89/11/19
9:43 ص
اثبات ولایت فقیه
سلسله نشستهای تبیین علمی ولایتفقیه ـ قم ـ مدرسه علمیه فیضیه ـ تاریخ 06/02/89
جلسه دوم
بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین ابیالقاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذهالساعه و فی کل ساعه ولیاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً
در جلسه قبل درباره عنوان ولایتفقیه و مفهوم ولایت توضیح دادیم و گفتیم که انحصار آن در فقیه به چه معناست. حاصل آن که مساله ولایتفقیه حاکمیت فقیه به نیابت از امام معصوم بر جامعه اسلامی است؛ بنابراین مفاهیم دیگری مثل محبت، نصرت، مودت، سرپرستی، ولایت تکوینی و امثال اینها که درباره ولایت مطرح است، اصلاً محل بحث نیست و ولایت در اینجا به معنای حاکمیت است.
در این جلسه به توفیق خدای متعال مقداری درباره اثبات اصل ولایتفقیه سخن خواهیم گفت. در ابتدا باید عرض کنم که در این گونه مباحث، بحث کردن و اثبات کردن به چند صورت انجام میگیرد؛ یکی بحث طلبگی خودمان است در حوزه علوم دینی و بر اساس شیوه فقاهت؛ یعنی به عنوان یک مساله فقهی، فرعی فقهی مطرح میشود و بر اساس متدی که در فقه از بزرگان آموختهایم و به فرمایش حضرت امام به فقه جواهری شهرت دارد به آن صورت بحث میکنیم. مصداق آن هم بحثی است که خود حضرت امام رضواناللهعلیه قبل از انقلاب در نجف اشرف مطرح فرمودند و همان وقت نوارهای بحثشان پیاده و بعد هم بهصورت کتاب منتشر شد. خدا انشاءالله بر علو درجات ایشان بیفزاید و به ما توفیق بدهد که حق ایشان را در حد توانمان ادا کنیم. بزرگان دیگری هم در این زمینهها بحث کردهاند و از سالها و بلکه قرنها قبل، رسالههایی نوشتهاند و در ضمن مباحث فقهی، بحثی را به این مساله اختصاص دادهاند. بعد از انقلاب نیز کتابها و رسالههایی با همین سبک فقاهتی در باب ولایتفقیه نوشته شده است یعنی مخاطب این بحث، طلاب و فضلا و متخصصان علوم دینی هستند. این یک شیوه بحث است.
یک سبک دیگر هم این است که انسان مخاطبش را وسیعتر در نظر بگیرد و اصالتاً توجهش معطوف به غیر از حوزههای علمیه یعنی متخصصان فقاهت باشد و مثلاً به عنوان بحثی از مباحث فلسفة سیاست آن را مطرح کند. به طور طبیعی سبک بحث در اینجا با سبک بحثی که در حوزه و با دوستان طلبه مطرح میکنیم، تفاوت بسیار دارد. شیوه بحث در اینجا متد عقلی و به همان معنایی است که در علوم انسانی از این متد اراده میشود، یعنی فقط به نصوص شرعی و ادلهای که در کتاب و سنت آمده، مقید نخواهد بود بلکه استناد به این ادله ـ که در جای خودش بسیار معتبر و ارزشمند است ـ برای مخاطبانی که یا اصلا به اسلام معتقد نیستند یا اگر معتقد هستند معرفت کاملی به منابع اسلامی و شیعی ندارند، مناسب نیست. دانشگاهها معمولاً این سبک را میطلبند؛ حالا چه دانشگاههای کشور خودمان چه دانشگاههای خارج.
