90/4/13
10:47 ص
...در امور سیاسى مدتى تهمتها زده شد که احمد طرفدار منافقین است و من در طول مدت انقلاب مخالفتهایى از او مىدیدم که دیگران بر آن شدت و قاطعیت نبودند و در این آخر که قضیه زندان اوین پیش آمد و شکایاتى از آقاى لاجوردى مىشد و مخالفتهایى مىشد [غیر] از احمد کسى را ندیدم که بیشتر از آقاى لاجوردى طرفدارى کند و دفاع نماید و وجود او را براى زندان اوین لازم و برکنارى او را تقریباً فاجعه مىدانست....
***********************
مقام شهید لاجوردی را در نزد حضرت روح الله (س) ببینید که برای اثبات حقانیت حاج احمد، به ماجرای توطئه برکناری شهید لاجوردی و دفاع سید احمد از ایشان اشاره می کنند...... "....تهمتها زده شد که احمد طرفدار منافقین است؛... [غیر] از احمد کسى را ندیدم که بیشتر از آقاى لاجوردى طرفدارى کند و دفاع نماید...! " احمد طرفدار منافقین نیست، زیرا طرفدار و مدافع لاجوردی است،... آیا مخالفین و دشمنان لاجوردی طرفدار منافقین نبودند که حضرت امام روح الله اینگونه استدلال می کنند؟! مخالفین دیروز و امروز شهید لاجوردی چه ارتباطی با منافقین داشته و دارند؟! لعنت خدا بر کسانی که دیده بان انقلاب را ترور فیزیکی کردند و امروز هم با ترور شخصیت این شهید، تلاش می کنند گذشته کثیف و سراسر خیانت و جنایت خودشان را تطهیر کنند، اما زهی خیال باطل! متن کامل پیام حضرت امام (س) به ملت را در ادامه مطلب بخوانید.....
90/4/12
11:19 ص
پاسخ یاران شهیدلاجوردی به انصاری: شما منصوب موسوی خوینیها و مهدی
هاشمی معدوم هستید
جمعی از یاران و همراهان شهید سید اسدالله لاجوردی در دادستانی انقلاب اسلامی مرکز در سالهای دهه 60 در نامه سرگشاده ای ادعاهای مجید انصاری در گفت و گویی که اخیراً با پایگاه خبری جماران داشته است، پاسخ دادند. مجید انصاری در این گفت و گو مدعی شد امام خمینی(ره) به دلیل برخی تند رویها دستور برکناری سید اسداله لاجوردی را از دادستانی انقلاب دادند و این در حالی است که به گواه مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی، امام(ره) حضور شهید لاجوردی در دادستانی را لازم و برکناری ایشان را فاجعه می دانستند. این نامه از سوی آقایان احمد قدیریان، سید اسدالله جولایی، مرتضی صالحی، داود رحمانی، حسین همدانی و محمدعلی امانی امضا شده است. متن نامه یاران شهید لاجوردی را که خطاب به مجید انصاری نگاشته شده در ادامه می خوانید.
تاریخ همواره شاهد افراد و جریانهایی بوده است که سعی کرده اند با قلب حقیقت، دروغ و تزویر را جایگزین آن سازند و چهره حق و حقیقت را مخدوش کنند. جاعلان اخبار و روایات که در سیره شان به خوی تبلیغی امویان تاسی می کنند، قصدشان از تحریف تاریخ یا سرپوش گذاشتن به حقیقتی آشکار یا مهم جلوه دادن خود و یا ترس از گذشته شان است و به همین علت تلاش می کنند حقیقت را تغییر دهند و اذهان عمومی را منحرف سازند.اما این عده در عین اینکه خود را بسیار زیرک می پندارند بسیار ساده لوحانه عمل می کنند و مثل آنها مثل کبکی است که...
امروزه در گفتارها و یا نوشتار برخی افراد در روزنامه ها و وب گاه ها برخی مطالب شنیده یا خوانده می شود که اگرمخاطب اندکی از عقبه گوینده آن و یا انگیزه هایی که موجب شده است او و یا جریان حامی او به طرح این مطالب دامن بزنند آگاه نباشد، خسران غیر قابل جبرانی پدید می آید که نتیجه آن می تواند بروز حوادث فتنه گون و زمینه سازی برای مصایب بزرگتر باشد.
