87/10/14
7:47 ع
شبهاتى پیرامون عاشورا و بزرگداشت آن ?-?
اکنون به عنوان مثال داستانى را از قرآن کریم یادآورى مى کنم که همه شنیده اید. مى دانید که حضرت موسى(علیه السلام) از جانب خداوند به کوه طور دعوت شد تا در آن جا عبادت کند. آنچه به مردم گفته شد این بود که ایشان یک ماه در آن جا خواهد ماند. اما اراده خدا آن بود که حضرت موسى چهل روز بماند: «وَواعَدْنا مُوسى َثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْر» [1] آن ده روز را مردم نمى دانستند، و این آزمایشى براى قوم بنى اسرائیل بود تا نشان دهد آنان تا چه اندازه در ایمانشان استوار هستند. بعد از این که سى روز تمام شد، بنى اسرائیل نزد هارون ـ که جانشین موسى بود ـ آمدند و پرسیدند چرا برادرت نیامد؟ گفت منتظریم، به زودى مى آید. روز بعد هم موسى نیامد. مجدداً پرسیدند چرا موسى نیامد؟ از تأخیر او معلوم مى شود که ما را تنها گذاشته و خود رفته است. سامرى از این فرصت استفاده کرد و آن گوساله را ساخت و مردم را به پرستش گوساله دعوت کرد و گفت: «هذا اِلهُکُمْ وَ اِلهُ مُوسى»،[2] این خداى شما است و خداى موسى نیز همین است. خدایى که موسى مى گفت من در کوه طور با او مناجات کنم، آن خدایى که موسى را به رسالت مبعوث کرده است، آن خدا همان است که من او را ساخته ام. بسیارى از بنى اسرائیل در برابر گوساله به سجده افتادند و مشغول پرستش آن شدند. خداى متعال در طور به حضرت موسى وحى کرد که در میان قومت چنین جریانى اتفاق افتاده است و در طى این غیبت ده روزه تو، مردم گوساله پرست شده اند. حضرت موسى هم شنید اما عکس العملى نشان نداد. ده روز تمام شد و بعد از چهل روز الواح آسمانى را که بر او نازل شده بود براى مردم آورد تا ایشان را به اطاعت از احکام الهى و عمل به شریعت نازل شده دعوت کند. وقتى حضرت برگشت دید مردم گوساله مى پرستند. به محض این که دید در حال پرستش گوساله هستند، عصبانى شد، به گونه اى که الواح را به کنارى پرتاب کرد: وَ اَلْقَى الاَْلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأسِ اَخیهِ یَجُرُّهُ اِلَیْهِ» [3] به سراغ برادرش حضرت هارون رفت، و سر او را گرفت و با عصبانیت به سوى خود کشید و از او بازخواست کرد که چرا اجازه دادى مردم گمراه گردند؟ «أَفَعَصَیتَ أَمْرى»; [4] به کل داستان کارى ندارم. منظورم تذکر فرق بین دانستن و مشاهده کردن است. خدا به حضرت موسى از ماجراى گوساله پرستى قوم او خبر داده بود. حضرت موسى نیز در مورد آن هیچ شکى نداشت. زیرا خبرى بود که خدا به او داده بود. وقتى خبر را شنید چندان آثار غضب در او ظاهر نشد. اما زمانى که بازگشت و دید که مردم گوساله مى پرستند، آشفته شد و نتوانست تحمل کند. به سراغ برادر خود رفت و به او اعتراض کرد. مقصود بیان فرق بین دانستن و دیدن است.
