89/12/26
9:58 ص
استغاثه شیعیان مظلوم بحرین به ولی امر مسلمین جهان
بسمالله الرحمن الرّحیم
محضر مبارک ولی امر مسلمین جهان
حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مدظله العالی)
سلام علیکم ..
با سلام و صلوات بر خاتم أنبیاء محمد مصطفی (ص)، او که پیامبر بود و از ایشان رسالت بر دوش داشتن را آموختیم، بر علی (ع) که از ایشان عدالت وار بودن را یاد گرفتیم، بر سیده دو عالم که در ایشان ولایتمداری را یافتیم، بر سبْطیْ شباب اهل الجنّة که از ایشان صبر و فرهنگ سرخ شهادت را به ارث بردیم، بر ائمّه طاهرین علیهم السّلام که از ایشان جهاد در راه حقّ را آموختیم و بر تک سوار آخر الزّمان (عج) که از ایشان انتظار اصلاح را به تعلم نشستیم.
سلام ما بر آن امامی که در عرصهی تاریک تاخت و تاز طاغوتیان قیام نمود و درود فراوان بر حضرتعالی که پرچمدار فعلی انقلاب اسلامی و ولی امر مسلمین جهان هستید.
ما گروهی از شیعیان بحرین هستیم که از حضرتعالی تقلید می کنیم و سیرت و سنت جنابعالی برای ما حجت است. واقعیت این است که اکنون از ظلم و ستم آل خلیفه نزد جنابعالی شکایت می کنیم. فشار بر ما سنگین شده به حدی که برادران و خواهران و عائله ما را در مقابل چشممان می کشند، فریادرسی کمک نمی کند ما را. اجتماع می کنیم برای رضای خدا و در راه عزت مسلمین و شیعیان اما کشته می شویم.
از شما درخواست می کنیم برایمان نزد خدا دعا کنید زیرا اطمینان به استجابت آن داریم. و در ثانی کوچک تر از آنیم که درخواستی کنیم، مع ذلک رنج این آلام و مصیبت ها را که از طرف ما را احاطه کرده، جز با حضرتعالی با چه کسی در میان بگذاریم؟! هر طور که صلاح می دانید ما مقلدان و فرزندان خود در بحرین را یاری دهید. سخنرانی عربی جنابعالی در خصوص انقلاب مصر، برادران مصری ما را منصور گردانید و موجب توفیق و نصرت آنان شد، ما نیز در رنج و عذابیم و جز مقاومت و آمادگی برای شهادت چیزی نداریم و خداوند متعال فتح و نصرت را مسئلت می کنیم..
والنصر قادم إنشاءالله
جمعی از مقلدان حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در بحرین
///////////////
در زمان حملات وحشیانه رژیم غاصب صهیونیستی به لبنان، به فرمان امام خامنه ای روحی له الفداه شیعیان لبنان متوسل به دامن اهل بیت علیهم السلام شده و با دعای جوشن صغیر به جنگ با کفار حربی رفته و پوزه استکبار را به خاک ذلت مالیدند.........
همگی دست به دعا برداریم و برای مسلمین بخصوص شیعیان تحت ظلم و ستم سفاکان زمان، دعای جوشن صغیر را بخوانیم.........
89/12/20
4:32 ع
بیانات امام خامنه ای در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
خیلى خوشامدید آقایان محترم و خبرگان عالىشأن امت. و تشکر میکنم از زحمات برادران عزیز، آقایان محترم؛ چه در ضمنِ این اجلاس جارى، و چه در طول سال در کمیسیونهاى مربوط، که آقایان در آنجا حضور دارید و زحماتى که کشیده میشود. و شما را دعا میکنیم. خداوند انشاءاللَّه از شما قبول کند و توفیق و تسدید بفرماید.
