86/3/13
2:0 ع
به نقل از سایت خانم فاطمه رجبی
بار دیگر افاضات خاتمی |
اگر "سرمقالهنویسان کیهان" و "سخنگوی جامعهی مدرسین" یا "عضو ارشد جامعهی روحانیت مبارز" از کوره در نروند، بر آنم تا بر "افاضات خاتمی" در "بنیاد باران" به مناسبت "دوم خرداد" نقدی بزنم. نکته اول خدای را سپاس میگویم که با ظهور احمدینژاد، و اظهارات خالصانهی او دربارهی "خادمی بیشتر برای مردم"، خاتمی هم امروز بدون هیچ جایگاهی، ناچار شده خود را از فضیلتهایش جدا کند! و به خضوع و خدمتگزاری اشاره نماید. این دستاورد مهم احمدینژاد در شکستن نخوت و تکبر یکی از دو ریسجمهور گذشته را به فال نیک باید گرفت، اگر چه پس از 10 سال باشد. نکته دوم باز هم خداوند را سپاس، که پس از 10 سال ستیزهگری "دوم خرداد" با دین و مذهب و انقلاب و امام و جنگ و ...، امروز "محمد خاتمی" به یاد سوم خرداد و 15خرداد افتاده است. این پیروزی بزرگ گفتمان اسلام ناب را، به آزادگان و آزاداندیشان و مؤمنان به حقانیت انقلاب اسلامی باید تبریک گفت. نکته سوم محمد خاتمی در یک شگرد انحرافی و تحقیر ملی و مصاف با جمهوریت واقعی نظام اسلامی، گفته است: «انصاف این است که اگر نگوییم انتخابات دوم خرداد تنها انتخابات بود، میتوانیم بگوییم تقریباً تنها انتخابات رقابتی جدی بود. رقابتی سخت و نفسگیر، و آن چه حاصل شد بر خلاف انتظار یا تحلیل بود که خیلیها انتظار داشتند." بیمقدمه باید گفت؛ محمد خاتمی میپندارد ملت شعورشان را به دوم خرداد گره زدهاند که با مرگ آن شعور ملی هم مرده باشد و یادشان رفته "پشتوانه و عقبهی پنهان دوم خرداد"، شخص "هاشمی رفسنجانی" بود که آخرین خطبهی نمازجمعهاش را با راهکار سیاسیکارانه، قربانی آرای خاتمی کرد، و نیز خاتمی ذهن ملت را مانند سرنوشت 8 سالهی کشور و ملت به بازی میگیرد و تصور دارد، ملت فراموش کرده "وزارت کشور هاشمی" مسؤول و مأمور انتخاباتی بود که "نامزد مورد نظر هاشمی یعنی خاتمی" از آن برآمد و ... نکته چهارم محمد خاتمی برای "خنداندن" ملت گفته است" «در مسایل سیاسی بدون هیچ تعصبی باید بگویم هیچگاه مانند دوم خرداد صاحب اتحاد نبودیم." البته لطف این صاحب کرم انقلاب اسلامی را به اشاره شامل شده است. انتظار جز این نیست که خاتمی با هشت سال سیر و سفر در تساهل و مدارای غربگرایانه، و وامداری اندیشه و عمل نسبت به غربزدگی، و 2 سال اخیر گردش در غرب به فراموشی ذهن و انحراف بیشتر فکر دچار شده باشد. صاعقهی سهمگین ظهور و پیروزی احمدینژاد و آرای کیفی و شکوهمند ملت به وی، البته خساراتی چنین را در پی داشت. اما منهای "خنده آمدن خلق از این گفته خاتمی"، کدام اتحاد و در کجا مورد نظر اوست؟ 8 سال فتنه و فساد تا مرز فروپاشی اجتماعی؟ 8 سال بیدادگری در دانشگاهها و تنش و اوباشگری پیرامون گفتمان دوم خرداد؟ 8 سال دینسوزی و مذهبستیزی و جنگ با روحانیت و مقدسات و اصول انقلاب؟ و ... این معنی اتحاد ملی است؟ یا ملت مورد نظر خاتمی جدای از ملت ایران، یعنی مسلمان و انقلابی است؟! نکته پنجم خاتمی باز هم بر طبل توخالی گذشته کوبیده که "در دوم خرداد یک بینش و یک منش انتخاب شد". چگونه این فرد پس از طرد و قهر کوبنده ملت در 27 خرداد و سوم تیرماه 84 که اصلاحطلبی و اصلاحطلبان را در روش و منش و بینش با هر لباس و رسم و راه و نام از صحنه اخراج کرد، هنوز در خواب و خیال به سر میبرد؟ نکته ششم از کرامات خاتمی در این سخنان آن است که میگوید: "نسل جوانی که حتی انقلاب را درک نکرده بود در حماسه دوم خرداد شرکت کرد." اگر خاتمی کمتر به دیار غرب سفر کند، شاید ذهن و فکرش آرام گرفته، و این امر بدیهی را بداند که در انتخابات ریاستجمهوری بعد هم نسل انقلابندیده شرکت کرد و بعدها نیز چنین خواهد بود. آیا خاتمی به ایستادگی نسلها اعتقاد دارد؟ نکته هفتم خاتمی طبق روال گذشته توهمات خود و تئوریپردازان حرفهایاش را اظهار داشته که: «دوم خرداد توانست همه تهدیدها را که در آن زمان فراوان بود و هنوز هم هست به فرصت تبدیل کند.» کافی است به چند فرصت به دست آمده توسط خاتمی و دوی خردادش اشاره شود: الف – محور شرارت لقب گرفتن ایران از سوی جنایتکاران حاکم بر امریکا که به دلیل فرصتسوزیهای خاتمی و دولتمردانش بود، و سازش و تسلیم و کرنش آنها در برابر امریکا! ب – تعلیق ذلتبار و البته داوطلبانهی دولتی در مسالهی هستهای یعنی سوزانیدن و برباد دادن حق علمی و فنی و بهرهورری ایران و ایرانی به بهای قبول و پسند امریکا و اروپا. ج – خیمهزدن پر آب و تاب امریکا در دل جهان اسلام با اشغال عراق مسلمان، و ایجاد یک تهدید نظامی بالفعل در مرزهای ایران، به منظور برپایی "دموکراسی و حقوق بشر" طبق اندیشه امریکایی و عمل خاتمی. و ... نکته هشتم خاتمی با تواضع و خشوع گفته است: «در صدد بیان دستاوردهای اقتصادی، امنیتی، آزادی و پیشرفت کشور و دستاوردهای بینالمللی حاصل از دوم خرداد نیستم و ... » ای کاش این رئیس خودساختهی گفتوگوی تمدنها و این اندیشهگر دموکراسیخواه مورد قبول و استقبال امریکا و انگلیس، تا این حد تواضع نداشت و "رساندن تعداد بیکاران به مرز 12 میلیون" و "معتادان میلیونی" و "گروگانگیری و شرارتهای اشکار اشرار در شهرها و مرزها"، و "یادگار عفن قمهکشی اوباش در تهران که امروزه با آن برخورد میشود"، و "اعمال تروریستی منافقان در روز روشن" که "شهادت صیاد شیرازی و لاجوردی"، و "خمپارهاندازی به سپاه" و ... را در پی داشت، و "شبه کودتای 18 تیر که توسط اوباش هوادار او به انجام رسید و پنج روز تهران را در دست اوباش دوم خردادی قرار داد و ..." و "فساد و فحشای گسترده برون آمده از سازندگی و ولنگاری رشد یافته در اصلاحات" و "قلع و قمع هر نگاه و کلام دینمدارانه و شریعتخواهانه" و "جسارت و گستاخی و بیشرمی و هتاکی دینسوزانه و شریعتستیزانه"، و ... را به عنوان مشتی از خروار دستاوردهای آن "دوران سیاه" اشاره میکرد. البته دستاوردهای بینالمللی را در مسایلی چون "ماجرای کنفرانس ننگین برلین"، "حمایت بیچون و چرای امریکا، انگلیس و ... از گفتمان اصلاحطلبی"، "اتحاد صهیونیستی تفکر غربی علیه گفتمان اسلام ناب محمدی صلیالله علیه و آله و سلم" میتوان شاهد آورد. شاهد عینی آن، امروزه در سفرهای پرهزینه و با منابع نامعلوم شخص خاتمی به دیار غرب است. نکته نهم خاتمی در یک چرخش دینخواهانه گفته است: "اسلام و دین بزرگترین هدیه به انسان است و ..." چقدر باید خاتمی در کشور استراحت کند و از این همه سفر دورهای به امریکا و انگلیس و ایتالیا و ...؟! کمی چشم بپوشد تا یادش بیاید هم "او" فریاد بر آورد، فریادی خشن و مرگبار که: «اگر دین در برابر آزادی بایستد در هم خواهد شکست." اگر او به فراموشی دچار شده است ملت نه امروز و نه فردا و نه تا پایان تاریخ این توطئهی شوم را در اندیشهگری وی فراموش نخواهد کرد. |
پیام رسان