاش میکنند. ما شاهد تلاش و تحرک شدید اقتصادى برخى از کشورهائى هستیم که در همین حوزهى اول شدن ما واقع هستند. البته ما از بعضى از ابزارهائى که آنها استفاده میکنند، استفاده نمیکنیم و نخواهیم کرد؛ ما نظیفتر و شریفتر و نجیبانهتر حرکت میکنیم؛ اما معتقدیم میشود به آن مرحلهى اول رسید، اگر سرعت را بیشتر و منضبطتر بکنیم. لذا این احتیاج دارد به جهاد. هم باید شتاب باشد، هم باید تدبیر باشد تا بتوانیم به این رتبهى اول برسیم. این رتبهى اول بودن هم فقط یک هوس نیست که بگوئیم اول بشویم؛ نه، این به خاطر این است که سرنوشت ملتها امروز به این وابسته است. اگر یک کشورى نتواند از لحاظ اقتصادى، از لحاظ علمى، از لحاظ زیرساختهاى پیشرفت، خودش را تأمین کند و رشد پیدا کند، بیرحمانه مورد تطاول قرار خواهد گرفت. ما نمیخواهیم مورد تطاول قرار بگیریم. دویست سال کشور ما مورد تعرض و تطاول قرار گرفته. ضعف دستگاههاى سلطنتىِ بىعرضهى نالایقِ فاسدِ دنیاطلب، و نشاطى که در طرف مقابل وجود داشت، باعث این تطاول شد. از سال 1800 انگلیسها اولْبار در دستگاه سیاسى کشور ما وارد شدند و دخالت کردند و نفوذ کردند و یارگیرى کردند و همراه آنها یا قریب به آنها، بعضى از کشورهاى دیگر اروپائى هم در این مدت همین کار را کردند. سال 1800 که اولین سفیر انگلیس وارد کشور شد - که از هند هم آمد؛ یعنى آن وقتى بود که حکومت هند در اختیار انگلیسها بود و نایبالسلطنه در آنجا بود - از همان بوشهر که از کشتى پیاده شد، شروع کرد به رشوه دادن و خریدن افراد، و راحت توانست افراد را خریدارى کند. این همه شاهزاده و امیر و اسمهاى دهنپرکن، همه در مقابل هدایاى این آقا خاضع و تسلیم شدند! روند تطاول دشمنان در این کشور، از آن زمان شروع شد. این خاک نرم و خاکریز بىبنیاد ملىِ آن روز اجازه داد دشمن نفوذ کند، و نفوذ کردند. ما نمیخواهیم دیگر این ادامه پیدا کند. انقلاب یک سد پولادینى در مقابل اینها درست کرده. ما میخواهیم این سد را مستحکمتر کنیم.
به هیچ قیمتى اجازه ندهیم اینها در اقتصاد ما، در فرهنگ ما، در سیاست ما، در سرنوشت و مقدرات ما دخالت کنند؛ این احتیاج دارد به این که استحکام درونى و داخلى پیدا کنیم. این استحکام درونى، یکى از پایههاى مهمش «اقتصاد» است. بنابراین اینکه میگوئیم اول بشویم، به خاطر این است؛ نه به خاطر اینکه حالا یک هوسى است که ایران در منطقه اول بشود؛ نه، سرنوشت ملت به این وابسته است. بنابراین تلاش مستمر، هوشمندانه، مخلصانه و اثرگذار، که طبعاً همهى ظرفیت کشور هم باید در آن به کار گرفته شود، در این زمینه مؤثر است.
ظرفیت کشور، خیلى حقیقت درخشان و مهمى است. ظرفیتهاى کشور، فوقالعاده است. ظرفیت منابع انسانى ما جزو ظرفیتهاى ممتاز در سطح جهان است؛ این ظرفیت را باید بالفعل کرد و باید به کار گرفت؛ ما داریم این را مشاهده میکنیم. البته من از چند ده سال قبل میشنفتم از افرادى که مطلع بودند - یا از لحاظ علمى، یا از لحاظ تجربهى مشاهدهى بعضى از دستگاههاى علمى دنیا - که میگفتند استعداد ایرانىها و ظرفیت فکرى آنها از متوسط دنیا بیشتر است. خب، ما این را شنیده بودیم؛ بعد در پیشرفت مسائل کشور در دوران انقلاب، این را داریم تجربه میکنیم و مىبینیم. حالا به مسئلهى سدسازى اشاره کردند. آنچه که در مسئلهى سد در کشور اتفاق افتاده، قبل از انقلاب هیچ کس آن را باور نمیکرد. حالا ایشان سد را مثال زدند؛ در خیلى از بخشها همین جور است. آنچه که الان در پیشرفتهاى علمىِ بخشهاى مختلف کشور اتفاق افتاده، یک روزى با قسم حضرت عباس هم براى کسى باورکردنى نبود؛ امروز داریم جلوى چشممان مىبینیم. من این را بهتجربه و با آشنائى با بخشهاى مختلف دریافتم که هیچ موردى نیست که در کشور زیرساخت آن آماده باشد و جوان ما نتواند آن مورد را خلق کند و به وجود بیاورد. همهى بخشهاى گوناگون علمى، از ظریفترینها و دقیقترینها تا کلانترینها، اینجور است؛ مگر زیرساختش آماده نباشد. ما در کشور، یک چنین ظرفیت انسانىاى داریم. خب، این خیلى مهم است.
ظرفیت اقتصادى ما هم خیلى مهم است. من یک وقتى گفتم نسبت معادن و منابع مهم حیاتى ما در قبال نسبت جمعیت ما به جمعیت کرهى زمین، بالاتر است. ما تقریباً یک درصد جمعیت کرهى زمین هستیم - کمااینکه کشورمان هم تقریباً یک درصد مجموعهى سطح کرهى زمین است - خب، ما یک درصد منابع حیاتى و اساسى را باید داشته باشیم؛ که در جاهائى 3 درصد، 4 درصد، 5 درصد داریم. اینها ظرفیتهاى مهمى است، اینها خیلى باارزش است.
همین کمبود آب هم که در کشور مطرح است و درست هم هست - ما کشور کمآبى هستیم - با طرحهاى علمىِ فنىِ هوشمندانه کاملاً قابل برطرف شدن است؛ که بعضى از دوستان هم اینجا اشاره کردند، بنده هم قبلاً این را گفتهام. با یک مقدار مداقه، یک مقدار پیشرفت، در همین زمینه هم که ما کمبود داریم، میتوانیم این کمبود را جبران و برطرف کنیم. بنابراین واقعاً کشور از لحاظ منابع طبیعى هم ظرفیت فوقالعادهاى دارد.
از لحاظ موقعیت جغرافیائى و منطقهاى هم همین جور است. ما جاى حساسى قرار گرفتهایم. همسایگى ما با دو دریا و ارتباط با دریاهاى آزاد و منطقهى حساسى که بین شرق و غرب، یعنى بین آسیا و اروپا وجود دارد - ما در یکى از مهمترین بخش این منطقهى حساس قرار گرفتهایم - دسترسى ما را به غرب و به شرق فراهم میکند. اینها همهاش امتیازات است. اینها ظرفیتهاى کشور است؛ باید این ظرفیتها را بالفعل کنیم؛ این احتیاج به تلاش دارد.