ضرورت حکومت
به عنوان یک مساله از مسایل علوم انسانی در رشته علوم سیاسی، یک مساله این است که حکومت باید بر اساس اذن خدا و به دست کسانی که دارای شرایط خاصی هستند ـ که به عنوان نمادی از واجدین شرایط میگوییم فقیه ـ تشکیل شود. سبک اثبات آن هم سبک اثبات مسایل دیگری است که در علوم انسانی اثبات میشود. طبعاً نظریههای متفاوت و مکاتب مختلفی در این علوم وجود دارد که هر کدام سبک خاصی را میطلبد. اگر آقایان اطلاع داشته باشند ما چند سال پیش در نمازجمعه تهران سلسله بحثهایی درباره نظریه سیاسی اسلام مطرح کردیم و چون این نظریه بر مباحث حقوقی مبتنی بود بحث مفصلی هم درباره نظریه حقوقی اسلام مطرح کردیم که در چهار جلد چاپ و به عربی هم ترجمه شده است. در این بحثها ما مخاطب خودمان را تنها طلاب و حتی کسانی که معتقد به مبانی تشیع هستند و عصمت انبیا و ائمه را پذیرفتهاند، قرار ندادیم. به عنوان مثال اگر کسی بخواهد از نظر عقلی درباره این موضوع بحث کند و مثلاً بپرسد که اصلا حکومت چه ضرورتی دارد، چگونه پاسخ بدهیم؟ اگر بخواهیم به شیوه بحث فقهی مطرح کنیم، میگوییم امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه در نهجالبلاغه فرموده است «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر»1 اجتماع، بدون امیر و جامعه، بدون حاکم نمیشود حتی اگر حاکم فاجری باشد بهتر از نبودنش است. همینجا اشاره کنم که بسیاری از فقها مثل حضرت امام رضواناللهعلیه میفرمودند که اطاعت از قوانینی که دولت جائر غیرمشروع وضع میکند ولی مورد نیاز مردم است، واجب است. در زمان دولت سابق هم میگفتند بعضی چیزهایی که نظام جامعه بر آنها متوقف است هر چند قانون آن را مجلسی وضع کرده است که صلاحیت آن را ندارد و مجری آن کسی است که فاسق است یا اصلاً دین را قبول ندارد، اما چون قانونی است که مورد نیاز جامعه است و اگر نباشد شیرازه جامعه از هم میپاشد و هرج و مرج میشود، این قوانین را باید اطاعت کرد. مثلاً در رانندگی اگر بنا باشد هیچ ضابطهای نباشد و هر کسی هر جوری که میخواهد در جادهها ویراژ بدهد و با هر سرعتی که میخواهد برود، چه میشود؟ هر روز باید صدها نفر کشته بشوند. درست است که این قوانین در قرآن و حدیث نیامده است، واضع آن هم صلاحیت وضع این قانون را نداشته است، اما میدانیم اگر این قانون اجرا نشود مفاسدی به دنبال خواهد داشت و جامعه دچار هرج ومرج میشود. بسیاری از فقها ازجمله خود حضرت امام میفرمودند اطاعت از این قوانین واجب است.
منظورم از این اشاره این بود که وجود قوانین و وجود مجری قانون برای جامعه ضرورت دارد، حتی اگر شخص فاجری باشد. در بحث فقهی باید به این گونه روایات استناد کنیم، اما در بحث فلسفة سیاست وقتی ما بخواهیم بگوییم حکومت ضرورت دارد، به حدیث امیرالمومنین(ع) استناد نمیشود. چون مخاطب ممکن است اصلاً حضرت علی(ع) را نشناسد یا قبول نداشته باشد. آنجا فقط باید به دلیل عقلی استناد کرد. بعد از اینکه اصول موضوعة بحث با دلیل عقلی ثابت شد آن وقت میتوان از مسایلی که مربوط به شرع است در درجه دوم و سوم، استنباط کرد و استدلال آورد. طبعا اگر بخواهیم این طور بحث کنیم، مدتها طول خواهد کشید مثل آنچه در نمازجمعه تهران مطرح کردیم، در حالی که ما یک یا دو جلسه دیگر بیشترفرصت نداریم و طبعاً با آن سبک نمیشود بحث کرد، کما اینکه بحث فقهی و بحث طلبگی آن هم باز در دو یا سه جلسه حل نمیشود. پس منظور از طرح چنین بحثی در چند جلسه یک بحث عصارهای است نه برای متخصصان حوزوی و نه برای متخصصان دانشگاهی، بلکه برای افرادی که هر چند تخصص ندارند اما دوست دارند این مسایل را از روی دلیل بشناسند و بتوانند در برابر معاندین یا شکاکین پاسخ قابل قبولی ارائه بدهند. آقای قرائتی گاهی میفرماید بحثهای ساندویچی، حالا اگر در این مورد هم صحیح باشد این بحثها مثل ساندویچ آمادهای است که خیلی از مقدمات را نباید برای آن در نظر بگیریم والا بحث طولانی میشود، اما اگر بخواهیم در دو یا سه جلسه، یک بحث فشرده و ساده بیاوریم که هم قانعکننده باشد و هم پایهاش متقن باشد، باید از بسیاری از مقدمات صرفنظر کرد. اینگونه مباحث چیزی است که امروز مورد نیاز عموم جامعه ماست و در برابر این شبهاتی که شکاکین در روزنامهها و سایتها و مجلات و جاهای دیگر مطرح میکنند، ما بیشتر به چنین بحثی برای عموم مردم احتیاج داریم.
