87/3/15
8:19 ص
از ارتحال امام تا تعیین رهبری(بیم ها و امیدها)
خردادماه نزدیک می شد و مستکبران عالم و دستگاه های تبلیغاتی و شایعه پراکنی شان در پی سم پاشی و انحراف افکار عمومی و تبلیغات مستمر برای نظام کفر بودند .
به دنبال شدت گرفتن بیماری حضرت امام خمینی و بستری شدن ایشان در بیمارستان ، دشمن به دنبال اجرا کردن پروژه ای از پیش تعیین شده بود تا بتواند انقلاب را پس از رحلت امام به بیراهه بکشاند .
این پروژه از مدتها قبل به وسیله موج تبلیغاتی و حرکات مشکوک آنها در نقاط مختلف جهان آغاز شده بود.
روزنامه " فاینانشال تایم " چاپ لندن در تاریخ 3 خرداد ماه 1368 یعنی یازده روز پیش از رحلت امام (ره) نوشت : " با رحلت آیت الله خمینی شکاف بزرگی در رأس سیستم سیاسی ایران ایجاد خواهد شد ، بیانیه های رسمی و نیز گزارشهای رسانه های خبری ایران حاکی از آن است که پر کردن این شکاف امکان پذیر نخواهد بود . " (1)
بدین ترتیب پیداست که پروژه از پیش تعریف شده بیگانگان برای ایران پس از رحلت امام (ره) یک امر قطعی بوده و در حقیقت آنان درصدد بودند تا از مدتها قبل از آن با ایجاد جنگ روانی و تأثیر بر افکار عمومی ، مردم انقلابی ایران را آماده شرایطی کنند که دلخواه آنان است که این شرایط همانا چیزی جز خارج شدن انقلاب از مسیر اصلی و صحیح خود ، نبود .
رادیو بی بی سی در این باره اعلام کرد :" خلایی را که درگذشت آیت الله خمینی در سطح رهبری ایران به وجود آورده ، مشکل می توان جبران کرد . " (2)
در همین حال رادیو آمریکا نیز ضمن نشان دادن شادی و شعف خود در این باره می گوید : " مرگ آیت الله خمینی قطعا به بی ثباتی عظیمی در ایران منجر خواهد شد و برخی پیش بینی می کنند که این وضع احتمالا شعله یک جنگ داخلی را در ایران خواهد افروخت . " (3)
اما خوابی که دشمنان خارجی برای ایران دیده بودند این بود که گروه های داخلی را به اغتشاش و جنگ داخلی و منازعه بر سر قدرت و سهم خواهی در حکومت بکشانند تا در این معرکه منافقین از فرصت استفاده کرده و بتوانند با انجام عملیات نظامی در ایران قدرت را در دست بگیرند .