در کمال ناباوری وب گاه جماران در تاریخ 7/4/90 مصاحبه ای از آقای مجید انصاری منتشر نمود که موجب حیرت علاقه مندان به معارف انقلاب اسلامی شد. اینکه می گوییم ناباوری نه به سبب بی اطلاعی از عقبه فکری ایشان بلکه حدت جسارت افراد به ساحت کسانی است که خود را وقف انقلاب کردند و همه چیز را برای انقلاب خواستند و در نهایت آخرین سرمایه شان یعنی جان به امانت گرفته شده را به میدان آوردند.
محور اصلی این گفت و گوی آقای مجید انصاری به ادعای ایشان فاصله گرفتن از راه و خط امام و دیدگاه امام است. یکی از مسایل اصلی که امام راحل بر آن تاکید داشتند اصل ولایت فقیه بود که به عبارتی حاصل عمر امام بود و امروز به نقل آیت الله هاشمی رفسنجانی شاخص این اصل مورد تاکید حضرت امام، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای است. خوب است که آقای انصاری و دوستانشان به ملت پاسخ دهند که در زمینه این دیدگاه مهم حضرت امام چه نظری دارند و چه فاصله ای با آن دارند.
آقای مجید انصاری در این گفت و گو با وجود این که سعی کرده است خود را شخصیتی اخلاق محور و پایبند به قانون جلوه دهد!!! اما با طرح مطالب سراسر دروغ و کذب، تهمت ناروایی را به شخصیت ارزنده شهید حاج سید اسدالله لاجوردی وارد کرده است و خواسته یا ناخواسته اثبات کرده است که مصداق بارز «لم تقولون ما لاتفعلون» است و او و همفکرانش بر خلاف ادعایی که دارند خود «اکنون با اندیشه های امام خیلی فاصله دارند».
مصاحبه شونده در فرصتی که برایش پدید آورده اند به کسی تهمت زده است که همگان از بصیرت، سابقه مبارزاتی، امام شناسی و ولی شناسی و ایستادگیاش در برابر جریانهای فکری و التقاطی و مهر و عطوفتش حتی به افراد گمراه خبر دارند.
شهید لاجوردی، یکی از چهره های تابناکی است که حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (حفظه الله) در دیدار با مسئولان سازمان زندانها در تاریخ 14/2/77 در باره ایشان فرمودند: «من قصد داشتم از زحمات آقای لاجوردی صمیمانه تشکر کنم. ایشان ده سال است که این بار سنگین را بر دوش گرفتهاند و با همان روحیه خود آقای لاجوردی که ما از دوره مبارزات سراغ داشتیم. واقعاً من ایشان را در دوره مبارزات به عنوان «مرد پولادین» میشناختم... در دوره کار و تلاش برای حکومت اسلامی هم الحمدالله ایشان همین طور عمل کردند...».
مجید انصاری که در این گفت و گو سعی کرده است نگاه اپوزیسیون خارج از کشور(ضد انقلاب فراری) را نسبت به خود تغییر دهد و آنها را راضی کند می گوید: آنها در تحلیل خود در باره اتفاقات زندانها در سال 67 دچار اشتباه شده اند.
آقای انصاری شما را چه شده است؟!! آیا راضی نگه داشتن ضد انقلاب فراری و کسی که صدای جیره خواری اش نزد استکبار و صهیونیسم گوش فلک را کر کرده است می ارزد به اینکه حقیقت را نادیده بگیرید و آن را تغییر دهید.
آقای انصاری، ما قصد نداریم در این مجال به تک تک جملات شما و همفکرانتان پاسخ دهیم و حقمان را برای پیگیری حقوقی ادعاهای شما در نزد محکمه ای که اعتبارش خون شهیدان بهشتی، قدوسی و از همه مهمتر اندیشه های تابناک امام خوبیهاست محفوظ میدانیم؛ اما برای اینکه افکار عمومی بیش از پیش از نحله فکری شما آگاه شوند ذکر چند نکته را ضروری میدانیم.
1- آقای مجید انصاری، تاریخ نشان داد حساسیت شهید لاجوردی در خصوص همه چهره هایی که نسبت به نفاقشان هشدار می داد، بر حق بود. شما به خوبی از نفرت انقلابی شهید لاجوردی نسبت به خود و همفکرانتان که امروز یا دوران محکومیت شان را به سبب همراهی با ضد انقلاب در وقایع پس از انتخابات 88 می گذرانند و یا گوشه ای خزیده و هر از گاه جمله ای را به زبان می رانند، واقف هستید و امروز با گذشت بیش از 12 سال از عروج آسمانی «دیده بان انقلاب» همچنان به ایشان کینه می ورزید، کینه ای که نمونه آن را فقط در سر کردگان و فریب خوردگان فرقه منافقین می توان مشاهده کرد.
