88/6/6
8:45 ص
بیانات ولی امر مسلمین جهان در دیدار دانشجویان و نخبگان علمی
....توجه کنید که این مسائل هیچکدام نباید با مسئلهى اصلى بعد از انتخابات خلط شود. حادثهى اصلى نباید تحتالشعاع این حوادث قرار بگیرد.
یک عدهاى آنچه را که بعد از انتخابات اتفاق افتاد، آن ظلمى که به مردم شد، آن ظلمى که به نظام اسلامى شد، آن هتکى که از آبروى نظام در مقابل ملتها به وسیلهى بعضى انجام گرفت، اینها همه را ندیده میگیرند، فرضاً مسئلهى فلان حادثه را، زندان کهریزک را، یا قضیهى کوى را قضیهى اصلى دوران بعد از انتخابات تا امروز قلمداد میکنند؛ این خودش یک ظلم دیگر است. مسئلهى اصلى، مسئلهى دیگرى است. مسئلهى اصلى این است که مردم در یک حرکت عظیمى، در یک انتخابات پرشورِ خوبِ کمنظیرى حضور پیدا کردند و این رأى بالا را توى صندوقها ریختند. هشتاد و پنج درصد شوخى است؟ این انتخابات، نظام را که در این یکى دو سال اخیر همین طور پىدرپى پیشرفتهاى اقتصادى و علمى و سیاسى و امنیتى و بینالمللى براى خودش کسب کرده بود، در یک مرحلهى عالى از امتیاز و آبرو قرار میدهد، بعد ناگهان مشاهده میکنیم یک حرکتى صورت میگیرد براى نابود کردن این حادثهى افتخارآمیز! مسئلهى اصلى این است.
دانشگاه باید بهوش باشد. دانشجوى مؤمن و مسلمان و دانشجوئى که به کشورش علاقهمند است و دانشجوئى که به آیندهى کشور و آیندهى نسل خودش دلبسته است، باید هوشیار باشد. بدانید اینها دارند طراحى میکنند؛ البته شکست میخورند. من الان به شما عرض میکنم، اینها در نهایت شکست میخورند؛ اما درجهى بیدارى و هوشیارى من و شما میتواند در میزان خسارت و ضررى که وارد میکنند، تأثیر بگذارد. اگر هوشیار باشیم، نمیتوانند صدمه و ضررى بزنند. اگر غفلت کنیم، احساساتى بشویم، بىتدبیر عمل کنیم، یا خواب بمانیم و اینجور عوارض به سراغمان بیاید، ضرر و زیان و هزینه بالا خواهد بود؛ ولو در نهایت موفق نخواهند شد.
دستگاه استکبار فقط ایالات متحدهى آمریکا نیست، یا فلان رئیس جمهور و فلان دولت آمریکا یا فلان کشور اروپائى نیست؛ دستگاه استکبار یک شبکهى عظیمترى است که شامل اینهاست؛ شبکهى صهیونیستى هست، شبکهى تجار اساسىِ بینالمللى هست، مراکز پولىِ عظیم دنیا هست؛ اینها هستند که مسائل سیاسى دنیا را دارند طراحى میکنند؛ دولتها را اینها مىآورند، اینها میبرند. این مجموعه که تویش دولت ایالات متحده هست، دولتهاى اروپائى هستند، خیلى از این نفتخوارهاى ثروتمند منطقهى خودمان هستند، با یک چنین قدرتِ رو به رشدِ رو به اعتلاى در حال قدکشى بشدت مخالفند؛ بنابراین هرچه بتوانند، در مقابلهى او کار میکنند.
البته این را هم بدانید که آنچه در بعد از انتخابات اتفاق افتاد، با همان حسابى که عرض کردم، اصل قضایا خیلى خلاف انتظار ما نبود؛ اگرچه اشخاصى که وارد شدند، چرا، خلاف انتظارمان بود.
