90/5/10
1:8 ع
اطلاعیه دفتر امام خامنه ای در خصوص عدم رؤیت ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
به اطلاع عموم برادران و خواهران ایمانی و ملت شریف ایران میرساند، با توجه به اهمیت تعیین روز اول ماه مبارک رمضان گروههای زیادی در سراسر کشور به استهلال پرداختند ولی گزارشهای رؤیت، اطمینانبخش نبود.
لذا بر اساس موازین شرعی برای مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای (مدظلّهالعالی) رؤیت هلال در شب دوشنبه به اثبات نرسید.
مؤمنین امروز دوشنبه 10 مرداد را روز آخر شعبان به حساب آورند و کسانی که مایل به درک ثواباند به عنوان روزه مستحبی یا قضا، روزه بگیرند.
دفتر مقام معظم رهبری
90/5/9
10:57 ع
فهم معارف قرآنى هم درجاتى دارد. اولش از همین تأمل در الفاظ قرآن و ترجمهى قرآن به دست مىآید. یعنى وقتى ما میگوئیم معارف قرآنى، معنایش این نیست که یک هفتتوىِ رازآلودِ رمزگونهاى است که دست هیچ کس به او نمیرسد. بله، معارف عالیهاى وجود دارد که دست امثال ماها به آن ممکن است نرسد، اما معارف بسیارى هم هست که همین ما - ما مردم معمولى و عادى - به شرط اینکه توجه کنیم به این کلام و به این بیان، آن را خواهیم فهمید و از آن استفاده خواهیم کرد. امام خامنه ای، 21/5/1389
90/5/1
11:12 ع
بیانات فرمانده معظم کل قوا، در پایگاه نیروی دریائی ارتش در بندرعباس
بسماللهالرّحمنالرّحیم
خداوند متعال را سپاسگزارم که به من این توفیق را داد که برای تجدید عهد و تجدید دیدار و گفتن صمیمانهی خستهنباشید به شما عزیزان، فرماندهان، کارکنان و جوانان عزیز، امروز در این میدان حضور پیدا کنم.
یقین بدانید امروز یکی از مؤثرترین کارها، کاری است که شما در نیروهای دریائی ارتش و سپاه به انجام دادن آن مشغولید: جبران عقبافتادگیهای طولانی سالهای درازی که حکومتهای طاغوتی نگذاشتند و زمینهی پیشرفت دریانوردی و حضور دریائی را برای ایران عزیز فراهم نکردند. تلاش مضاعف شما امروز باید آن عقبافتادگیهای طولانیمدت را جبران کند.
همان طوری که همهی ما میدانیم، دریا برای یک کشور، یک فرصت بزرگ برای پیشرفت و حفظ منافع ملی است. فوائد دریا برای یک کشور و یک ملت، فوائد راهبردی است؛ فوائد بزرگ و کلان است. کسانی با تسلط بر دریا و دریانوردی در طول قرنهای پیدرپی ـ تقریباً در طول چهار قرن ـ توانستند قدرت بینالمللی خودشان را تا سرزمینهای دوردست گسترش دهند. به ملتها ظلم شد، سرزمینها غصب شد، منابع ملتها تضییع شد؛ اما آن دولتها و کشورهای مسلط بر دریا توانستند از این طرقِ ظالمانه برای خود حیثیتهای مادی و قدرتهای بزرگ فراهم بیاورند. ملتهای منطقهی ما، چه در خلیج فارس، چه در دریای عمان، سالهای متمادی ـ شاید دهها سال ـ عادت کرده بودند که صدای قدرتمدارانه و زورگویانهی کسانی را که سوار بر ناوهای جنگی میشدند و از دوردستها به این منطقه میآمدند، بشنوند و در مقابلِ آنها سکوت کنند و دم فرو بندند.
یک روزی در همین خلیج فارس، در این منطقهی دریائیِ بسیار حساس، ناو انگلیسی میآمد، فرمانده انگلیسی ناو از داخل آن ناو فرمان میداد، دستور میداد و کسانی خودشان را موظف میدانستند که این دستور را اجرا کنند. در این منطقه، سالهای متمادی بر این منوال گذشت.