خداى متعال انسان را به گونه اى آفریده است که هنگامى که چیزى را مى بیند یا مناظرى را مشاهده مى کند، اثرى مى پذیرد که هیچ گاه گفته ها، شنیده ها و دانسته ها آن اثر را ندارد. هر گاه صحنه هایى را بسازیم و بازسازى کنیم، خواه در قالب سنتى و یا با استفاده از روش هاى جدید و به صورت نمایش و فیلم، به گونه اى که جریان عاشورا را براى مردم مجسم کند، بازسازى آن صحنه ها و نشان دادن آن ها اثرى دارد که گفتن و دانستن آن ها نمى تواند آن اثر را داشته باشد. نمونه این مسأله را شما خود بارها تجربه کرده اید. مکرراً حوادث عاشورا را شنیده اید و در ذهن شما جاى گرفته است. مى دانید امام حسین(علیه السلام)روز عاشورا چگونه به شهادت رسید، اما آیا دانسته هاى شما اشک شما را جارى مى کند؟ وقتى در مجالس شرکت مى کنید و مرثیه خوان مرثیه مى خواند، مخصوصاً اگر لحن خوبى هم داشته باشد و به صورت جذابى داستان کربلا را براى شما بیان کند، آن گاه مى بینید که بى اختیار اشک شما جارى مى شود. این شیوه مى تواند در تحریک احساسات شما تأثیرى داشته باشد که خواندن و دانستن چنان اثرى را ندارد. به همین نسبت آنچه دیده مى شود به مراتب مؤثرتر از شنیدنى ها است. منظور از این توضیحات آن بود که ما علاوه بر این که باید بدانیم چرا ابى عبد الله قیام کرد، و بدانیم که چرا مظلومانه شهید شد، باید این مطلب به گونه اى بازسازى شود تا حتى المقدور بهتر بشنویم و ببینیم تا عواطف و احساسات ما برانگیخته تر شود. هر اندازه این ها در برانگیخته تر شدن عواطف و احساسات ما مؤثرتر باشد، حادثه عاشورا در زندگى ما مؤثرتر خواهد بود. بنابراین صِرف بحث و بررسى عالمانه واقعه عاشورا نمى تواند نقش عزادارى را ایفا کند. باید صحنه هایى در اجتماع به وجود آید که احساسات مردم را تحریک کند. همین که صبح از خانه بیرون مى آیند مى بینند شهر سیاه پوش شده است، پرچم هاى سیاه نصب شده است، خود این تغییر حالت، دل ها را تکان مى دهد. گرچه مردم مى دانند فردا محرم است، اما دیدن پرچم سیاه اثرى را در دل آن ها مى گذارد که دانستن این که فردا اول محرم است آن اثر را نمى گذارد. راه انداختن دسته هاى سینه زنى با آن شور و هیجان خاص خود مى تواند آثارى را به دنبال داشته باشد که هیچ کار دیگر آن آثار را ندارد.
پس سؤال دوم این بود که چرا خاطره سیدالشهداء(علیه السلام) را فقط با بحث و گفتگو، سخنرانى، تشکیل میزگرد و نظایر آن زنده نگه نمى داریم؟ چرا باید عزادارى کرد؟ جواب این است که این صحنه ها باید به وجود بیاید که غیر از عامل شناخت، عامل احساسى ـ عاطفى نیز در ما تقویت شود. اگر این عواطف تحریک شود، آن گاه مى تواند اثر کند. نمونه چنین تأثیرى را مى توانید در زندگى فردى و نیز زندگى اجتماعى خود بیابید. به خصوص در این سى ـ چهل سال اخیر که حرکت حضرت امام(قدس سره) علیه دستگاه طاغوت و کفر شروع شد. ملاحظه کردید که در ایام محرم و صفر نام سیدالشهداء(ع) و عزادارى سیدالشهداء(ع) مردم را به حرکت وادار مى کرد. این شور و هیجان جز در ایام عاشورا پیدا نمى شود و جز با همین مراسم سنتىِ عزادارى یا نظایر آن حاصل نمى شود; باید عمل کرد. و رفتارى نشان داد که احساسات و عواطف مردم را تحریک کند، آن گاه اثر بخش خواهد بود. این جا است که متوجه مى شویم چرا امام(قدس سره) بارها مى فرمود آنچه داریم از محرم و صفر داریم. [5] چرا این همه اصرار داشت که عزادارى به همان صورت سنتى برگزار شود؟ [6] چون در طول سیزده قرن تجربه شده بود که این امور نقش عظیمى در برانگیختن احساسات و عواطف دینى مردم ایفا مى کند و معجزه مى آفریند. تجربه نشان داد که بیش تر پیروزى هایى که در دوران انقلاب و یا در دوران جنگ در جبهه ها حاصل شد، در اثر شور و نشاطى بود که مردم در ایام عاشورا و به برکت نام سیدالشهداء(ع) حاصل مى کردند. این تأثیر کمى نیست. با چه قیمتى مى شود چنین عاملى را در اجتماع آفرید که این همه شور و حرکت در مردم ایجاد کند؟ این همه عشق مقدس بیافریند، تا جایى که افراد را براى شهادت آماده کند؟ اگر بگوییم در هیچ مکتبى و یا در هیچ جامعه اى چنین عاملى وجود ندارد، سخن گزافى نگفته ایم. پس این که باید غیر از بحث و گفتگو کار دیگرى براى بزرگداشت حادثه عاشورا انجام داد، کارى که در برانگیختن احساسات و عواطف مؤثر باشد، روشن شد. جواب کلى سؤال این است که انسان فقط به شناخت مجهز نگردیده است. علاوه بر شناخت، نیروى دیگرى به نام انگیزش ها و هیجانات وجود دارد که عامل آن، احساسات و عواطف است. این عوامل نیز باید تقویت شود تا نقش خود را ایفا کند. برنامه هاى عزادارى از جمله این عوامل است.