خب، از دوران بیست سالهى چشمانداز - همین طور که اشاره شده - حدود یک چهارمش گذشته. یک برنامه، که برنامهى چهارم توسعه باشد، تمام شده؛ امسال سال اول برنامهى پنجمیم. البته در برنامهى چهارم خیلى کارها انجام گرفته. طبق گزارشهائى که دادند و شنیدید و این گزارشها درست هم هست، کارهاى بسیار مهمى انجام گرفته؛ لیکن در عین حال برخى از کارها هم هست که انجام نگرفته و باید انجام بگیرد. سیاستگذارىها درست است. سیاستهاى اعلام شده در حوزهى اصلاح الگوى مصرف، سیاستهاى کلى نظام ادارى، سیاستهاى کلى اشتغال و سیاستهاى اصل 44 - اینهائى که ابلاغ شده - همهاش با هم هماهنگ است. اگر بتوانیم برنامه را بر طبق این سیاستها تنظیم کنیم و پیش ببریم و در عالم واقعیت تحقق پیدا کند، ما خیلى خواهیم توانست از این ظرفیتى که اشاره کردم، استفاده کنیم. این سیاستها یک انسجامى را به وجود مىآورد و انسجام لایههاى مختلف تحرک اقتصادى را تأمین میکند.
البته در برنامهى چهارم، برخى از هدفهائى که تعیین شده بود، تحقق پیدا نکرد، که عوامل گوناگونى هم داشته؛ هم مسائل داخلى دخالت داشته، هم مسائل خارجى دخالت داشته. مسئلهى رشد 8 درصدى، یا کاهش بیکارى، یا درصد سرمایهگذارىاى که تعیین شده بود، یا مسئلهى کاهش تورم - که من آن روز هم اشاره کردم - تحقق پیدا نکرده. این مسئله ایجاب میکند که ما در دورهى پنجسالهى این برنامه تلاشمان را مضاعف کنیم، همتمان را مضاعف کنیم تا بتوانیم آن کمبودهاى قبلى را هم جبران کنیم.
البته ما در اعلام و ابلاغ سیاستهاى اصل 44 یک هدف بزرگى را در نظر داشتیم و داریم که باید انشاءالله دنبال شود. طبق منطوق خود آن اصل، ما بایستى در زمینهى مالکیت دولت و فعالیت اقتصادى دولت تجدید نظر میکردیم، و این تجدید نظر انجام گرفت. با چه هدفى؟ با هدف ایجاد یک اقتصاد رقابتى با حضور بخش خصوصى و سرمایهى بخش خصوصى در عرصهى اقتصاد کشور. محاسبه کردند که مبلغ مورد نیاز براى سرمایهگذارى در این پنج سال، سالى حدود 160 میلیارد دلار است. این از عهدهى دولت برنمىآید؛ حتماً بایستى بخش خصوصى وارد شود و همکارى کند؛ این باید تحقق پیدا کند.
در زمینهى اجراى سیاستهاى اصل 44 کارهاى خوبى انجام گرفته، لیکن کافى نیست؛ بایستى تحرک بهترى انجام بگیرد. مسئله فقط این نیست که ما بنگاههاى اقتصادى را واگذار کنیم و بگوئیم واگذار شد، خودمان را خلاص کردیم؛ در کنار این واگذارى، کارهاى دیگرى لازم است: بایستى بخش خصوصى توانمند بشود، باید امکان مدیریتِ خوب پیدا کند، نظارت براى جلوگیرى از سوءاستفاده باید انجام بگیرد.
همیشه در کنار فعالیتهاى سالم، فعالیتهاى ناسالم هم وجود دارد. بنده چند سال است که روى مفاسد اقتصادى تأکید میکنم. آن وقتى که من این مسئله را مطرح کردم، یک عدهاى به ما مراجعه میکردند که آقا شما روى مسئلهى مفاسد اقتصادى اینقدر تکیه میکنید، ممکن است فعالان اقتصادى ما را از ورود در عرصهى فعالیت اقتصادى بترساند. من گفتم بعکس، آنها را تشویق میکند. اگر فعال اقتصادى که میخواهد نان حلال دربیاورد و کار حلال و مطابق وجدان و شرع انجام بدهد، بداند که دستگاه با افراد متخلف برخورد میکند، او بیشتر تشویق میشود. ما با مفسد مخالفیم، با ایجاد کنندهى مفسده مخالفیم، با سوءاستفاده کننده مخالفیم. فعال اقتصادى که با وجود خودش، با فکرش، با پولش، با سرمایهگذارىاش، با کارآفرینىاش دارد به کشور کمک میکند، باید مورد تشویق و تقدیر قرار بگیرد، و میگیرد. بنابراین مبارزهى با مفاسد اقتصادى حتماً یک رکن اساسى کار است که بایستى انجام بگیرد.
اینجا خوشبختانه همه یا اغلب وزراى اقتصادى و فعالان اقتصادى دولت در جلسه هستند. خب، مطالب نطق کنندگان را شنیدند؛ هم آن بخشهائى که مثبتات را ذکر میکرد، هم آن چیزهائى که پیشنهادها را بیان میکرد، که حاکى از وجود نواقص بود. من خواهش میکنم آنچه را که شنیدند، با دقت مورد توجه قرار بدهند و روى آنها مداقه کنند. نگذاریم حرف گفته بشود و در همین جلسه هم تمام بشود. حالا اگرچه آقاى توکلى گله داشتند که چرا منفىها را نگفتید؛ اما چرا، وقتى پیشنهاد میکنند که این کار انجام بگیرد، یعنى انجام نگرفته؛ بنابراین نشان دهندهى برخى از نواقص و مشکلات است. اگر به همین پیشنهادها توجه کنند، دقت بکنند، همین پیشنهادها به نظر من پیشنهادهاى خوبى بود و قابل بررسى است.
حرف در این زمینه زیاد است، من فقط دو سه تا توصیه میکنم؛ بخشى توصیه به دستگاههاى مسئول دولتى است، بخشى هم عمومى است. اول، مسئلهى اجراى کامل سیاستهاى حمایتى از بخش تولید است. تولید، اساس اقتصاد است؛ قائمهى اقتصاد در کشور است. در مسئلهى هدفمندى یارانهها و فعالیت عظیمى که دولت در این زمینه شروع کرده، حتماً حمایت از بخش تولید ملاحظه بشود؛ همچنان که در قانون هم هست: آن 30 درصدى که معین شده. البته بعضى از مسئولین دولتى که با من صحبت کردند، معتقدند که این 30 درصد مورد نیاز نیست. بعضى از فعالان اقتصادىِ تولیدى هم گفتند که ما احتیاج نداریم؛ ما را به خودمان واگذار کنید، خودمان خودمان را اداره میکنیم. ممکن است در بعضى از بخشها اینجور باشد، لیکن به هر حال تولید احتیاج دارد به کمک و حمایت دستگاه. سهم بخش تولید باید داده بشود؛ بخصوص بعضى از بنگاههائى که از تحریم صدمه میخورند. بنگاههائى داریم که این تحریمها به طور مستقیم یا غیر مستقیم به آنها صدمه میزند، که باید از این معنا استفاده بشود.