از همهى آقایان تشکر میکنیم؛ بخصوص از جناب آقاى هاشمى رفسنجانى، براى اینکه در این اجلاس، انتظار خصمانهاى را که دشمنان داشتند، خنثى کردند. آنها انتظار داشتند که بین خبرگان امت اختلاف بیفتد؛ رقابتها به صورت رقابتهاى متعارف دنیاى مادى در بیاید و مسابقهى در خدمت، تبدیل بشود به رقابت منفىِ در تصرف مراکز و جایگاهها؛ که این بحمداللَّه نشد. خب، از جناب آقاى هاشمى انتظار هم همین بود؛ با توجه به سابقهى عقل و احساس مسئولیتى که در ایشان همیشه ما مشاهده کردیم. و آنچه که انتخاب هم کردید آقایان! انتخاب بجا و بحقى بود. جناب آقاى مهدوى شخصیت برجسته و بارزى هستند؛ هم در عالم روحانیت، هم در عالم سیاست، هم در مسائل جارى کشور، در مسائل حوزه و دانشگاه، از اول انقلاب تا امروز. آنچه اتفاق افتاد، انشاءاللَّه به برکت اخلاص آقایان و اخلاص شماها و عقل و تدبیرى که انسان در رفتارها و گفتارها مشاهده میکند، به خیر اسلام و مسلمین خواهد بود؛ انتظار هم همین است.
شرائط امروز کشور، به ملاحظهى مسائل منطقه، شرائط بسیار مهم و حساسى است. مسائل منطقه، مسائلى است که ابعاد آن از متعارف مسائل جارى بکلى بیرون است. آنچه دارد اتفاق مىافتد، خیلى ابعاد عظیمى دارد. حالا دشمنان، سوءاستفادهکنان، فرصتطلبان بینالمللى و مستکبران چه میخواهند و چه خواهند کرد، بحث دیگرى است. آنچه اتفاق افتاده، دو شاخصهى بسیار مهم دارد، که این دو شاخصه مورد آرزوى همهى مسلمانان صادق و اندیشههاى والا در انقلاب اسلامى، در جمهورى اسلامى و در سایر نقاط عالم بوده است. این دو اتفاق، یکى حضور مردمى است، یکى شعار اسلام. این دو چیز، خیلى مهم است.
حضور مردمى معنایش این است که ملتها با تن خودشان، با حضور شخصى خودشان در میدانهاى مبارزه حاضر شوند و خطرات را تحمل کنند؛ مثل آن چیزى که در ایران اتفاق افتاد. وقتى این شد، هیچ قدرتى در مقابل این نمیتواند بایستد؛ حالا آمریکا و اینها که سهلند. اگر همهى قدرتهاى عالم هم دست به یکى شوند، در مقابل ملتى که با همهى وجود وارد میدان شده است، نمیتوانند مقاومت کنند، ایستادگى کنند. البته میزنند، میکُشند، خونریزى میکنند، اما مغلوب میشوند. همان طور که امام در آن سالها فرمودند، خون بر شمشیر فائق خواهد آمد، پیروز خواهد شد. این اتفاق افتاده است. مردم با جسم خودشان، با وجود خودشان وارد میدان شدهاند؛ نماینده نفرستادند، به حرف اکتفاء نکردند؛ آن هم نه در یک کشور، در چندین کشور؛ که زمینهى آن در کشورهاى دیگر هم وجود دارد. این یک نکته است که خیلى مهم است. جز دست قدرت الهى، کسى قادر نیست یک چنین وضعى را به وجود بیاورد. زمینهها فراهم میشود، افراد نقش ایفاء میکنند - در اینها شکى نیست - اما این دست قدرت خداوند است که مالک دلهاست؛ که «قلب المرء بین اصبعى الرّحمن». خداى متعال است که دلها را عازم میکند، جازم میکند، ارادهها را بسیج میکند و این اتفاق مىافتد. در این حوادث، دست قدرت خداوند محسوس است. چون دست قدرت الهى هست، بنابراین پیروزى هم در آن قطعى است.
نکتهى دوم در اینها، مسئلهى شعار اسلام است. خب، در این کشورها و در دیگر کشورهاى اسلامى، مردم، مردم مسلمانى هستند، جزو امت اسلامند. حتّى در آنجاهائى هم که مظاهر اسلامى محدود بوده است، همراه با فشار بوده است، مردم مؤمنند، مسلمند و اسلام ریشه دارد؛ این هم از خصوصیات اسلام است. در کشورهائى که مارکسیستها هفتاد سال با همهى توان سعى کرده بودند اسلامزدائى کنند، بمجرد اینکه رژیم کمونیستى شوروى ساقط شد، مردم بیرون آمدند؛ جوانهائى که دورهى اسلام را اصلاً درک هم نکرده بودند، شعار اسلام دادند. این، یک خصوصیت مربوط به عمق اسلام است در دلها.
