90/1/29
10:30 ص
ملى گرائى اساس بدبختى مسلمین است
آنهایى که، آن قدرتهاى بزرگى که مطالعه کردند روى کارها سالهاى طولانى، صدها سال فرستادند و مطالعه کردند روى گروهها، روى افراد، روى اشخاص و مطالعه کردند حتى روى زمینها، جنگلها- همه جا- در جامعهها این را یافتهاند که اسلام است که مىتواند جلویشان بایستد. از این جهت، آن چیزى که از همه چیز براى آنها مطرح است، اسلام است و آن چیزى که سر راه اسلام قرار دادند، این حکومتهاى فاسدند. با دست حکومتهاى فاسد و با تبلیغ حکومتهاى فاسد، این نژادپرستىها و گروهپرستىها در بین مسلمین رشد کرده. عربها را در مقابل عجمها و ترکها قرار دادند و عجمها را در مقابل عربها و ترکها را در مقابل دیگران و همه نژادها را در مقابل هم.
اینکه من مکرّر عرض مىکنم که این ملّى گرایى اساس بدبختى مسلمین است براى این است که این ملّى گرایى، ملت ایران را در مقابل سایر ملتهاى مسلمین قرار مىدهد، و ملت عراق را در مقابل دیگران و ملت کذا را در مقابل کذا. اینها نقشههایى است که مستعمرین کشیدهاند که مسلمین با هم مجتمع نباشند. در عراق، حکومت عراق، حکومت سابقتر از این حکومت- که این بدتر از آن است- اینها طرح مىکردند که ما مىخواهیم مجد بنى امیه را احیا کنیم در مقابل اسلام. اسلام که آمده بود همه مجدها را فانى کند در مجد اللَّه، اینها مىگفتند ما مجد بنى امیه را باید احیا کنیم و این چیزى نبود که شعور اینها برسد، تلقینى بود که ابرقدرتها مىکردند که اسلام متفرق بشود، مسلمین با هم متفرق بشوند، دشمنِ هم بشوند. در ایران از سالهاى طولانى، اشخاص بىاطلاع از اساس مسائل، و لو فرض کنید بعضىشان مغرض نبودند، اینها هم هى طبل ملّیت را کوبیدند، همان ملّیتى که مىخواست اساس اسلام را در ایران بربچیند.
اسلام آمده است که همه نژادها با همند؛ مثل دندههاى شانه مىمانند؛ هیچ کدام بر هیچ کدام تفوق ندارند، نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب و نه ترک بر هیچ یک از اینها و نه هیچ نژادى بر دیگرى و نه سفید بر سیاه و نه سیاه بر سفید، هیچ کدام بر دیگرى فضیلت ندارند. فضیلت با تقواست، فضیلت با تعهد است، با تعهد به اسلام است. اینها تبلیغاتى بوده است، تلقیناتى بوده است که از ابرقدرتها که مىخواستند ما را بچاپند، شده است و مع الأسف، بعض اشخاص مسلمان صحیح هم باورشان آمده.
در چندین سال قبل- محتمل است، گمان مىکنم زمان رضا خان بود- یک مجمعى درست کردند و یک فیلمهایى تهیه کردند و یک اشعارى گفتند و یک خطابههایى خواندند، براى تأسف از اینکه اسلام بر ایران غلبه کرد، عرب بر ایران غلبه کرد. شعر خواندند، فیلم [به] نمایش گذاشتند که عرب آمد و طاق کسرى را، مدائن را گرفت و گریهها کردند. همین ملّیها، همین خبیثها گریهها کردند. دستمالها را درآوردند و گریه کردند که اسلام آمده و سلاطین را، سلاطین فاسد را شکست داده و این معنا در هر جا، به یک صورتى به ما، به ملتها تحمیل شده در ممالک عربى، عرب باید چه باشد. این تلقین است. این مخالف با قرآن است. در ممالک غیر عربى، هر کدام خودشان باید، ملت خودشان باید جلو باشد. این بر خلاف تعلیمات اسلام است. این آن است که این ابرقدرتها آرزویش را مىکنند و کردند و عمل کردند. وقتى اینها غلبه کردند، در جنگ دوم غلبه کردند بر عثمانى، عثمانى را تکه تکه کردند، شاید قریب پانزده تا کشور کردند و هر کدام [را] یک نوکرى از خودشان بالا سرش گذاشتند و مع الأسف، آنهایى که اساس مطلب را مطّلع نبودند، آنها هم این مسائل را اهمیتى به آن نمىدادند و الآن هم نمىدهند.
تاریخ : 18/5/59
بیانات امام خمینى در جمع اعضاى شرکت کننده در کنگره ، آزادى قدس
پیام رسان