بیانات ولی امر مسلمین جهان در دیدار دانشجویان و نخبگان علمی
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
جلسه، همان طورى است که از یک جلسهى دانشجوئى و جوان انتظار میرود. آنچه که گفته شد - که البته سخنان متقن و دقیق و نو توى حرفهاى این برادران و خواهرانى که صحبت کردند، بود؛ تحلیلهاى درستى بود - انسان وقتى نگاه کلى به همهى اینها میکند، شاخصهى اصلى این حرفها، صفا و صداقت و دورى از مجامله و همان چیزهائى است که از یک جوان، آن هم جوان درسخوانده و تحصیلکرده و نخبه انتظار میرود. البته شما همهى دانشجوهاى کشور نیستید؛ شاید نمایندهى همهى تفکرات گوناگون و سلائق مختلف دانشجوئى هم نباشید؛ لیکن شکى نیست که یک مجموعهى عظیمى از دانشجویان، آنچنان مىاندیشند که شما اینجا بیان کردید؛ با اختلاف نظرهائى که احیاناً در اظهارات شما بود.
من، هم با شما جوانهائى که اینجا تشریف دارید، هم با مجموعهى دانشجوهاى کشور حرفهاى زیادى دارم، و گفتهام هم؛ باز هم تا من توان داشته باشم و بتوانم حرف بزنم، با شما جوانهاى عزیز حرف خواهم زد؛ و مطمئنم آنچه که آیندهى این کشور را، بلکه آیندهى اسلام و امت اسلامى را تأمین میکند، همین روحیهى جوشندهى پژوهندهى طلبگارِ پراحساس و پرعاطفهاى است که انسان در مجموعهى نسل جوان دانشجوى کشورمان مشاهده میکند. یعنى شما ولو حالا ممکن است یک مطلبى را به طور قاطع معتقد نباشید، یا عمیقاً براى او استدلال نداشته باشید، اما مجموعهى حرکت دانشجوهاى مسلمان و مؤمن - با اختلاف نامها - در کل کشورمان یک نویدى براى آیندهى این کشور و آیندهى این نظام و آیندهى امت اسلامى است. خوب چیزهائى را مورد توجه قرار میدهید؛ خوب نکاتى را رویش تکیه میکنید؛ بر روى نکات درستى پیگیرى و پافشارى میکنید؛ این نقاط مثبتى است که بحمداللَّه وجود دارد.
خوب، حالا من بعضى از مطالبى را که جنبهى سؤال از من داشت یا فکر میکنم من باید توضیحى بدهم، اینها را چند دقیقهاى بگویم، بعد هم یکى دو تا مطلب دیگر در ذهنم هست که اگر وقت بود و به اذان نرسیدیم، عرض خواهم کرد.
یک بخش مهمى توى بیانات چند نفر از دوستانمان بود که اشاره داشت به مجرمانى که پشت پردهى حوادث اخیر حضور داشتند، و اینکه چرا اینها محاکمه نمیشوند، چرا مجازات نمیشوند، چرا با اینها برخورد نمیشود. من به شما عرض بکنم؛ در قضایائى به این اهمیت، با حدس و گمان و شایعه و این چیزها نمیشود حرکت کرد. ما این انقلاب و این نظام عظیم را محصول مجاهدت یک ملت بزرگ و فداکارىهاى عظیم جوانانى میدانیم که چه در دورهى انقلاب، چه در دورهى دفاع مقدس، چه بعد از آن تا امروز فداکارى کردند؛ مثل خود شماها، که در صحنههاى مختلف حضور دارید و گاهى کارهاى بزرگى انجام میگیرد. نمیتوانیم تداوم این نظام را و حرکت کلى این نظام را در سطحى که تصمیمگیرى کلان رهبرى در او لازم است، به حدس و گمان و این چیزها مبتنى کنیم. این را شما بدانید، هیچگونه اغماضى از جرم و جنایت وجود نخواهد داشت؛ منتها ما - یا من یا شما، فرق نمیکند؛ چه شما که دانشجو هستید و زبانتان باز است و راحت حرف میزنید، چه من که یک مجموعهاى از تجربه و سالهاى متمادى کارکرد در میدان را با خودم همراه دارم؛ در این جهت با هم فرقى نداریم - نمیتوانیم حکم کنیم که باید دستگاه قضا اینجور قضاوت کند؛ نه، دستگاه قضا باید نگاه کند، اگر دلائلى براى مجرمیت کسى، چه در زمینهى سیاسى، چه در زمینهى اقتصادى، چه در زمینهى مفاسد گوناگون پیدا کرد، بر طبق او حکم کند. این شایعاتى که شما شنیدهاید، بنده هم خیلى از این شایعات را میشنوم؛ ممکن است بسیارى از این شایعات مطابق واقع هم باشد و انسان شواهد و قرائنى هم برایش داشته باشد؛ اما قرینه و شاهد متفرق نمیتواند جرمى را علیه کسى اثبات کند؛ به این نکته توجه داشته باشید. لذا اینجور نیست که فرض کنیم یک مجرم قطعىِ پشت پردهاى وجود دارد که دستگاه بنا دارد از جرم او به یک دلیلى بگذرد. این یک نکته.