البته بخش خصوصى هم در این زمینه وظائفى دارد: صرفهجوئى در مصرف انرژى، افزایش سطح بهرهورى، نوسازى ماشینآلات. بعضى از مسئولین دولتى پیش من گله کردند و گفتند صاحبان بعضى از صنایع به نوسازى ماشینآلات فرسوده و قدیمىِ خودشان که بازدهى کم و مصرف انرژى زیادى دارد، رغبتى نشان نمیدهند؛ اگر چنانچه به آنها تسهیلات هم داده میشود، براى این به کار نمیبرند. خب، باید به این مسئله توجه کرد. البته نظارت دولت هم در این زمینه خیلى مهم است؛ یعنى در قبال حمایتى که دولت میکند، باید نظارت هم بکند. تسهیلات داده بشود، آن مقدارى که سهم تولید است؛ لیکن مراقبت بشود که همان افرادى که اشاره کردم - یعنى سوءاستفاده کنندگان و فرصتطلبان - از این تسهیلات براى یک کار دیگر استفاده نکنند؛ که این اتفاق افتاده و اطلاع داریم، موارد گوناگونش گزارش شده. باید با این موارد برخورد قاطع انجام بگیرد تا تولید کنندهى سالم، صادق، علاقهمند به کار و مشتاق تولید بتواند کار خودش را انجام بدهد.
مسئلهى دیگر، واردات است؛ که حالا اینجا هم اشاره شد، من هم بارها با مسئولین در زمینهى واردات صحبت کردم. البته هیچ کس با واردات مخالف نیست؛ تنظیم واردات لازم است، کنترل واردات لازم است. صرف اینکه ما نگذاریم بازار در یک فصلى - مثلاً فصل شب عید - از فلان کالا خالى بماند، خیلى توجیه کاملى براى افزایش واردات نیست. حتماً بایستى در مسئلهى واردات ملاحظهى تولید داخلى بشود. البته گفته میشود که واردات به رقابتپذیرى تولید داخلى کمک میکند؛ اگر واردات نباشد، تولیدکنندهى داخلى به کیفیت یا به قیمت تمامشده اهمیت نمیدهد؛ واردات، او را به این کار وادار میکند. به نظر من این خیلى منطق قوىاى نیست. در این خصوص، با بعضى از مسئولین بحثهائى هم داشتیم.
در مسئلهى واردات، بالخصوص اشاره کنم به بخش کشاورزى. به اعتقاد من واردات محصولات کشاورزى خیلى توجیه قوىترى میخواهد از آنچه که امروز انسان مشاهده میکند. ما در بخش کشاورزى تولیدات ممتازى داریم. یکى از آقایان، اینجا دربارهى تولیدات باغى گزارش دادند. کشور ما در این زمینه، از لحاظ کیفیت، جزو ممتازان دنیاست. ما باید بتوانیم تولیداتمان را افزایش بدهیم. این محصولات باغى و محصولات زراعى را صادر کنیم تا دنیا ببینند در ایران چه خبر است؛ نه اینکه مثلاً از آمریکاى لاتین و از اینجا و آنجا مشابه آنها را که از لحاظ کیفیت هم خیلى پائینترند، وارد کنیم. غرض، در این مسئلهى واردات، من این تأکید را دارم.
مسئلهى دیگر هم مسئلهى صادرات است. البته دولت وظیفه دارد به صادرات و صادرکننده کمک کند. خوشبختانه - همان طور که یکى از آقایان گزارش دادند - صادرات غیرنفتى رشد خیلى خوبى داشته؛ بعد از این هم رشد بیشترى خواهد داشت؛ انتظار هم داریم که در آینده بتواند رشد متناسب خودش را داشته باشد؛ به طورى که معادلهى صادرات و واردات حتماً مثبت باشد. ما باید به اینجا برسیم و بتوانیم خودمان را از درآمد نفت واقعاً بىنیاز کنیم. یکى از بزرگترین بلیات اقتصاد ما، و نه فقط اقتصاد ما، بلکه بلیات عمومى کشور، وابستگى ما به درآمد نفت است.
من چند سال قبل از این گفتم - البته آن وقت مسئولین دولتى از این حرف هیچ استقبال نکردند - ما باید به جائى برسیم که اگر یک روزى به خاطر قضایاى سیاسى، اقتضائات سیاسى، یا اقتضائات اقتصادى در دنیا، اراده کردیم که صادرات خودمان را مثلاً براى مدت پانزده روز یا یک ماه متوقف کنیم، بتوانیم. شما ببینید این کار چه قدرت عظیمى را براى یک کشور تولید کنندهى نفت به وجود مىآورد که یک وقت اگر اراده کرد، بگوید آقا من از امروز تا بیست روز نفت صادر نمیکنم. ببینید چه حادثهاى در دنیا به وجود مىآید. امروز ما نمیتوانیم این کار را بکنیم، چون به این درآمد احتیاج داریم. اگر یک روزى اقتصاد کشور از درآمد نفت و صادرات نفت بریده شود، این توان را ملت ایران و نظام اسلامى در ایران به دست خواهد آورد؛ که تأثیرگذارىاش در دنیا فوقالعاده است. ما باید به اینجا برسیم. خب، این حمایت میخواهد؛ باید از صادرات حمایت بشود.
از آن طرف هم خود بخش صادرکنندگان و مسئولین این کار وظائفى دارند. همین کشورهائى که اشاره کردند صادرات عمدهى ما به این کشورهاست، بازخورد سوء عمل بعضى از صادرکنندگان، اینجا به ما میرسد. ارسال جنس نامرغوب، جنس بد، بستهبندى نامطلوب، تأخیر در رساندن، اینها بد است. آن شرکتهائى در دنیا موفقند که صد سال است، صد و پنجاه سال است دارند محصول تولید میکنند و توانستهاند مشترى را راضى نگه دارند. فرض بفرمائید یک شرکت آلمانى یا یک شرکت سوئیسى از صد و پنجاه سال، صد و شصت سال قبل دارد یک جنسى را تولید میکند و میفرستد و همچنان در کشور ما و کشورهاى دیگر مشترى دارد. چرا؟ چون از جنس راضى هستند؛ به وقت میرسد، استحکام لازم را دارد، دوام لازم را دارد، زیبائى لازم را دارد، تنوع و تطور لازم را به تناسب پیشرفت زمان دارد. صادر کننده باید اینها را ملاحظه کند. این احتیاج به یک فرهنگ دارد؛ فرهنگ حسن عمل در تولیدى که میخواهد به خارج از کشور و خارج از مرزها برود.