سرکرده منافقین در گردهمایی نیروهای نظامی خود در 7 خرداد ماه 1368 گفته بود : " نیروهای نظامی سازمان ، باید برای شرایط مرگ [امام] خمینی آماده باشند . مرگ [امام] خمینی به عنوان بالاترین نقطه آمادگی در مردم ایران برای استقبال از عملیات نظامی ما خواهد بود . " (4)
روزنامه الشرق الاوسط وابسته به آل سعود نیز در 14 خرداد 68 نوشت : " چریکهای مسعود رجوی که از حمایت عراق برخوردارند طرحهایی را برای انجام یک تهاجم عمده در طول مرزها به فاصله چند ساعت پس از رحلت آیت الله خمینی تدارک دیده اند . " (5)
بنی صدر خائن نیز به عنوان یکی از داعیه داران حکومت آینده ایران پس از رحلت امام خمینی از احتمال بازگشت خود به ایران خبر داده و می گوید : " درگذشت [امام] خمینی این مسأله را محتمل می کند که وی [بنی صدر] به زودی به کشور بازگشته و احتمالا وارد دولت شود . " (6)
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در تشریح اوضاع آن زمان و توطئه های دشمنان برای پس از رحلت امام خمینی (ره) ، به شعور و تقوای مردم و معجزه الهی در خنثی نمودن این توطئه ها اشاره می کنند و می فرمایند :
" با رحلت امام خمینی (ره) طیف وسیع دشمنان اسلام – که در صفوف مقدم معارضه با جمهوری اسلامی بودند – این امید را پنهان نکردند که جمهوری اسلامی در غیاب پدید آورنده و پروراننده خود نیروی دفاع و رشد را از دست بدهد و چون کودکی بی صاحب ، احساس ضعف و درماندگی کند یا به کلی از پای درآید و یا به ناچار به دامان این و آن پناه برد . در محاسبات تنگ نظرانه دشمنان – که همه بی استثنا اسیر محاسبات صد در صد مادی بود و از فهم روابط معنوی و برکات ایمان و تقوا بی نصیبند – نمی گنجد که معجزه الهی در طلیعه قرن پانزدهم یعنی حکومت صلاح و دین و حیات دوباره ارزشهای اسلامی ، آن قله مرتفعی باشد که دست آلوده بندگان هوا و هوس به آن نرسد و دیپلماسی زر و زور از به دام افکندن آن عاجز بماند . " (7)
طلوع آفتابی دیگر
اما حضور ده میلیون عزادار در مراسم تشییع و خداحافظی با امام خمینی (ره) وفاداری و عشق و شور مردم به امام و حفظ آرمانهای و دستاوردهای او را نشان داد . مجلس خبرگان نیز در آن مقطع توانست با اجلاس فوق العاده خود با سرعت و درایت کامل انقلاب اسلامی را صاحب سکانداری امین ، با تقوا ، با درایت ، شجاع و مدیر نماید و بدین ترتیب حتی یک روز هم انقلاب و ملت بدون رهبر و مقتدا نماند تا توطئه های دشمنان به کلی نقش بر آب شود .
به این ترتیب پیش از به پایان رسیدن دوره دوم ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه ای مسئولیت رهبری انقلاب را به دوش گرفتند و با غروب نمودن آفتاب عمر امام،خلف و شاگرد صالح او به انقلاب گرمی و روشنی بخشید .
حضرت آیت الله خامنه ای ، رهبر انقلاب اسلامی
با تشکیل جلسه مجلس خبرگان رهبری که پس از رحلت حضرت امام و به صورت اضطراری تشکیل شد ، ابتدا بحث بر سر شورای رهبری بود که در این زمینه حضرت آیت الله خامنه ای و حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی با آن موافق بودند ، ولی چون اکثریت با آن موافق نبودند این مسأله از دستور کار خارج شد و بحث رهبری آیت الله خامنه ای مطرح شد .
مقام معظم رهبری از ابتدا با پذیرش این مسئولیت مخالف بودند و حتی در مجلس خبرگان رهبری مرتب برای اعضای مجلس که معتقد به شایستگی ایشان برای رهبری بودند استدلال می آوردند و این مسئولیت را به دیگران محول می کردند .
مقام معظم رهبری چند ماه مانده به پایان دوره دوم ریاست جمهوری ، خود را برای ترک این مسئولیت آماده کرده بودند . ایشان در این باره می گویند :
قبل از رحلت حضرت امام که دوران ریاست جمهوری در حال اتمام بود . دست و پایم را جمع می کردم . مکرر مراجعه می کردند و بعضی از مشاغل را پیشنهاد می نمودند . آدمهای بی مسئولیت ، این مشاغل را پیش خودشان ، به قد و قواره ی من بریده و دوخته بودند ! ولی من گفتم که اگر یک وقت امام به من واجب کنند و بگویند شما فلان کار را انجام دهید . چون دستور امام تکلیف است و برو برگرد ندارد ، آن را انجام می دهم . اما اگر تکلیف نباشد – و من از امام خواهش خواهم کرد که تکلیفی به من نکنند تا به کارهای فرهنگی بپردازم – دنبال کارهای فرهنگی می روم . (8)
مقام معظم رهبری که تا آنزمان همه مسئولیت های محوله به خود را به حکم تکلیف پذیرفته بودند ، نتوانستند در برابر استدلال های اعضای مجلس خبرگان دلیلی اقامه نمایند ، در نتیجه این کار به ثمر نشست و تقدیر الهی جاری شد و انقلاب به دست رهبری با کفایت وحکیم رسید .
