87/12/18
5:45 ع
سلام بر سردار بی سر.........
سلام بر سردار خیبر..........
یه چندتا خاطره کوچولو از این سردار خستگی ناپذیر سپاه اسلام داشته باشید
فصل پاییز بود وهوای منطقه سرد. شهید حاج محمد ابراهیم همّت برای مأموریتی بیرون رفته بود. وقتی برگشت، متوجه شد که بچهها برای رزم شبانه رفتهاند و در این هوای سرد، هر کدام فقط یک پتو و تجهیزات نظامی با خود بردهاند. یک پتو برداشت و از سنگر بیرون رفت و آن شب را با یک پتو در محوطه باز اردوگاه به سر برد. وقتی علتش را از او پرسیدم، گفت: امشب نیروها توی این سرما با یک پتو میخوابند، من چه طوری داخل سنگر گرم بخوابم؟
***
درقلاجه بودیم، سال شصت و دو، هوا خیلی سرد بود. رفتیم تمام اورکتهایی را که توی دوکوهه داشتیم برداشتیم آوردیم دادیم به بچه ها.
حاج همّت آمد . داشت مثل بید میلرزید.
گفتم : اورکت داریم آ. بدهم تنت کنی؟
گفت: هر وقت دیدم همه تن شان هست من هم تنم میکنم.
تا آن جا بود ندیدم اورکت تنش کند.
می لرزید و می خندید.
***
ظهر تابستان بود و دمای هوا 45 درجه، یکی از بچهها پنکهای آورد، حاج همّت با ناراحتی گفت، "برای چه پنکه آوردید؟" گفتم: خب هوا گرم است.
گفت: نه، فرقی نمی کند بسیجی های دیگر هم همین وضعیت را دارند.
پنکه را رد کرد و گرفت خوابید.
***
حاجی می گفت: وقتی حج رفته بودم ، تو خونه خدا چند تا آرزو کردم. یکی این که تو کشوری که نفس امام نیست نباشم ؛ حتی برای یک لحظه. بعد از خدا تو رو خواستم و دو تا پسر، بعدش خواستم نه اسیر شم ، نه جانباز؛ فقط وقتی از اولیاء الله شدم در جا شهید شم.
***
شبانه میروند تا برای شهیدی زیر پای قبر حاجی قبر بکنند. همین طور که زمین را میکندهاند، قبر حاجی سوراخ میشود. قبرکن میبیند بوی عطر و گلاب بلند شد و روشنایی زیادی در این قبر هست. فکر میکند شاید نور از بیرون به داخل قبر تابیده است. بیرون را نگاه میکند، میبیند تاریک است؛ ولی داخل قبر نورانی است. نگاه میکند، میبیند پای حاجی پیداست و کمی خاک روی آن ریخته است؛ خاکها را کنار میزند، میبیند که بدن حاجی و لباسهایش پس از چهار سال تازهی تازه است! بعد گچ میآورد و قبر را دوباره درست میکند.
***
او انسانی بود که برای خدا کار میکرد و بالاترین اعمال را داشت. شهید حاج همت سخت ترین کارها را در لشکر و جبهه شخصاً به عهده میگرفت. مردی با ایمان و اخلاص بود، هرکاری که از آن سختتر و دشوارتر نبود، حاج همت مردانه به عهده میگرفت. خدا رحمتاش کند. کارهای او حساب شده و بسیار قابل تمجید و تکریم است.
شهید آیت الله حاج شیخ فضلالله محلاتی
این هم چندتا لینک از آرشیو همین وبلاگ
ابراهیم همت! خاک پای شما بسیجیهاست
خورشید خونین رخ کربلای خیبر.....
به امید موفقیت روزافزون رزمندگان اسلام و دولت انقلابی نهم و رهروان راه همّت بخصوص حاج محمود احمدی نژاد...
اللهم عجل لولیک الفرج و النصر......
پیام رسان