نکتهى دیگرى در کنار این هست: کارهائى که نظام در سطح کلان با جنبهى شمولى که بعضى از مسائل دارد، انجام میدهد، بایستى با ملاحظهى همهى جوانب باشد؛ یک بعدى نمیشود به مسائل نگاه کرد. فکر میکنم اگر شما با این ملاحظات نگاه کنید، آنچه که تاکنون انجام گرفته و آنچه در آینده انجام خواهد گرفت، هر ذهن باانصافى را قانع خواهد کرد.
موضوع دیگرى که در بیانات دوستان مطرح شد، تخلفات یا حتّى جنایاتى است که در خلال این حوادث از سوى نیروهاى ناشناس انجام گرفته. شما اشاره کردید به مسائل کوى دانشگاه یا از این قبیل مسائل - حالا کوى دانشگاه را چند نفر از دانشجویان عزیز تکرار کردند؛ شبیه کوى دانشگاه، مسائل دیگرى هم در این مدت اتفاق افتاده - یا مثلاً قضیهى کهریزک را گفتند. این قضایا واقعاً یکى از آن مشکلات و معضلات کار دستگاههاى اجرائى است. اولاً این را به طور قاطع بدانید که با اینها برخورد خواهد شد. حالا نمیخواهیم جنجال بکنیم که دستور بدهیم، این دستور توى رسانهها پخش بشود، باز یک پیوست زده بشود، باز یک پیرو زده بشود؛ من دوست ندارم کار تبلیغاتى انجام بگیرد؛ اما از اولین روزها دستور داده شده و کسانى دنبال هستند؛ منتها کارها باید درست با دقت و با مراقبت پیش برود.
در کوى دانشگاه، در آن شب معین، قطعاً تخلفات بزرگى انجام گرفته، کارهاى بدى انجام گرفته. ما گفتهایم پروندهى ویژهاى براى این کار تهیه شود و به طور دقیق دنبال بگردند و مجرمان را پیدا کنند و وقتى پیدا کردند، به وابستگىهاى سازمانى آنها هم هیچ نگاه نکنند و باید مجازات شوند؛ این را من به طور قاطع گفتم.
من از فعالیتهاى پلیس امنیتىمان، پلیس انتظامىمان، دستگاه بسیجمان تشکر میکنم؛ اینها خیلى کارهاى بزرگى کردند، کارهاى خوبى کردند؛ لیکن این یک بحث جداست. اگر کسى در وابستگى به هر کدام از این سازمانها یک تخلفى انجام داده، یک جرمى انجام داده، او هم باید جداگانه بررسى شود. نه خدمت اینها را به حساب جرم آنها ندیده میگیریم، نه جرم آنها را به حساب خدمت اینها ندیده میگیریم؛ حتماً باید دنبال بشود و دنبال خواهد شد. همین طور قضیهى کهریزک، که حالا آن اعلام شد، پخش شد. قضیهى کوى دانشگاه هم دنبال میشود؛ حتّى افرادى که کسانشان در این قضایا یا به قتل رسیدند - تعداد معدودى هستند - یا آسیب دیدند، آسیب مالى دیدند. بنا شده براى هر کدام اینها پروندهى جداگانهاى تشکیل بدهند. دستور دادهایم، گفتهایم و این قضایا را دنبال خواهیم کرد؛ منتها توجه کنید که این مسائل هیچکدام نباید با مسئلهى اصلى بعد از انتخابات خلط شود. حادثهى اصلى نباید تحتالشعاع این حوادث قرار بگیرد.
