87/5/23
7:34 ص
وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوْلا أَخَّرْتَنِی إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُنْ مِنَ الصَّالِحِینَ
منافقون(10)
از آنچه روزی شما کردیم در راه خدا انفاق کنید، پیش از آنکه مرگ بر یکی از شما فرا رسد در آنحال (به حسرت) بگوید: پروردگارا! اجل مرا اندکی تأخیر انداز تا صدقه و احسان بسیار کنم و از نکو کاران شوم
87/5/17
2:36 ع
آغاز ناز و کرشمه های انتخاباتی
1. در حکایت آمده است روزی یک جوان روستایی و محروم که برای انجام خدمت سربازی به پادگانی اعزام شده بود، در چند روز اول سخت دچار تردید بود که فرار کند یا به خدمت ادامه دهد؛ شب هنگامی که چند ساعت بر سر پست میایستاد با خود میگفت: فردا فرار میکنم؛ ولی صبح که بر سر میز صبحانه مینشست، تصمیم بر ماندن میگرفت. پس از صبحانه که برای تمرینهای سخت برده میشد به فکر فرار میافتاد؛ اما بر سر سفره ناهار، ماندن را بر فرار ترجیح میداد! بالاخره چند روزی گذشت و او در حال تردید به سر میبرد؛ میمانم، فرار میکنم، میمانم... . این سرباز در عالم خیال خود چنین میپنداشت که همه در یک نوع تردید به سر میبرند! از اینرو، هنگامی که برای تمرین به میدان پادگان برده شده بود و فرمانده به سربازها دستور بشین و پاشو میداد، این سرباز تصور کرد که فرمانده هم مثل او دچار تردید شده و نمی تواند تصمیم بگیرد؛ به همین سبب با صدای بلند گفت: آقای فرمانده! لطفا تصمیم خودتان را بگیرید که ما بنشینیم یا پا شویم؟!
2- در این روزها باز موضوع آمدن و نیامدن برخی افراد برای ریاست جمهوری مطرح شده و ظاهرا قرار است یک سال باقیمانده تا انتخابات، این آقایان در تردید بمانند تا به عنوان یک مساله همواره در اذهان زنده بمانند. آقای خاتمی در دور دوم ریاست جمهوری اش که به دلیل سیاستهای غلط فرهنگی و اقتصادی به شدت نگران رای نیاوردن بود، از همین تاکتیک «تردید» استفاده کرد. روزنامه های جریان مدعی اصلاحطلبی هم مدام تیتر خود را به آمدن و نیامدن وی اختصاص میدادند. یکی می نوشت «او می آید» و دیگری تیتر میزد «نمی آید». او نیز هیچگاه به صورت شفاف موضع خودش را بیان نمیکرد. این فرآیند تا زمان ثبت نام ادامه یافت و سرانجام با حضور در وزارت کشور و گریه سیاسی در برابر دوربینهای یک فیلم ساز ماهر تردیدش بر طرف شد. او بدینوسیله توانست برای بار دوم به ریاست جمهوری انتخاب شود و در مجموعه کاخ سعدآباد باقی بماند. تاکتیک تردید به عنوان یک الگوی موفق! در انتخابات نهم نیز محور کار یکی از نامزدهای مشهور قرار گرفت و همان پروژه مو به مو اجرا شد! او امّا سر انجام پس از یک سال کش و قوس سیاسی و به کارگیری تاکتیک تردید در روز 23/2/84 به وزارت کشور رفت و ثبت نام کرد. جالب این که این نامزد پس از ثبت نام هم تردید یک ساله اش را به فیلم کشید، در آن فیلم تبلیغاتی او بر خلاف نهی همسر و فرزندانش، برای نجات کشور از پل تردید گذشت و تصمیم بر ماندن گرفت! ولی از آن جایی که این تاکتیک، تکراری بود، به رغم تبلیغات گسترده، مورد اقبال قرار نگرفت. در نتیجه شاهین محبت بر شانه مردی نشست که بدون تردید و بی هیچ منتی بر مردم، شفاف و بی پرده می گفت: ما برای نوکری مردم آمده ایم، ما می توانیم و... .