2- آقای انصاری بیایید اعتراف کنید که شهید لاجوردی در طول حضورش در دادستانی و بعد از آن در سازمان زندانها همه تلاش خود را به کار گرفت تا انقلاب را از خطر ضد انقلاب مصون سازد. او با تکیه بر قوانین اسلامی و انقلابی کار را برای خدا کرد و همیشه با حرکت در صراط مستقیم ذره ای از طریق مستقیم و خط صحیح؛ انحراف پیدا نکرد و در این صراط مستقیم صرفا به اسلام و انقلاب می اندیشید و هرگز اهل ملاحظه نبود. او در سالهایی که ضد انقلاب داخلی در کنار دشمن متخاصم بعثی، امنیت ملت و کشور را به مخاطره انداخته بود با همان عزم پولادین لاجوردی سالهای 42 تا 57 به مبارزه با نفاق پرداخت و کارشکنی هایی که بر سر راهش شکل می گرفت هرگز نتوانست او را از ماموریتش دور سازد و او در این خصوص همواره روشنگری میکرد. او همواره خطر جریان منافقین بی نقاب و منافقین با نقاب را مطرح میکرد که شکایتش از وضع دستگاه قضایی در سالهای اول انقلاب به محضر امام شاهد این ادعاست که تصویر این نامه گویای بسیاری از مطالب است.
3- در این خصوص که اذعان کرده اید در 19 خرداد 63 به عنوان نماینده شورای قضایی در دادگاهها و دادسراها مسئولیت گرفتید تصادفا راست می گویید. شما نماینده شورایی بودید که آقای حسینعلی منتظری و دستیارانش یعنی مهدی هاشمی معدوم و هادی هاشمی آن شورا را تعیین و شما را نیز تایید کرده بودند. شما توسط فردی معلوم الحال به نام موسوی خوئینی ها به سازمان زندانها معرفی شدید.
4- آقای انصاری، شما با بی تقوایی تمام ادعا کرده اید: در باره سوء رفتارها در زندانهای تحت پوشش دادگاه انقلاب گزارش تهیه کردید و گزارشهای زیادی [نیز] از سوء رفتارها مخابره میشد و این سوء رفتارها هم در بسیاری از موارد به خاطر خودسریها و اجتهاد رای بود که نتیجه گزارش من به مسئولین و حضرت امام، منجر شد که در دادستانی تغییراتی صورت گیرد.
5- آیا برخورد قاطع حضرت امام با خودتان را به دیگران نسبت می دهید. آیا فراموش کرده اید حضرت امام راحل در حضور چند نفر از آقایان از جمله شهید لاجوردی و یکی از مسئولان شعبه 7 دادسرا قاطعانه و صریح می فرمایند: «با این گروه مسلح (منافق) باید برخورد شود، اینها به نظام لطمه می زنند و نباید با اینها سازش نمود.»
حال چگونه است که در نهایت ساده اندیشی مخاطب این برخورد را شهید لاجوردی می دانید. در حالی که این فرموده امام راحل در تایید شهید لاجوردی بوده است، نه جناب شما که با افتخار و آن هم برای جلب رضایت اپوزیسیون خارج نشین میگویید: «در زمان مسئولیت من چهار پنجم زندانی ها که گروهکی بودند آزاد شدند».
البته نباید از تاثیر انقلاب اسلامی و حقانیت آن بر اذهان افراد غافل و بیداری آنها به سبب عطوفت حکومت اسلامی غفلت کرد، چراکه همین عطوفت نظام اسلامی بود که موجب شد شمار زیادی از عناصر فریب خورده به دامان ملت و انقلاب اسلامی باز گردند و شهید لاجوردی در اصلاح منحرفان اعتقادی از پیشگامان به شمار می آید.
6- آنچه که در مظلومیت و حقانیت شهید لاجوردی و تایید ایشان از جانب امام راحل مطرح شد از سوی همه مسئولان وقت دادستانی به ویژه حضرت آیت الله آقای محمد محمدی گیلانی (حفظه الله) مورد تاکید است؛ اما متاسفیم که شما با کینه دیرینه تان که همگان به آن واقف هستیم به جای تجلیل از شهید لاجوردی آب به آسیاب دشمن خارجی می ریزید که امیدواریم از روی ناآگاهی باشد.