یک عدهاى آنچه را که بعد از انتخابات اتفاق افتاد، آن ظلمى که به مردم شد، آن ظلمى که به نظام اسلامى شد، آن هتکى که از آبروى نظام در مقابل ملتها به وسیلهى بعضى انجام گرفت، اینها همه را ندیده میگیرند، فرضاً مسئلهى فلان حادثه را، زندان کهریزک را، یا قضیهى کوى را قضیهى اصلى دوران بعد از انتخابات تا امروز قلمداد میکنند؛ این خودش یک ظلم دیگر است. مسئلهى اصلى، مسئلهى دیگرى است. مسئلهى اصلى این است که مردم در یک حرکت عظیمى، در یک انتخابات پرشورِ خوبِ کمنظیرى حضور پیدا کردند و این رأى بالا را توى صندوقها ریختند. هشتاد و پنج درصد شوخى است؟ این انتخابات، نظام را که در این یکى دو سال اخیر همین طور پىدرپى پیشرفتهاى اقتصادى و علمى و سیاسى و امنیتى و بینالمللى براى خودش کسب کرده بود، در یک مرحلهى عالى از امتیاز و آبرو قرار میدهد، بعد ناگهان مشاهده میکنیم یک حرکتى صورت میگیرد براى نابود کردن این حادثهى افتخارآمیز! مسئلهى اصلى این است.
البته اینى که عرض میکنم، تحلیل است؛ خبر نیست. به اعتقاد من، با تحلیل من، این مسئله از بعد از انتخابات یا از روزهاى حول و حوش انتخابات شروع نشده؛ این از قبل شروع شده، این از قبل طراحى شده، برنامهریزى شده. من متهم نمیکنم افرادى را که دستاندرکار بودند، که اینها دستنشاندهى بیگانههایند یا انگلیسند یا آمریکایند - این را من ادعا نمیکنم، چون براى من این قضیه ثابت نیست؛ چیزى که ثابت نیست، نمیتوانم بگویم - اما آنى که میتوانم بگویم، این است که این جریان، چه پیشقراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، یک جریانى بود طراحىشده؛ تصادفى نبود. همهى نشانهها نشان میدهد که این جریان طراحىشده بود، حسابشده بود. البته آنهائى که طراحى کرده بودند، یقین نداشتند که خواهد گرفت.
بعد از انتخابات که تحرکاتى از طرف بعضىها شروع شد، یک تجاوب نسبى هم از سوى جمعى از مردم تهران صورت گرفت، آنها امیدوار شدند؛ فکر کردند آنچه که تصور میکردند، انجام شد و گرفت و امیدوار شدند. لذا دیدید که این دستگاهها و وسائل رسانهاى و صوتى و الکترونیکى و ماهوارهاى و غیره حضورشان در صحنه را چطور تشدید کردند؛ صریح وارد میدان شدند. قبلاً امیدوار نبودند که این کار بگیرد؛ بعد دیدند نه، گرفت؛ لذا سریع وارد میدان شدند؛ منتها خوشبختانه مثل همیشه که مسائل ایران را بد میفهمند و ملت ایران را نمیشناسند، این دفعه هم نشناختند. اینها تودهنى خوردند، سیلى خوردند، ولى هنوز ناامید نیستند. من به شما عرض کنم دانشجوهاى عزیز! اینها ناامید نیستند؛ دارند قضایا را دنبال میکنند؛ به این زودى هم زمین نمیگذارند. اینها صحنهگردانهائى دارند، صحنهگردانهائى هم پیدا خواهند کرد.
دانشگاه باید بهوش باشد. دانشجوى مؤمن و مسلمان و دانشجوئى که به کشورش علاقهمند است و دانشجوئى که به آیندهى کشور و آیندهى نسل خودش دلبسته است، باید هوشیار باشد. بدانید اینها دارند طراحى میکنند؛ البته شکست میخورند. من الان به شما عرض میکنم، اینها در نهایت شکست میخورند؛ اما درجهى بیدارى و هوشیارى من و شما میتواند در میزان خسارت و ضررى که وارد میکنند، تأثیر بگذارد. اگر هوشیار باشیم، نمیتوانند صدمه و ضررى بزنند. اگر غفلت کنیم، احساساتى بشویم، بىتدبیر عمل کنیم، یا خواب بمانیم و اینجور عوارض به سراغمان بیاید، ضرر و زیان و هزینه بالا خواهد بود؛ ولو در نهایت موفق نخواهند شد.