1.اعراف، 142.
2.طه، 88.
3.اعراف، 150.
4.طه، 93.
5.صحیفه نور، ج 15، ص 201.
6.همان.
ادامه دارد.....
87/10/13
7:3 ع
شبهاتى پیرامون عاشورا و بزرگداشت آن
بسم اللّه الرحمن الرحیم
الحمدللّه ربّ العالمین، والصّلوة والسّلام على سیّد الانبیاء والمرسلین، أبى القاسم محمّد وعلى آله الطیبین الطاهرین المعصومین. اللّهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه وعلى آبائه فى هذه الساعة وفى کل ساعة ولیاً وحافظاً وقائداً وناصراً ودلیلاً وعیناً حتى تسکنه أرضک طوعاً وتمتعه فیهاً طویلاً. السلام علیک یا ابا عبد اللّه وعلى الارواح التى حلّت بفنائک.
فرا رسیدن ایام سوگوارى سالار شهیدان ابى عبد الله الحسین(علیه السلام) را به پیشگاه مقدس ولى عصر ـ عجل الله فرجه الشریف ـ مقام معظم رهبرى، مراجع بزرگوار تقلید و همه شیفتگان مکتب حسینى تسلیت عرض مىکنم، و امیدوارم خداى متعال در دنیا و آخرت دست ما را از دامان ابى عبد الله کوتاه نفرماید.
در این ایام فرصت خوبى است که شناخت خودمان را نسبت به مکتب عاشورا و مکتب حسینى عمق ببخشیم و سؤال هایى را که درباره مسائل مربوط به قیام ابى عبد الله در اذهان همه به خصوص در اذهان نوجوانان و جوانان پیش مىآید، مورد بحث قرار دهیم، تا معرفت همه ما، به ویژه جوانان عزیز نسبت به سالار شهیدان(علیه السلام)و قیام بزرگ او بیش تر شود، و بتوانیم در سایه معرفت بیش تر، هم براى دنیاى خود و هم براى آخرتمان بهره بیش ترى ببریم.
در نظر مىگیریم نوجوانى را که تازه به رشد فکرى رسیده است و مىخواهد همه مسائل و پدیده هاى اجتماعى و آنچه را در اطرافش مىگذرد بفهمد، و علت آنها را درک کند، تا ارزیابى روشنى از مسائل و پدیده هاى پیرامون خود داشته باشد. نوجوان در ایام محرم مىبیند جلساتى تشکیل مىشود، مردم لباس سیاه مىپوشند، پرچم هاى سیاه نصب مىکنند. او مشاهده مىکند هیأت هاى عزادارى، سینه زنى و زنجیرزنى تشکیل مىشود و مردم اشک مىریزند. او شاهد پدیده هایى است که سابقه اى در سایر ایام ندارد، یا در سایر اجتماعات دیده نمىشود. طبعاً این سؤال براى وى مطرح مىشود که این مراسم به چه منظورى است؟ چرا باید انسان لباس سیاه بپوشد؟ چرا باید مردم تا پاسى از شب به سر و سینه بزنند؟ چرا باید این همه اشک بریزند؟
جواب هاى ساده اى نیز داده مىشود که سیدالشهداء(علیه السلام) در راه خدا و اسلام شهید شده اند و باید به یاد آن حضرت اشک بریزیم; و یا این که عزادارى براى امام حسین(علیه السلام)ثواب دارد; آن حضرت روز قیامت ما را شفاعت خواهند فرمود. نوجوانان ما کم و بیش چنین جواب هایى را مىشنوند. اما اگر بنده، خودم را در حد جوانى با این پرسش ها فرض کنم، این پاسخ ها برایم چندان قانع کننده نخواهد بود.
