86/5/25
1:0 ص
صلی الله علیک یا اباعبدالله
عالم ذر! روز الست! صبح آفرینش!
گویند: صبح آفرینش، همانا روز ازل است که ابتدا ندارد، در واقع صبح آفرینش همان صبح مبارکی است که خداوند تبارک و تعالی به آدمی عزت بخشید و از روح ملکوتی خود به مشتی خاک و به موجودی ضعیف جان هدیه کرد تا او را بیازماید، در همین رابطه قرآن کریم از آن چنین یاد میکند:
«وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلاَئِفَ الأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ إِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ » (انعام/165)
«او خدایی است که شما را جانشین گذشتگان اهل زمین مقرر داشت و رتبه بعضی را از بعضی بالاتر قرار داد تا شما را در این تفاوت رتبهها بیازماید که همانا خدا زود کیفر و بسیار بخشنده و مهربان است».
همچنین خداوند در آیه فوق به روح ملکوتی انسان اشاره کرده و میفرماید:
«فَاِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ»
«پس چون آن عنصر را معتدل بیارایم و در آن از روح خویش بدمم همه (از جهت حرمت و عظمت آن روح الهی) بر او سجده کنید».
در همین رابطه پیامبر گرامی اسلام ، به پسر عم خود حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام چنین فرمودند:
ای علی! خداوند قبل از هر چیز ارواح ما را آفرید و ما را به توحید و تمجید خود گویا ساخت و اگر ما نبودیم آدم و حوا، بهشت و دوزخ، آسمان و زمین را نمیآفرید.
مرا آفرید و بر همۀ پیامبران برتری بخشید و بعد از من برتری از آنِ تو و امامان بعد از توست.
خداوند سپس فرشتگان را آفرید، آنان چون ارواح ما را یک نور مشاهده کردند امور ما را عظیم شمردند؛ پس ما تسبیح گفتیم تا فرشتگان بدانند که ما هم مخلوق هستیم و آفریدگار از صفات ما منزه است. از تسبیح ما، ملائکه نیز تسبیح گفتند.
گفتیم:خدایی جز الله نیست؛ گفتیم: خدا بزرگتر از آن است که درک شود و موقعیت او عظیم است؛ ما بندۀ او هستیم و او خدای ماست.
پس هنگامی که فرشتگان قدرت ما را دیدند، گفتیم «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم»
بدین ترتیب فرشتگان به وسیلۀ ما به معرفت، تسبیح، تهلیل و تمجید خداوند متعال راهنمایی شدند، آنگاه خداوند آدم را آفرید و ما را در صُلب او سپرد و به فرشتگان دستور فرمود تا به خاطر تعظیم و احترام ما که در صلب آدم بودیم برای او سجده کنند، سپس خداوند بندگان خود را که باید از ابتدای زمان تا روز قیامت به دنیا میآمدند در عالم ذر(عالم ارواح) جمع کرد تا از آنان عهد و پیمان بگیرد تا در روز قیامت نگویند ما از این امور غافل بودیم و در این مورد اطلاعی نداشتیم، در واقع پیمان الستی که خداوند در قرآن بیان فرموده است از آیه فوق استفاده میشود:
«وَ اِذْ اخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی ادَمَ مِنْ ظُهُورِهِم ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَ هُمْ عَلی أَنْفُسَهُمْ اَلَسْتُ بِرَبِکُمْ؟ قالوُا بَلی شَهِدنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیأَمَةِ اِنّا کُنّا عَنْ هذا غافِلِینَ»(اعراف/171)
«(ای رسول ما!) و به یاد آر (و مردم را یادآوری کن) هنگامی که خدای تو از پشت فرزندان آدم، ذریۀ آنان را برگرفت و ایشان را بر خود گواه ساخت: آیا من پروردگار شما نیستم؟ همه گفتند: بلی! ما به خدایی تو گواهی دهیم. (خداوند) چرا چنین کرد؟ برای این که (آدمیان) در روز رستاخیز نگویند ما از این (واقعۀ قیامت یا معرفت و یکتایی خدا) غافل (بیخبر) بودیم».