7- شما دم از قانون میزنید اما از اینکه می بینیم خود را از التزام به قانون مبری می دانید و یا حداقل قانون را با ذائقه خود قبول دارید تعجب می کنیم. امروز حدود دو سال از فتنه سخت 88 می گذرد و به لطف خداوند و در سایه تدبیر حکیمانه حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای(مدظله العالی) روز به روز پشت پرده وقایع خیانت آمیز بعد از انتخابات 88 و طراحان و عاملان آن مشخص می شود؛ اما شما همچنان بر دندان لجاجت خود می سایید و سازمان منحله و به اصطلاح مجاهدین انقلاب را که غیرقانونی است قانونی خوانده و وابستگان آن را تایید می کنید.
8- شما از دغدغه تان نسبت به انقلاب، اخلاق و آرمانهای اخلاقی سخن گفته اید اما کجا بود آن وجدان و ضمیر به اصطلاح منورتان هنگامی که قلب میلیونها نفر عاشق روح الله به سبب اهانت ضد انقلاب به تمثال ایشان میسوخت.
کجا بودید هنگامی که روز عاشورای حسینی وقتی عده ای فریب خورده و آلت دست به رسم امویان سوت و کف زدند و قلب شیعیان را مجروح ساختند. آیا سکوت کردید و دم بر نباوردید که شاید در آینده، بچه اپوزیسیونها از شما دلخور شوند که چرا فتنه گران را محکوم کردید؟
آنچه که در اهانت به شهید لاجوردی به زبان راندید یک لفظ ظاهر است اما ما به عقبه و پشت پرده آن واقف هستیم و میدانیم پشت سر این حوادث چه کسانی هستند، جبهه ملی، نهضت آزادی، گروهکهای ملحد و غیرقانونی، هادی هاشمی، مجید انصاری، موسوی خوئینی ها و...
امت حزب الله به خوبی نسبت به آنچه که طی سالهای گذشته از خود نشان دادهاید آگاه هستند و مرز خدمت و خیانت را به خوبی می شناسند. هر چند که می دانیم در آستانه انتخابات این ژستهای سیاسی از جانب حضراتی چون شما ممکن است زنجیره ای باشد. آقای مجید انصاری؛ امیدواریم لحظه ای در کار خود بیندیشید و نخواهید که دوستداران معارف انقلاب اسلامی با واکاوی تاریخ، حقایق را به اطلاع مردم برسانند.
همچنین بر اساس وظیفه الهی امر به معروف و نهی از منکر لازم می دانیم این نکته را یادآوری کنیم که آیا در روز واپسین امکان دفاع از این دروغی را که به امام خمینی(ره) و شهید لاجوردی نسبت دادید، دارید.
بهتر نیست در همین دنیا دروغتان را پس بگیرید و واقعیت را بیان کنید.
در پایان سخنی هم با یادگاران ارزشمند و معزز امام راحل داریم.
جماران به سبب میزبانی از حضور شگفتی ساز قرن معاصر و احیا کننده اسلام ناب محمدی(ص) کانون توجه شیفتگان انقلاب اسلامی است. هر آنچه که به نام جماران است یاد امام را زنده می کند.اجازه ندهید برخی افراد که صلاحیت شخصی و اجتماعی خود را از دست دادهاند و خود از آن خبر ندارند غرض های خود را در وبگاه جماران منتشر کنند. بیایید از این فرصت برای انتشار سیره عملی و کفرستیز پیر جماران استفاده کنید که هنوز ملتها تشنه معارف آن پیر سفر کرده هستند.
منبع: رجانیوز
90/4/12
11:11 ص
12 تیر روز حقوق بشر آمریکایی،
بر آمریکا پرستان و مزدوران آمریکا مبارک!
سقوط هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران توسط ناو وینسنس شیطان بزرگ در تاریخ 12 تیر 1367
برای اطلاع بیشتر کلیک کنید +
90/4/9
9:36 ع
بیانات امام خامنه ای در دیدار مسئولان نظام در روز عید مبعث
بسماللهالرّحمنالرّحیم
تبریک عرض میکنم این عید بزرگ و این روز شریف را به حضار محترم این مجلس، مسئولان محترم کشور، سفیران محترم کشورهاى اسلامى و به عموم ملت عزیز ایران و به امت بزرگ اسلامى و به همهى جامعهى بشریت.