3- این روزها جریان مدعی اصلاحطلبی تصمیم دارد با همان تاکتیک وارد عرصه شود؛ از این رو مدتی است سخن از آمدن و نیامدن فرد خاصی میکنند و چه بسا می خواهند این فرآیند را ادامه دهند و تصور میکنند با تیتردهی روزنامه ها میتوان بار دیگر فضاسازی کرد و به نتیجه مطلوب رسید؛ غافل از آن که گفتمان جامعه تغییر کرده و مردم از دیدن فیلم تکراری خسته شده اند. آنها دیگر سیاست ناز و کرشمه را نمی پسندند، آن هم از سوی کسی که در دوران 8 سال ریاست اش بحرانهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شدت گرفت و شاهد پیشرفت چندانی در عرصه سیاست خارجی، فناوری هسته ای و دیگر عرصه ها نبودیم! امروز ملت ایران به گفتمانی روی خوش نشان میدهند که قاطع، شفاف و صادقانه باشد. اگر سید حسن نصرالله مرد سال و محبوبترین چهره جهان عرب میشود، درست به همین دلیل است. اگر میگوید سمیر قنطار به زودی آزاد میشود به وعدهاش عمل می کند و اگر میگوید اسرائیل از خانه عنکبوت سست تر است و در برابر مقاومت حزب الله مجبور به عقب نشینی و شکست خواهد شد، در همین راستا است. دکتر احمدی نژاد نیز با همین گفتمان وارد عرصه شد و امروز با همان ادبیات شفاف «هم با ملت سخن می گوید و هم با دشمنان ملت» و آقای عبدی چه خوب تشخیص داده است که می نویسد: «آیا هنوز فکر می کنند اگر یک نامزد داشتید موضوع بهتر می داشتند؟ از نظر من حتی اگر یک نامزد می داشتند، هیچ تاثیری بر سرنوشتشان نداشت و این خطا را این بار هم در حال تکرار هستند و مشکل انتخابات را به یک موضوع فنی و تاکتیکی تقلیل میدهند...»(1)
این گونه به نظر میرسد که به سان همان سرباز سربازخانه، تردید در پادگان اصلاحات وجود دارد و مردم نیز خارج از پادگانند. مدعیان اصلاحات همانند انتخابات های گذشته باز هم مشمول آیه «ذرهم فی خوضهم یلعبون» خواهند بود و ملت راهی را برخواهد گزید که همه ابعاد آن برایشان آشکار باشد؛ نه این که در ظاهر، سخن از اصلاحات، پیشرفت، مردم و... به میان آید ولی در واقع مردم را در حد کسانی که لیاقتشان صفکشیدن برای سم موش است! تقلیل داده، به جای پیشرفت در موضوع فناوری هسته ای، متوقف شوند و در دیپلماسی به جای عزت و اقتدار، فرار و ذلت و تسلیم و سازش در دستور کار قرار گیرد و به جای اصلاح انحرافات، خط انحراف را با تابلوی اصلاحات در کشور نهادینه نمایند.
پینوشت
1- شهروندامروز، 30 تیر 87، ص 67
حجت الاسلام قاسم روانبخش – دبیر سیاسی هفته نامه پرتوسخن
87/5/15
8:45 ص
سوم شعبان المعظم روز ولادت
حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
و روز پاسدار
چهارم شعبان المعظم ولادت علمدار کربلا
حضرت اباالفضل العباس (س)
و روز جانباز
پنجم شعبان المعظم روز ولادت سیدالساجدین امام علی بن الحسین علیه السلام
بر بقیه الله الاعظم(روحی و ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) و بزرگ جانباز انقلاب اسلامی فرمانده معظم کل قوا
امام خامنهای (روحی فداه)
و سپاهیان و جانبازان سرافراز انقلاب
و فداییان ولایت مبارک
87/5/14
8:11 ص
شهید دکتر سید حسن آیت
نماینده مردم تهران
سال و محل تولد: سال 1317 در نجف آباد
میزان تحصیلات حوزه: خارج فقه و اصول
میزان تحصیلات جدید: فوق لیسانس علوم اجتماعی – لیسانس حقوق، ادبیات و روزنامهنگاری
مشاغل قبل از پیروزی انقلاب: تدریس در دبیرستان و دانشگاه
مشاغل بعد از پیروزی انقلاب: تدریس در دبیرستان و دانشگاه – نمایندگی مجلس خبرگان – نمایندگی مجلس شورای اسلامی
تالیف و ترجمه: مقالات تاریخی، اعتقادی و سیاسی
نام و شغل پدر: سیدمحمدرضا – کشاورز
تاریخ و محل شهادت: تهران - 14/5/1360