در اینجاها هم همین جور است. البته انگیزههائى وجود داشت، الان هم وجود دارد - انگیزههاى لیبرالیستى، شاید به نحو ضعیفترى انگیزههاى سوسیالیستى، قومیتگرائى یا امثال اینها - لیکن بدنهى مردم، مسلمانند و شعارها اسلامى است؛ بخصوص در کشورى مثل مصر که آنجا اسلام خیلى عریق است، عمیق است، قرآن آنجا حاکم است، محبت اهلبیت آنجا حاکم است.
بنابراین، این حادثه، حادثهى عجیبى است که دارد اتفاق مىافتد. هنوز هم این حادثه در اول راه است. خب، ما حالا به عنوان جمهورى اسلامى، و ما تعداد موجود در اینجا به عنوان مسئولانى از جمهورى اسلامى، و همچنین دیگر مسئولان، وظائفى داریم؛ بایستى به این وظائف توجه کنیم و از این مقطع زمانى آسان نگذریم.
یکى از چیزهائى که بلاشک در این حوادث مؤثر بود، الگوسازى و گفتمانسازى انقلاب اسلامى بود. انقلاب اسلامى براى مسلمانها الگو شد؛ اولاً با پیدایش خود، بعد با تشکیل موفق نظام جمهورى اسلامى که توانست یک نظامى را با یک قانون اساسىِ کامل ارائه کند و آن را به کرسى بنشاند و تحقق ببخشد، و بعد ماندگارى این نظام در طول سى و دو سال که نتوانند به او ضربه بزنند، و بعد استحکام و تقویت هرچه بیشتر این نظام - که نظام جمهورى اسلامى امروز از لحاظ عمق و ریشه، قابل مقایسهى با ده سال پیش، بیست سال پیش و سى سال پیش نیست - و بعد پیشرفتهاى گوناگون در این نظام، که پیشرفت علمى، پیشرفت فناورى و صنعتى، پیشرفتهاى اجتماعى گوناگون، پخته شدن افکار، پدید آمدن افکار نو، حرکت عظیم علمى در کشور و فعالیتهاى گوناگون است. عمرانهائى که در این کشور شده است، در مواردى کشور را به درجهى چند کشور معدود دنیا درآورده است. اینها همه حوادثى است که اتفاق افتاده است. اینها براى ملتهاى مسلمان چیزهاى محسوسى است؛ اینها را مىبینند، مشاهده میکنند. این انقلاب آمد، نظام درست کرد، این نظام باقى ماند، روزبهروز قوىتر شد، روزبهروز هم پیشرفتهتر شد؛ این میشود الگو. این الگوسازى یک گفتمانى را به وجود مىآورد که آن، گفتمان هویت اسلامى و عزت اسلامى است. امروز در بین ملتهاى دنیا، احساس هویت اسلامى، قابل مقایسهى با سى سال قبل نیست؛ احساس عزت اسلامى و مطالبهى این عزت، امروز قابل مقایسهى با گذشته نیست. این، اتفاق افتاده است.
خب، طبعاً نتائجش این است که جبههى مخالف و جبههى مقابل شکست میخورد. مستبدینِ فاسدِ وابستهاى در یک جاهائى در رأس کار بودند. خداى متعال وعده کرده است: «سیصیب الّذین اجرموا صغار عند اللَّه و عذاب شدید بما کانوا یمکرون».(1) مکرشان فایدهاى براى آنها ندارد، بلکه به خاطر همین مکر، خداى متعال ذلت و خاکنشینى را بر اینها تحمیل میکند. این اتفاق افتاده است، این شده است، این جلوى چشم ماست.
این هم یکى دیگر از آن مواردى است که ما آیات الهى قرآن را در مقابل چشم خودمان تجربهاش را مشاهده کردیم؛ که این مال زمان ماست، این خیلى باارزش است. آنچه را که خداى متعال در قرآن وعده داده است، ما داریم اینها را جلوى چشم خودمان، در تجربیات خودمان مشاهده میکنیم.
بخش مهمى از تبلیغات ضد جمهورى اسلامى، ناظر به همین جهت است؛ ناظر به این است که الگوسازى نشود؛ در چشم ملتهاى مسلمان، جمهورى اسلامى به صورت یک الگوى موفق درنیاید. به نظر من این نکتهى بسیار مهمى است که همهى ما باید به آن توجه کنیم. سعى دشمنان این است که جمهورى اسلامى به شکل یک الگوى موفق در چشم ملتها جلوه نکند؛ چون وقتى الگو پیدا شد، مردم به سمت آن حرکت میکنند؛ وقتى توفیق این الگو دانسته شد، مردم تشویق میشوند.