اگر عظمت و اهمیت ایام به این باشد که خداى متعال لطفى را در روزى بر بشریت نازل کرده باشد، یقیناً روز مبعث عظیمترین و مهمترین همهى روزهاى سال است؛ چون نعمت بعثت و برانگیختن پیامبر اعظم براى بشریت از همهى نعمتهاى الهى در طول تاریخ بزرگتر است. بنابراین میتوان بهجرأت این را گفت که روز مبعث، برترین و بزرگترین و پربرکتترین روزهاى همهى ایام سال است. خاطرهى آن روز را باید گرامى بداریم و عظمت آن حادثه را در نظرمان مجسم کنیم.
امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) فرمود: «ارسله على حین فترة من الرّسل و طول هجعة من الأمم»؛ بعثت در هنگامى اتفاق افتاد که دوران طولانىاى بود بشریت از حضور انبیاى الهى محروم بود. از ظهور حضرت عیسى حدود ششصد سال میگذشت. صدها سال بود که بشر در میان خود سفیر الهى ندیده بود. نتیجه چه بود؟ «و الدّنیا کاسفة النّور ظاهرة الغرور»؛(1) دنیا تاریک بود، ظلمانى بود، معنویت رخت بربسته بود، بشر در جهالت و گمراهى و غرور به سر میبرد. در یک چنین شرائطى، خداى متعال پیغمبر را فرستاد.
نبى مکرم، آن عنصر شایستهاى بود که براى یک چنین حرکت عظیمى، براى طول تاریخ بشریت، خداوند او را آماده کرده بود. لذا توانست در طول بیست و سه سال یک جریانى را به راه بیندازد که این جریان با همهى موانع، با همهى مشکلات، تا امروز تاریخ را جلو رانده و پیش برده است. بیست و سه سال، زمان کوتاهى است. سیزده سال از این مدت هم با مبارزاتِ غریبانه گذشت. در مکه اول با پنج نفر و ده نفر و پنجاه نفر شروع شد و جمعیت معدودى در زیر فشارهاى طاقتفرساى دشمنان متعصب، کور و جاهل توانستند مقاومت کنند. ستونهاى مستحکمى ساخته شد براى اینکه جامعهى اسلامى و تمدن اسلامى بر روى این ستونها قرار بگیرد. بعد هم خداوند متعال شرائطى را پیش آورد که پیغمبر توانست به مدینه هجرت کند و این نظام و این جامعه را به وجود بیاورد و این تمدن را پىریزى کند. همهى مدتى هم که پیغمبر اکرم این نظام نوپا را پرداخت، ساخت، آماده کرد و پیش راند، ده سال شده است؛ یعنى یک مدت کوتاه. یک چنین حوادثى معمولاً در طوفان امواج حوادث دنیا گم میشود، از بین میرود، فراموش میشود. ده سال خیلى مدت کوتاهى است؛ اما در همین مدت پیغمبر اکرم توانست این نهال را غرس کند، آبیارى کند، وسیلهى رشد و نمو آن را فراهم کند؛ یک حرکتى را ایجاد کند که این حرکت یک تمدنى را آفرید و این تمدن بر اوج قلهى تمدن بشرى در دوران مناسب خود قرار گرفت. یعنى در قرن سوم و چهارم هجرى، در همهى دنیاى آن روز، با سابقهى تمدنها، با حکومتهاى مقتدر، با میراثهاى گوناگون تاریخى، هیچ تمدنى به عظمت و رونق تمدن اسلامى مشاهده نشده است؛ این هنر اسلام است.
و این در حالى است که از بعد از دوران نبى مکرم اسلام، از بعد از همان دوران دهساله، حوادث گوناگون و تلخى هم براى امت اسلامى به وجود آمد؛ موانع به وجود آمد، اختلافات به وجود آمد، درگیرىهاى داخلى پیدا شد. با همهى اینها، انحرافاتى که در طول زمان به وجود آمد، ناخالصىهائى که در جریان اسلام پیدا شد و رشد کرد، پیام پیغمبر اکرم و پیام بعثت در طول سه چهار قرن توانست آن عظمت را به وجود بیاورد که همهى دنیا و همهى تمدنهاى امروز مدیون آن تمدن قرن سوم و چهارم هجرى مسلمانان است. این یک تجربه است.
