سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
< 1 2 3 >

89/9/21
7:57 ع

حفظ حرمت اصحاب فتنه!

دکتر غلامحسین الهام

با نزدیک شدن عاشورا، سالگرد حماسه دینی و غیرت حسینی ملت ایران در نهم دی 1388 بازخوانی می‌شود. قطعاً نهم دی روز خرسندی پیامبر اکرم(ص) و دختر بزرگوار او که مظهر رضای خداست از مردم حسینی ایران ماست. در عاشورای سال گذشته باطن فتنه هویدا شد و مطالبه اساسی آنان آشکار گردید. پرده نفاق دریده شد و موضع حقیقی این جریان در برابر اسلام و نماد روشن آن «سیدالشهدا» تجلی کرد. رئوس فتنه هرگز آن را محکوم نکردند، بلکه لقب «مردان خداجو»!! نیز از سوی برخی به آنان اعطا شد! در آستانه سالگرد چنین واقعه ننگین و سیاهی، اقدامات پرسش‌انگیزی از سوی برخی مقامات قضایی انجام می‌گیرد که توجیه آن سخت و دشوار است. اجزای این ماجرا را یک بار با هم مرور کنیم:

1- در طول 18 ماه اخیر علاوه بر مقامات امنیتی، چندین بار دادستان کل کشور اعلام کرده است مهدی هاشمی تحت تعقیب قرار دارد. دادستان کل ضمناً سخنگوی قوه قضائیه می‌باشد. در عین حال به خاطر احتیاط قضایی باید گفته شود مقصود از مهدی هاشمی: «م» (بیست و هشتمین حرف الفبای فارسی) و «ه» (سی و یکمین حرف الفبای فارسی است) که به طور مشترک متهمند و از سوی فرهنگستان زبان و ادب فارسی احضار شده‌اند!!

2- آقای (م.هـ) در حالی که در مأموریت اداری در انگلستان به سر می‌برد، به کرات از اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی، به دادگستری شکایت کرده است. وکیل ایشان که گویا وکالت‌نامه‌اش در دوبی امضا شده است، با قوت کار شکایت را پیگیری کرده است. نمی‌دانم تاکنون دامنه این شکایات به وزیر اطلاعات و دادستان کل و... رسیده است یا نه؟ لابد به اقتضای عدالت و بی‌طرفی قوه قضائیه اگر چنین شده باشد، این شکایات پیگیری خواهد شد! در این بخش قوه قضائیه به قانون عمل کرده است چرا که به شکایت شاکی صرفاً با حضور وکیل می‌توان رسیدگی کرد اما رسیدگی به اتهام متهم مستلزم حضور خود اوست. نوع اتهامات هم اگر از «حقوق‌الله» باشد که قابل رسیدگی غیابی نیز نیست، احتمالاً ماجرا از این نوع است.

3- یکی از این متهمان «روزنامه ایران» است که روزنامه دولت محسوب می‌شود که احتمالاً به عنوان نشر اکاذیب یا افترا تحت تعقیب قرار گرفته؛ هر چند دادستان او را غیرقابل تعقیب دانسته ولی به حکم دادگاه، جلب به دادرسی شده است. بالاخره رسیدگی به اتهامات به دادگاه مطبوعات ارجاع شده است. طبق اصل 168 قانون اساسی، رسیدگی به جرایم مطبوعات علی‌الاطلاق علنی است، یعنی استثنا ندارد. البته اتهامات علنی شده است. اگر اتهام افترا باشد و متهم به جرم افترا، موظف است مستندات اتهام خود را به دادگاه ارائه کند و دادگاه صالح در صورت ارائه مدارک و مستندات مربوط به افترا، باید اصل اتهامی را که به خاطر آن شاکی، شکایت کرده است، مورد رسیدگی قرار دهد، یعنی در بزه افترا، اگر مستندات قابل رسیدگی ارائه شد، شاکی تبدیل به متهم می‌شود، در صورت محکومیت، افترا منتفی است و در صورت برائت، شاکی محق و مشتکی‌عنه، به بزه افترا محکوم می‌گردد.

