86/7/18
2:53 ع
حاشیه های دیدار به روایت خبرنگار کیهان خدایا فرزندانم را به تو می سپارم
افتخارش را دادند به من! قرار شد بروم و حاشیه نگاری کنم دیدار رهبر فرزانه را با نمایندگان دانشجویان و تشکل های دانشجویی. حاشیه ای که دست کمی از اصل نداشت و پر بود از اشک شوق و شیطنت های بچه همکلاسی ها و تکه کلام های زیرکانه و لطیف آقا که هر از گاهی سالن حسینیه را می برد هوا. بگذار آخرش را اول بنویسم که اولین دعای رهبر بعد از سخنرانی شان این بود: «پروردگارا این دانشجوها بچه های من هستند، فرزندانم را به تو می سپارم»!
رهبر در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان که پرسید «بعضی اوقات در محافل گفته می شود منظور شما از فلان فرمایشتان چیزی غیر از منظور عادی است که از صحبت تان برداشت می شود، تکلیف ما چیست؟»، فرمودند سیدعلی خامنه ای منظورش از هر جمله ای که می گوید دقیقاً همان چیزی است که می گوید، آنچه نباید گفت را نباید گفت نه اینکه خلافش را بگوئیم و بعد بخواهیم تأویلش کنیم به تعبیر دیگری.
¤ بعد از اینکه مجری برنامه از رهبر خواست تا سخنان خودشان را آغاز کنند، ایشان پرسیدند «کسی مانده که حرفش را نزده باشد»، همه حاضران دست شان را بلند کردند، آقا بلافاصله ادامه دادند «البته به جز آقایانی که از وسط سالن بلند می شوند، افرادی که قرار بوده صحبت کنند را می گویم.»
¤ تعدادی از نمایندگان دانشجویان نیز با توجه به نزدیکی وقت اذان مغرب برای شنیدن بیانات رهبری، از سخنرانی خودداری می کنند و مطالب خود را کتباً تحویل ایشان می دهند.
¤ یکی از دانشجویان بسیج دانشجویی بعد از صحبت هایش قصد داشت برای عرض ارادت روی سکو برود که محافظان جلوی وی را گرفتند و از او خواستند که برگردد اما آقا، دانشجوی بسیجی را صدا زدند و در آغوش گرفتند.
¤ رهبر انقلاب در قسمتی از بیاناتشان فرمودند «روی کارآمدن دولت عدالتخواه کار شما جوانها بود که حقاً و انصافاً دولت خدمتگزاری است.»
¤ سه نفر از دانشجویان خارجی دانشگاه تهران که برای نخستین بار به حسینیه امام خمینی(ره) آمده بودند، با دیدن سادگی فضای حسینیه به شدت متعجب شده بودند و در گفت وگو با خبرنگار کیهان می گفتند خیلی چیزها شنیده بودیم در مورد رهبر انقلاب اسلامی اما حضور در اینجا و دیدن این شرائط، حس دیگری به آدم می دهد.
¤ رهبر با اشاره به صحبت های یکی از دانشجویان که با شور و حرارت خاصی سخن می گفت، فرمودند: «این حس و حال دوران دانشجویی خیلی خوب است، روحیه پرسش و مطالبه گری یک نعمت است اما مراقبت کنید از خودتان تا مثل آهنی که از توی کوره خارج می شود، از گرم و داغ و قرمز بودن تبدیل به سرد و سیاه شدن نشوید.
¤ ازدحام و ابراز احساسات دانشجویان به حدی بود که محافظان به سختی از پس کنترل دانشجویان برمی آمدند، و آقا برای اقامه نماز، صرف افطار و خروج از سالن هرجا که می رفتند، دانشجویان برای عرض ارادت به آن سمت هجوم می آوردند.
¤ رهبر به مسئولان دولتی و تشکل ها توصیه کردند در کنار نخبه پروری علمی، موضوع نخبه پروری سیاسی را هم جدی بگیرند.
¤ هنگام صرف افطار، آقا از یک دانشجوی سمج که به حرف محافظان گوش نمی کرد و کنار میز آقا ایستاده بود، پرسیدند مگر روزه نبودی که افطار نمی کنی؟ آن دانشجو هم گفت «گشنمه آقا اما چه کنم از دیدن شما سیر نمی شوم»!
¤ در ابتدای ورود مقام معظم رهبری، دانشجویان به صورت دسته جمعی شعرزیبایی را همخوانی کردند که به هنگام ورود رهبر به استان سمنان مردم خوانده بودند.
¤ ¤ ¤
... و دست آخر اینکه رفته بودم تا در حاشیه بایستم و گزارشگری کنم اما چه کنم که به قول سهراب نخ بادبادک دل را محکم نچسبیدم و با صدها دل جوان و پرشور دیگری که آنجا بودند به آسمان زلال و نورانی کسی رفت که حضورش و کلامش و نگاه پدرانه اش لاجرم بر دل می نشست. راستی آخرین حاشیه نگاری را بی خیال شدم و در راهروی حسینیه امام (ره) چفیه متبرک آقا را از ایشان به ارمغان گرفتم و جانی تازه...
صادق غفرانی
پیام رسان