88/5/12
8:52 ص
وقتی مرحوم احسان طبری برجسته ترین تئوریسین مارکسیسم در آکادمی علوم شوروی سابق و عضو مرکزیت حزب توده به اسلام بازگشت و با نگاهی موشکافانه و مستند به نقد علمی مارکسیسم نشست، رسانه های هر دو اردوگاه شرق و غرب با حجم انبوهی از تبلیغات به مقابله و تخطئه او برخاستند و در این میان، نظر رادیو مسکو-شوروی سابق- که رادیوهای آمریکا و بی بی سی نیز با آب و تاب آن را پوشش می دادند، جالب ترین- و البته خنده دارترین- نمونه بود. مفسر رادیو مسکو می گفت: ایرانی ها موفق به ساخت آمپولی شده اند که اگر به زندانی تزریق شود، آنچه به وی دیکته شده است را بر زبان می آورد! وقتی این خبر را با مرحوم طبری در میان گذاشتم پوزخندی زد و گفت؛ باید از رفقای مارکسیست و دوستان امپریالیست! پرسید، اگر ایران اسلامی تا این اندازه پیشرفته است که موفق به ساخت چنین داروی سحرآمیزی شده است چرا اینهمه درباره عقب افتادگی علمی آن تبلیغ می کنید؟ و اما، بر فرض که متخصصان ایرانی موفق به ساختن چنین دارویی شده و به من هم تزریق کرده باشند! تزریق دارو که «سند» و «استدلال» نمی سازد. اظهارات من تحت هر شرایط و به هر علتی که باشد، برای اثبات آن سند و دلیل ارائه کرده ام، چرا به جای پاسخگویی، لطیفه می سرائید؟!
اعترافات تکان دهنده متهمان آشوب های اخیر در دادگاه علنی روز شنبه و کیفرخواست مستند دادستان در دادگاه همانگونه که انتظار می رفت اردوگاه فتنه انگیزان را با شوک شدیدی روبرو کرد، چرا که اعترافات و اسناد منتشر شده از چنان استحکامی برخوردار است که نفی و انکار آن برای سران فتنه امکان پذیر نیست و از سوی دیگر به وضوح نشان می دهد که سران فتنه در تماس مستقیم با سرویس های اطلاعاتی بیگانه دست به فتنه انگیزی زده و بسیاری از هواداران را با سوءاستفاده از صداقت و اعتماد آنان فریب داده و اعتماد آنها را پای منافع آمریکا قربانی کرده اند.
شوک شدید ناشی از اعترافات و اسناد ارائه شده در دادگاه روز شنبه به آسانی از واکنش های مضطربانه سران فتنه و صفحات روزنامه های زنجیره ای وابسته به آنها قابل درک است و دراین باره اشاره به چند نکته که فقط مشتی از خروارهاست ضروری به نظر می رسد.
1- ادعا می کنند متهمان تحت فشار مجبور به اعتراف شده اند که شواهد موجود از جمله، بازرسی های مکرر و مستمر، تاکید خانواده ها و تصریح متهمان، این ادعا را نفی می کند ولی صرفنظر از بی اساس بودن این ادعا، باید - به قول مرحوم طبری- از این آقایان پرسید که مگر فشار و آزار زندانی- بر فرض صحت- می تواند سند بسازد و استدلال ایجاد کند؟! به عنوان مثال اگر کسی بگوید که ملکول های آب از هیدروژن و اکسیژن تشکیل شده است و دستور العمل آزمایش برای اثبات آن را هم اعلام کند دیگر چه فرقی می کند که تحت فشار بوده یا نبوده؟! در کیفرخواست دادستان و اعتراف متهمان به اسناد و دلایل خالی از ابهام تکیه شده است چرا به جای پوزش از کسانی که فریبشان داده اید، لطیفه سرایی می کنید؟!
جالب آن که دیروز یکی از روزنامه های اجاره ای دقیقاً همان نظریه مضحک رسانه های بیگانه درباره اعترافات مرحوم احسان طبری را برای مخدوش کردن اعتراف متهمان آشوب به کار برده و با تیتر درشت در صفحه اول نوشته بود «قرص اعترافات»!