مرویست: ندای جانفزای پروردگار عالمیان به گونهای در عالم الست خطاب به جمیع افراد بنی آدم بلند شد که همۀ مخلوقات شنیدند، در همان روزی که حق تعالی فرمودند:
«...أَلَسْتُ بِرَبِکُم»
«... آیا من خدای شما نیستم؟».
جمیع مخلوقات خطاب به خداوند گفتند:
«... بلی شَهِدنا»
«... بله تو خدای ما هستی و ما به خدایی تو شهادت میدهیم».
بار دیگر صدای خالق هستی بلند شد.
«الیس محمد نبیکم»؟
«آیا محمد! پیامبر شما نیست؟»
بعضی در پاسخ اقرار کردند، برخی سکوت نموده و هیچ جواب ندادند.
خداوند در مرتبه سوم فرمود:
الیس علی بامیرکم
ای کسانی که به خدا و رسول ایمان آوردید) آیا علی خلیفه و جانشین محمد نیست؟
بسیاری از آنان که اقرار به توحید و نبوت کرده بودند، ساکت شده و جواب ندادند، به همین دلیل حق تعالی از پیامبران و آن دسته از افراد و امتهای ایشان که اعتراف کردند علی امیرمؤمنان است و اولاد او حجتهای خداوند هستند، از همه نوشته گرفت.
چنان که در قرآن میخوانیم:
«وَاِذ اَخَذْنا مِنَ النَّبِیینَ مِیثاقَهُم وَ مِنکَ وَ مِنْ نُّوح وَ اِبراهِیمَ وَ مُوسی وَ عیسیَ ابْنِ مَرْیَمَ وَ اَخَذنا مِنْهُمْ میثاقاً غَلِیظاً»(احزاب/7)
«یاد آر آنگاه که ما از پیامبران پیمان گرفتیم، هم از تو و هم پیش از تو؛ از نوح، ابراهیم، موسی و عیسی بن مریم؛ پیمانی سخت که باید با هر زحمت و مشقت است تبلیغ رسالت کنند»
آری خداوند متعال در عالم الست، بر یگانگی خود، نبوت حضرت محمد، ولایت حضرت علی و یازده فرزند آن بزرگوار اقرار گرفته و به آنانی که به نبوت حضرت محمد و ولایت حضرت علی و فرزندان ایشان اعتراف داشتند تأکید فرمودند که بر محبت و اطاعت این دودمان پاک استوار مانده و آنان را اولی به نفس خویش بدانند.
در همین رابطه پروردگار عالمیان خطاب به فرشتگان فرمودند:
عهد و پیمان بندگانم را بنویسید که (محمد و علی را پذیرفتند) و آن عهدنامه را به حجر بسپارید که او ملکی از ملایک است؛ گویند: حَجَر فرشتهای است که بیعت کنندگان را میبیند و میشناسد؛ لذا حاجیان در ایام حج با لمس کردن و بوسیدن آن سنگ مقدس، تجدید عهد و پیمان میکنند و میگویند: ای فرشته! شاهد باش ما از محبان و دوستان علی و اولادش هستیم و نقض عهد و پیمان نکردهایم.
بحار الانوار، ج99، ص224.
مرویست: حق تعالی در آن روز از خلایق عهد و پیمان گرفت و فرمود:
من بندگانم را از نور و ظلمت خلق کردهام؛ نور اقتضای طاعت میکند و ظلمت اقتضای معصیت؛ لازمۀ اطاعت و بندگی آن است که صاحبش را به بهشت بریم و لازمۀ معصیت و نافرمانی آن است که فاعلش را عتاب و عقاب کنیم و به آتش دوزخ عذاب نماییم.
پس ندای خداوند مهربان به خلق اولین و آخرین از پیامبران، اوصیا، ملایکه، جن، انس، وحوش، طیور و غیره رسید که ای مخلوقات! بدانید و آگاه باشید، ما امتی بهتر از امت پیامبر آخرالزمان خلق نکردهایم؛ این امت، امت رحم شده هستند و چون معصیت ما را به جای آورند مستحق عذاب جهنم خواهند شد، آیا در میان خلایق کسی هست که ایشان را شفاعت کند؟
بار دیگر خدای سبحان فرمودند:
فَهَل مِنکُم مَن یَشتَری الذنوب وَالمَعاصی التی تصدر من الناس
آیا در میان شما کسی هست که مشتری شود گناهان را بخرد؟
آیا کسی هست که معصیت کاران را از جهنم نجات بدهد و روز قیامت علم شفاعت بر افرازد و نگذارد مجرمی به آتش جحیم بگدازد؟
حق تعالی این کلام را تا سه مرتبه اعاده کرده و بیان فرمود:
مرویست: در این لحظۀ مبارک سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام قد علم کرده و عرض کردند:
«پروردگارا! من گناهان امت جدم را میخرم».