بشریت اگر بیندیشد و انصاف را رعایت کند، تصدیق خواهد کرد که نجات بشر و حرکت بشر به سوى کمال، به برکت اسلام ممکن خواهد شد و لاغیر. ما مسلمانها قدرناشناسى کردیم؛ ما نمک خوردیم و نمکدان را شکستیم؛ ما قدر اسلام را ندانستیم؛ ما پایههائى را که پیغمبر اکرم براى بناى جوامع برجسته و متکامل انسانى بناگذارى کرده بود، در میان خود نگه نداشتیم؛ ما ناشکرى و ناسپاسى کردیم و چوبش را هم خوردیم. اسلام این توانائى را داشت و دارد که بشریت را به سعادت برساند، به کمال برساند و از لحاظ مادى و معنوى او را رشد دهد. این پایههائى که پیغمبر گذاشتند - پایهى ایمان، پایهى عقلانیت، پایهى مجاهدت، پایهى عزت - پایههاى اصلى جامعهى اسلامى است.
ایمانمان را در دلهاى خود و در عمل خود تقویت کنیم؛ از خرد انسانى، که هدیهى بزرگ الهى به بشر است، استفاده کنیم؛ جهاد فىسبیلالله را چه در میدانهاى نبرد نظامى، آن وقتى که لازم باشد؛ چه در میدانهاى دیگر، میدان سیاست، میدان اقتصاد و دیگر میدانها - دنبال کنیم و حس عزت و کرامت انسانى و اسلامى را براى خودمان مغتنم بشماریم.
اینها وقتى در یک جامعهاى زنده بشود، این جامعه همان حرکت اسلامى را، همان خط نبى معظم اسلام را یقیناً دنبال خواهد کرد. به برکت پیام اسلام، به برکت نداى امام بزرگوار، ما ملت ایران توانستیم بخشى از آن را در زندگى خودمان تحقق ببخشیم؛ آثار و ثمراتش را داریم مشاهده میکنیم.
امروز دنیاى اسلام متوجه شده است. این حرکاتى که امروز در برخى کشورهاى شمال آفریقا و منطقهى خاورمیانه مشاهده میشود، همان استفاده و استضائهى از نور اسلام و استفادهى از جهتگیرى دست مبارک پیغمبر اکرم است. لذاست که آیندهى این منطقه، آیندهى این کشورها، به توفیق الهى، به حول و قوهى الهى، آیندهى روشنى است.
غربىها بیخود لجاجت میکنند، بیخود بر مواضع غلط خودشان پافشارى میکنند. آنچه امروز در مصر و در تونس و در برخى کشورهاى دیگر به جریان افتاده است و مشاهده میشود، معنایش این است که تاریخ این منطقه ورق خورده است و فصل جدیدى شروع شده است. آن موازنهى غلطِ ظالمانهاى که از صد سال پیش، صد و پنجاه سال پیش، مستکبران غربى، مستعمران غربى در این منطقه به وجود آورده بودند و میخواستند این را حاکم بر سرنوشت این منطقهى عظیم و حساس بکنند، به هم خورده است؛ فصل جدیدى شروع شده است.
البته امروز قدرتهاى مستکبر غربى جانسختى به خرج میدهند؛ نمیخواهند در مقابل این واقعیت بزرگ و غیرقابل انکار تسلیم شوند که ملتهاى منطقه بیدار شدند، ملتهاى منطقه به اسلام برگشتهاند؛ لیکن حقیقت همین است. نفس اسلامى در کشورهاى مسلمان دمیده شده است. وابستگان و حکام دستنشاندهى آمریکا و غرب با این ملتها کارى کردند که این ملتها احساس کردند که جز قیام، جز حرکت عظیم عمومى، جز انقلاب، راهى در مقابل آنها نیست؛ لذا قدم در این راه گذاشتند و دارند پیش میروند. این حرکتها یقیناً به نتیجه خواهد رسید.
البته غربىها خیلى تلاش میکنند. امروز همهى دستگاههاى تبلیغاتى و سیاسى و اقتصادى آمریکا و بعضى از مزدورانشان در این منطقه به کار افتاده است تا این انقلابهاى مردمى را، این قیامهاى بزرگ را از مسیر اصلى منحرف کنند؛ جنبهى اسلامى آن را مخفى کنند، مکتوم کنند، انکار کنند؛ کسانى را پیدا کنند که با فریب مردم بر سر کار بیایند و همهى معادلهها را باز دوباره به نفع غرب برگردانند. این تلاشها را دارند میکنند، لیکن فایدهاى ندارد؛ ملتها بیدار شدهاند. وقتى ملتى بیدار شد، وقتى ملتى وارد عرصه شد، جان خود را کف دست گرفت و آمد، دیگر نمیشود او را برگرداند، نمیشود او را فریب داد. ما امیدواریم این مسیر دشوار ملتهاى مسلمانِ قیام کرده و آنهائى که این زمینه در آنها هست، انشاءالله ادامه پیدا کند و این مسیر هرچه کوتاهتر شود. نتیجه قطعى است؛ راه ممکن است طولانى باشد، ممکن است کوتاه باشد.
