86/9/15
1:19 ع
اگر خاتمی به PGCC میرفت...
محمد محمود رضاپور
حضور احمدینژاد در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس به یکی از خبرسازترین اتفاقات در رسانههای داخلی و خارجی طی روزهای گذشته تبدیل شده است.
شورای همکاری خلیج فارس (PGCC) یک تشکل منطقهای است که با حضور کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و دریای عمان با هدف اصلی و اولیه مقابله با جمهوری اسلامی ایران در سال 1358 ایجاد شده بود و هدفهای دیگری از جمله تقویت همکاریهای اقتصادی، سیاسی و نظامی بین این کشورها را نیز پیگیری میکرد که البته شورا در دستیابی به هدف اولیه خود از بدو تاسیس چندان با موفقیت مواجه نشد.
دعوت از احمدینژاد برای حضور در بیست و هشتمین اجلاس این شورا، به چند دلیل اهمیت ویژهای دارد. این اولین بار است که از یکی از روسای جمهور ایران، برای حضور در این اجلاس به عنوان عضو ناظر دعوت انجام شده است که نشان دهنده وزن سیاسی امروز ایران در منطقه و همچنین رنگ باختن روحیه ایرانیستیزی و فارسیستیزی این کشورها در دور جدید است.
به خصوص بعد از کنفرانس آناپولیس که همه تاکید آمریکا -گرداننده اصلی آن- این بود که ایران را کشوری منزوی معرفی نماید، دعوت رسمی شورای همکاری خلیج فارس از ایران برای حضور در این اجلاس – که سابق بر این حتی هدف ایرانیستیزی هم داشته است- نشان داد که این هدف تبلیغاتی آمریکا محقق نشده است.
نکته دیگر اینکه یکی از سیاستهای اصلی جمهوری اسلامی ایران در قبال کشورهای همسایه در سند چشمانداز بیست ساله نظام، گسترش همکاریها در عرصههای مختلف بین ایران و همسایگان و احتمالاً رفع تنشهایی است که به عنوان موانع این همکاریها به شمار میرود. دعوت رسمی از ایران و حضور کشورمان در این اجلاس، کمک شایانی به حرکت ایران در این پروسه خواهد کرد.
علاوهبر این، احمدینژاد طی این سفر توانست پیشنهادهای دوازده گانه خود را برای تقویت فعالیتهای همگرایانه در منطقه به اعضای شورای همکاری خلیج فارس ارائه دهد.
* اگر خاتمی در اجلاس شورای همکاری شرکت میکرد؟
اما از آنجایی که رسم اصلاحطلبان و دیگر اپوزیسیونهای دولت نهم این است که هر اقدامی از این دولت هر چند مثبت، باید مورد بررسی قرار بگیرد و منفیترین تفسیر از آن، به خورد افکار عمومی داده شود، اقدام اخیر احمدینژاد هم شامل این نوع برخوردهای رسانهای قرار گرفت.
به عنوان نمونه، رسانههای همسو در اظهار نظر اولیه این سوال را مطرح کردند که چرا احمدینژاد در اجلاس این شورا که هدف از تاسیس آن، مقابله با جمهوری اسلامی بوده، شرکت کرده است. تصور کنیم اگر این حرکت را محمد خاتمی انجام میداد، الان باید چه نوع تحلیلها و تیترهایی را از روزنامهها و سایتهای خبری مذکور میخواندیم؟
«پیروزی دیپلماسی ایرانی»،
«خاتمی اعراب را به زانو درآورد»،
«سخنرانی مهم خاتمی در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس»،
«خاتمی «چالش» شورای همکاری را به «فرصت» تبدیل کرد»،
«حضور در اجلاس PGCC گامی در جهت رفع تنشهای فیمابین»،
«پیروزی منطق گفتگوی تمدنها در برابر گفتمان اقتدارگرایانه»،
«دعوت از خاتمی؛ اذعان به وزن سیاسی ایران»،
... و تیترهایی از این قبیل.