یکى از نویسندههاى مصرى در پنجاه سال قبل، شصت سال قبل در یک کتابى نوشته است که اگر ما بتوانیم یک نقطهى از دنیا را با یک حکومت اسلامى اداره کنیم، از هزاران کتاب و تبلیغ براى پیشرفت اسلام این مؤثرتر است. راست میگوید. با اینکه الگوى ما از لحاظ انطباق با اسلام، آنجور که ما میخواهیم، نیست - خب، ما متأسفانه با شکل مطلوبِ تحقق اسلام خیلى فاصله داریم - اما همان اندازهاى که توانستیم، توفیق پیدا کردیم، اسلام را وارد جامعه و زندگىمان کردیم، آثارش را داریم مشاهده میکنیم، عزتش را مىبینیم، قدرتش را مىبینیم، پیشرفتش را مىبینیم، استقلالش را مىبینیم؛ این را مردم دارند مشاهده میکنند. پس آنها میخواهند این الگوسازى نشود؛ لذاست که سعى میکنند الگو را در چشم مخاطبان خراب کنند. یکى از کارهائى که از اول انقلاب تا حالا انجام گرفته، این است. اگر ضعفى داریم، آن ضعف را در چشمها بزرگ میکنند؛ اگر ضعفى نداریم، آن را بدروغ به ما نسبت میدهند؛ این را باید توجه داشته باشیم. یکى از کارهاى اساسى دشمن در تبلیغات ضد جمهورى اسلامى، ناظر به این معناست و همهى تلاش هم براى این است.
خب، در تضعیف این الگو، دو عامل به یکدیگر کمک میکنند: یک عامل، عامل درونى است؛ نقصهائى که وجود دارد. کوتاهىهاى ما، کمکارىهاى ما، تنبلىهاى ما، مبتلاشدن ما به چیزهائى که مضر به حرکت است - مثل اختلافها، مثل کارهاى خلاف گوناگون، میل به دنیا پیدا کردنها، به سمت دنیا کشیدهشدنها، قدرتطلبىها، بىسیاستىها و از این قبیل چیزها - اینها چیزهائى است که ناشى از وجود ماست، ما داریم این نقصها را ایجاد میکنیم. این عامل درونى، به این الگو صدمه میزند.
عامل دیگر، مربوط به دشمن است؛ که همینى که ما داریم، این را صد برابر بزرگ میکنند و به چشم دیگران میکشانند؛ عیبهائى هم که نداریم، به ما نسبت میدهند. خب، حالا ما چه کار کنیم؟ اول باید به آن چیزهاى درونىِ خودمان بپردازیم. اول بایستى به آن چیزى که تقصیر خود ماست، کوتاهى خود ماست، بپردازیم. اگر این را درست کردیم، خداى متعال آن دومى را هم کفاف خواهد کرد؛ یعنى خداى متعال تبلیغ دشمن را هم خنثى خواهد کرد.
در این «مناجات الشّاکین» که منسوب به حضرت سجاد (سلام اللَّه علیه) است، اولین شکایت این بزرگوار، شکایت از خودش است: «الهى الیک اشکو نفسا بالسّوء امّارة و الى الخطیئة مبادرة». بعد که مبالغى از خود شکایت میکند، آن وقت عرض میکند: «الهى اشکو الیک عدوّا یضلّنى». اول شکایت از خودمان، بعد شکایت از دشمن. باید این را مراقبت کنید.
خب، حالا کى مراقبت کند؟ چگونه مراقبت کنیم؟ جوابش این است که در درجهى اول، مسئولان و زبدگان و برجستگان و روشنفکران و دانشمندان و علما و کسانى که محیطِ تأثیر دارند، از رفتارهاى خودشان مراقبت کنند. همان طور که عرض کردیم، قدرتطلبى است، دنیاطلبى است، دنبال اختلاف رفتن است، جنجال درست کردن است، خلاف اخلاق حرکت کردن است؛ که من در اینجا میخواهم روى این مسئلهى خلاف اخلاق حرکت کردن تکیه کنم.