امروز همه چیز عوض شده است. ساحل ممتد و طولانیِ متعلق به ایران عزیز، امروز در اختیار دولتی مستقل و ملتی سرافراز و بیدار است؛ ملتی که به خدای متعال متکی است؛ نیروی خود را میشناسد و به آن میبالد و ارادهی خود را بر ارادهی تحکمآمیز هر قدرت سیاسی و نظامی تحمیل میکند و کسانی را که میخواهند با تحکم بر ملتها حاکمیت کنند، مجبور به عقبنشینی میکند.
امروز منطقهی خلیج فارس و دریای عمان با وجود حضور نامطلوب و مضر ناوهای کشورهای مختلف ـ اروپائی و آمریکائی ـ در این منطقه، یک منطقهی آزاد، مستقل و متکی به نفس است، به خاطر حضور جمهوری اسلامی و ایران سربلند و ملت مقتدر کشور عزیزمان.
آن دوران گذشت که کسانی بخواهند بیایند سرنوشت این منطقه را با حضور نظامی خودشان تأمین کنند. ممکن است هنوز در بین حکام و دولتمردان این منطقه کسانی باشند که باز هم مایل باشند طول موج خودشان را تطبیق کنند با فرستندههای بیگانگان؛ اما ملتها امروز بیدار شدهاند. امروز ملتها هشیارند. امروز ملتها میدانند که حضور نظامی و مسلح بیگانگان در هر منطقهای ـ نه فقط در منطقهی ما ـ مایهی ناامنی آن منطقه است. اینجا هم حضور بیگانگان مایهی ناامنی است. امنیت خلیج فارس و دریای عمان با حضور کشورهای منطقه و همکاری آنها تأمین میشود و بس. منافع دریا مال همه است؛ امکانات این دریای پربرکت متعلق به این ملتهاست. چگونه میشود از این برکات به نفع منافع ملی استفاده کرد و کشور را از آن بهرهمند کرد؟ با داشتن اقتدار. این اقتدار را شما نیروهای مسلحی که با معنای جهاد و مفهوم ازخودگذشتگی خو گرفتهاید، میتوانید تأمین کنید.
از آغاز تشکیل نظام جمهوری اسلامی، ما هرگز هیچ کشوری را، هیچ قدرتی را به رویاروئی و جنگ تشویق نکردیم و نخواهیم کرد و تا آنجائی که بتوانیم، از هر گونه رویاروئی حساب شده یا تصادفی جلوگیری میکنیم ـ این به جای خود محفوظ است ـ ما یک ملت صلحطلبیم؛ اما آن کسانی که پیشرفت کار خودشان را با حضور نظامی، با تحکم نظامی، با زورگوئیهای معمول میخواهند تأمین کنند، باید در مقابل خودشان یک ملت مقتدر را حس کنند؛ و مظهر اقتدار ملت در دریا، شما نیروهای دریائی هستید که در سرتاسر این ساحل طولانی استقرار دارید.
هر روز و شب شما، هر دورهی کاری شما، هر مسئولیت عملیاتی یا پشتیبانی یا آموزشی شما یک حسنه است؛ یک اقدام در راه منافع ملت ایران و سربلندی جمهوری اسلامی ایران است. خدای متعال این مجاهدت را ـ مجاهدتی که بسیاری هم آن را نمیشناسند؛ در حقیقت مجاهدت خاموش را ـ به حساب میآورد و برای شما اجر و ثواب در دیوان الهی مقرر میفرماید. آنچه میتوانید، در این تلاش مقدس، صادقانه و مخلصانه و با همهی توان و نیرو مجاهدت کنید و ادامه بدهید و بدانید که این کشور و این نظام و این ملت مدیون شما جوانانی است که اقتدار او را تجسم میبخشید و نشان میدهید.
این منطقه با حضور نیروهای مسلح کارهای بزرگی دارد؛ چه منطقهی دریای عمان و چه منطقهی سواحل خلیج فارس. دستگاههای دولتی و مسئولان گوناگون کشور موظفند همکاریهای لازم را با نیروهای مسلح انجام دهند تا این کارها به بهترین وجه انجام بگیرد.