مسئلهى مبارزه با فساد اقتصادى هم خیلى مهم است. البته متأسفانه همیشه اینجور است که مفسد اقتصادى در مرکز دولتى جاپا پیدا میکند. یعنى یک کسى را پیدا میکند که به او کمک کند، به او پاس بدهد، تا او آبشار بزند. تا کسى در داخل حصار نباشد که به آن متجاوز کمک کند، آن متجاوز نمیتواند فساد اقتصادى بکند. لذا مسئولین دولتى موظفند نسبت به بُروز و نفوذ فساد اقتصادى در دستگاههاى دولتى بشدت حساس باشند. شما وقتى که مثلاً در صنعت دامدارى کشور یک نمونهاى را پیدا کردید که نشان داد فلان بیمارى وارد این مرغدارى شده، دیگر رحم نمیکنید؛ چون میدانید اگر چنانچه ملاحظه کردید، ضایعات منحصر به این چند هزار مرغ نخواهد بود؛ دامنهاش وسیع خواهد شد؛ لذا بىملاحظه نابود میکنید، محو میکنید. فساد اینجورى است. اگر یک جا احساس کردید و دیدید در دستگاههاى دولتى - این، مخاطبش مسئولین دولتى هستند - شائبهى فساد وجود دارد، نباید هیچ ملاحظه بکنید. اگر ملاحظه کردید، این مسئله خیلى سریع گسترش پیدا میکند؛ چون بشدت واگیردار است. بیمارى فساد اقتصادى جزو آن بیمارىهاى واگیردارِ بسیار شدید و سریع است؛ لذا بایستى حتماً به این مسئله توجه کرد.
یکى از چیزهائى هم که خیلى لازم است، مسئلهى برنامهى جامع براى رشد بخش تعاون است؛ که ما در همین سیاستهاى اصل 44 روى مسئلهى تعاون تکیه کردیم و این باید انجام بگیرد. ما یک سیاست جامع کاملى در زمینهى بخش تعاون لازم داریم. حالا همینى هم که یکى از آقایان گفتند اصناف خرد بتوانند از تسهیلات بانکى استفاده کنند و چه و چه، در سایهى تعاون کاملاً امکانپذیر است؛ یعنى بهترین راهش ایجاد تعاونىهاست؛ تعاونىهاى منطقى، معقول، قانونى، سالم و قوى. در این صورت میتوانند از امکانات و تسهیلات بهرهبردارى و استفاده کنند؛ و این کار میشود.
یک نکتهى اصلى دیگر همین است که ما معرفى فرصتهاى سرمایهگذارى کشور به بخش خصوصى را بایستى جدى بگیریم. یعنى بایستى فعالان بخش خصوصى بدانند فرصتهاى سرمایهگذارى کجاهاست، کدامهاست؛ همه مطلع باشند، استفادههاى ویژهخوارانه نشود. محصور بودن اطلاعات، محدود بودن اطلاعات به بعضى از افراد، دون بعضى، موجب ویژهخوارىهاى عجیبى میشود؛ که گاهى ثروتهاى بادآوردهى یکشبه را براى افرادى که سوء استفادهچى هستند، فراهم میکند؛ به خاطر اینکه اطلاع دارند که بناست فلان کالا بیاید، فلان کالا تولید بشود، فلان کالا جلویش گرفته بشود، قیمت فلان کالا بالا برود یا پائین بیاید، یا فلان قانون تصویب بشود. اینهائى که مطلعند، سوءاستفاده میکنند. اطلاعات باید عمومى بشود. باید شفافسازى اطلاعات صورت بگیرد. البته این در دولتهاى قبل مطرح بود، در دولت نهم و دهم هم فعالیتهائى انجام گرفته؛ لیکن کافى نیست. بایستى در این زمینه کار بیشترى انجام بگیرد.
خب، من نکات دیگرى هم اینجا یادداشت کردهام که دیگر چون تقریباً وقت اذان است، از آنها میگذرم. امیدوارم انشاءالله این جلسه موجب این بشود که آن کسانى که در دلشان عشق به کشور و ملت و نظام جمهورى اسلامى و آیندهى این ملت هست، در عرصهى فعالیت اقتصادى حضور خودشان را جدىتر کنند؛ انشاءالله فعالیت را هوشمندانه و هدفدار مضاعف کنند. این شعار «همت مضاعف و کار مضاعف» که سال گذشته عرض کردیم، امسال هم باید در کنار مسئلهى «جهاد اقتصادى» مورد توجه قرار بگیرد. انشاءالله همه تلاش کنند، همه کار کنند. آیندهى کشور، آیندهى خوبى است. ظرفیتهاى کشور، ظرفیتهاى فوقالعاده و بىنظیرى است. الحمدلله دلهاى خوب، ایمانهاى خوب، همتهاى خوب، دستهاى تواناى خوب، چشمهاى بیناى خوب در کشور فراوان است. این کشور شأنش خیلى بالاتر از این است که به عنوان یک کشور درجهى دوم در دنیا محسوب شود. این کشور باید در سطح بالاى کشورها و ملتها قرار داشته باشد. سابقهى تاریخى ما، میراث فرهنگى ما، توانائىهاى مردمى ما، ظرفیتهاى طبیعى ما، همه به ما این را املاء و دیکته میکنند. ما بایستى اینجورى حرکت کنیم و انشاءالله به اینجاها برسیم و به امید خدا خواهیم رسید.
والسّلام علیکم و رحمةالله
90/5/24
9:54 ع
دعوت دفتر رهبری از مردم برای کمک به ملت قحطیزدهی سومالی
بسماللهالرحمنالرحیم
این روزها منطقه شاخ آفریقا و خصوصاً کشور مصیبتزده سومالی شاهد یکی از دردناکترین بحرانهای انسانی است که بر اثر خشکسالی و بروز قحطی و در سکوت و بیتوجهی نهادهای بینالمللی، جان میلیونها مسلمان سومالیایی خصوصاً زنان و کودکان در معرض تهدید قرار گرفته است.
به همین منظور و با توجه به عنایت ویژه رهبر معظم انقلاب برای کمک به قحطیزدگان سومالی، از ملت نوع دوست و مسلمان ایران دعوت میشود تا در این ماه رحمت و برکت به کمک ملت مسلمان سومالی شتافته و کمکهای نقدی و غیر نقدی خود را از طریق دستگاههای مسوول به دست مردم سومالی برسانند.