پرسش هایى را که در این زمینه مطرح مىشود، مىتوان به چهار سؤال تحلیل کرد. سعى ما بر این است که هر یک از این سؤال ها را جداگانه جواب دهیم تا بتوانیم پایه شناخت نوجوانان و جوانان عزیزمان را نسبت به مراسم عاشورا ارتقا بخشیم و فرهنگ عاشورایى را بیش تر روشن کنیم.
چرا براى بزرگداشت عاشورا به روش بحث و گفتگو اکتفا نمى شود؟
سؤال دومى که از تحلیل آن سؤال کلى به دست مىآید این است که زنده نگه داشتن یاد عاشورا فقط منحصر به این نیست که انسان سینه زنى و گریه کند، شهر را سیاه پوش کند، مردم تا نیمه هاى شب به عزادارى بپردازند و حتى گاهى روزها کار و زندگى خود را تعطیل کنند; مخصوصاً با توجه به اینکه این امور ضررهاى اقتصادى به دنبال دارد. در حالى که ممکن است این خاطره ها به گونه اى تجدید شود که ضررهاى اقتصادى و اجتماعى کم ترى داشته باشد. این سؤال را بر اساس این فرض به این صورت مطرح مىکنم که روحیه بسیارى از مردم با مسائل اقتصادى و مادى بیش تر سازگار است و مردم به این مسائل بیش تر توجه دارند. در این صورت آنان حوادث را بر اثر منافع یا ضررهاى مادى و اقتصادى ارزیابى مىکنند. نوجوانى را فرض مىکنیم که هنوز تربیت دینى کاملى نیافته است. ممکن است این سؤال به ذهن او بیاید که انجام این قبیل امور ضررهاى اقتصادى در پى دارد. تولید کم مىشود، وقت اشخاص گرفته مىشود، هنگامى که مردم تا نیمه شب عزادارى مىکنند، روز بعد توان کار کردن ندارند. دو ماه جامعه باید نوعى سستى و رخوت را بپذیرد، براى این که یاد این حادثه زنده داشته شود. در حالى که راههاى دیگرى نیز براى بزرگداشت واقعه عاشورا وجود دارد. مثلاً جلسات بحث، میزگرد یا سمینارهایى ترتیب داده شود، و با تماشاى بحث و گفتگو خاطره این حادثه براى مردم تجدید شود. دیگر دو ماه عزادارى و گریه کردن و بر سر و سینه زدن، چرا باید صورت پذیرد؟ حتى اگر یک مجلس کافى نیست، مىتوان مجالس متعدد، کنفرانس و کنگره بر پا کرد. مگر زنده نگه داشتن یک خاطره صرفاً به این است که مردم بر سر و سینه بزنند و خود را اذیت کنند؟
بعد از این که پذیرفتیم زنده داشتن یاد عاشورا و حسین بن على(علیه السلام) براى ما مفید است و در جامعه ما اثر مطلوب دارد، سؤال دوم این است که چرا این بزرگداشت باید به این شکل صورت بگیرد؟ در تمام دنیا هنگامى که مىخواهند از بزرگان خود به بزرگى یاد کنند، مراسمى تشکیل مىدهند، بحث و گفتگو برگزار مىکنند; اما چرا مراسم بزرگداشت عاشورا باید به این شکل باشد؟
جواب این سؤال تا حدودى از سؤال اول پیچیده تر است. جواب این است که البته بحث درباره شخصیت سیدالشهداء(علیه السلام)، تشکیل میزگردها، کنفرانس ها، سخنرانى ها، نوشتن مقالات و امثال این قبیل کارهاى فرهنگى، علمى و تحقیقات، بسیار مفید و لازم است. و البته در جامعه ما نیز انجام مىشود و به برکت نام سیدالشهداء(علیه السلام) و عزادارى آن حضرت، بحث، گفتگو و تحقیقات زیادى پیرامون این امور صورت مىگیرد و مردم نیز معارف را فرامىگیرند. این فعالیت ها به جاى خود لازم است، اما آیا براى این که ما از حادثه عاشورا بهره بردارى کامل کنیم، این اقدامات کافى است؟ یا این که امور دیگرى نیز مثل همین عزادارى ها به جاى خود لازم است؟ جواب دادن به این سؤال متوقف بر این است که ما نظرى روان شناسانه به انسان بیندازیم و ببینیم عواملى که در رفتار آگاهانه ما مؤثر است فقط عامل شناختى و معرفت است یا عوامل دیگرى هم در شکل دادن رفتارهاى اجتماعى ما موثر است.