من از حضور امروز در میان شما عزیزان، جوانان، مسئولان و مدیران و فرماندهان نیروهای مسلح در این منطقه خرسندم. خدا را سپاسگزارم و همان طور که این جوان عزیز در متن زیبائی که خواندند، گفتند، مقصود من خداقوتی است و میخواهم به شما بگویم بدانید اجر شما، زحمات شما پیش خدای متعال محفوظ است و خود شما، خانوادههای شما، کسان شما، مسلّماً مورد لطف و تفضل الهی و انشاءالله دعای حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) قرار خواهند داشت.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
90/4/28
5:31 ع
رمز حمله مجدد به آیت الله مصباح یزدی
پس از دوران دورکاری دکتر احمدی نژاد و پیش آمدن مسایل اخیر در دولت که عمدتا تحت تاثیر نفوذ جریان انحرافی و غفلت رییس جمهور صورت گرفت و بعد از مواضع صریح و شفاف آیت الله مصباح در برابر جریان انحرافی، دشمنان دیرینه آیت الله مصباح از یک سو و زخم خوردگان و شکست خوردگان در عرصه انتخابات 84 و 88 از سوی دیگر، وارد عرصه شده و به خیال خود زمینه مناسبی برای حمله و تهاجم مجدد به ایشان یافته اند. از این رو یکی در مصاحبه و دیگری در مقاله و سومی در نامه سرگشاده و ...سعی می کنند کینه های بدری و خیبری خود را که دل های آن ها مجروح ساخته التیام بخشند! براستی رمز حمله به ایشان چیست؟ چرا ایشان هم در دولت اصلاحات مورد تهاجم قرار می گیرد و هم در دولت اصول گرا؟ چرا هم از سوی مدعیان اصلاح طلبی و هم از سوی مدعیان اصول گرایی؟!
پاسخ : راز تهاجم و حمله به ایشان را می توان در امور زیر خلاصه کرد.
1.حق مداری و دین محوری
زندگی علمی و سیاسی آیت الله مصباح نشان می دهد که در عمر بابرکت خویش همواره بر اساس دین محوری و حق محوری حرکت کرده و در این راه همواره منحرفان و جریانات انحرافی را زودتر از دیگران شناخته و با آن ها و تفکرات التقاطی به مبارزه برخاسته است و در این راه از طعن طاعنان و ملامت ملامت گران ذره ای تردید پیدا نکرده اند. حق محوری ایشان موجب می شود که حتی از دوستان بسیار صمیمی خود که احیانا دچارانحرافی شده اند فاصله بگیرد. طبیعی است که جریانات انحرافی که توان رویارویی منطقی با چنین شخصیتی را ندارند با تمام توان به همان روش همیشگی خود روی آورند و ترور شخصیت و تخریب را در دستور کارشان قرار دهند؛ درست همان روشی که در برابر شیخ شهید فضل الله نوری، شهید مطهری، شهید بهشتی و ....به کار گرفته شد. البته چنان چه از گسترده شدن فکر ایشان هراسی نداشتند ممکن بود دست به ترور فیزیکی نیز بزنند، ولی تجربه ای که در شهادت شهید مطهری بدست آورده اند موجب می شود تا از این گونه اقدامات بپرهیزند و انرژی خود را بیشتر روی پروژه تخریب و ترور شخصیت متمرکز کنند.
2.اهل معامله نبودن
از ویژگی های ممتاز ایشان این است که با هیچ فرد و هیچ حزب و گروهی بر سر اصول اهل معامله نیست. کاری که در میان غالب شخصیت ها و احزاب سیاسی رایج است؛ امتیاز می دهند و امتیاز می گیرند! ایشان آن چه وظیفه خودش می داند عمل می کند و با دراهم و دنانیر و هدایای این و آن قابل خریداری نیست و دوستان و شاگردانش نیز همواره به همین اصل مهم توجه می دهد که " بترسید از پول، بترسید از پول، بترسید از پول"طبیعی است شخصیتی که قابل خریداری نباشد وبا سیاسیونی که به دنبال کسب قدرتند اهل معامله نیز نباشد، راه دیگری جز تخریب و تهاجم به ایشان وجود ندارد.