نمی‌دانیم این شیوه مراعات شده است یا نه؟ اگر اتهام افترا بوده، شاکی هم که حضور ندارد و غیابی هم قابل محاکمه لابد نبوده است - با فرض این‌که اتهامات عمومی و حق‌الحکومه مشمول حکم حق‌الله در مجازات باشد - به‌رغم این امور بلافاصله بعد از دادگاه، دادستان انتشار دفاعیات متهم را هرچند با اراده خود متهم (مدیرمسئول) ممنوع و نشریات مربوط را قبل از انتشار به خاطر انتشار دفاعیه توقیف می‌کند تا پیشگیری از جرم نموده باشد. سؤالات جدی از همین منظر مطرح است. این سؤالات از جهات مختلف اهمیت دارد، ولی شاید مهمترین آن از منظر تکلیف عمومی مردم در ایفای مهمترین فریضه یعنی امر به معروف و نهی از منکر آن هم در مصداقی پراهمیت یعنی در موضوع فتنه است. فتنه‌ای که اساس نظام اسلامی را تهدید کرد، مقدسات را هتک نمود، خون‌های بی‌گناهی را ریخت، به آبروی انسان‌های واجب‌الحرمه صدمه زد، حریم عاشورا را شکست و... تکلیف ملت نسبت به تأمین نظر رهبر معظم انقلاب که توجه به این واقعه را در عموم سخنرانی‌های خود در این دو سال تأکید کرده است و بینش و بصیرت و احساس مسئولیت عمومی را مطالبه می‌فرمایند، چه خواهد بود؟

اگر هر نکته‌ای گفته شود که به حاشیه پالتوی اصحاب فتنه (مقصود همان تریش قباست) برخورد، گوینده تحت فشار و تهدید و سانسور واقع شود، پس مسئولیت عمومی در این مهم چگونه باید ایفا شود؟ تضییقاتی که در این عرصه به‌وجود می‌آید، با تأکید بر اینکه در مثل مناقشه نیست و مثل عین ممثل نیست، انسان را به یاد تدبیر خلیفه اموی می‌اندازد. وقتی شاعر مدیحه‌سرایی قصیده‌ای غرا در مدح خلیفه سرود، صله خود را اجازه «شرب خمر» مطالبه کرد. خلیفه اموی که هم نمی‌خواست شاعر را برنجاند و هم دامنه رسوایی اجازه شرب خمر به عنوان خلیفه اسلامی قابل توجیه نبود، دستور داد اگر شاعر شرب خمر کرد و دستگیر شد، 80 ضربه حد شرعی بر او جاری کنند ولی به مأموری هم که او را جلب کرده، 70 ضربه شلاق بزنند!!

آیا مدیران عالی قضایی قبول ندارند که فتنه‌گران فسق‌بین و آشکار مرتکب شده‌اند؟ قبح اعمال آنان مشکوک و مبهم است؟ «منکر» بزرگی که مرتکب شده‌اند، آیا سکوت و بی‌تفاوتی را برمی‌تابد؟ قطعاً آنان در این مسئله و قبول قبح و پلیدی آن همراه هستند، ولی برخی از رفتارها یا از بی‌بصیرتی است یا فهم اشتباه از قانون است. نگویید همه باید به قانون عمل کنند چرا که این سخن بی‌تردید درست است و مشکلات عموماً از جایی بروز می‌کند که قانون درست و کامل اجرا نشود. در همین موضوع واقعاً پایه قانونی اقدام برای توقیف نشریه دولت به خاطر انتشار دفاعیه در دادگاه علنی که سرشار از اتهام به حروف الفبای فارسی است! آن هم رأساً با مداخله دادستان چیست؟ اگر مستند اقدام تبصره ماده 188 قانون آئین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب- در امور کیفری- باشد، صرفنظر از شأن تصویب این ماده که آن را در واقع مقدمه تصویب تبصره 3 آن قرار داده‌اند تا جواز نشر و تشهیر به اصطلاح مفسدان اقتصادی را صادر کنند؛ آیا این تبصره در موضوع صادق است؟