دفتر مقام معظم رهبری
90/5/24
2:9 ع
صبح شنبه هفته جاری- 22/5/90- ویژه نامه 260 صفحه ای روزنامه ایران، بلافاصله پس از انتشار با موج گسترده ای از خشم توأم با اعتراض مردم و مجامع علمی و دینی روبرو شد و در همان حال، استقبال همراه با ذوق زدگی دشمنان بیرونی و رسانه های وابسته به آنها را در پی داشت. در این ویژه نامه 260 صفحه ای آموزه های اسلامی حجاب و عفاف به گونه ای موهن و شرم آور، و صد البته، ناشیانه، مورد هجوم قرار گرفته بود. درباره محتوای موهن و دم دستی این ویژه نامه، اگرچه گفتنی های بسیاری هست ولی این وجیزه، ضمن ارج نهادن بر غیرت دینی مردم و تقدیر از برانگیختگی آنان علیه دست اندرکاران تهیه و انتشار ویژه نامه یاد شده، در پی اشاره به نکته دیگری است. بخوانید؛
1- طی چند دهه گذشته، ده ها پروژه استعماری با صرف هزینه های هنگفت و نجومی برای مقابله با عفاف و حجاب طراحی شده و به اجرا درآمده است که تقابل خونین رضاخان، برخورد موذیانه و غیرمستقیم محمدرضاخان و مخصوصا پروژه های پرهزینه آمریکا و متحدانش طی 32 سال گذشته، از جمله آنهاست ولی به گواهی شواهد موجود، تمامی این طرح ها و پروژه ها نه فقط ناکام مانده، بلکه به قول مایکل لدین و کنت تیمرمن، نتیجه معکوس نیز داشته است. بنابراین بسیار ساده اندیشانه است اگر تصور شود جریان انحرافی و عوامل میدانی آن با تهیه و انتشار ویژه نامه «خاتون» به دنبال تردیدافکنی در اعتقاد مردم به آموزه های حجاب و عفاف بوده اند. این عده، اگرچه بارها نشان داده اند از قدرت تفکر و تحلیل اندکی برخوردارند- و اساسا به همین علت نیز از سوی عوامل پشت پرده جریان انحرافی به کار گرفته شده اند- ولی به یقین می دانند وقتی از آمریکا و متحدانش برای مقابله با حجاب و عفاف کاری ساخته نیست، اقدام این عوامل دست چندم نیز آب در هاون کوبیدن است. پس ویژه نامه یاد شده، چرا و با چه انگیزه ای تهیه و منتشر شده است؟!
2- ممکن است گفته شود- گفته نیز شده است- که جریان انحرافی از انتشار این ویژه نامه، اهداف انتخاباتی داشته و در پی جذب آرای طیف بی اعتقاد به آموزه های اسلامی بوده است! این نظریه نیز قابل قبول نیست، زیرا به یقین می دانند که وقتی آشکارا، علیه آموزه های اسلامی حجاب و عفاف موضع می گیرند، آرای احتمالی خیل عظیم و چند ده میلیونی مردم مسلمان را از دست می دهند. بنابراین با یک حساب ساده و سرانگشتی می توان گفت که جذب آرای طیف اندک و کم شمار مورد اشاره نیز نمی تواند انگیزه اصلی جریان انحرافی در تهیه و انتشار ویژه نامه موهن «خاتون» باشد.
اکنون باید گفت اگر «تضعیف اعتقاد مردم به حجاب و عفاف» و یا «جذب آرای طیف بی اعتقاد یا کم اعتقاد به حجاب و عفاف» انگیزه انتشار ویژه نامه یاد شده نبوده است- که نبوده و نیست- پس انگیزه اصلی جریان انحرافی از این هنجارشکنی چیست؟
3- جریان انحرافی به گواهی اسناد و شواهد موجود که کیهان بارها به آن پرداخته است، تنها در قد و قواره و حد و اندازه پادوهای اجاره ای سرویس های اطلاعاتی بیگانه و در پیوند پنهان- و امروزه آشکار- با جریان فتنه 88 قابل ارزیابی است. آیا می توانید یک نمونه
- تاکید می شود که فقط یک نمونه- از مواضع و عملکرد چند ساله جریان انحرافی را آدرس بدهید که با فتنه 88 و مدیران بیرونی فتنه یاد شده، هماهنگ و همسان نبوده است؟! حمایت از اشغالگران قدس در پوشش اعلام برادری با «مردم اسرائیل»!، ادعای پایان دوران «اسلامگرایی»!، غارت بیت المال و هزینه کردن آن برای جذب مخالفان داخلی و بیرونی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، روابط پنهان با دیکتاتورهای منطقه، قرائت موهن و بی اثر از ولایت فقیه که به گفته «فرانتس فوکویاما»، «کانون اصلی اقتدار و ماندگاری ایران اسلامی است»، تلاش برای حذف نیروهای وفادار به نظام و مهره چینی افراد بی اعتقاد و بعضا مجرم در بدنه اجرایی کشور و... در این باره گفتنی های دیگری هست که در این وجیزه نمی گنجد.
مروری گذرا بر مواضع و عملکرد جریان انحرافی به وضوح نشان می دهد که این جریان وابسته و متاسفانه لانه کرده در کنار رئیس جمهور محترم، فعالیت خود را عمدتا روی سه محور متمرکز کرده است.
الف: تفرقه افکنی و ایجاد شکاف در صف یکپارچه اصولگرایان. این همان نکته ای است که رهبر معظم انقلاب بعد از انتصاب مشایی
- که او نیز فقط یک پادوی دم دستی است- به معاون اولی رئیس جمهور در نامه ای کوتاه و گویا خطاب به آقای احمدی نژاد، نسبت به آن هشدار دادند و انتصاب وی را «موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان» به رئیس جمهور دانستند، که این تذکر- بخوانید دستور قانونی- با تاخیری غیرقابل توجیه از سوی ریاست محترم جمهوری جامه عمل پوشید، اگرچه، اختصاص بیش از 18 پست کلیدی به نامبرده با دستورالعمل یاد شده همخوانی نداشت. ایجاد شکاف و نهایتا انشعاب در برخی از تشکل ها و جمعیت های اصولگرا، از جمله نمونه های دیگری از این دست است که می گذاریم و می گذریم.
ب: «موازی کاری» با هدف اخلال در اقتدار بین المللی و داخلی نظام اسلامی، که دور زدن وزرا در چرخه امور جاری و اختصاصی وزارتخانه ها- نظیر وزارت نفت، وزارت اطلاعات، وزارت ارشاد، وزارت اقتصاد و دارایی و...- از جمله آنهاست و نیز حرکت موازی و بیرون از ضوابط تعریف شده در مناسبات بین المللی، مانند تعیین نمایندگان ویژه و اعزام آنها به کشورهای خارجی، بدون نظارت وزارت خارجه و... که این ماموریت جریان انحرافی نیز با هوشمندی الهی رهبر معظم انقلاب مورد اعتراض ایشان قرار گرفت ولی جریان یاد شده با بهره گیری از اعتماد- غیرقابل توجیه- رئیس جمهور محترم، فقط واژه «نماینده ویژه» را به «مشاور ویژه» تغییر داده و حرکت انحرافی خود را متوقف نکرد.