3.اعتبار و آبرو
در حدیث شریفی داریم " من کان لله کان الله له" کسی که برای خدا باشد خدا برای اوست و به همین دلیل خدا از او دفاع می کند"ان الله یدافع عن الذین آمنوا" از این رو به رغم تهاجم سنگین جریان وابسته به غرب و اجرای پروژه تخریب پادوهای آنان در دوران به اصطلاح اصلاحات، اعتبار و آبروی ایشان بیشتر شد و مردم فهمیدند موضع گیری های ایشان برای خداست. این اعتبار به حدی است که در همان دولت اصلاحات که در اجرای پروژه تخریب حتی از کشیدن کاریکاتور موهن نسبت به ایشان نگذشتند. تحصن بزرگ علما و طلاب و فضلا در مسجد اعظم قم شکل گرفت و پایه های دولت آقای خاتمی را متزلزل ساخت. ایشان که مالک اشتر گونه در رکاب رهبر خویش ایستاده و خالصانه به دفاع از ولایت پرداخته است مورد توجه خاص مردم قرار گرفته و به همین دلیل زمانی که به خیال برخی باد به پرچم مدعیان اصلاحات می وزید و نامزدهای اصول گرایی نیز شعار های آنان را تکرار می کردند از نامزدی حمایت کرد که شعار اصلی او تشکیل دولت اسلامی و احیای ارزش های اسلامی بود. حمایت ایشان از چنین نامزدی نقش بسزایی در پیروزی وی در انتخابات داشت به طوری که مخالفان ایشان نیز این پیروزی را معلول تلاش های ایشان دانسته به دولت مصباح تعبیر می کردند. زمانی که جریان انحرافی در دولت نفوذ کرد و نصایح مشفقانه بی واسطه و با واسطه ایشان تاثیری نبخشید، با هشدارهای صریح و انتقادات علنی عملا آن اعتبار را گرفت و در نتیجه، وضعیت کنونی حاصل شد که فردی که آقای احمدی نژاد برای ریاست جمهوری اش برنامه ها ریخته بود امروز به لیدر جریان انحرافی نام گرفته و در نزد مردم به منفورترین فرد تبدیل شده است. انتظار جریانات سیاسی این بود که آیت الله مصباح نسبت به این انحراف سکوت کند و یا به دفاع از رییس جمهوری بپردازد که در آمدنش نقش اساسی داشته است، تا بتوانند کل جریان اصول گرایی ناب را به پای جریان انحرافی ذبح کنند. اکنون دشمنان دیروز و دنیا طلبان امروز که بیش از دو سال است خواب ریاست جمهوری یازدهم را می بینند و با تشکیل ستاد های زود هنگام در حال هزینه های میلیاردی اند از این ناراحت اند که چرا جریانی که در راس آن آیت الله مصباح قرار دارد،آسیب ندیده است و از این بیم دارند که این وجهه و آبرو بار دیگر بتواند در انتخابات آینده معجزه بیافریند و فرد دیگری غیر از آن ها را به ریاست جمهوری بنشاند. در این صورت جریان اصول گرایی ناب نفسی تازه کرده با قدرت بیشتری به قله های پیشرفتی که امام خامنه ای آن را ترسیم کرده اند دست خواهد یافت. از این رو بهترین پروژه را پروژه تخریب ایشان تشخیص داده اند. به همین دلیل از جعل خبر تا اتهام و دروغ و اهانت و بازخواست های خنده آور باکی ندارند و هر روز نیز بر حجم آن می افزایند.
