87/10/16
11:37 ص
شبهاتى پیرامون عاشورا و بزرگداشت آن ?-?
چرا باید حادثه عاشورا را گرامى بداریم؟
چرا باید خاطره حادثه اى را که 1360 سال پیش اتفاق افتاده است، زنده کرد و مراسمى به یاد آن خاطره برگزار کرد؟ این رویداد جریانى تاریخى بوده است که زمان آن گذشته است; تلخ یا شیرین، هر چه بوده است آثار آن تمام شده است. چرا باید بعد از گذشت نزدیک به چهارده قرن، یاد آن جریان و آن حادثه را زنده نگه داریم و مراسمى براى آن بر پا داریم؟
پاسخ این سؤال، چندان مشکل نیست. براى این که به سادگى مى توان به هر نوجوانى تفهیم کرد که حوادث گذشته هر جامعه مى تواند در سرنوشت و آینده آن جامعه آثار عظیمى داشته باشد. تجدید آن خاطره ها در واقع نوعى بازنگرى و بازسازى آن حادثه است، تا مردم از آن جریان استفاده کنند. اگر حادثه مفیدى بوده است و در جاى خود منشأ آثار و برکاتى به شمار مى رفته است، بازنگرى و بازسازى آن نیز مى تواند مراتبى از آن برکات را داشته باشد.
علاوه بر این، در همه جوامع انسانى مرسوم است که به نوعى، از حوادث گذشته خود یاد مى کنند; آن ها را بزرگ شمرده و به آن ها احترام مى گذارند. خواه مربوط به اشخاصى باشد که در پیشرفت جامعه خود مؤثر بوده اند، نظیر دانشمندان و مخترعان، و خواه مربوط به کسانى باشد که از جنبه سیاسى و اجتماعى، در رهایى ملت خود نقش مؤثرى داشته اند و قهرمان ملى بوده اند. همه عقلاى عالم براى این گونه شخصیت ها آیین هاى بزرگداشتى را منظور مى کنند. این کار بر اساس یکى از مقدس ترین خواسته هاى فطرى است که خدا در نهاد همه انسان ها قرار داده است، و از آن به «حس حق شناسى» تعبیر مى کنیم. لذا این خواسته فطرى همه انسان ها است که در برابر کسانى که به آن ها خدمت کرده اند حق شناسى و شکرگزارى کنند، آنان را به خاطر داشته باشند و به ایشان احترام بگذارند. علاوه بر این، یاد آن خاطره ها، در صورتى که در سعادت جامعه تأثیرى داشته، مى تواند عامل مؤثر دیگرى را در زمان بیان خاطره ها بیافریند. در این صورت، گویا خود آن حادثه تجدید مى شود.
از آن جا که معتقدیم حادثه عاشورا حادثه عظیمى در تاریخ اسلام بوده است، و نقش تعیین کننده اى در سعادت مسلمان ها و روشن شدن راه هدایت مردم داشته است، این حادثه در نظر ما بسیار ارزشمند است. لذا بزرگداشت و بازسازى این حادثه و به خاطر آوردن آن، موجب مىگردد تا بتوانیم از برکات آن در جامعه امروز نیز استفاده کنیم. این جواب را به طور کلى مى توان در مقابل سؤال نوجوان ها ارائه داد و آنان را قانع کرد که زنده نگه داشتن یاد بعضى از خاطره ها و بازسازى برخى از حوادث که در گذشته اتفاق افتاده است، کار عاقلانه اى است، و ممکن است منافع و مصالحى را براى جامعه تأمین کند. همان طور که اصل آن حادثه تأثیر مفیدى در جامعه آن روز داشته، تجدید خاطره و بازسازى آن نیز مىتواند آثارى متناسب با خود داشته باشد. این سوال اول که چرا باید یاد عاشورا را زنده نگه داریم؟
چرا باید به یاد وقایع عاشورا عزادارى کرد؟
تا این جا فهمیدیم که باید در جامعه عواملى را ایجاد کرد تا احساسات و عواطف دینى مردم را تحریک کند و آن ها را برانگیزاند تا کارى مشابه کار سیدالشهداء(علیه السلام)انجام دهند; راه او را ادامه دهند و نسبت به این امر مهم علاقه پیدا کنند. اما موضوع دیگرى که در این جا مطرح مىشود این است که یگانه راه برانگیختن احساسات و عواطف عزادارى و گریه نیست. عواطف انسان ممکن است با مراسم جشن و سرور هم تحریک شود. مىدانیم که در ولادت هاى مبارک، در میلاد خود سیدالشهداء(ع)، وقتى مراسم جشن برگزار مىشود، مدح ها خوانده مىشود و مردم از طریق آن ها شور و نشاطى مىیابند. سؤال سوم این است که چرا براى تحریک احساسات از مراسم شاد استفاده نمى کنید؟ چرا باید گریه کرد؟ چرا باید به خود زد؟ چرا باید زنجیر بزنیم؟ بیاییم به جاى این کارها جشن بگیریم، نُقل و نبات پخش کنیم، شیرینى بدهیم، مدح و سرود بخوانیم، تا احساسات مردم تحریک شود.
جواب این است که احساسات و عواطف انواع مختلفى دارد. تحریک هر نوع احساسات و عواطف، باید با حادثه مربوط متناسب باشد. حادثه اى که بزرگ ترین نقش را در تاریخ اسلام ایفا کرد، حادثه شهادت ابى عبد الله بود. او بود که مسیر تاریخ اسلام را عوض کرد. او بود که درسى براى حرکت، براى نهضت، براى مقاومت و براى استقامت تا روز قیامت به انسان ها داد. براى آن که آن خاطره تجدید شود، فقط مجلس جشن و شادى کافى نیست. باید کارى متناسب با آن حادثه انجام داد. یعنى باید کارى کرد که حزن مردم برانگیخته شود، اشک از دیده ها جارى شود، شور و عشق در دل ها پدید آید. و در این حادثه چیزى که مىتواند چنین نقشى را بیافریند، همین مراسم عزادارى و گریستن و گریاندن دیگران است; در حالى که خندیدن و شادى کردن هیچ وقت نمىتواند این نقش را ایفا کند. خندیدن هیچ وقت آدم را شهادت طلب نمى کند. هیچ وقت انسان را به شلمچه نمى کشاند. هیچ وقت نمى توانست سختى ها و مصیبت هاى هشت سال جنگ را بر این مردم هموار کند. این قبیل مسائل عشق دیگرى مىخواهد که از سوز و اشک و شور پدید مىآید. راه آن هم همین عزادارى ها است. این سؤال سوم که چرا ما باید براى زنده نگه داشتن خاطره سیدالشهداء(علیه السلام) عزادارى و گریه کنیم.
ادامه دارد....
پیام رسان