حضرت آیت الله خامنه ای درباره شرایط آن زمان و چگونگی انتخاب شدنشان به رهبری می گویند :
"آنچه که در خصوص تعیین رهبر واقع شد و بار این مسئولیت ، بر دوش بنده ی کوچک ضعیف حقیر گذاشته شد ؛ برای خود من حتی یک لحظه و یک آن از آنات گذشته ی زندگی ، متوقع و منتظر نبود . اگر کسی تصور کند که در طول دوران مبارزه و بعدا در طول دوران انقلاب و مسؤولیت ریاست قوه ی اجرایی ، حتی یک لحظه در ذهن خودم خطور می دادم که این مسؤولیت به من متوجه خواهد شد ، قطعا اشتباه کرده است . من ، همیشه خودم را نه فقط از این منصب بسیار خطیر و مهم ، بلکه حتی از مناصبی که به مراتب پایینتر از این منصب بوده است – مثل ریاست جمهوری و دیگر مسؤولیتهایی که در طول انقلاب داشتم – کوچکتر می دانستم .
یک وقتی خدمت امام (قدس سره) این نکته را عرض کردم که گاهی نام من در ردیف بعضی از آقایان آورده می شود ؛ در حالی که در ردیف آنها نیستم و من یک آدم کوچک و بسیار معمولی هستم . نه این که بخواهم تعارف کنم . الان هم همان اعتقاد را دارم . بنابراین ، چنین معنایی اصلا متصور نبود .
البته در آن ساعات بسیار حساسی که سخت ترین ساعات عمرمان را گذراندیم و خدا می داند که در آن شب شنبه و صبح شنبه چه بر ما گذشت ؛ برادرها از روی مسؤولیت و احساس وظیفه ، با فشردگی تمام ، فکر و تلاش می کردند که چگونه قضایا را جمع و جور کنند ، مکرر از من به عنوان عضو شورای رهبری اسم میآوردند ، که البته در ذهن خودم آن را رد میکردم ؛ اگر چه به نحو یک احتمال برایم مطرح میشد که شاید واقعا این مسئولیت را به من متوجه کنند .
در همان موقع ، به خدا پناه بردم و روز شنبه ، قبل از تشکیل مجلس خبرگان ، با تضرع و توجه و التماس ، به خدای متعال عرض کردم : پرودگارا ! تو که مدبر و مقدر امور هستی ؛ چون ممکن است به عنوان عضوی از مجموعهی شورای رهبری ، این مسئولیت متوجه من شود ؛ خواهش می کنم اگر این کار ممکن است اندکی برای دین و آخرت من زیان داشته باشد ، طوری ترتیب کار را بده که چنین وضعیتی پیش نیاید . واقعا از ته دل میخواستم که این مسؤولیت متوجه من نشود .
بالاخره در مجلس خبرگان ، بحثهایی پیش آمد و حرفهایی زده شد که نهایتا به این انتخاب منتهی شد . در همان مجلس ، کوشش و تلاش و استدلال و بحث کردم تا این کار انجام نگیرد ؛ ولی انجام گرفت و این مرحله گذشت.