هنگامى که در رفتارهاى خود دقت کنیم درمىیابیم که در رفتارهاى ما دست کم دو دسته از عوامل نقش اساسى ایفا مىکنند. یک دسته عوامل شناختى، که موجب مىشود انسان مطلبى را بفهمد و بپذیرد. طبعاً مطلب مورد نظر از هر مقوله اى که باشد، متناسب با آن از استدلال عقلى، تجربى و یا راههاى دیگر استفاده مىشود. قطعاً شناخت در رفتار ما تأثیر زیادى دارد، اما یگانه عامل مؤثر نیست. عوامل دیگرى هم هستند که شاید تأثیر آن ها در رفتار ما بیش تر از شناخت باشد. این عوامل را به طور کلى انگیزه ها، و به تعبیرات دیگرى احساسات و عواطف، تمایلات، گرایش ها، میل ها، غرائز و عواطف مىنامند. این ها سلسله اى از عوامل درونى و روانى است که در رفتار ما مؤثر است. هرگاه شما رفتار خود را تحلیل کنید، خواه رفتار مربوط به زندگى فردى شما باشد، و خواه رفتار خانوادگى، رفتار اجتماعى، یا رفتار سیاسى شما باشد، مىبینید عامل اصلى که شما را به انجام آن رفتار واداشته است همین عوامل تحریک کننده و برانگیزاننده است. مرحوم شهید استاد مطهرى در این مورد تشبیهى داشتند. ایشان رفتار انسان را به خودرو تشبیه مىکردند. یک خودرو براى حرکت به دو عامل نیازمند است. عاملى که انرژى مکانیکى را در خودرو تولید کند، تا خودرو به کمک آن بتواند حرکت کند. غیر از انرژى مکانیکى، یک خودرو باید چراغ هم داشته باشد تا راه را بنمایاند و خودرو داخل دست انداز و گودال و پرتگاه نیفتد. اگر در محیط تاریکى موتور خودرو خیلى خوب کار کند و انرژى مکانیکى هم تولید کند، اما راه را نبینیم، ممکن است با خطرهاى بسیار جدى مواجه شویم. ممکن است تصادفاتى روى دهد که به قیمت جان راننده و سرنشینان تمام شود. پس خودرو باید علاوه بر داشتن سوخت براى تولید انرژى مکانیکى، چراغ هم داشته باشد تا راه را به ما بنمایاند. همچنین وجود انسان هم به دو نوع عامل نیازمند است. عاملى باید در درون ما باشد تا ما را برانگیزاند. باید براى هر کارى میلى داشته باشیم تا آن کار را انجام دهیم. باید شور و شوقى نسبت به انجام آن کار پیدا کنیم، علاقه اى نسبت به آن کار داشته باشیم تا بر انجام آن اقدام کنیم. و دیگر این که باید بدانیم به چه دلیل باید این کار را انجام دهیم؟ این کار، براى ما چه فایده اى دارد؟ و چگونه باید آن را انجام دهیم؟ مواردى از این قبیل از جمله عوامل شناختى است. این عوامل را باید به دقت مورد مطالعه قرار داد و از طریق تجربه یا استدلال فرا گرفت. لازم است با مراجعه به منابع، متناسب با کارى که مىخواهیم انجام دهیم شناختهاى لازم را به دست آوریم. اما فقط شناختْ کافى نیست تا ما را به حرکت درآورد. عامل روانى دیگرى نیاز داریم تا ما را به سوى کار برانگیزاند و به طرف انجام کار سوق دهد. این گونه عوامل را انگیزه هاى روانى مىنامند. اسم هاى دیگرى هم دارد; سائقه، احساسات و عواطف و مانند آنها. این عوامل در مجموع، میل به حرکت را در انسان به وجود مىآورد، عشق به انجام کار را ایجاد مىکند، و شور و هیجان به وجود مىآورد. تا این عوامل نباشد کار انجام نمىگیرد. حتى اگر انسان به یقین بداند که فلان ماده غذایى براى بدن او مفید است، اما تا اشتها نداشته باشد و یا تا اشتهاى او تحریک نشود، به سراغ خوردن آن غذا نمىرود. اگر فرضاً اشتهاى کسى کور شود، و یا به بیمارى مبتلا شود که اشتها پیدا نکند، هر چه به او بگویند که این ماده غذایى براى بدن او خیلى مفید است، تمایلى به خوردن آن پیدا نمىکند; پس غیر از آن دانستن باید این میل و انگیزه نیز در درون انسان باشد. مسائل اجتماعى و سیاسى هم همین حکم را دارد. هر چه شخص بداند فلان حرکت اجتماعى خوب و مفید است، تا انگیزه اى براى انجام آن حرکت نداشته باشد حرکتى انجام نمىدهد. مىگوید قبول دارم که انجام آن خوب است، اما من باید انگیزه اى داشته باشم، عاملى باید مرا به حرکت درآورد تا آن کار را انجام دهم.
حال، بعد از این که پذیرفتیم براى حرکت هاى آگاهانه و رفتارهاى انسانى دو دسته عوامل شناختى و انگیزشى یا عواطف و احساسات لازم است و بعد از این که دانستیم حرکت سیدالشهداء(علیه السلام) چه نقش مهمى در سعادت انسان ها داشته است، متوجه خواهیم شد این شناخت خود به خود براى ما حرکت آفرین نمىشود. هنگامى دانستن و به یاد آوردن آن خاطره ها ما را به کارى مشابه کار امام(علیه السلام) و به پیمودن راه او وا مىدارد که در ما نیز انگیزه اى به وجود آید و بر اساس آن، ما هم دوست داشته باشیم آن کار را انجام دهیم. خودِ شناخت، این میل را ایجاد نمىکند; بلکه باید عواطف ما تحریک شود و احساسات ما برانگیخته شود تا این که ما هم بخواهیم کارى مشابه کار او انجام دهیم. پس تحقق چنین امرى نیازمند دو دسته از عوامل است. جلسات بحث و گفتگو و سخنرانىها مىتواند آن بخش اول را تأمین کند، یعنى شناخت لازم را به ما بدهد. اما عامل دیگرى هم براى تقویت احساسات و عواطف لازم داریم، البته خود شناخت، یادآورى و مطالعه یک رویداد مىتواند نقشى داشته باشد، اما نقش اساسى را چیزهایى ایفا مىکند که تأثیر مستقیمى بر احساسات و عواطف ما داشته باشد.