فضاى اهانت و هتک حرمت در جامعه، یکى از آن چیزهائى است که اسلام مانع از آن است؛ نباید این اتفاق بیفتد. فضاى هتک حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سیاسى است. انتقاد، مخالفت، بیان عقاید، با جرأت، هیچ اشکالى ندارد؛ اما دور از هتک حرمتها و اهانتها و فحاشى و دشنام و این چیزها. همه هم در این زمینه مسئولند. این کار علاوه بر اینکه فضا را آشفته میکند و اعصاب آرام جامعه را به هم میریزد - که امروز احتیاج به این آرامش هست - خداى متعال را هم از ما خشمگین میکند. من میخواهم این پیامى باشد به همهى آن کسانى که یا حرف میزنند، یا مینویسند؛ چه در مطبوعات، چه در وبلاگها. همهى اینها بدانند، کارى که میکنند، کار درستى نیست. مخالفت کردن، استدلال کردن، یک فکر سیاسى غلط یا یک فکر دینى غلط را محکوم کردن، یک حرف است، مبتلا شدن به این امرِ خلاف اخلاق و خلاف شرع و خلاف عقل سیاسى، یک حرف دیگر است؛ ما این دومى را به طور کامل و قاطع نفى میکنیم؛ نباید این کار انجام بگیرد. متأسفانه بعضى این کار را میکنند. من بخصوص به جوانها توصیه میکنم. بعضى از این جوانها بلاشک مردمان بااخلاص و مؤمن و خوبى هم هستند، اما خیال میکنند این وظیفه است؛ نه، من عرض میکنم این خلاف وظیفه است، عکس این وظیفه است.
البته از نفوذها، از اغواهاى شیطانى دشمنان، از دخالتهاى دشمنان هم نباید غفلت کرد. همان طور که امام بارها میفرمودند، گاهى اینجور افراد وارد اجتماعات پرشور و مؤمن و مخلص میشوند و آنها را به یک سمتى و یک حرکتى میکشانند؛ از این هم نباید غفلت کرد؛ هم غفلتهاى ناشى از احساساتى شدن، هم ناشى از ندیدن دستهاى دشمن. بنابراین من بخصوص از جوانها میخواهم که نگذارند این فضاى غیبت و تهمت و فحاشى و هتاکى و شکستن حرمتها ادامه پیدا کند. وقتى که ادامه پیدا کرد، طبعاً همان طور سرایت هم میکند - مثل بیمارى مسرى - ناگهان مىبینید مثلاً در نمازهاى جمعه که محل خشوع و ذکر و توجه است، یک چنین چیزهائى گاهى احیاناً دیده میشود، که غلط اندر غلط است. انسان اگر چنانچه آن خطیب نماز جمعه را قبول ندارد، خب، اصلاً پاى خطبهاش نمىنشیند، به او اقتداء هم نمیکند، مىآید بیرون. یا حتّى گاهى اوقات در درسها، در محیطهاى علمى و درسى از این چیزها دیده میشود؛ که اینها غلط است، مضر است و مخالف مصلحت انقلاب است؛ اینها همان ضربه زدن و شکاف ایجاد کردن و تَرکدار کردن هیئت عظیم و شفاف و باشکوه نظام اسلامى است که دارد با قدرت حرکت میکند و پیش میرود.
من به بزرگان هم نصیحتى بکنم. این نصیحت به جوانها بود، پیرها هم محتاج نصیحتند؛ آنها هم باید توجه کنند. مواضع درست گرفتن، حرف درست زدن، تحت تأثیر خبرهاى دروغ قرار نگرفتن، این هم وظیفه است. هزاران نفر در نظام اسلامى دارند محض رضاى خدا زحمت میکشند و تلاش میکنند و شب و روز خودشان را میکُشند، براى اینکه طبق حرکت اسلامى یک کارى انجام بگیرد، نظام اداره شود، وظائفِ بسیار سنگین انجام بگیرد؛ اما انسان یک خبر دروغى را بشنود، بنا کند همهى اینها را زیر سؤال بردن - مسئولین دولتى را، دیگران را، دیگران را - این هم مصلحت نیست، این هم خلاف است. هم جوانها باید مراقبت کنند، هم پیرها باید مراقبت کنند. ما، هم در جوانىمان احتیاج به نصیحت داریم، هم حالا که پیر شدیم، احتیاج به نصیحت داریم.