خداوند فرمود:
«ای حسین! ایشان را به چه چیزی میخری و شفاعت میکنی و از آتش جهنم آزاد میگردانی؟
آن حضرت عرض کرد:
«به قیمت گران میخرم مال که قابل نیست اسم ببرم بلکه گناهان (امت جدم را) در عوض سر و جان میخرم».
سپس آن حضرت فرمود:
پروردگارا! به هر چیز که نزد تو عزیز است».
ندا آمد:
ای حسین! هیچ چیز عزیزتر از جان نیست.
اگر راضی میشوی که آن را فدا نمایی ما هم ایشان را به تو بخشیدیم.
در این لحظه خداوند در مقام سؤال فرمودند:
گناهانی که از جوانان امت جدت صادر میشود به چه میخری؟
حضرت عرض کرد:
به کشته شدن جوانان و فرزندانم میخرم».
ای پروردگار! به کشته شدن اطفال کوچکم با لب تشنه.
آری! جوانان خود از برادران و برادرزادگان و دستهای بریدۀ برادرم عباس را میدهم، علی اکبر جوان که بدنش را با نیزه و شمشیر قطعه قطعه کنند، حلقوم طفل شیر خوار علی اصغر را که حرمله نشان تیر کند.
سپس خداوند فرمود:
ای حسین! گناهان زنان امت جدت را به چه میخری؟
آن حضرت عرض کرد:
به اسیری زنان و دخترانم میخرم.
به اسیری خواهرم زینب و کلثوم راضی میشوم؛ سکینه نازدانه را شتر سوار کنند و فاطمۀ عزیزم را نام کنیزی بر سرش بگذارند.
خداوند فرمود:
بس است ما هم قبول معامله کردیم
آنگاه خداوند خطاب به ملایکه فرمود:
ای ملایکه! شما همه بر این معامله شاهد باشید.
مرویست: زمان سپری شد و بعد از چهارده هزار سال که از خلقت چهارده گوهر آفرینش میگذشت، زندگی بر روی کرۀ زمین آغاز گشت و حضرت آدم علیه السلام به اذن خداوند و به عنوان اولین مخلوق و نخستین پیامبر حیات خود را پی گرفت تا پیام الهی را به فرزندان خود ابلاغ کند و این چنین روزگار درازی پشت سر گذاشته شد و پیامبران یکی پس از دیگری به اذن پروردگار و برای انجام رسالت قدم به عرصۀ وجود نهادند و بندگان خدا را به انجام اعمال شایسته و رسیدن به فلاح و رستگاری دعوت کردند، بندگان خدا نیز عدهای در سایۀ انجام طاعات و اعمال نیک کسب آبرو کرده و عدهای هم بر اثر شقاق، نفاق و اختلاف عقیده رسوا شده و به عذاب خداوند دچار شدند، تا دوران و حیات پر میمنت حضرت محمد بن عبدالله به عنوان خاتم الانبیا فرا رسید و نهضت آسمانی آن بزرگوار برای نجات بشر در روی کرۀ خاکی آغاز گشت.
نقل شده: در طول رسالت آن بزرگوار، اخباری از جانب خداوند برای آن حضرت ابلاغ شد از جمله یکی از آن خبرها مربوط به تولد حضرت حسین علیه السلام بود مبنی بر این که: ای رسول خدا! دومین نوهات در ازای شهادتی جان سوز به مقامی والا دست خواهد یافت تا قدرت شفاعت از آنِ ایشان گردد، در همین رابطه اخبار فوق در مورد تولد آن سرور روایاتی نقل شده است که میخوانیم:
ادامه دارد....
پیام رسان