دکتر سید حسن آیت در سوم تیرماه سال 1317 در شهرستان نجف آباد اصفهان دیده به جهان گشود و در خانوادهای روستایی و مذهبی پرورش یافت. او پس از گذراندن دوران دبستان و دبیرستان، در نجف آباد تحصیلات عالیه خود را در رشتههای علوم اجتماعی، حقوق، ادبیات، جامعه شناسی و روزنامهنگاری در تهران به اتمام رساند و همزمان با کسب علم و دانش در دانشگاه، دروس حوزوی را نیز آموخت و به زبانهای عربی، انگلیسی و فرانسه تسلط کامل داشت. او در مبارزات نهضت ملی شدن صنعت نفت تلاش زیادی نمود و پس از کودتای ننگین 28 مرداد مصممتر از پیش به مبارزه خود ادامه داد. وی در سال 1340 با کمک دوستانش اقدام به ایجاد تشکیلات سیاسی- نظامی نمود که این گروه با نفوذ در ارگانهای رژیم پهلوی به ویژه گارد جاویدان و ارتش مخصوصا نیروهایی دریایی آن، شاخههای مخفی تشکیل داد که در پیروزی انقلاب اسلامی خدمات ارزندهای ارایه کردند. وی با آغاز نهضت اسلامی به خاطر چاپ و نشر اعلامیه توسط ساواک دستگیر و زندانی شد. ایشان در حوزه علمیه قم، دانشگاههای مختلف تهران و مدارس عالی قم، اراک و لاهیجان به تدریس پرداخته و اذهان دانشجویان را بیدار ساخت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر کار تدریس، نمایندگی مردم نجف آباد را در مجلس خبرگان به عهده گرفت و با عضویت در هیات رییسه نقش اساسی در تصویب اصل ولایت فقیه ایفا کرد. سپس از طرف مردم تهران به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب گردید. دکتر آیت از همان ابتدا عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران شد و با انجام تحقیقاتی در جهت شناساندن غرب گرایان فعالیت بسیار نمود. چون اصل مهم در زندگی او اسلام و انقلاب بود به همین خاطر در این راه از هیچ تهدید و ارعابی نهراسید و در اعتقاد خود استوار بود.
دکتر سید حسن آیت در مورد رجال سیاسی و تاریخی معاصر ایران شناخت کاملی داشت به گونهای که اگر کسی به ایشان معرفی میشد بلافاصله سوابق فعالیتهایش در دورههای مجلس، موضعگیریها، کتابهای نوشته شده، عضویت گروهها و تمام جزئیات زندگی او را بیان میکرد. دوستان به علت حضورش در نهضت ملی شدن صنعت نفت و مطالعه تمام روزنامههای موافق و مخالف که قبل از سیام تیرماه 1320 به بعد منتشر شده بود، از او به عنوان دائرهالمعارف رجال ایران یاد میکردند و این نشانگر مطالعه بسیار عمیق او در تاریخ معاصر ایران و حضور ذهن قوی وی بود. به همین دلیل اندیشهاش همیشه جلوتر از زمان حرکت میکرد و آیندهنگر بود و نسبت به عملکرد افراد هشدار میداد. ایشان قبل از نامزدی ریاست جمهوری بنیصدر در نطقی که در مجلس در مورد قانون اساسی ایراد کرد، گفت: «آنهایی که قانون اساسی را قبول ندارند و آنهایی که رییس جمهوری را مترسک، در روزنامه قلمداد میکنند، همینجا خود را کاندید ریاست جمهوری خواهند کرد.» پیشبینی او بر اساس شناخت بود و اعتقاد داشت که جلوتر حرکت نمیکند بلکه کوشش مینماید تا زمینه لازم را برای بیان رهنمودهای امام به وجود بیاورد.(1)
یقین عاملی بود تا سید حسن بر امری که حق بود اصرار کند، برایش مهم نبود چه تعدادی از وی حمایت میکنند یا مخالف او هستند. مقصودش بالا بردن سطح آگاهی جامعه و جلوگیری از به وجود آمدن جو مناسب برای دشمن جهت خدشهدار کردن چهره اصیل این انقلاب بود به همین خاطر همیشه تذکر میداد که باید هوشیار باشیم تا نقشههای دشمنان عملی نشود و این درایت ایشان هنگامی که به عنوان یکی از اعضای اصلی مجلس خبرگان کار خود را آغاز نمود به زیبایی نمایان شد. دکتر آیت در دفاع از ولایت میگفت: «ما ولایت فقیه را باید مثل سدی در مقابل نفوذ غربگرایی در کشور به وجود بیاوریم.» وی با نگرش خاصی مسأله فرماندهی کل قوا را جزو اختیارات ولی فقیه پیشنهاد کرد که همین امر نقش به سزایی در سرنوشت انقلاب ما داشت. او در این رابطه سخنرانیهای زیادی در مجلس خبرگان در حضور بنیصدر و گروه مخالف انجام داد که هنوز سخنانش شاهد صادق حمایت مخلصانه او از ولایت فقیه است.