تبصره 1 تصریح می‌کند: «رسانه‌ها می‌توانند با حضور در دادگاه از جریان رسیدگی گزارش مکتوب تهیه کرده، بدون ذکر نام یا مشخصاتی که معرف هویت فردی یا موقعیت اداری و اجتماعی شاکی و مشتکی عنه باشد منتشر نمایند. تخلف از حکم قسمت اخیر این تبصره در حکم افترا است.»

مقصود روشن قانونگذار، جلوگیری از افشای نام و هویت شاکی و مشتکی عنه است. حال اگر شاکی و مشتکی عنه خود بخواهند آنچه مربوط به آنان است را از سوی خود منتشر کنند، آیا مانعی وجود دارد؟ غرض این تبصره حفظ حرمت خود اصحاب دعوی است. وانگهی مسئله‌ای که قبلاً با همه مشخصات هویت هر دو طرف آشکار و علنی است و بارها مطرح شده است، حال اگر هر طرف حرف خود را با اراده خود کامل مطرح کند مشمول این ممنوعیت است؟

به نظر می‌رسد در جایی که قبلاً اسامی شاکی‌ یا مشتکی‌عنه اعلام شده و مسئله‌ای به صورت اجمال به آنان نسبت داده شده است و با نشر دفاعیه، تفصیل این اجمال مشخص شود تا آنچه مردم ناقص شنیده یا دانسته‌اند کامل شود، جلوگیری از نشر توضیحات کامل که رفع شبهات منتشره قبلی را دارد، نه تنها منطبق بر این تبصره نیست بلکه درست برخلاف منطوق و شأن تصویب آن است. آیا مقصود قانونگذار این بوده است که اشخاص متهم شوند ولی توضیح بیشتری در مورد دلایل و مدارک ارائه نشود؟

از سوی دیگر، واضح است اتهام افترا و آنچه در حکم آن است امری کاملاً شخصی است! ماده 727 قانون مجازات اسلامی به صراحت جرم موضوع ماده 697 قانون مجازات اسلامی (افترا) را جز با شکایت شاکی خصوصی قابل تعقیب نمی‌داند و تبصره ماده 188 جرمی را که افترا نیست در حکم افترا تلقی کرده که بدیهی است اهمیت آن کمتر از خود بزه افترا است. آیا پیگیری چنین اتهامی رأساً به وسیله دادستان آن‌هم با توقیف نشریه سازگار است؟ درحالی که تحمیل انتشار موضوعی یا جلوگیری از انتشار آن بر مطبوعات (سانسور) به صراحت قانون منع شده است و این از حقوق مسلم و آزادی‌های مصرح در نظام حقوقی ماست. آیا دادستان می‌تواند قبل از انتشار امری که با فرض جرم بودن پس از انتشار، حق خصوصی اشخاص محسوب می‌شود، به عنوان جلوگیری از جرم نشریه‌ای را توقیف کند؟ این گونه تفسیر موسع در اختیارات نانوشته دادستان که مغایر حقوق و آزادی‌های مسلم مطبوعات است آشکارا خلاف نصوص متعدد و هم مبانی حقوقی است! مگر این‌که نام بردن از کسانی که در «فتنه» نابخشودنی سال گذشته نقش داشته‌اند امری خلاف امنیت و نظم عمومی باشد که تصور آن بسیار دشوار است!