ج: حاشیه سازی با هدف تنش آفرینی، که عزل غیرقابل انتظار و توجیه ناپذیر وزیر اطلاعات و سپس خانه نشینی رئیس جمهور محترم و نهایتا تنش آفرینی در جامعه اسلامی یکی از بارزترین نمونه های آن است. گفتنی است که این حاشیه سازی دقیقا هنگامی صورت پذیرفت که خیزش ها و انقلاب های اسلامی در منطقه خاورمیانه با الگو گرفتن از ایران اسلامی آغاز شده بود و قدرت های استکباری در رسانه های خود با استناد به این حاشیه سازی، اصرار داشتند به مردم مسلمان منطقه بقبولانند که ایران اسلامی نمی تواند الگوی خیزش شما باشد، چرا که خود- به زعم آنها- با مشکلات ساختاری در قدرت و «حاکمیت دوگانه»! روبروست! این رخداد در کنار تماس ها و مسافرت های پنهان برخی از عوامل حلقه انحرافی به خارج از کشور، مفهوم و معنای خاصی دارد که پرداختن به آن بیرون از محدوده این وجیزه محدود است.
4- با توجه به شاخصه های جریان انحرافی که به مواردی از آن اشاره شد، انتشار ویژه نامه موهن «خاتون» را فقط می توان در بستر یاد شده به ارزیابی نشست.
آیا به جریان انحرافی ماموریت جدیدی دیکته شده است که با حاشیه سازی از طریق ویژه نامه خاتون در پی انحراف اذهان عمومی از ماموریت یاد شده است؟! آیا عوامل بازداشت شده جریان انحرافی، اعترافاتی کرده و اسنادی را فاش ساخته اند که ویژه نامه خاتون با هدف تحت الشعاع قرار دادن این اعترافات تهیه و منتشر شده است؟! آیا به دنبال بن بست شکننده آمریکا و اسرائیل و متحدان اروپایی آنها در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، ماموریت جدیدی به جریان انحرافی دیکته شده است و قرار است آمریکا و متحدانش با استناد به ویژه نامه یاد شده که تهیه کنندگان آن تابلوی نزدیکی با رئیس جمهور را یدک می کشند، الگوی جمهوری اسلامی را در نگاه مردم مسلمان منطقه مخدوش جلوه دهند؟! آیا انحراف اذهان از درماندگی انگلیس که حیاط خلوت و یکی از کانون های وابستگی جریان انحرافی است، انگیزه انتشار ویژه نامه خاتون بوده است؟ آیا سرنخی از سوءاستفاده های چندصد میلیاردی جریان انحرافی فاش شده است که...
5- جریان انحرافی برخلاف آنچه اصرار به تبلیغ آن دارد، بسیار حقیرتر و دم دستی تر از آن است که بتواند در مقابل اقتدار نظام اسلامی و هوشمندی توده های عظیم مردم مسلمان این مرز و بوم، قدرت عرض اندام داشته باشد. این جریان با نفوذ و لانه کردن در کنار رئیس جمهور محترم به حیات انگلی خود ادامه می دهد و در همان حال از نجابت مردم و ملاحظات آنها نسبت به جایگاه ریاست جمهوری سوءاستفاده می کند. اما، سؤال این است که آیا دستگاه محترم قضایی می تواند در قبال این هنجارشکنی که آشکارا و بدون کمترین تردیدی در بستر پادویی برای بیگانگان صورت می پذیرد، بی تفاوت باشد؟ براساس کدام منطق قانونی، شرعی، اخلاقی و یا ملی می توان به عده ای نظیر گردانندگان روزنامه دولت اجازه داد که بیت المال مسلمین را برای مقابله با آموزه ها و باورهای دینی مردم مسلمان این مرز و بوم و به نفع دشمنان تابلودار بیرونی هزینه کنند؟! آیا، هرکس با هر انگیزه و هویتی خود را به رئیس جمهور محترم نزدیک کند می تواند از حاشیه امن برخوردار باشد؟!
حسین شریعتمداری
90/5/15
10:43 ص
اهمیت استغفار
قالاللَّهالحکیم فى کتابه: بسماللَّهالرّحمنالرّحیم. «و من یعمل سوء أو یظلم نفسه ثمّ یستغفراللَّه یجداللَّه غفوراً رحیماً».
در دعایى که در روزهاى ماه مبارک رمضان وارد شده است، اینطور مىخوانیم که «و هذا شهرالإنابة و هذا شهر التوبة و هذا شهر العتق من النّار». ماه، ماه توبه و استغفار و بازگشت به خداست...
استغفار، یعنى طلب مغفرت و آمرزش الهى براى گناهان. این استغفار اگر درست انجام گیرد، باب برکات الهى را به روى انسان باز مىکند. همه آنچه که یک فرد بشر و یک جامعه انسانى از الطاف الهى احتیاج دارد -تفضّلات الهى، رحمت الهى، نورانیت الهى، هدایت الهى، توفیق از سوى پروردگار، کمک در کارها، فتوح در میدانهاى گوناگون- بهوسیله گناهانى که ما انجام مىدهیم، راهش بسته مىشود. گناه، میان ما و رحمت و تفضّلات الهى، حجاب مىشود. استغفار، این حجاب را برمىدارد و راه رحمت و تفضّل خدا به سوى ما باز مىشود. این، فایده استغفار است. لذا شما چند جا در آیات قرآن ملاحظه مىکنید که براى استغفار، فواید دنیوى و گاهى فواید اخروى، مترتّب دانسته شده است. مثلاً: «استغفروا ربّکم ثم توبوا إلیه ... یرسل السّماء علیکم مدرارا» و از این قبیل. همه اینها، اینطور قابل فهم و قابل توجیه است که راه این تفضّلات الهى، به برکت استغفار، به سوى دل و جسم انسان و جامعه انسانى باز مىشود. لذا استغفار مهم است.
وقتی زمینگیر میشوید!
خودِ استغفار، در واقع جزئى از توبه است. توبه هم یعنى بازگشت به سوى خدا. بنابراین، یکى از ارکان توبه، استغفار است؛ یعنى طلب آمرزش از خداى متعال. این، یکى از نعمتهاى بزرگ الهى است. یعنى خداوند متعال، باب توبه را به روى بندگان باز کرده است، تا آنها بتوانند در راه کمال پیش بروند و گناه زمینگیرشان نکند؛ چون گناه، انسان را از اوج اعتلاى انسانى ساقط مىکند. هر کدام از گناهان، ضربهاى به روح انسان، صفاى انسانى، معنویت و اعتزاز روحى وارد مىآورند و شفّافیت روح انسان را از بین مىبرند و آن را کدر مىکنند. گناه، آن جنبه معنویتى را که در انسان است و مایه تمایز انسان با بقیه موجودات این عالم مادّه است، از شفّافیت مىاندازد و او را به حیوانات و جمادات نزدیک مىکند.