دکتر سید حسن آیت همیشه با مسایل اصولی برخورد میکرد، هیچگاه غیر منطقی نبود و میکوشید مشکلات به صورت شخصی مطرح نشود و اگر با شخصی مخالفت داشت آن را مخالف دو جریان یا دو خط فکری میدانست. از آنجایی که دکتر آیت شناخت کاملی از بنیصدر داشت و درصدد افشای چهره پنهان او بود، بنیصدر نیز تلاش میکرد تا او را به طرف خودش جذب کند و بین وی و حزب جمهوری اسلامی فاصله ایجاد نماید ولی دکتر آیت استوار ایستاد و گفت: «من تو را قبول ندارم و در خط اصیل اسلام نمیبینم و معتقدم روش تو با روش ولایت فقیه هماهنگی ندارد ... مطمئن باش که هر گونه انحرافی از تو ببینم به عنوان اولین نفر، انتقاد خواهم کرد.»
سرانجام دشمنان اسلام و منافقین کوردل که او را در راه هدفش شکست ناپذیر یافتند در صبح چهاردهم مرداد ماه 1360 همزمان با چهلمین روز شهادت یارانش در حزب جمهوری وی را در جلوی منزلش مورد آماج تیرهای کین قرار داده و فیض عظمای شهادت را نصیبش ساختند. فرزند ایشان در باره آن روز می گوید:
پدرم چند روز قبل از حادثه از طرف هواداران مجاهدین خلق بوسیله تلفن مورد تهدید قرار گرفت. ما با نگرانی به ایشان تذکر دادیم و او همیشه در جواب میگفت: «مرگ حق است و شهادت آرزوی ماست.» صبح روز 14 مرداد ماه سال 1360 پدر همچون روزهای قبل از خانه بیرون رفت. یکی از محافظین در حال بستن در ورودی منزل بود که یک بنز شیری رنگ با سه سرنشین مسلح به آرامی از طرف میدان 48 نارمک وارد کوچه شد و با شلیک یکی از آنها، پدرم بلافاصله به شهادت رسید و محافظان ایشان موفق به هیچگونه عکس العملی نشدند و مهاجمین با به رگبار بستن ماشین با سرعت از طرف دیگر کوچه به سمت خیابان سی متری نارمک گریختند. محافظان ایشان را که مجروح شده بودند به بیمارستان 17 شهریور انتقال دادند و پیکر مطهر و غرق به خون پدر را نیز به بیمارستان رویال تهران بردند. ساعت 11 صبح روز بعد پیکر پاکش به همراه تعدادی از برادران پاسدار که در جبهههای حق بر علیه باطل و درگیریهای داخلی با منافقین به شهادت رسیده بودند از مقابل مجلس شورای اسلامی بر دوش ملت شهیدپرور و در بدرقه چشمها تشییع شد.
____________________
1- دکتر عبدالله جاسبی
87/5/13
8:42 ص
عقبه کارشناسی دولت نهم ضعیف نیست!
یک نکته که من در خلال اظهارات شما دوستان دانشجو دیدم، این است که گویا اینگونه تصور میشود که عقبهی کارشناسی دولت نهم، عقبهی ضعیفی است یا اصلاً چنین عقبهای وجود ندارد! من که هر روز حدود شاید شانزده، هفده تا روزنامه را با گرایش های مختلف از جریانهای مختلف کشور مرور میکنم و میبینم، این، عیناً یکی از همان نقاطی است که جریآنهای مخالف با این دولت مورد تأکیدشان است. ما تصور میکردیم که اینگونه اظهارات و شایعهپراکنیها خیلی تأثیر ندارد، اما حالا میبینیم نه، بیتأثیر هم نبوده است! یعنی شما که دانشجو و جزو قشر زبده و نخبه هستید، واقعاً تصور میکنید که دولت، عقبهی کارشناسی ندارد! نمیشود چنین قضاوتی بکنید، اینطور نیست. یا مثلاً در اظهارات شما بود که: تغییراتی که در دولت انجام میگیرد، تا آن اعماق بدنهی اجرایی، تغییر ایجاد میشود! اینگونه نیست. خوب، دولتهای متعدد و پیدرپیای با من سروکار داشتهاند و من با آنها کار کردهام؛ نوع کارشان، نوع تحرکشان، نوع اقدامهایشان و تعویضهایشان را دیدهام؛ این ایرادی که تقریباً یکی از سرلوحههای مخالفان - حالا مخالفان مذاقی، سیاسی و هر چه هست - با این دولت هست و مطرح میکنند، من به هیچوجه تأیید نمیکنم؛ اینطوری نیست. البته تغییر و تبدیلهایی در همهی دولتها شده است؛ در بعضی دولتها بیشتر و در بعضی کمتر. و این دولت نهم، جزو آن بیشترها نیست. از این تغییرات وسیعتر و عمیقتر فراوان داشتیم. این شایعات روزنامهای و اینها را خیلیترتیب اثر ندهید.