من ، همین الان خودم را یک طلبهی معمولی و بدون برجستگی و امتیازی خاص میدانم ؛ نه فقط برای این شغل با عظمت و مسؤولیت بزرگ ، بلکه – همان طور که صادقانه گفتم – برای مسؤولیتهای به مراتب کوچکتر از آن ، مثل ریاست جمهوری و کارهای دیگری که در طول این ده سال داشتم . اما حالا که این بار را روی دوش من گذاشتند ، با قوت خواهم گرفت ؛ آن چنان که خدای متعال به پیامبرانش توصیه فرمود : « خذها بقوه » .
برای این مسئولیت، از خدا استمداد کردم و باز هم استمداد میکنم و هر لحظه و هر آن ، در حال استمداد از پروردگار هستم تا بتوانم این مسؤولیت را در حد وسع خودم – که تکلیف هم بیش از وسع نیست – با قدرت و قوت و حفظ شأن والای این مقام ، حفظ کنم و انجام بدهم . این ، تکلیف من است که امیدوارم ان شاءالله مشمول لطف و ترحم الهی و دعای ولی عصر (عج) و مؤمنین صالح باشم ."
اشارات امام خمینی به رهبری بعد از خود
در این زمینه باید اشاره نمود که حضرت امام خمینی با روشن بینی الهی خود از مدتها قبل شایستگی حضرت آیتالله خامنهای برای رهبری را به اطرافیان گوشزد کرده و بحث رهبری ایشان در آینده را مطرح نموده بودند .
حجت الاسلام والمسلمین ، مرحوم حاج سیداحمد آقا خمینی (ره) نقل میکنند :
وقتی که آیتالله خامنهای در سفر کره ( شمالی ) بودند ، امام گزارشهای آن سفر را تلویزیون میدیدند . از آن منظرهی دیدار از « کره» استقبال مردم و با سخنرانیها و مذاکرات خود در آن سفر خیلی جالب بود و امام گفته بودند ، الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند . (9)
حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی نیز یک نمونه دیگر از اشارات حضرت امام را بیان میکنند:
در جلسهای با حضور سران سه قوه ، آقای نخست وزیر ( موسوی) و حاج احمد آقا در محضر امام بحث شد . حرف ما با حضرت امام این بود که اگر این قضیه اتفاق بیافتد (10) ما بعدا با قانون اساسی مشکل داریم ؛ زیرا ممکن است خلاء رهبری پیش بیاید . ایشان گفتند : « خلأ رهبری پیش نمیآید و شما آدم دارید . » گفتم : « چه کسی؟ » ایشان در حضور آقای خامنهای گفتند : « این آقای خامنهای » (11)
خانم زهرا مصطفوی دختر گرامی حضرت امام (ره) میگویند:
من مدتها قبل از برکناری قائم مقام رهبری شخصا، از محضر امام درباره رهبری پرسیدم و ایشان از آیتالله خامنهای نام بردند و پرسیدم که آیا شرط مرجعیت و اعلمیت در رهبری لازم نیست ، و ایشان نفی کردند و از مراتب علمی ایشان پرسیدم و صریحا فرمودند که ( ایشان اجتهادی را که برای ولی فقیه لازم است ، دارد ) . (12)
پی نوشت ها:
1- ماهنامه پاسدار اسلام ، شماره 91.
2-روزنامه رسالت 16/3/68.
3-ویژه نامه جمهوری اسلامی ، 21/4/68 ، ص 40.
4-ماهنامه پاسدار اسلام ، شماره 91.
5-ویژه نامه جمهوری اسلامی ، 21/4/68 ، ص 40.
6-پیشین.
7-روزنامه اطلاعات ، 15.4.68.
8-حدیث ولایت ، جلد دوم ، ص 41.
9-روزنامه رسالت ، 16/3/68.
10-قضیه عزل آقای منتظری از قائم مقامی رهبری توسط حضرت امام خمینی (ره) .
11-ویژه نامه جمهوری اسلامی ، 20/3/68 .
12-پیشین ، 2/9/76.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
پیام رسان