همچنین، سایتها و روزنامههای مذکور با پرداختن به نکات حاشیهای اما جنجالبرانگیز، سعی کردند اذهان عمومی را از اهمیت انجام چنین دعوتی منحرف کنند و حتی اذهان را نسبت به این حضور منفی نمایند. این رسانههای رسمی و غیررسمی با طرح این سوال که چرا احمدینژاد در جلسهای که روی تابلوی آن نوشته شده «اجلاس شورای همکاری خلیج عربی» شرکت نموده، تلاش نمودهاند با برانگیختن روح ایرانیدوستی هموطنانمان، حضور در این اجلاس را به ضرر ایران وانمود نمایند.
جالب اینجاست که منطق حاکم بر این بهانه جویی آنها از تحریف در ترجمه عبارت "مجلس التعاون لدول الخلیج العربیه" ناشی می شود. در واقع، "العربیه" صفتی برای کلمه "الدول" به معنای دولت ها است ، زیرا در زبان عربی، برای جمع مکسر، صفت مفرد مونث به کار می رود و اگر قرار بود کلمه "العربیه" صفت برای کلمه خلیج باشد، باید به صورت "العربی" ذکر می شد. به عبارت دیگر ، آنها " شورای همکاری دولت های عربی خلیج" را "شورای همکاری دولت های خلیج عربی" ترجمه کرده اند.
اما تصور کنیم، اگر خاتمی رئیسجمهور سابق به این اجلاس میرفت. احتمالاً هیچ خبری از این حاشیههای نسبتاً جنجالی به گوشمان نمیرسید و اگر میرسید، همین رسانهها در جواب میگفتند:
«نباید دستاوردهای بلند مدت چنین سفر مهمی را با حاشیههای زودگذر آن کمرنگ کرد»،
«حضور ایران در این اجلاس، مقدمهای برای به کرسی نشاندن منطق ایرانی در مورد جزایر 3گانه و خلیج فارس است»،
«از نظر حقوقی، حضور در این اجلاس رسمیتی به ادعاهای واهی اعراب نمیبخشد»،
«برخی با حاشیهسازی به دنبال کمرنگ نمودن حضور ایران هستند»،
... و جملاتی از این قبیل.
* اگر احمدینژاد در این اجلاس حضور پیدا نمیکرد؟
اما اگر احمدینژاد علیرغم دعوت رسمی امیر قطر، در این اجلاس حضور پیدا نمیکرد، چه میشد؟ احتمالاً مجبور بودیم این تیترها و مطالب را در روزنامهها و سایتهای مذکور بخوانیم:
«احمدینژاد فرصت حضور ایران در اجلاس شورای همکاری را از دست داد»،
«احمدینژاد ایران را در لاک انزوا نگه داشت»،
«احمدینژاد دست همکاری کشورهای همسایه را پس زد»،
««فرصتی» که با بیتدبیری به «چالش» تبدیل شد»،
«احمدینژاد: در انزوا میمانیم...»،
«ادامه سردی روابط ایران و اعراب با اقدام احمدینژاد»
...و تیترهایی از این قبیل.
* اگر خاتمی در این اجلاس حضور پیدا نمیکرد؟
اما اگر خاتمی علیرغم دعوت رسمی، در این اجلاس حضور پیدا نمیکرد احتمالاً تیترهایی با این مضامین را در سایتها و روزنامهها میدیدیم:
«خاتمی اقتدار دیپلماسی ایرانی را به رخ اعراب کشید»،
«جواب «نه» خاتمی به ادعاهای واهی شیخنشینها»،
«رئیسجمهور ایران یک سر و گردن بالاتر از امیر قطر»،
«ایران PGCC را از رسمیت انداخت»،
... و تیترهایی از این قبیل.
به نظر میرسد مشکل اصلی برخی رسانههای منتقد دولت، عدم پایبندی به اصول ثابت در برخورد با پدیدههای یکسان و جناحزدگی بیش از حد آنهاست. مهمترین نتایج چنین رویکردی، سردرگمی افکار عمومی در تجزیه و تحلیل پدیدهها، بدبینی فراگیر به همه گروهها و جناحهای سیاسی اعم از اصلاحطلب و اصولگرا و همچنین بدبینی به مجموعه تصمیمات، اقدامات و دستاوردهای نظام است.
پیام رسان