گناهان در زندگى انسان، علاوه بر این جنبه معنوى، عدم موفّقیتهایى را نیز به بار مىآورند. بسیارى از میدانهاى تحرّک بشرى وجود دارد که انسان بهخاطر گناهانى که از او سرزده است، در آنها ناکام مىشود. اینها البته توجیه علمى و فلسفى و روانى هم دارد؛ صرف تعبّد یا بیان الفاظ نیست. چطور مىشود که گناه، انسان را زمینگیر مىکند؟ مثلاً در جنگ اُحد، بهخاطر کوتاهى و تقصیر جمعى از مسلمین، پیروزى اوّلیه تبدیل به شکست شد. یعنى مسلمین، اوّل پیروز شدند، ولى بعد کماندارانى که باید در شکاف کوه مىنشستند و پشت جبهه را نفوذناپذیر مىکردند، به طمع غنیمت، سنگر خودشان را رها کردند و بهطرف میدان آمدند و دشمن هم از پشت، آنها را دور زد و با یک شبیخون، حملهاى غافلگیرانه کرد و مسلمانان را تار و مار نمود. شکست اُحد، از این جا بهوجود آمد.
در سوره آلعمران، شاید ده، دوازده آیه و یا بیشتر، راجع به همین قضیه شکست است. چون مسلمانان از نظر روحى بهشدّت متلاطم و ناآرام بودند و این شکست برایشان خیلى سنگین تمام شده بود، آیات قرآن هم آرامششان مىداد، هم هدایتشان مىکرد و هم به آنها تفهیم مىنمود که چه شد شما این شکست را متحمّل شدید و این حادثه از کجا آمد. بعد به این آیه شریفه مىرسد که مىفرماید: «إنّ الذین تولّوا منکم یوم التقى الجمعان إنّما استزلهم الشیطان ببعض ما کسبوا». یعنى این که دیدید عدّهاى از شما در جنگ اُحد، پشت به دشمن کردند و تن به شکست دادند، مسأله اینها از قبل زمینهسازى شده بود. اینها اشکال درونى داشتند. شیطان اینها را به کمک کارهایى که قبلاً کرده بودند، به لغزش وادار کرد. یعنى گناهان قبلى، اثرش را در جبهه ظاهر مىکند؛ در جبهه نظامى، در جبهه سیاسى، در مقابله با دشمن، در کار سازندگى، در کار تعلیم و تربیت، آن جایى که استقامت لازم است، آن جایى که فهم و درک دقیق لازم است، آن جایى که انسان باید مثل فولاد بتواند ببرّد و پیش برود و موانع جلوِ او را نگیرد. البته گناهانى که توبه نصوح و استغفار حقیقى از آنها حاصل نشده باشد. در همین سوره، آیه دیگرى هست که آن هم به صورت دیگرى، همین معنا را بیان مىکند.
قرآن مىخواهد بگوید، تعجّبى ندارد که شما شکست خوردید و در جبهه جنگ، برایتان مشکلى پیشآمد. از این قبیل مسائل پیش مىآصید و قبلاً هم پیش آمده است. مىفرماید: «و کأین من نبىّ قاتل معه ربیون کثیر فما وهنوا لما أصابهم فى سبیل اللَّه و ما ضعفوا و مااستکانوا». یعنى چه خبر است؟ شما از این که در جنگ اُحد، شکستى برایتان پیش آمده است و عدّهاى کشته شدهاند، همه متلاطم و ناراحت شدهاید و بعضیها احساس ضعف و یأس مىکنید. نه؛ براى پیامبران قبلى هم در میدان جنگ حوادثى پیش مىآمد که بهخاطر آنچه که پیش مىآمد، احساس ضعف و سستى نمىکردند. بعد مىفرماید: «و ما کان قولهم إلّا أن قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى أمرنا». یعنى در گذشته، وقتى اصحاب و حواریون پیامبران در جنگها و حوادث گوناگون دچار مصیبتى مىشدند، روى دعا به جانب پروردگار مىنمودند و عرض مىکردند: «ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فىامرنا»؛ خدایا! گناهان و زیادهرویها و بىتوجّهیهایى را که در کار خودمان کردیم، بیامرز. این، در واقع نشان مىدهد که حادثه و مصیبت، از آنچه که خود شما با گناهان فراهم کردید، ناشى مىشود. این، مسأله گناهان است.
اثر گناه و راه بازگشت
پس ببینید! گناهانى که انسان انجام مىدهد، این تخلّفهاى گوناگون، این کارهایى که ناشى از شهوترانى و دنیاطلبى و طمعورزى و حرص ورزیدن به مال دنیا و چسبیدن به مقام دنیا و بخل نسبت به داراییهاى موجود در دست آدمى و نیز حسد و حرص و غضب است، بهطور قطعى دو اثر در وجود انسان مىگذارد: یک اثر، معنوى است که روح را از روحانیت مىاندازد، از نورانیت خارج مىکند؛ معنویت را در انسان ضعیف مىکند و راه رحمت الهى را بر انسان مىبندد. اثر دیگر این است که در صحنه مبارزات اجتماعى، آن جایى که حرکت زندگى احتیاج به پشتکار و مقاومت و نشان دادن اقتدار اراده انسان دارد، این گناهان گریبان انسان را مىگیرد و اگر عامل دیگرى نباشد که این ضعف را جبران کند، انسان را از پا درمىآورد. البته گاهى ممکن است عاملهاى دیگرى مثل یک صفت و یا کار خوب در انسان باشد که جبران کند. بحث بر سر آن موارد نیست؛ اما گناه، فىنفسه اثرش این است.
آنوقت، خداى متعال نعمت بزرگى به انسان داده که نعمت مغفرت است و فرموده است اگر شما از این کارى که کردید -که اثر این کار باید بماند- پشیمان شدید، باب توبه و استغفار باز است. شما با گناهى که مرتکب مىشوید، مثل این است که زخمى به بدن خودتان زده و میکروبى را وارد بدنتان کرده باشید؛ بیمارى اجتنابناپذیر است. اگر مىخواهید اثر این زخم و این بیمارى و این ضربه، در وجود شما از بین برود، خداى متعال بابى باز کرده و آن باب توبه و استغفار و انابه و بازگشت به خداست. اگر برگردید، خداى متعال جبران خواهد کرد. این، نعمت بزرگى است که خداى متعال به ما داده است.
در دعاى وداع ماه مبارک رمضان -که دعاى چهلوپنجم صحیفه سجادیه است- امام سجّاد علیهالصّلاةوالسّلام به ذات مقدّس ربوبى عرض مىکند: «أنت الّذى فتحت لعبادک باباً إلى عفوک»؛ تو آن کسى هستى که به روى بندگانت، درى به عفو خودت باز کردى. «و سمیته التوبة»؛ و اسم آن باب را باب توبه گذاشتى. «و جعلت على ذلک الباب دلیلاً من وحیک لئلا یضلّوا عنه»؛ و یک راهنما هم از قرآن و وحى براى این در گذاشتى تا بندگان تو این در را گم نکنند. بعد از جملاتى مىفرماید: «فما عذر من اغفل دخول ذلک المنزل بعد فتح الباب و إقامة الدلیل»؛ انسان، دیگر عذرش چیست که از این درِ گشوده و از این مغفرت الهى، استفاده نکند! راه مغفرت الهى هم، استغفار -یعنى طلب مغفرت- است. از خدا باید مغفرت را بخواهید.