تبیین یک پرسش
ادامه دارد.... دریافت فایل صوتی:
در جلسة گذشته موضوع بحث را توضیح دادم و به اصطلاح مبادی تصوری بحث را عرض کردم که اصلا ولایت یعنیچه، فقیه یعنیچه و اصلاً منظور از اثبات ولایتفقیه چیست. گفتیم که ولایتفقیه یک ولایت نیابتی از طرف امام معصوم برای فقیهی است که واجد شرایط حکومت باشد. امشب در یک بحث فشرده و ساده، دلیلی بر این مسأله خواهیم آورد. سؤال اول این است که وقتی همه ما قبول کردیم که جامعه محتاج به حاکم است، باید بدانیم چه کسی حق حکومت کردن دارد. شایسته است در اینجا تعریف مختصری هم از حاکم داشته باشیم. چون حاکم هم اصطلاحات مختلفی دارد. این حکومت که میگوییم منظورمان چیست؟ منظور از حکومت، هیئت حاکمه یا نهاد حکومت، یک نهاد است و نهاد یک عنوان انتزاعی است که ممکن است مصداق آن یک فرد یا یک گروه باشد و یا ممکن است یک دستگاه هرمی باشد. یعنی دارای سلسله مراتب باشد که مجموع آن را هیئت حاکمه بگوییم. بههرحال، کار این نهاد، وضع قوانین مورد نیاز جامعه است؛ یعنی قوانینی که مفروض است که باید اجرا بشود.
در حکومتهای عرفی مفروضشان یک سلسله قوانین خاصی است که اعتبار آن را از راههای خاص خودش میدانند، ولی ما میگوییم قوانین یعنی قوانین اسلام؛ البته برای اصلاح جامعه و برطرف شدن نیازهای آن وجود این قوانین به تنهایی کافی نیست چون همیشه قانونشکنی وجود دارد. دیدهایم و تا بوده چنین بوده و فعلاً هم در دنیا چنین است. آینده هم چه خواهد شد، قابل پیشبینی نیست اما بعید است روزی بیاید که جامعه به مرحلهای از رشد برسد که هیچکس قانونشکنی نکند. این انسانی که ملائکه قبل از خلقتش گفتند «أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء»2 بعید است که روزی از این حالت فسادطلبیاش دست بردارد. همیشه کسانی هستند که قانون را رعایت نمیکنند. دلیل وجود حکومت هم همین است که باید نهاد پر قدرتی باشد که جلوی تخلف متخلفان را بگیرد و اگر تخلفی واقع شد، طبق قانون مجازات کند. اینجا منظور از حکومت همان است که عرفا قوه مجریه و قوة قضائیه گفته میشود. قوة مقننه هم مفروض این است که قانون اسلام است و اگر قوانین دیگری هم وضع شود الان محل بحث ما در بحث ولایتفقیه نیست و آن را جداگانه باید بحث کنیم؛ البته در بحثهای مفصل گذشته که در نماز جمعه تهران داشتیم، گفتیم حکومت دو بعد اساسی دارد یکی وضع قوانین و دیگری اجرای قوانین، ولی الان تکیة بحثمان روی قوةمجریه است یعنیچه کسی باید ضامن اجرای قوانین اسلام در جامعه اسلامی باشد؟
پیام رسان