4.مهمترین سوژه
مهمترین سوژه ای که این روزها دستمایه تخریب چی ها شده، این است که چرا ایشان از نامزدی احمدی نژاد و دولت ایشان حمایت کرده است پس ایشان در جرم جریان انحرافی نیز شریک است! این گونه حرف های غیر منطقی به حدی است که برخی نویسندگان و مورخان به نام کشور که مدتی است در دام سایت پسر هاشمی افتاده اند را به موضع گیری خنده آوری وادار کرده که بگویند موسسه امام خمینی در این چند سال اخیر جز به رشد جریان انحرافی کاری نکرده است!
و فرد دیگری که در سال 78 در مناظره با استاد مصباح شکست سختی خورد و با سرزنش دوستانش 12 سال به محاق رفت امروز با نوشتن نامه سرگشاده ضمن تاکید بر همان راه رفته و نامزدی هاشمی رفسنجانی به عنوان بهترین نامزد 84، از ایشان می خواهد مسوولیت دولت نهم و دهم را بپذیرند. و سومی که یک روز در دولت نهم مقام وزارت داشته و از سوی رییس جمهور عزل شده و پس از عزل همواره در مصاحبه ها و جلسات خصوصی به رییس جمهور حمله می کرده در مصاحبه ای با " شما" خطر جریان انحرافی را ناچیز و غیر قابل اعتنا دانسته و گفته است که من متخصص شناخت جریانات انحرافی هستم، این که آیت الله مصباح آن را بزرگترین خطر دانسته صحیح نیست! به هرحال هدف تهاجم به ایشان است هر چند خود در این تهاجم دچار تناقض شوند.
پاسخ همه این ها در دو جمله خلاصه می شود. اگر این خطری نیست پس چرا می خواهید ایشان را مورد بازخواست قرار دهید؟ اگر خطری هست که هست ایشان به هنگام بروز خطر شدیدترین موضع بر ضد آن گرفته اند. اگر باید مسوولیت آن را بپذیرند امام ره و امیر المومنین (ع) و پیامبر (ص) نیز باید مسوولیت افرادی که در حکومتشان منصوب کردند و بعد منحرف شدند را بپذیرند. آیا می توان ادعا کرد که پیامبر مسوول رشد جریان انحرافی است؟! اگر چنین ادعایی داشته باشند باید در ایمانشان شک کرد.البته استاد مصباح مسوولیت همه خوبی هایی که در دو دولت نهم و دهم انجام شد و همواره مورد تایید رهبر عزیزمان بوده و هست را می پذیرند و بر آن نیز افتخار می کنیم ونسبت به مسایل اخیر که پیش آمد از پیشتازان منتقدین بوده و هستند. براستی اگر نامزدهایی که شعار رسمی اشان تغییر نظام بود و براندازی نرم را مهمترین هدف خود می دانستند و در سال 84 نیز با عنوان هاشمی 2005 از گذشته خود به نحوی اظهار پشیمانی می کردند، رییس جمهور شده بودند امروز اثری از جمهوری اسلامی بود که از آن انتقاد کنند؟!
منبع : نوشتارهای قاسم روانبخش - دبیر سیاسی پرتو
90/4/25
8:55 ع
سخنرانى امام خمینی (س) در جمع مسئولان و کارکنان وزارت پست
زمان: صبح 14 فروردین 1367/ 15 شعبان 1408
مناسبت: میلاد حضرت مهدى (عج)
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
انتظار فرج و معناى صحیح آن
این عید سعید ان شاء اللَّه، بر همه مسلمین جهان، مستضعفان عالم و خصوصاً ملت ما، مبارک باد. آنچه که امروز مىخواهم به عرضتان برسانم برداشتهایى که از انتظار فرج شده است؛ بعضىاش را من عرض مىکنم. بعضیها انتظار فرج را به این مىدانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان- سلام اللَّه علیه- را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحى هستند که یک همچو اعتقادى دارند. بلکه بعضى از آنها را که من سابقاً مىشناختم بسیار مرد صالحى بود، یک اسبى هم خریده بود، یک شمشیرى هم داشت و منتظر حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- بود. اینها به تکالیف شرعى خودشان هم عمل مىکردند و نهى از منکر هم مىکردند و امر به معروف هم مىکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کارى ازشان نمىآمد و فکر این مهم که یک کارى بکنند، نبودند.