حدیثى از نبىّ مکرّم اسلام دیدم که ایشان فرمودهاند: «إناللَّه تعالى یغفر للمذنبین إلّا من لایرید أن یغفر له». یک روز، پیامبر به اصحابش اینطور فرمود که خداى متعال گناهکاران را مىآمرزد؛ مگر آن کسى را که خواسته نیامرزد. بعد اصحاب سؤال مىکردند: «قالوا یا رسولاللَّه من الذى یرید أن لایغفر له»؛ آن کسى که خداى متعال مىخواهد او را نیامرزد، کیست؟ «قال من لایستغفر»؛ آن کسى که استغفار نمىکند. پس، استغفار کلید درِ توبه و مغفرت است. با استغفار، مىشود آمرزش الهى را بهدست آورد. استغفار، این قدر اهمیت دارد. استغفار، یعنى طلب مغفرت از خدا.
خطبههاى نماز جمعه تهران؛ 28/10/75
پایگاه حفظ و نشر آثار امام خامنه ای
90/5/13
12:45 ع
از آمنه بیاموزید!
بیبیسی سه شنبه شب گذشته خبر داد محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران در پیامی به آمنه بهرامی از او تقدیر کرد و خطاب به صاحبان قدرت گفت؛ "از آمنه بیاموزید"!
بی بی سی میافزاید خاتمی در پیام خود این پرسش را مطرح کرده است: "آیا در عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی نیز نمیتوان از آمنه آموخت و بحران را با آرامش و تنش احترام به یکدیگر پاس داشت و حق و حرمت انسان و دوری از غرور را سودا کرد؟"
حرف آقای خاتمی حرف درستی است، اما باید دید مخاطب او چه کسی باید باشد. من فکر میکنم مخاطب او باید خود او و دوستانش باشند نه مردم و نظام! واقعا باید دید صورت مسئله چه بود؟
یک انتخابات آزاد و سالم و رقابتی در 22 خرداد سال 88 برگزار شد. کسانی که نظام برای آنها احترام قائل بود و قانون اساسی این حق را داده بود که در معرض رای مردم قرار گیرند، شورای نگهبان نیز صلاحیت آنها را احراز کرد و اجازه داد وارد فعالیت و رقابت انتخاباتی شوند.
نظام و مردم در اوج اقتدار و کشور در اوج آرامش بود اما
قدرت طلبی و تقدیس قدرت باعث شد همین جماعت بنا را بر بیمهری با مردم و نظام گذارند و کار را قبل از انتخابات به اردوکشی خیابانی بکشانند و پس از اعلام رای و نتایج انتخابات دست به شورش و اغتشاش خیابانی بزنند. آنها به همه تعهدات خود به مردم و قانون اساسی و رهبری پشت پا زدند و با اسیدپاشی به روی نظام و مردم اقتدار ملی را مخدوش کردند، مصالح نظام و مردم را زیر پا له نمودند و زبان دشمنان نظام را به روی مردم مظلوم ایران درازتر از گذشته کردند.
این جماعت طبق همه قوانین دنیا و قوانین شرع ، محارب محسوب میشوند و حکم آنها هم مشخص است. اما نظام بنای مدارا با آنها را گذاشت. از قصاص چشمپوشی کرد و کار را به نصیحت و حبس توام با مرخصی برگزار کرد.
آقای خاتمی و دوستانش این لطف نظام را فراموش کردند و در روز قدس، روز 13 آبان، روز 16 آذر و روز عاشورا آرمانها و مقدسات نظام را شخم زدند و همزبان با دشمن همه آنچه را که ملت به آن عشق میورزید به باد اهانت و ناسزا گرفتند یا حداقل در برابر این شرارت و جرایم مشهود سکوت کردند!
آنها آرامش مردم را بر هم زدند، در پی تولید بحران و تنش برآمدند و حق و حرمت نظام الهی جمهوری اسلامی را که خونهای پاکی برای آن ریخته شده نادیده گرفتند آن هم برای رسیدن به جاه و مقام دو روزه دنیا!
تمام قواعد دموکراسی را کشک پنداشتند و به درگیری و اردوکشی خیابانی و قداره بندی روی آورده و خونهای بیگناهان را بر زمین ریختند. امروز به بهانه شجاعت و شهامت خانم آمنه بهرامی سخن ازحق و حرمت انسان و دوری از غرور به میان میآورند.
خانم آمنه بهرامی از قصاص چشم پوشی کرد اما خواستار ماندن آن جوان مغرور، سرکش، جاه طلب و زیاده طلب در زندان شد.
آن جوان مغرور با آنکه باید در زندان بماند و منتظر حکم دادگاه در مورد جرم عمومی خود باشد آنقدر مردانگی داشت که به پای آمنه بیفتد و عذرخواهی و اظهار شرمندگی کند اما کسانی که در شرارت و آتش افروزی فتنه سال 88 نقش کلیدی و اساسی داشتند علیرغم عطوفت و مهربانی نظام هر روز فحش و ناسزا میدهند و فحش نامه آنها زینتبخش تیتر یک روزنامههای ضد انقلاب و خبر اول رسانههایی چون بی بی سی و رادیو آمریکا و رادیو صهیونیستی است. راستی چه کسی باید از آمنه بهرامی بیاموزد؟
آمنه وقتی برای معالجه به اسپانیا میرود و ضد انقلاب و دولت اسپانیا به او پیشنهاد کمک به شرط پناهندگی میکند اما او مثل یک زن قهرمان در برابر خواستههای آنان میایستد و دست رد بر سینه آنان میزند اما ارتش رسانهای اصلاح طلبان به بهانه شرارت فتنه سال 88 در صف طویل پناهندگی و جیره وابستگی به اجانب میایستند و به قیمت فحاشی و ناسزاگویی علیه مقدسترین و محبوبترین چهرههای انقلاب یک لقمه نان حرام میگیرند.
آمنه بهرامی یک دختر پاک و اصیل ایرانی است. آری باید از او آموخت! اما آیا خاتمی و یارانش حاضرند فلسفه آموزههای او را بفهمند و در فعل سیاسی خود به کار برند.
سخن آخر اینکه اگر منظور آقای خاتمی این است که نظام و مردم باید نقش خانم آمنه بهرامی را بازی کنند - که همانطور که گفته شد کردهاند- و به عفو و بخشش روی آورند، باید اعتراف کنند که وی و دوستانشان بویژه کروبی و موسوی به روی مردم و نظام اسید پاشیدهاند و توضیح دهند چرا این کار را کردهاند و اگر هم منظور آقای خاتمی این است که وی و دوستانشان باید نقش خانم آمنه بهرامی را بازی کنند و به عفو و بخشش روی آورند باید پاسخ دهند معطل چه هستند چرا این کار را نمیکنند و همچنان بر طبل بیمهری با نظام میکوبند آنچه مردم هر روز از این جماعت مشاهده میکنند اسیدپاشی بر روی نظام از طریق بی بی سی و دیگر رسانههای دشمن برای زیر سئوال بردن اقتدار و منافع ملی است!
محمدکاظم انبارلویی -www.anbarloee.blogfa.com
پیام رسان