86/3/27
12:0 ع
دفعه قبل یک مقاله از خانم رجبی اینجا قرار دادم و گفتم جانا سخن از زبان ما میگویی. بعد از اون هم در وبلاگ یک دوست خوب و همراه همیشگی وبلاگم "مسیح المسایح "یکیادداشت گذاشتم درباره موضع گیری روزنامه کیهان که یک خط قرمزی برای خود ساخته اند و از آن عبور نمیکنند که این خط قرمز روحانیت است. حتی اگر آن روحانی، روحانینمایی مثل خاتمی باشد. و به آن اعتراض کرده بودم. حالا مقالهای از خانم رجبی بخوانید که باز هم حرف دل مرا زده است. سرداران بنویسید ! 1386/03/26 |
الف - نوشتهام را آغاز میکنم با این افتخار که بر خاک پاک همهی سرداران اسلام، از حمزه سیدالشهدا علیهالسلام تا حضرت ابالفضل العباس سلام الله علیه، و از باکریها و زینالدینها تا فضلیها و کوثریها و همهی نامآوران گمنام و شهدای زندهی انقلاب شکوهمند اسلامی سر تعظیم فرود آورده و آن را مایهی بصیرت چشمانم میدانم. چه سردارانی از روحانیت وارسته باشند یا ارتش غیور و قهرمان، چه از جرگهی سپاهیان حمینی سلام الله علیه باشند و یا بسیج، این لشکر مخلص الهی !
ب - دستاندرکاران محترم کیهان، خود میدانند چرا برای نوشتهای که خطاب به آنهاست عنوان سرداران بنویسید را برگزیدهام.
اما سخن اصلی:
1. صاحبان قلم! یک ملت منتظر آن است که "بنویسید"! بنویسید، شفاف و صریح و رسا و گویا، بدون توجیه و تفسیر. بنویسید از عمل حرام خاتمی، این دارندهی لباس روحانیت در ایتالیا.
2. مؤمنان در انتظارند که شما بنویسید. این بار صریح و قاطع! این بار که مسأله به اصولگرایان مجلس با عملکرد حزبگرایانه، بیعتها و دستبوسیها مکرر با هاشمی، و هماهنگی و همدلی اقلیت و اکثریت در کارشناسیهای پی در پی، با تایید و ذوق و اشتیاق اصلاحطلبی برانداز، مربوط نیست.
3. مردم به ستوه آمده از "رذیلتسالاری گذشته" انتظار دارند که بنویسید، بدون خط کشی و مرزبندیهایی از نوع آنچه برای "هاشمی و خاندانش"، "هاشمی و مدیرانش"، "هاشمی و حزب کارگزارانش"، "هاشمی و مریدانش" دارید، بنویسید!
4. آگاهان دردمند به این امیدند که شما بنویسید. بنویسید اما نه با چشمپوشیهایی از جنس مصلحتگرایی، نسبت به تحریفگریها و بدعتگزاریهای هاشمی در مورد قرآن کریم یا ابراز عقیدهی فاجعهبارش نسبت به امیرمؤمنان علیهالسلام!
5. خواص منتظرند تا شما بنویسید! اما نه با غمض عینی که نسبت به نظامیان مستعفی دارید. مثلاً ضرغامی در مدیریت خودکامهاش بر صداوسیمای ملی تا مرز بروز بیماری آقای دوربینی در او، و میداندهی به اپوزیسیون با عبور از زندهکردن چهرههای محکوم و منفور چون جلاییپور و ... و سانسور بیانات مقام معظم ولایت، و تبلیغات سیاسی برای همقطارانش، و تضعیف و تخریب اقدامات و اعتقادات دولت، و بسترسازی عملی در ابتذالگرایی بیسابقه که اشاراتی ضعیف در "حرفهای مردم" شما هم دارد. و قالیباف در شهرداری الگوگرفتهی نعل به نعل از "کرباسچی" و تفکر و رفتار اصلاحطلبی دیکتاتورمنش، خانوادهسالاری از نوع هاشمی، حیف و میل بیتالمال برای تبلیغات سیاسی از نوع خاتمی، و جمع شدن در حلقهی کارگزاران و مشارکت از نوع اصولگرایی اصلاحطلب! و "طلایی" که ابتکار طلاییاش را در نخستین گام با یک مصاحبهی مشترک با معصومه ابتکار برداشت.
6. انبوه جوانان از نسل سوم در انتظارند تا تا شما بنویسید، نه مطلبی را که به همدلی و همگرایی عسگراولادی و سازمان نامشروع مجاهدین مربوط نیست، و به تجمع احزاب راست و چپ در تقابل با گفتمان مهدوی عجلالله تعالی فرجهالشریف ارتباط ندارد، و از روشنفکری بیحدو حصر جناح راست، به ویژه در "فمینیسم خبر نمیدهد که حلقهزدن آنها را بر گرد هاشمی موجب آن شده است.
7. آگاهان سیاسی، به ویژه خوانندگان همیشگی کیهان منتظرند که اگر به مصلحت نیست تا به سنجش میان رفتارهای احمدینژاد با خاتمی و هاشمی در ریاستجمهوری بپردازید، و اگر منطقی و مستدل نیست تا سفر به سمنان هاشمی و احمدینژاد را در مقایسه ارزیابی کنید، حداقل چند سطر از مطالب سرمقالهی آن روز کیهان با مدیریت مهدی نصیری را پیرامون سفر هاشمی به سمنان چاپ مکرر نمایید. فقط سطرهایی که از تزئین پرهزینهی شهر سمنان خبر میداد، بردن چمنهای آماده از تهران و کاشتن آن در میادین آن شهر، ... برای ورود سردار خودساختهی سازندگی!
8. بالاخره انتظار و توقع به حق مردم، با هر عقیده و دیدگاه و سلیقه آن است که شما، این بار از شریعتسوزی خاتمی، بدون مرزبندی موهوم و مصلحتاندیشیهای غیرمنطقی بنویسید. نه آنگونه که "خاتمی را در دستدادن با زنان ایتالیا، نسبت به اطرافیانش هشدار دهید؟!" و نه با تفسیر و کنایه به اطلاعیهی دفتر گفتوگوی تمدنهای او که راهی جز طی طریق مهاجرانی ندارد. و نه به صورتی که گویا "دستهای صادق خرازی از آستین خاتمی بیرون آمده و آن عمل حرام را انجام داده است." بنویسید که:
جان ملت از اعمال این تعداد دارندگان لباس روحانی اندیشهسوز و شریعتستیز، سالهاست به لب آمده، بنویسید که: هزینهی سرسامآور سفرهای زنجیرهای این دارندگان لباس به غرب بدون در نظر گرفتن این اعمال پرداخته نمیشود. هزینهای که منابع هنگفت آن کماکان نامعلوم است. بنویسید که ساحت مقدس روحانیت با تئوری و عمل فردی و خانوادگی این افراد سالهاست مورد هجمه و خدشه واقع گردیده است.
بنویسید تا مردم بدانند اگر نه به فرمودهی شهید مدرس "سیاستمان عین دیانتمان" نیست، اما مانند مسیح آن کارگزار قیصر هم، "دیانتمان عین سیاستمان" نمیباشد. بنویسید تا مردم بدانند "حداقلی از ترجیح دیانت بر مصلحت و سیاست" در قلمهای متعهد طراوش دارد.
سرداران بنویسید و مطمئن باشید پیام شهید مظلوم بهشتی را مبنا و فرجامی هست که: "بهشت را به بها میدهند و نه به بهانه"! |
پیام رسان