چنانچه اتکای دادستان بر قانون مطبوعات باشد مطابق بند 8 ماده 6 قانون مطبوعات افترا به مقامات، نهادها، ارگان‌ها و هر یک از افراد کشور و توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی که «حرمت شرعی» دارند، ممنوع است. صرف‌نظر از اینکه موضوع افترا یا حتی توهین تحقق یافته باشد، آیا کسانی که آشکارا امروز در دل دشمنان ملت پناه گرفته‌اند و روزهایی در کف خیابان‌ها اسلام، نظام اسلامی و حقوق ملت و امنیت عمومی مردم را هتک کرده‌اند و به همین اتهامات از سوی خود مدعی‌العموم تحت تعقیبند، «حرمت شرعی» دارند! و اگر این واژه هیچ بار معنایی حقوقی ندارد، چرا در قانون مطبوعات با این صراحت مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. البته بی‌تردید دادستان محترم تهران از جانبازان عزیز و حقوقدانان عالم و باتجربه و قاضی باسابقه‌ای است و ملتزم به نظام و ارزش‌های متعالی آن است و اگر از این حیث رفتاری مورد نقد باشد، به سنجش فعل بر‌می‌گردد و نه فاعل. چه بسا در شرایطی، فضایی تحمیل می‌‌شود که ممکن است امر غیر‌قانونی، قانونی جلوه‌گر شود و یا تدابیری در ذهن شکل گیرد که مصالحی را بر ذهن حاکم کند که در حقیقت خلاف مصالح باشد.

خدمات ارزشمندی که در عرصه مبارزه با فتنه به وسیله قضات عالم و عادل و فداکار صورت گرفته، قابل تقدیر است، ولی اگر راه مبارزه قضایی و عادلانه را متقن تا آخر نپیماییم، پیچیدگی‌های فتنه ممکن است بر قضا سایه افکند و نجات از آن علاوه بر فهم حقوقی والا، تدبیر و درایت بسیار بالایی می‌طلبد. قضاوت سخت و دشوار است، ممکن است امر را چنان مشتبه کنند که «شریح» به «قتل حسین علیه‌السلام» حکم کند!! (آن شریح با بغض و کینه و چه بسا شریح‌های دیگر با جهل این چنین در دامی گرفتار شوند.) باید مراقبت کرد. البته دادستان وظایف سنگین حقوقی بر‌عهده دارد، ولی کار او قضا نیست و درایت و تدبیر در اعمال دقیق قانون در آن نقش عمده دارد. برای دادستان که هم او را می‌شناسم و هم بسیار دوست می‌دارم و در شرایط سختی این مسئولیت خطیر را عهده‌دار شده است، آرزوی توفیق دارم.

  

رجانیوز  


  

89/9/21
9:44 ص

امام خامنه ای

عاشورا درس می دهد که جبهه ی دشمن با همه ی تواناییهای ظاهری، بسیار آسیب پذیر است.....

 