هنگامى که صحنه اى بازسازى مىشود و انسان از نزدیک به آن صحنه مىنگرد، این مشاهده با هنگامى که انسان بشنود چنین جریانى واقع شده، یا این که فقط بداند چنین حادثه اى اتفاق افتاده است، بسیار تفاوت دارد. خود شما مىتوانید این نکته را در زندگى خود تجربه کنید. چیزى را که مطلع شدید انجام شده، یا انجام مىشود، اما وقوع آن را ندیده اید، تأثیر آن نسبت به زمانى که به چشم خودتان دیده اید که آن حادثه واقع شده، تفاوت زیادى خواهد داشت. همه ما مىدانیم که در این شهر مردم محروم زیادى هستند اما دیدن یک شخص محروم با یک حالت رقت آور مىتواند در ما تأثیرى ببخشد که صرفِ دانستن، هیچگاه آن اثر را ندارد. وقتى انسان حالت رقت آور مریضى و یا حالت طفل یتیمى را دید، اثرى در روح او ایجاد مىشود که هرگز دانستنىها چنین اثرى را نمىتواند داشته باشد. این مطلب را، هم مىتوانیم در زندگى خودمان تجربه کنیم و هم از منابع دینى استفاده کنیم.
در پرتو آذرخش - علامه مصباح یزدی
ادامه دارد......
87/10/12
2:56 ع
سید حسن نصرالله: اسراییل نسبت به تحقق اهداف خود تردید دارد
سید حسن نصرالله در سخنرانی چهارشنبه شب خود به مناسبت روزهای محرم و شهادت امام حسین (ع) گفت: «اسراییل نسبت به تحقق اهداف خود تردید داشته و به همین دلیل است که هنوز هدف مشخصی برای جنگ عنوان نکرده است».
به گزارش پرس.تی.وی ـ بیروت، متن کامل این سخنرانی به شرح زیر است:
87/10/11
1:23 ع
اولتیماتوم 48 ساعته دانشجویان به سفیر اردن
دانشجویان ایرانی در نامهای سرگشاده به سفیر اردن، به وی مهلت دادند تا 48 ساعت آینده حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی را محکوم کند و در غیر این صورت بایدخاک ایران را ترک کند.
به گزارش خبرگزاری فارس، متن کامل این نامه که از سوی بسیج دانشجویی دانشگاههای سراسر کشور، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای سراسر کشور، اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان، جنبش عدالتخواه دانشجویی، دفتر تحکیم وحدت منتشر شده است، به شرح زیر است:
جلال احمد مفلح سفیر کشور پادشاهی اردن هاشمی در جمهوری اسلامی ایران
فاجعه غزه یک مسئله قومی ملی و محدود به جغرافیای نظامی-سیاسی نیست، بلکه مسئله تمام جهان اسلام و تمامی بشریت است.
فرزتدان انقلابی خمینی کبیر، این بار اجازه نخواهند داد تا خائنان امت، همدست با کفار حربی، خون مظلومان را بمکند.
مطمئن باشید، مردم مقاوم غزه دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، تا از مقاومت دست بردارند. پس لااقل حاکم خائن کشورتان که خیانتهای پدرش(حسین اردنی) هم هنوز از خاطره جهان اسلام محو نشده است، تا دیر نشده است، در مقابل وجدان بیدار امت اسلامی و تاریخ بشریت، دست از حمایت ننگین خود از کفار حربی و گردنکش بردارد.
ملتهای جهان اسلام از کارکرد غیرقابل قبول،نامشروع و بر خلاف میل و خواست عمومی ملت مسلمان اردن، ناراضی هستند. کاری نکنید که نگاه ملتهای مسلمان به شما همانند نگاه به رزیم سفاک و خون آشام صهیونیستی و آمریکای جنایتکار باشد و در ردیف منفورترینها قرار گیرید.
تجربه انقلاب ایران نشان داده حمایت و همراهی ملتها در ثبات حکومتها بسیار مؤثرتر از وابستگی به ابر قدرتهای پوشالین است. از عاقبت ننگین صدام درس بگیرید و بدانید زمانیکه تاریخ انقضای شما برسد، به همان سرنوشت دچار خواهید شد. ما مطمئنیم این نگاه ما دانشجویان، نگاه تمامی دانشجویان مسلمان در کشورهای اسلامی است.
ما دانشجویان انقلابی، از شما میخواهیم این مطالبات را به مسئولین کشور متبوع خود منتقل کنید:
1- دولت اردن هاشمی، باید طی 48 ساعت آینده، حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی را محکوم نماید.