یکى دیگر از موضوعاتى که مطرح شد، مسئلهى حمایتهاى رهبرى است از دولت یا از رئیس جمهور. خوب، این مطلب روشنى است. اتفاقاً یکى دو تا از خود دوستان هم بیان کردند. دولت کنونى و رئیس جمهور محترم مثل همهى انسانهاى عالم، یک نقاط قوّتى دارد، یک نقاط ضعفى. من که حمایت کردم، از نقاط قوّت حمایت کردم. یک نقاط قوّتى وجود دارد، من از آن حمایت میکنم؛ در هر کى باشد، حمایت میکنم. کى هست که این گرایش، این جهتگیرى، این تحرک، این جدیت را از خودش نشان بدهد و بنده در حد مسئولیتم از او حمایت نکنم؟ از شما دانشجوها که دنبال عدالتید، من حمایت نمیکنم؟ خوب، چرا. آیا اگر از دانشجوئى که عدالتخواه است و دنبال عدالت است، رهبرى حمایت بکند، این معنایش این است که از نقاط ضعفى هم که احیاناً توى آن دانشجو هست، انسان حمایت میکند؟ مسلّماً نه. قضیه این است. یک نقاط ضعفى وجود دارد، آن نقاط ضعف را بنده حمایت نمیکنم.
حالا یکى از سؤالها این بود که چرا علنى موضع نمیگیرید؟ چون لازم نیست علنى موضع گرفتن؛ چه لزومى دارد؟ علنى موضع گرفتن نسبت به یک نقطهى ضعف در یک مسئول، شما خیال میکنید که چقدر کمک میکند به حل آن مشکل؟ هیچى. گاهى اوقات هست که انسان اگر یک چیزى را بدون علنى کردن دنبال علاجش باشد، بهتر علاج خواهد شد، تا اینکه یک چیزى را انسان جنجالى کند. بله، یک وقت هست که هیچ چارهاى جز علنى شدن نیست؛ آنجا بله، انسان علنى میکند؛ لیکن اینجور نیست که تصور بشود اگر چنانچه یک ایرادى، اشکالى در مجموعهى مسئولین اجرائى کشور وجود دارد و رهبرى با آنها مخالف است، حتماً بایستى این را در بلندگوها بیان کند؛ نه، گاهى اوقات مصلحت قطعى در این است که انسان یک چیزى را علنى نکند.
حالا اینجا نگوئید آقا حقیقت و مصلحت. این تقابل حقیقت و مصلحت جزو آن حرفهاى محکم نیست. خود مصلحت هم یکى از حقائق است. اینجور نیست که هرچه اسم مصلحت رویش بود، این یک چیز منفىاى باشد. بعضى اینجور خیال میکنند: آقا مصلحتاندیشى میکنید؟ خوب، بله، گاهى انسان مصلحتاندیشى میکند. خود مصلحتاندیشى یکى از حقائقى است که باید به آن توجه داشت؛ این جزو مسلّمات و واضحات اسلام است. البته این مسئله حالا جاى بحث و شکافتنش نیست، اما جزو مسلّمات است. صلاح نیست گاهى اوقات انسان یک چیزى را علنى کند. فرض کنید یک نقطهى اشکال کوچکى هست، این را ده برابر بزرگش کنند، مایهى ناامیدى و مایهى سیاهنمائى و اینها قرار بدهند؛ چه لزومى دارد؟ خوب، انسان این را به شکل دیگرى حل میکند. بنابراین موضع نگرفتن علنى، ناشى از این علل منطقى و معقول است.
یک چیزى را هم حالا من بگویم، چون دیگر دارد وقت میگذرد. ببینید عزیزان! شماها میدانید - چون دیدم در بیانات شماها هم هست - امروز جمهورى اسلامى و نظام اسلامى با یک جنگ عظیمى مواجه است، لیکن جنگ نرم - که دیدم همین تعبیر «جنگ نرم» توى صحبتهاى شما جوانها هست و الحمدللَّه به این نکات توجه دارید؛ این خیلى براى ما مایهى خوشحالى است - خوب، حالا در جنگ نرم، چه کسانى باید میدان بیایند؟ قدر مسلّم نخبگان فکرىاند. یعنى شما افسران جوانِ جبههى مقابلهى با جنگ نرمید.