(دیدار با دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهای مختلف دانشجویی 25/ 07/ 85)
دولت با فکر کار میکند
در مجموعهی کسانی هم که امروز در دولت و قوهی مجریه مشغول فعالیت هستند، انسان مشاهده میکند که ذهنهای باز، فعال و نگاههای عالمانه در بین آنها زیاد است. علاوه بر آنچه که انسان در نشانههای کاری آنها میتواند ببیند، در گزارشهای رسمی و اطلاعاتی و دیدارهایی که ما با بعضی از وزرای محترم داریم، انسان دارد مشاهده میکند و میبیند ذهنیت منطقی، متکی به نگاه علمی و دور از مسامحهکاری در محاسبه وجود دارد. الان، برنامهها اینطور است. دارند فکر میکنند، کار میکنند، بررسی میکنند و بیوقفه اقدام میکنند و حرکت میکنند؛ این خیلی مغتنم است. یک مجموعهی جوان، پُرنشاط و تازهنفس وارد میدان شدهاند و دارند خوب کار میکنند. من میشنوم و میبینم تبلیغاتی را که از اطراف - عمدتاً هم از مخالفان خارج از کشور و مخالفان اصل نظام - علیه جهتگیریهای کنونی وجود دارد، این جلو چشم ماست؛ ما همهی این خبرها را میبینیم، میشنویم و میفهمیم که آماج این تبلیغات، چه کسانی هستند و ذهن چه کسانی را میخواهند از واقعیتها منحرف کنند. واقعیت این است که عرض کردیم؛ در همهی زمینهها به معنای حقیقی کلمه دارد کار انجام میگیرد؛ آن هم کار خوب. خب، اثرش هم این بوده است که در مردم - بخصوص در جوانان - حقیقتاً نشاطی به وجود آمده است؛ نشاط کار، امید و نگاه به آینده؛ این را هم انسان از مراجعات مردم و از اطلاعاتی که انسان دارد، میفهمد و لمس میکند.
خوشبختانه چه در زمینهی مسائل اخلاقی جامعه، چه در زمینهی مسائل فرهنگی و چه در زمینهی مسائل اداری، مسئولان بیتفاوت نیستند؛ عیب و بیماری را احساس میکنند، در مورد آن فکر هم میکنند و به دنبال علاجش هم هستند و به نتایجی هم میرسند. البته ممکن است بعضی از این نتایج درست باشد، بعضی غلط باشد؛ بعضی از راهکارها مؤثر باشد، بعضی مؤثر نباشد؛ اینها همیشه در همهی کارها محتمل است. بالاخره انسان تا به آنجا برسد، کار دشواری پیش رو دارد.
(دیدار با خبرگان منتخب ملت 09/ 06/ 85)
کارها همه جانبه و توام با حکمت انجام می شود
کاری که در کشور چه در چالش بینالمللیِ مربوط به کار هستهیی، چه در خود کار هستهیی دارد انجام میگیرد، کاری است که با حکمت و مشورت دارد انجام میگیرد؛ این را ملت ایران بدانند. گاهی اظهار نگرانی میشود که نبادا کارِ غیرمدبرانهیی انجام بگیرد؛ نبادا تصمیمات فردی گرفته بشود؛ نه، قضیه اینجور نیست. خوشبختانه مسؤولان کشور در این مسأله همرأی و همفکرند؛ کار با مشورت، با تدبیر - از اول و در این دو سال و اندی هم همینجور بوده است - و با فکر جمعی انجام گرفته است و پیشرفت کردهایم. بعد از این هم همینجور خواهد بود. افرادی مردم را نترسانند که ممکن است کار بیمشورت باشد، عجولانه باشد؛ نه، نخیر؛ کار دارد درست با حکمت و همه جانبه، با توجه به جوانب گوناگون، پیش میرود.
(خطبههای نماز جمعهی تهران 29/ 07/ 84)
در خانه اگر کس است، یک لامپ! نه! ببخشید، اشتباه شد!، یک حرف بس است!
حالا که این طور شد در مصرف برق هم صرفه جویی کنید!
هرگز نشه فراموش، لامپ اضافی خاموش!!
پیام رسان