امیدواریم خداوند متعال انشاءاللَّه به همهى ما کمک کند تا بتوانیم این الگوى موفق و باشکوه و بسیار باعظمت را - که نظام جمهورى اسلامى است - حفظ کنیم و این را انشاءاللَّه همین طور به نسلهاى آینده بسپاریم و از این جهت پیش خداى متعال سرافراز باشیم.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
1) انعام: 124
89/12/17
10:33 ص
نبرد بی پایان
خطابه تحلیلی خورشید خونین رخ کربلای خیبر
سردار خیبر، شهید حاج محمد ابراهیم همّت
ایران را محبوس کرده اند داخل یک قفس و دور تا دورش را محاصره کرده اند. محاصره اقتصادی، سیاسی و نظامی از زمین و هوا و دریا... افغانستان را ندیدید؟ وضع عراق را هم که می بینید؟ از همه طرف ایران را در محاصره قرار داده اند و ما را توی یک قفس حبس کرده اند تا دم به دم حلقه محاصره را تنگ تر کنند و آخر این انقلاب را ساقط کنند شما آیا می گذارید این انقلاب ساقط بشود؟...
دانلود کنید.....
نبرد بی پایان 1 ???? k
نبرد بی پایان 2 ???? k
نبرد بی پایان 3 ???? k
نبرد بی پایان 4 ???? k
89/12/15
7:14 ع
راه نفوذ نفاق در دل مومن
1- پیمان شکنی: قرآن درباره علت نفاق برخی از مردم، می فرماید: «کسانی هستند که با خدا این گونه عهد و پیمان می بندند که اگر او به ما ثروت دهد، بخشی از آن را در راه او، ترویج دین او کمک به بندگان او انفاق می کنیم؛ ولی وقتی خداوند به آن ها ثروت عطا می نماید، تعهد خود را به فراموشی می سپارند و به دنبال این خلف وعده با خداوند و دروغ گویی، در دل های آنها، نفاق پدید می آید» در بدو امر، آنها مومن بودند و با خدا پیمان بستند؛ اما وقتی به عهد خود وفا نکردند و خواستند خدا را فریب دهند، خداوند نیز، ایمان را از آنها گرفت و مبتلا به نفاق شدند.
2- فراوانی گناه: از دیگر عوامل سیر به سوی نفاق، معصیت خداوند متعال است. بسیاری باور ندارند که رفتار خوب یا بد انسان، روحانیت و ملکات خوب و بد را برای او رقم می زند. در واقع، وقتی به کاری دست می زنیم – خوب یا بد- با همان کار، آینده خود را می سازیم. قرآن در این باره می فرماید: انسان هایی که ایمان دارند، ولی مبتلا به گناه می شوند، آهسته آهسته، گناهانشان زیاد می شود، تا این که بدترین گناهان را مرتکب شده، راه بازگشت را برای خود می بندند. «سرانجام کسانی که کارهای پلیدی انجام دادند، این شد که آیات خدا را تکذیب کردند و آنها را به تمسخر و استهزا گرفتند.» آیات خداوند، یا ناطقند یا صامت؛ آیات ناطق الهی، انبیاء و ائمه اطهار (ع) هستند و آیات صامت الهی شامل آیات قرآن و معجزات دیگر انبیا می شوند. انسان منافق، نه تنها تمامی آیات الهی را تکذیب می کند، بلکه آنها را به تمسخر نیز می گیرد. پس، عامل دیگر نفاق، فراوانی گناه است که به تدریج، به تکذیب آیات الهی و تمسخر آنها می انجامد.
3- تأثیر پذیری از تلاش منافقان بیگانه پرست: از جمله عوامل حرکت به سوی نفاق، علاقه و تلاش منافقان به کافر شدن دیگران است. قرآن در این باره می فرماید: «چرا شما درباره منافقان، دو فرقه شدید و گروهی به اسلام آنها و گروهی به کفرشان قائل گشتید؟ آنها در باطن، کافرند و خداوند آنها را به کیفر اعمال زشتشان بازگردانیده است. آیا شما می خواهید کسی را که خداوند گمراهش کرده، هدایت کنید؟ حال آنکه کسی را که خداوند گمراه کرد، راهی برای هدایتش نخواهید یافت. منافقان آرزو دارند همان گونه که خود کافرند، شما نیز مانند آنها کافر شوید.»