یک دسته دیگرى بودند که انتظار فرج را مىگفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه مىگذرد، بر ملتها چه مىگذرد، بر ملت ما چه مىگذرد؛ به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیفهاى خودمان را عمل مىکنیم، براى جلوگیرى از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء اللَّه، درست مىکنند؛ دیگر ما تکلیفى نداریم.
تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کارى به کار آنچه در دنیا مىگذرد یا در مملکت خودمان مىگذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دستهاى، مردمى بودند که صالح بودند.
یک دستهاى مىگفتند که خوب، باید عالم پر [از] معصیت بشود تا حضرت بیاید؛ ما باید نهى از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کارى مىخواهند بکنند؛ گناهها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.
یک دستهاى از این بالاتر بودند، مىگفتند: باید دامنزد به گناهها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت- سلام اللَّه علیه- تشریف بیاورند. این هم یک دستهاى بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایى هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهایى هم بودند که براى مقاصدى به این دامنمىزنند.
یک دسته دیگرى بودند که مىگفتند که هر حکومتى اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایى که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعض روایاتى که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمى بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتى باشد، در صورتى که آن روایات [اشاره دارد] که هر کس علم بلند کند با علم مهدى، به عنوان «مهدویت» بلند کند، [باطل است.]
حالا ما فرض مىکنیم که یک همچو روایاتى باشد، آیا معنایش این نیست که تکلیفمان دیگر ساقط است؟ یعنى، خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید، تا حضرت صاحب بیاید؟ حضرت صاحب که تشریف مىآورند براى چى مىآیند؟ براى اینکه گسترش بدهند عدالت را، براى اینکه حکومت را تقویت کنند، براى اینکه فساد را از بین ببرند. ما بر خلاف آیات شریفه قرآن دست از نهى از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را براى اینکه حضرت بیایند؟ حضرت بیایند چه مىکنند؟ حضرت مىآیند، مىخواهند همین کارها را بکنند. الآن دیگر ما هیچ تکلیفى نداریم؟ دیگر بشر تکلیفى ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟ به حسب رأى این جمعیت، که بعضیشان بازیگرند و بعضیشان نادان، این است که ما باید بنشینیم، دعا کنیم به صدام. هر کسى نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است؛ براى اینکه حضرت دیر مىآیند! و هر کسى دعا کند به صدام؛ براى اینکه این فساد زیاد مىکند، ما باید دعاگوى امریکا باشیم و دعاگوى شوروى باشیم و دعاگوى اذنابشان از قبیل صدام باشیم و امثال اینها تا اینکه اینها عالم را پر کنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند. بعد حضرت تشریف بیاورند، چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند؛ همان کارى که ما مىکنیم و ما دعا مىکنیم که ظلم و جور باشد! حضرت مىخواهند همین را برش دارند. ما اگر دستمان مىرسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعى ماست، منتها ما نمىتوانیم. اینى که هست این است که حضرت عالم را پر مىکند از عدالت؛ نه شما دست بردارید از تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید.
ما تکلیف داریم که، اینکه مىگوید حکومت لازم نیست، معنایش این است که هرج و مرج باشد. اگر یک سال حکومت در یک مملکتى نباشد، نظام در یک مملکتى نباشد، آن طور فساد پر مىکند مملکت را که آن طرفش پیدا نیست. آنکه مىگوید حکومت نباشد، معنایش این است که هرج و مرج بشود؛ همه هم را بکُشند؛ همه به هم ظلم بکنند براى اینکه حضرت بیاید. حضرت بیاید چه کند؟ براى اینکه رفع کند این را. این یک آدم عاقل، یک آدم اگر سفیه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سیاست این کار را نکرده باشد که بازى بدهد ماها را که ما کار به آنها نداشته باشیم، آنها بیایند هر کارى مىخواهند انجام بدهند، این باید خیلى آدم نفهمى باشد!