امروز آمریکائىها به کمک صهیونیستها، به کمک برخى از همپیمانان و مزدوران خودشان در منطقه تلاش میکنند این انقلابها را منحرف کنند، بر اینها مسلط شوند، بر روى امواج اینها سوار شوند؛ لیکن فایدهاى ندارد. البته براى ملتها دردسر درست میکنند - این دردسرها طبیعى است - اختلاف ایجاد میکنند؛ ما همهى این چیزها را تجربه کردهایم. در انقلاب ما هم اختلاف ایجاد کردند، نفوذ پیدا کردند، اقوام را به جان هم انداختند، درگیرىهاى داخلى درست کردند، یک دشمن خارجى را تحریک کردند که به ما حملهى نظامى کند، لشکرکشى کند؛ اینها همه اتفاق افتاد، اما ملت ایستاد، راه را با قدرت ادامه داد، بر همهى اینها فائق آمد، بعد از این هم فائق خواهد آمد. بنابراین، این مشکلات هست.
امروز مشاهده میکنید در مصر، در جاهاى دیگر، اختلافات داخلى ایجاد میکنند، درگیرى ایجاد میکنند، یقیناً سلسلهى ترورها و فتنهانگیزىها را به راه خواهند انداخت. علاج عبارت است از همین بیدارى مردم، بیدارى نخبگان؛ نخبگان علمى، نخبگان سیاسى، مسئولان دلسوز و علاقهمند به سرنوشت کشور. اینها باید بیدار باشند، مراقبت کنند و انشاءالله کار به بهترین وجهى ادامه پیدا خواهد کرد. این همان ادامهى بعثت پیغمبر و حرکت نبوى است که امروز به این شکل دارد خود را نشان میدهد.
ملتهاى مظلوم دنبال کرامت خودشان هستند؛ همان عزت و کرامتى که یکى از پایههاى دعوت پیغمبر بود. در طول سالهاى متمادى، دشمنان و مستکبران و اشغالگران و مداخلهگران، ملتهاى ما را استثمار کردند؛ در عین حال آنها را تحقیر کردند، ذلیل کردند. ملتها وقتى که از اسلام بهرهمند باشند، عزتطلبند، کرامتطلبند. این همان حرکت اسلامى است. حرکت اسلامى معنایش این است.
ما ملتهاى مسلمان باید هشیار باشیم. نخبگان کشورهاى اسلامى باید بیدار باشند؛ خودشان را سرگرم بگومگوهاى بىمورد و کماهمیت نکنند؛ اختلافات مذهبى، اختلافات قومى، اختلافات سلیقهاى و بحثهاى حاشیهاى را وارد نکنند. آنچه که در این منطقه دارد اتفاق مىافتد، عظمتش بیش از این حرفهاست.
ما ملت ایران هم خوشحال و خوشوقتیم از این که مىبینیم ملتهاى مسلمان دارند حرکت میکنند و آزادى و کرامت خودشان را به دست مىآورند. از آغاز پیدایش و پیروزى این انقلاب در ایران، مواضع انقلاب نسبت به مسائل منطقه، حرکتهاى منطقه، قیامهاى منطقه، روشن بوده است. هر جائى که حرکت بر ضد استکبار است، بر ضد صهیونیسم است، بر ضد دولت غاصب صهیونیستى در کشور عزیز فلسطین است، این حرکت، حرکت مقبول و مورد حمایت و تأیید ماست. هر جا حرکت علیه آمریکاست، علیه این دیکتاتورىِ بینالمللى است - که امروز آمریکا یک دیکتاتورى بینالمللى به وجود آورده است - هر جا حرکت علیه دیکتاتورىهاى داخلى است، براى احقاق حق ملتهاست، ما با آنها موافقیم.