4- شرکت در جلسات شرک آلود: چون منافق در تلاش است که دیگران را به سمت راه خود بکشاند، از راه های گوناگون، در این جهت، بهره می برد که از جمله آنها نشستهای حزبی است. قرآن، این نکته را مورد توجه قرار داده، می فرماید: «خداوند در قرآن نازل کرد که اگر می شنوید عده ای به آیات خدا کفر ورزیده، آنها را مسخره می کنند، تا زمانی که به سخنی غیر از آن وارد شوند، در جلسه آنها ننشینید، خواهید شد و همانا خداوند منافقان و کافران را با هم در دوزخ گرد خواهد آورد.» کافر شدن، تنها به این نیست که انسان از جامعه اسلامی جدا شده و شعائر دینی را ترک نماید؛ بلکه کفر، کسانی را نیز شامل می شود که بین مسلمانان زندگی کرده و ظواهر دینی را نیز رعایت می کنند؛ اما در دل های آنها، دیگر ایمانی وجود ندارد. این افراد، دچار نفاق شده اند و جایگاه آخرتشان، با کافران، یکی خواهد بود. هم جایگاه آن کافرانی که دین را مسخره می کنند و هم جایگاه کسانی که شبهات را در جامعه گسترش می دهند، جهنم خواهد بود.
حجت الاسلام دکتر آقا تهرانی، هفته نامه 9 دی
89/12/13
4:26 ع
دو شکایت
ریاست محترم قوه قضائیه
آیتالله صادق لاریجانی دامت برکاته
با اهداء سلام و آرزوی توفیق، حادثه هتاکی و دشنام آقای علی مطهری به اینجانب "مهدی کوچک زاده" نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی ، چیزی است که می خواستم به حرمت حاصل عمر امام "ره" ،آیت الله شهید مرتضی مطهری، از کنار آن بگذرم چرا که به تعبیر قرآن کریم " و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما". ولی با توجه به تذکر آقای مطهری در فراز آخر شکایتی که برای شما ارسال نموده ،و در ادامه همین شکایت آورده شده است ، مبنی بر اینکه " اگر امروز کوتاهی شود، این پدیده شوم (منظور فحاشی) دامن همه را خواهد گرفت و این لکه ننگ بر دامان انقلاب اسلامی باقی خواهد ماند" و فقط به منظور حفظ حرمت انقلاب اسلامی و مجلس شورای اسلامی که باید در راس امور باشد! این شکایت را تنظیم و به محضرتان تقدیم می دارم. امید است به موازات دستوری که برای رسیدگی به شکایت ایشان صادر می فرمایید امر فرمایید تا به شکایت اینجانب "مهدی کوچک زاده" ،که علیرغم ارادت قلبی به بزرگان و بزرگزادگان واقعی هیچ نسبتی اعم از سببی و نسبی با هیچ بزرگ و بزرگزاده ای ندارم، نیز رسیدگی نمایند تا بی طرفی دستگاه قضا بر همگان اثبات شود و نتوانند ادعا کنند که در این کشور برخی بزرگزادگان از همه قید و قانونی آزادند و این فقط ضعفا و غیر مرتبطین با بزرگزادگانند که به خطاهایشان رسیدگی می شود. لازم به یاد آوری است با اصرار نائب رئیس محترم مجلس و تحت اشراف ریاست مجلس (اخوی گرامی جنابعالی) فحاشی آقای مطهری بر خلاف قوانین از متن چاپ شده مذاکرات آن روز مجلس حذف گردیده است! ولی فیلم و نوار صدای ایشان در آرشیو مجلس موجود است.
حادثه از این قرار است که آقای علی مطهری در حین نطق خود در مجلس که از رادیوی مجلس برای عموم به طور زنده پخش می شد توهین و فحاشی هایی به اینجانب کردند که بر اساس مواد 608 و 609 قانون مجازات اسلامی که اشعار می دارد:
ماده 608 – توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک چنانچه موجب حد قذف نباشد به مجازات شلاق تا (74) ضربه و یا پنجاه هزار ریال تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود.
ماده 609 – هر کس با توجه به سمت ، یکی از روسای سه قوه یا معاونان رئیس جمهور یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات یا اعضای دیوان محاسبات یا کارکنان وزارتخانه ها و موسسات و شرکت های دولتی و شهرداریها در حال انجام وظیفه یا به سبب آن توهین نماید به 3 تا 6 ماه حبس و یا تا (74) ضربه شلاق و یا پنجاه هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم می شود.