قدرتهاى بزرگ و تبلیغ معناى غلط از انتظار
اما مسأله این است که دست سیاست در کار بوده؛ همان طورى که تزریق کرده بودند به ملتها، به مسلمین، به دیگر اقشار جمعیتهاى دنیا که سیاست کار شماها نیست؛ بروید سراغ کار خودتان و آن چیزى که مربوط به سیاست است، بدهید به دست امپراتورها. خوب، آنها از خدا مىخواستند که مردم غافل بشوند و سیاست را بدهند دست حکومت و به دست ظلمه، دست امریکا، دست شوروى، دست امثال اینها و آنهایى که اذناب اینها هستند و اینها همه چیز ما را ببرند، همه چیز مسلمانها را ببرند، همه چیز مستضعفان را ببرند و ما بنشینیم بگوییم که نباید حکومت باشد، این یک حرف ابلهانه است، منتها چون دست سیاست در کار بوده، این اشخاص غافل را، اینها را بازى دادند و گفتند: شما کار به سیاست نداشته باشید، حکومت مال ما، شما هم بروید توى مسجدهایتان بایستید نماز بخوانید! چه کار دارید به این کارها؟
اینهایى که مىگویند که هر علمى بلند بشود و هر حکومتى، خیال کردند که هر حکومتى باشد این بر خلاف انتظار فرج است. اینها نمىفهمند چى دارند مىگویند. اینها تزریق کردهاند بهشان که این حرفها را بزنند. نمىدانند دارند چىچى مىگویند. حکومت نبودن، یعنى اینکه همه مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، بر خلاف نص آیات الهى رفتار بکنند. ما اگر فرض مىکردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار مىزدیم؛ براى اینکه خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتى بیاید که نهى از منکر را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایت قابل عمل نیست. و این نفهمها نمىدانند چى مىگویند، هر حکومتى باشد حکومت [باطل] است! بلکه شنیدم بعضى از اشخاص گفتهاند که خوب با این وضعى که هست، الآن در ایران هست، دیگر ما نباید تهذیب اخلاق بکنیم؛ دیگر غلط است این حرفها! چیزى نیست دیگر حالا؛ حتماً باید استاد اخلاق در یک محیطى باشد که همه مردم فاسدند، شرابخانهها همه بازند و- عرض مىکنم که- جاهاى فساد همه بازند! اگر یک جایى باشد که خوب باشد، آنجا دیگر تهذیب اخلاق لازم نیست، نمىشود، باطل است! اینها یک چیزهایى است که اگر دست سیاست در کار نبود، ابلهانه بود، لکن آنها مىفهمند دارند چى مىکنند. آنها مىخواهند ما را کنار بزنند.
بله، البته آن پر کردن دنیا را از عدالت، آن را ما نمىتوانیم [پر] بکنیم. اگر مىتوانستیم، مىکردیم، اما چون نمىتوانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الآن عالم پر از ظلم است. شما یک نقطه هستید در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوى ظلم را بگیریم، باید بگیریم؛ تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است،] تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم. اما نمىتوانیم بکنیم؛ چون نمىتوانیم بکنیم، باید او بیاید تا بکند. اما ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم براى آمدن حضرت- سلام اللَّه علیه- در هر صورت، این مصیبتهایى که هست که به مسلمانها وارد شده است و سیاستهاى خارجى دامن بهش زدهاند، براى چاپیدن اینها و براى از بین بردن عزت مسلمین [است]. و باورشان هم آمده است خیلیها. شاید الآن هم بسیارى باور بکنند که نه، حکومت نباید باشد، زمان حضرت صاحب باید بیاید حکومت. و هر حکومتى در غیر زمان حضرت صاحب، باطل است؛ یعنى، هرج و مرج بشود، عالم به هم بخورد تا حضرت بیاید درستش کند! ما درستش مىکنیم تا حضرت بیاید.
ان شاء اللَّه، خداوند اصلاح کند اینها را. و امیدوارم که خداوند این روز را بر همه ما، بر همه شما مبارک کند و دست ظالمها را کوتاه کند و قدرت بدهد به ملتهاى مظلوم براى سرکوب کردن ظالمها.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه
پیام رسان