اینى که چه کار باید بکنید، چه جورى باید عمل کنید، چه جورى باید تبیین کنید، اینها چیزهائى نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ندهید؛ اینها کارهائى است که خود شماها باید در مجامع اصلىتان، فکرىتان، در اتاقهاى فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید؛ لیکن هدف مشخص است: هدف، دفاع از نظام اسلامى و جمهورى اسلامى است در مقابلهى با یک حرکت همهجانبهى متکى به زور و تزویر و پول و امکانات عظیم پیشرفتهى علمىِ رسانهاى. باید با این جریان شیطانىِ خطرناک مقابله شود.
آنها براى حملهى به جمهورى اسلامى استدلال دارند. به نظر من استدلالشان از دیدگاه آنها استدلال تامى است. در یک نقطهى بسیار حساس جهان از لحاظ جغرافیائى، یعنى این نقطهى خاورمیانه، خلیج فارس، دریاى سرخ، شمال آفریقا، بخشى از مدیترانه - این حوزهى عظیمى است دیگر - مجموعهى امت اسلامى واقع شده. الان شما ببینید از این پنج تا، شش تا گذرگاه آبىِ حساسِ حیاتى که در دنیا وجود دارد، سه تایش توى این منطقه است: تنگهى هرمز است، کانال سوئز است، بابالمندب است. اینها گذرگاههاى مهمى است که تجارت جهانى متوقف به اینهاست. شما نقشهى جهان را بردارید جلوى رویتان نگاه کنید، خواهید دید که این چند تا مرکز چقدر براى ارتباط تجارى و ارتباط اقتصادى دنیا مهم است. بنابراین، این منطقه، منطقهى حساسى است. حالا در این منطقهى بسیار حساس، یک قدرتى دارد قد میکشد و روزبهروز خودش را بیشتر نشان میدهد. این قدرت با همهى خواستههاى استکبارى و دستگاههاى کمپانىها و شبکههاى عظیم اقتصادىِ مفسد فىالارض مخالف است؛ با نظام سلطه مخالف است، با سلطهگرى مخالف است، با ظلم مخالف است؛ خوب، این خیلى براى دستگاه استکبار مهم است. دستگاه استکبار فقط ایالات متحدهى آمریکا نیست، یا فلان رئیس جمهور و فلان دولت آمریکا یا فلان کشور اروپائى نیست؛ دستگاه استکبار یک شبکهى عظیمترى است که شامل اینهاست؛ شبکهى صهیونیستى هست، شبکهى تجار اساسىِ بینالمللى هست، مراکز پولىِ عظیم دنیا هست؛ اینها هستند که مسائل سیاسى دنیا را دارند طراحى میکنند؛ دولتها را اینها مىآورند، اینها میبرند. این مجموعه که تویش دولت ایالات متحده هست، دولتهاى اروپائى هستند، خیلى از این نفتخوارهاى ثروتمند منطقهى خودمان هستند، با یک چنین قدرتِ رو به رشدِ رو به اعتلاى در حال قدکشى بشدت مخالفند؛ بنابراین هرچه بتوانند، در مقابلهى او کار میکنند. توى این سى سال هم بیکار نماندند، هرچه بگذرد هم باز بیکار نمیمانند؛ مگر آن وقتى که شماها همت کنید؛ شما جوانها کشور را از لحاظ علمى، از لحاظ اقتصادى، از لحاظ امنیتى به نقطهاى برسانید که امکان آسیب پذیرىاش نزدیک به صفر باشد؛ آن وقت کنار میکشند و توطئهها تمام خواهد شد. اینى که من توى این چند سال به دانشگاهها مرتب راجع به مسائل علم و تحقیق و پژوهش و نوآورى و جنبش نرمافزارى و ارتباط صنعت و دانشگاه و اینها این همه تأکید کردم، براى خاطر این است که یک رکن امنیت بلندمدت کشور و ملتتان علم است.