باید همه هوشیار باشند؛ هم ما هوشیار باشیم، هم ملتها هوشیار باشند؛ بدانند دسائس و حیلههاى دشمنان متنوع است، پیچیده است. بصیرت را معیار کار خودمان قرار بدهیم. ملتها توجه داشته باشند؛ آمریکائىها و صهیونیستها و مزدورانشان و همراهانشان سعى میکنند انقلابها را منحرف کنند؛ کشورهائى را که در آنها بیدارى به وجود آمده است، مورد توجه قرار میدهند؛ هرچه میتوانند، تلاش میکنند حرکت این ملتها را منحرف کنند.
ملت مظلوم بحرین هم مثل ملت مصر است، مثل ملت تونس است، مثل ملت یمن است؛ آنجا هم قضیه همین است؛ تفکیک بین اینها معنا ندارد. ما مىبینیم متأسفانه کسانى به جاى اینکه به حرف دل ملتها توجه کنند، راهى را میروند، حرکتى را میکنند که دشمنان این ملتها این حرکت را دارند دنبال میکنند. امروز آمریکا براى شبیهسازى کارى که در مصر و در تونس و در یمن و در لیبى و امثال اینها انجام گرفته است، متوجه شده است که سوریه را - که در خط مقاومت است - دچار مشکل کند. ماهیت قضیه در سوریه با ماهیت قضیه در این کشورها متفاوت است. در این کشورها حرکت ضد آمریکا و ضد صهیونیسم بود، اما در سوریه دست آمریکا آشکار و مشهود است؛ صهیونیستها دنبال قضیه هستند. ما نباید اشتباه کنیم. ما نباید معیار را فراموش کنیم. آنجائى که حرکت ضد آمریکا و ضد صهیونیسم است، آن حرکت، حرکت اصیل و مردمى است؛ آنجائى که شعارها به نفع آمریکا و صهیونیسم است، آنجا حرکت انحرافى است. ما این منطق را، این بیان را، این روشنگرى را حفظ خواهیم کرد.
البته میدانیم دشمنان نظام جمهورى اسلامى خشمگین میشوند، عصبانى میشوند، بر توطئههاى خودشان علیه ما مىافزایند. ما در مقابل این توطئهها ایستادگى کردیم. ملت آبدیده شده است. ملت ایران در طول این سى سال، در مقابل انواع توطئهها ایستاده است؛ استقامت کرده است؛ آبدیده شده است. دلشان را خوش میکنند به بعضى از حوادث داخلى، خوشحالى میکنند.
خوشبختانه امروز دستگاههاى گوناگون کشور، با امید، با شوق، مشغول کارهاى خودشان هستند. در همین مدتهاى اخیر، در همین سال اخیر، شما ببینید چقدر کار در کشور انجام گرفته است. ما از کشورى که وارد کنندهى فرآوردههاى نفتى بود، تبدیل شدیم به کشورى که این فرآوردهها را صادر میکنیم. در زمینههاى مختلف، بحمدالله کشور مشغول است. همین مسئلهى کوچک کردن دولت - اقدامى که دولت و مجلس مشترکاً انجام دادند - کار بسیار مهم و بزرگى است؛ اینها بایستى دنبال شود و انشاءالله دنبال میشود.
ملت ایران با ایستادگى خود، با مقاومت خود، با اتحاد خود، با امید بىپایان خود به کمک الهى، و مسئولان کشور با وحدت کلمه، با همکارىهاى خود، انشاءالله خواهند توانست یک بار دیگر امید دشمنان ملت ایران را تبدیل به نومیدى و یأس کنند.
از خداوند متعال میخواهیم که به برکات فراوان خود بر این ملت بیفزاید؛ و به برکت این روز شریف و این عید مبارک، و به احترام وجود مقدس خاتمالانبیاء، انشاءالله ملت ایران و ملتهاى مسلمان را مشمول تفضلات و نصرت خود قرار بدهد و قلب مقدس ولىعصر (ارواحنا فداه) را از همهى ما راضى و خشنود کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
1) نهجالبلاغه، خطبهى 89
90/4/6
11:52 ع
شهید مظلوم آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی ما در زیر بار سختی ها و مشکلات و دشواری ها قد خم نمی کنیم. ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند. تنها موقعی سر پا نیستیم که کشته بشیم یا زخم بخوریم و بر خاک بیافتیم و الا هیچ قدرتی پشت ما را نمی تونه خم بکنه دریافت فایل صوتی، کلیک کنید: اینجا یا اینجا
پیام رسان