2-عوامل اصلی فتنه و آشوب از قبل می دانستند که اعتراف مستند بازداشت شدگان و اسناد کشف شده، پته آنها را روی آب خواهد انداخت و به همین علت پیشاپیش اعترافات آنها را «ساختگی و تحت فشار»! قلمداد می کردند و در مصاحبه ها و سخنرانی ها و نوشته های خود خواستار آزادی بی قید و شرط بازداشت شدگان بودند. چرا؟! اگر آقایان کاری نکرده و جرمی مرتکب نشده بودند که از افشای آن وحشت داشته باشند، چه دلیلی داشت که از قبل اعترافات را ساختگی بنامند؟! ممکن است بگویند که از اعتراف تحت فشار نگران بوده اند که اولا همانگونه که گفته شد، فشار و آزار- مورد ادعا- نمی تواند سند و دلیل بسازد و اعتراف غیرمستند در یک دادگاه علنی و پیش چشم دهها میلیون نفر از مردم چگونه می توانست باعث اضطراب شما شود؟!
می گویند شخصی به کلانتری مراجعه کرده و اعلام کرد که؛ طوطی سخنگوی من گم شده است، افسر نگهبان گفت یافتن طوطی گم شده که در حوزه مسئولیت ما نیست و صاحب طوطی جواب داد؛ بله قربان! می دانم، فقط خواستم از قبل گفته باشم که اگر پیدا شد و حرفهای آنچنانی زد، شما بدانید که نظر شخصی خودش است و به من ربطی ندارد! بنده از اول هم با او اختلاف نظر داشته ام!!
3- اکنون فرض می کنیم که متهمان تحت فشار وادار به اعتراف شده اند - فرض محال که محال نیست- خب! حالا باید از سران فتنه پرسید، وقتی «ژنرال» های شما تحمل چند روز زندانی کشیدن را ندارند و بلافاصله بعد از جدا شدن از زندگی مرفه خویش، به هر چه که از آنها خواسته شود تن می دهند؟! اولا؛ چرا بچه های مردم را فریب داده و آنان را با سوءاستفاده از اعتمادی که به شما کرده اند، با چماق و کوکتل مولوتوف به میدان می فرستید؟ و خودتان در حلقه های فشرده محافظان و فقط برای خالی نبودن عریضه به صحنه سرک می کشید و فرزندانتان را نیز در ناز و نعمت برای تحصیل به آمریکا و انگلیس می فرستید و یا در خانه های اشرافی نوازش می دهید؟!
ثانیاً؛ چرا وقتی ژنرال های شما با حرارت دیگران را به آشوب و بلوا دعوت می کردند، آنها را دروغگو! نمی دانستید و به عنوان قهرمان! از آنان یاد می کردید؟! اگر ادعای شما را بپذیریم که افراد یاد شده تحت فشار وادار به اعتراف شده اند؟! چگونه ادعای دیگرتان قابل پذیرش خواهد بود که از مقاومت تا پای جان! و... حرف می زدید؟!
ثالثاً؛ وقتی ژنرال های شما در مقابل چند روز زندانی کشیدن اینگونه-به قول خودتان- تسلیم می شوند؟ از کجا معلوم که در مقابل وعده های رفاه و زندگی اشرافی و آنچنانی که از آن سوی آب ها داده می شود، مقاومت کرده باشند؟! و یا بعدها مقاومت کنند؟!
البته، سران فتنه که خیانت آنها به وطن، فریب مردم و ارتباطشان با بیگانگان فاش شده است مجبورند!! اعتراف کنندگان را مورد حمله قرار دهند ولی از نگاه مردم مسلمان و ایران دوست، شجاعت و جسارت آنها قابل تقدیر است، چرا که به میل و رغبت خود از راهی که رفته بودند بازگشته و با اعتراف مستند و مستحکم خویش سعی در پیشگیری از فریب دیگران داشته اند.
4- سران فتنه و رسانه های وابسته به آنها و یا رسانه های بیگانه و ضدانقلاب که در حمایت از آنان یقه چاک می دهند، هیچکدام برای نفی آنچه در کیفر خواست و یا اعتراف متهمان آمده، دلیل و سندی ارائه نمی کنند و تنها به شانتاژ و ادعاهای خنده دار متوسل شده و برای فرار از رسوایی، جاده فرعی باز می کنند...
هدایت الله متین دفتری به روایت اسناد لانه جاسوسی خبرچین سازمان سیا، و شریک تجاری ارتشبد نصیری- رئیس ساواک- بود و بعد از انقلاب عضو منافقین شد. او فرزند احمدمتین دفتری، وزیر رضاخان و ضمناً نوه دختری مصدق بود. وقتی از هدایت الله متین دفتری درباره خانواده اش سوال می کردند، به جای آن که بگوید پدرم وزیر رضاخان بوده است، می گفت؛ من نوه مصدق هستم!!
حسین شریعتمداری
پیام رسان