قطعا مستحق مجازات می باشند.
البته پیش از آن نیز ایشان با اظهار مطالبی توهین آمیز نسبت به نام خانوادگی من به پدر و خانواده من اهانت کرده اند که از برنامه زنده رادیو گفتگو پخش و ملت ایران آن را شنیده اند و نوار صدای آن نیز در آرشیو صدا و سیما موجود است و این نشان می دهد ایشان بر تکرار عمل زشت و مجرمانه خود اصرار دارند و احتمال تکرار آن نیز بسیار زیاد است.
گذشته از اینکه باید بررسی شود که چرا برخی فرزندان بزرگان انقلاب ما به این انحطاط کشیده شده اند و بنده از ریشه یابی آن در اینجا پرهیز می کنم، نظر به اینکه فیلم و صدای فحاشی آقای مطهری هم در مجلس و هم در برنامه رادیو گفتگو موجود و نیازی به تحقیقات پیچیده برای شناسایی مجرم و جرم نمی باشد، مستدعی است دستور اقدام عاجل درخصوص اجرای حکم در ملاعام پس از اثبات جرم در دادگاه صالح، صادر فرمایید.
اگر امروز کوتاهی شود، این پدیده شوم دامن همه را خواهد گرفت و این لکه ننگ بر دامان بزرگزادگان در انقلاب اسلامی باقی خواهد ماند. قبلا از حسن توجه جناب عالی سپاسگزارم.
با تقدیم احترام
مهدی کوچک زاده
نماینده مردم تهران ، ری ، اسلامشهر و شمیرانات در مجلس شورای اسلامی
شکایت علی مطهری را می توانید اینجا بخوانید.
منبع: وبلاگ دکتر کوچک زاده
متن و فایل صوتی فحاشی علی فریمانی به دکتر کوچک زاده
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=53844
امیدوارم سران دستگاه قضا متوجه خشم رو به فزونی ملت ایران شده باشند و بدانند که هر چه در برخورد با فتنه گران، اعم از آقازاده و غیر آقازاده و فراری لندن نشین و فتنه گر تهران نشین تعلل کنند، باید منتظر حوادثی بسیار بدتر از فحاشی به آقازاده فتنه گر باشیم، چه از جانب عوامل نفوذی فتنه گران برای مظلوم نمایی و فضا سازی برای پیش برد اهداف شومشان، که مسبوق به سابقه است؛ و چه از جانب ملت ایران که صبرشان به سر آمده و عکس العمل انفجاری از کم حوصله تر ها هیچ بعید نیست که اگر اینگونه شود عامل اصلی آن دستگاه قضا است. وقتی دستگاه قضا مدعی می شود برای آقازاده فتنه گر فراری احضاریه فرستاده و مردم را سر کار می گذارند و در عین حال با آقازاده فتنه گر تهران نشین هیچ کاری ندارند، نباید انتظار داشت مردم حرف مسئولین قضایی را بپذیرند...
بند "م" وصیتنامه امام روح الله (س) در مقابل ملت است، بترسید از زمانی که ملت یقین کند که دستگاه قضا اراده ای برای برخورد با آقازاده ها و فتنه گران اصلی ندارد، و به نتیجه برسد موظف است برای ریشه کن کردن فتنه و فتنه گران خود باید به صحنه بیاید. ملت ما برای دفاع از حریم ولایت و نظام خود به صحنه آمد و به خاطر اعتماد به سران نظام از برخود شخصی با فتنه گران خودداری کرد، اما هیچ تضمینی وجود ندارد از این به بعد هم چنین رفتاری را داشته باشد.......
مصلحتی بالاتر از عمل به قانون نداریم، دستگاه قضا اقدام کند، اگر مصلحتی بالاتری پیدا شد، امام خامنه ای روحی له الفداه خودشان اقدام خواهند کرد، ایشان اولین شخصی بودند که لفظ "فتنه" را که بار معنایی بسیار روشن و واضحی دارد و در کلام خدا "اکبر" و "اشد" من القتل است؛ در مورد حوادث سال گذشته به کار بردند، و حجت را بر همه تمام کردند...
پیام رسان