و همین جا به شما بگویم، مواظب باشید توى این قضایاى سیاسى کوچک و حقیر نبادا دانشگاه تحت تأثیر قرار بگیرد؛ نبادا کار علمى دانشگاه متزلزل شود؛ نبادا آزمایشگاههاى ما، کلاسهاى ما، مراکز تحقیقاتى ما دچار آسیب بشوند؛ حواستان باشد. یعنى یکى از مسائل مهم در پیش روى شما، حفظ حرکت علمى در دانشگاههاست. دشمنها خیلى دوست میدارند که دانشگاه ما یک مدتى لااقل دچار تعطیلى و تشنج و اختلالهاى گوناگونى باشد؛ این برایشان یک نقطهى مطلوب است؛ هم از لحاظ سیاسى برایشان مطلوب است، هم از لحاظ بلندمدت؛ چون علم شما از لحاظ بلندمدت به ضرر آنهاست؛ لذا مطلوب این است که دنبال علم نباشید.
حالا شما جوانانى که گفتیم افسران جوان مقابلهى با جنگ نرم هستید، از من نپرسید که نقش ما دانشجویان در تخریب مسجد ضرار کنونى چیست؛ خوب، خودتان بگردید نقش را پیدا کنید. یا مقابلهى با نفاق جدید، یا تعریف عدالت. من اینجا بیایم بنشینم یک بحث فلسفى بکنم، عدالت چند شعبه دارد، چه جورى است. حالا بامزه این است که ایشان میگویند توى یک جمله بیان کنید. معروف است یک نفرى زمان شیخ انصارى پسرش را آورده بود نجف. دید طلبهها درس میخوانند و ملا میشوند و شیخ انصارى هم خوب، شخص بزرگى بود؛ هوس کرد پسرش را طلبه کند. آمد به پیش شیخ انصارى، گفت شیخنا! این نوجوان را من آوردهام و خواهش میکنم تا فردا که میخواهیم راه بیفتیم برویم، شما او را فقیه کنید!
عزیزان من! شرط اصلى فعالیت درست شما در این جبههى جنگ نرم، یکىاش نگاه خوشبینانه و امیدوارانه است. نگاهتان خوشبینانه باشد. ببینید، من در مورد بعضىتان به جاى پدربزرگ شما هستم. من نگاهم به آینده، خوشبینانه است؛ نه از روى توهم، بلکه از روى بصیرت. شما جوانید - مرکز خوشبینى - مواظب باشید نگاهتان به آینده، نگاه بدبینانه نباشد؛ نگاه امیدوارانه باشد، نه نگاه نومیدانه. اگر نگاه نومیدانه شد، نگاه بدبینانه شد، نگاه «چه فایدهاى دارد» شد، به دنبالش بىعملى، به دنبالش بىتحرکى، به دنبالش انزواء است؛ مطلقاً دیگر حرکتى وجود نخواهد داشت؛ همانى است که دشمن میخواهد.
شرط دیگر این است که در قضایا افراط وجود نداشته باشد. طبیعت جوان، طبیعت تحرک و تندى است. این دورهى زندگى شما را ما هم گذراندهایم؛ آن هم در دورانهاى انقلاب و اوائل مبارزات و اینها بوده. تندى را میدانم چیست. خیلى هم به ما نصیحت میکردند که آقا تندى نکنید، ما میگفتیم که نمیفهمند چقدر لازم است تندى کردن. میدانم تصور شما چیست، اما حالا از ما بشنوید دیگر. مراقب باشید تندروى، انسان را پیش نمیبرد. با فکر، تصمیم بگیرید. البته جوانِ امروز از جوان دورهى ما فکورتر است؛ این را به شما عرض بکنم. شما امروز جوانهائى هستید که تجربهتان، اطلاعتان، آگاهىهایتان از آن دورهى جوانى ما - از پنجاه سال پیش از این - خیلى بیشتر است؛ قابل مقایسه نیست با جوان امروز. بنابراین توقع اینکه شماها مدبرانه و فکورانه فکر کنید و بدون تندروى، بدون افراط و تفریط توى قضایا، رفتار کنید، توقع زیادى نیست.
البته این را هم بدانید که آنچه در بعد از انتخابات اتفاق افتاد، با همان حسابى که عرض کردم، اصل قضایا خیلى خلاف انتظار ما نبود؛ اگرچه اشخاصى که وارد شدند، چرا، خلاف انتظارمان بود. امیدواریم انشاءاللَّه خداى متعال یک فرصتى بدهد، بتوانیم باز با شماها یک وقتهائى توى دانشگاهى، جائى صحبت بکنیم؛ حالا که مجال نشد.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
پیام رسان