2- در غیر این صورت، شما و مسئولین این سفارتخانه باید تا ساعت 12 روز پنج شنبه خاک ایران را ترک کنید.
3- پس از اتمام این مهلت، دانشجویان به پشتوانه توده میلیونی ملت مسلمان ایران ، وظیفه انقلابی خود را همانند آنچه که در 13 آبان 1358 رخ داد، به انجام خواهند رساند.
رئیس دفتر حافظ منافع مصر ایران را ترک کند
همچنین دانشجویان ایرانی در نامه سرگشاده دیگری به رئیس دفتر حافظ منافع مصر به این کشور مهلت دادند تا 48 ساعت آینده حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی را محکوم و در غیر این صورت خاک ایران را ترک کند.
متن کامل این نامه به شرح ذیل است:
عمرو الزیات رئیس دفتر حفاظت منافع مصر در ایران
فرزندان انقلابی خمینی کبیر، این بار اجازه نخواهند داد تا خائنان امت، همدست با کفار حربی، خون مظلومان را بمکند.
مطمئن باشید، مردم مقاوم غزه دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، تا از مقاومت دست بردارند. پس لااقل حاکم خائن کشورتان تا دیر نشده است، در مقابل وجدان بیدار امت اسلامی و تاریخ بشریت، دست از حمایت ننگین خود از کفار حربی و گردنکش بردارد.
دیگر، پرونده خیانتهای حسنی مبارک، بسیار قطور شده است. ملتهای جهان اسلام از کارکرد غیرقابل قبول، نامشروع و بر خلاف میل و خواست عمومی ملت مسلمان مصر، ناراضی هستند. کاری نکنید که نگاه ملتهای مسلمان به شما همانند نگاه به رزیم سفاک و خون آشام صهیونیستی و آمریکای جنایتکار باشد و در ردیف منفورترینها قرار گیرید.
تجربه انقلاب ایران نشان داده حمایت و همراهی ملت ها در ثبات حکومتها بسیار مؤثرتر از وابستگی به ابرقدرتهای پوشالین است.از عاقبت ننگین صدام درس بگیرید و بدانید زمانیکه تاریخ انقضای شما برسد، به همان سرنوشت دچار خواهید شد.
در صورتی که شما دست از سکوت و حمایت خود از این حمله وحشیانه، برندارید، شریک جنایات آن رژیم غاصب خواهید بود و شریک جرم کشوری جعلی، از نظر ما نیز غیر مشروع است. ما مطمئنیم این نگاه ما دانشجویان، نگاه تمامی دانشجویان مسلمان در کشورهای اسلامی است.
ما دانشجویان انقلابی، از شما میخواهیم این مطالبات را به کشور متبوع خود منتقل نمائید:
1. دولت مصر، باید طی 48 ساعت آینده، سکوت ننگینبار خود را بشکند و حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی را محکوم نماید.
2. مسئولین مصری باید گذرگاهها را باز کنند تا پول و غذا و مواد پزشکی وارد غزه شود و از نظر سیاسی به مردم غزه کمک کند تا تجاوز علیه این مردم خاتمه یابد.
3. در غیر این صورت، شما و مسئولین این دفتر باید تا ساعت 12 روز پنج شنبه خاک ایران را ترک نمائید.
4. پس از اتمام این مهلت، دانشجویان به پشتوانه توده میلیونی ملت مسلمان ایران ، وظیفه انقلابی خود را همانند آنچه که در 13 آبان 1358 رخ داد، به انجام خواهند رساند.
بسیج دانشجویی دانشگاههای سراسر کشور
اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای سراسر کشور
اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان سراسر کشور
جنبش عدالتخواه دانشجویی
دفتر تحکیم وحدت
87/10/8
11:11 ع
سید حسن نصرالله: لبنان باید آماده تجاوز احتمالی اسراییل باشد
سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله در سخنانی که امروز به مناسبت آغاز ماه محرم ایراد کرد گفت: «لبنان باید آماده تجاوز احتمالی اسراییل به خاکش باشد». وی همچنین از دولت مصر خواست تا بلافاصله گذرگاه رفح را بر روی مردم غزه باز کند.
پیام رسان