89/9/20
1:55 ع

محبت به آل الله
گفتند: یک بت پرستى بوده که در دهه عاشورا نذرى داشته است که باید این دهه را مهمانى بدهد و براى سیدالشهداء عزادارى کند. براى همین ، یک طبقه اى را به مسلمان ها منحصر مى کرد و مى گفت : ((هر جورى که خودتان مى خواهید، اطعام کنید. این طبقه تماما دست شماست . این هم پول ، دیگر به ما کارى نداشته باشید. ما هم به شما کارى نداریم .))
ظاهرا در هر سالى صد هزار روپیه خرج این مطلب مى کرد.
در یک سالى رفقایش آمدند و گفتند: ((این مبلغ زیاد است . شما مثلا این (پول ) را نصف بکن .)). صدر هزار روپیه در آن زمان زیاد بوده که این ها گفته اند نصف بکن .
در همین موقع که مى گفت چه بکنم ، یک کارخانه اى درست مى کرده و براى افتتاح کارخانه رفته بود. هنگامى که آن جا را تماشا مى کرده ، لباسش به چرخى که در کارخانه به کار آورده بودند، گیر مى کند و به داخل آهن ها مى رود. به حسب ظاهر، کارش تمام شده بود (و مرگش حتمى )، اما مى بینند یک کسى از داخل ، این بت پرست را گرفت و بیرون انداخت .
وقتى به او رسیدند، بى حال بود. بعد که به حال آمد، گفت : ((دویست هزار روپیه ))! گفتند؟ ((چه شد؟)) گفت : ((من که در چرخ کارخانه افتادم ، یک کسى آمد مرا گرفت و بیرون انداخت . گفتم : ((آقا تو که هستى ؟)) گفت : ((من همان هستم که صدهزار روپیه براى عزادارى من خرج مى کنى .)) وقتى که به هوش آمدم ، داد زدم که دویست هزار روپیه باید بدهم )).
البته شکى نیست ، یقین دارم که اگر (کسى ) بت پرست هم باشد یک توفیقى که مسلمان شود (شاید بیابد) و اگر نشد، تخفیفى در عذاب ، به آن ها داده مى شود. همه که در جهنم در یک رتبه نیستند. طبقاتى (گوناگون ) داریم . بعضى از بعضى دیگر متنفرند که خدا مى داند چه تنفرى دارند و مى گویند: ((خدا نکند ما پهلوى آن ها برویم )). چون عذاب آن ها در آن طبقه ، نسبت به طبقه پایین تر رحمت است .

آیت الله العظمی بهجت (رحمه الله علیه)


  

89/9/19
11:8 ص

 

عامل دیگری که برای ارزشیابی واقعه عاشورا باید مورد توجه قرار گیرد آثاری است که بر آن مترتب می‏شود. ممکن است کاری کوچک، طی زمانی کوتاه توسط افرادی اندک انجام شود، اما اثری در تاریخ بگذارد که با گذشت هر روز از آن، شکوفاتر و تازه‏تر ‏شود و در هر کوی و برزن و بر هر انسانی با هر عقیده‏ و مسلکی اثر مثبت بگذارد. امروز بعد از 1400 سال از جریان عاشورا هنوز این داغ تازه و هر روز سوزان‏تر، فروزان‏تر، تابنده‏تر، و درخشنده‏تر است و هر کس از این حادثه با خبر شده گویا عزیزترین کسان خود را از دست داده است. کدام حادثه‏ای را در عالم سراغ دارید که یک هزارم چنین اثری را در عالم گذاشته باشد؟ گاندی منجی معروف هندوستان، که مبارزاتش موجب استقلال هندوستان از استعمار انگلیس شد، افتخارش این بود که دوستدار امام حسین(ع) است و در مبارزاتش از او الگو گرفته است. نمونه دیگر، انقلاب اسلامی ایران است که به برکت قیام عاشورا تحقق پیدا کرد و ایران عقب‌افتاده و برده دیروز غربی‏ها به برکت این انقلاب به عزتی رسیده که امروز بزرگ‌ترین شخصیت‌های عالم در مقابل عظمت ایران سر فرود می‏آورند؛ و همه این عزت و سربلندی به برکت نام سیدالشهداء(ع) است.
حال، چه پدیده‌ای را می‏توانید با این جران مقایسه کنید؟ عمده این است که امام حسین(ع) هر چه داشت برای خدا داد و در مقابل، خدا هم هر چه خواست به او داد. ما از عاشورا باید درسی برای زندگی فردی و درس دیگری برای زندگی اجتماعی‌مان بگیریم. اگر دوست داریم زندگی‌مان ارزشمند باشد، کاری کنیم که ارتباطی با نام و یاد امام حسین(ع) پیدا کنیم و قدمی در راه او برداریم. اولیای خدا به اندازه‌ای پیش خدا عزیزند که اگر کسی شباهتی هم به آنها پیدا کند، خداوند به خاطر این شباهت او را دوست خواهد داشت. ما اگر نمی‏توانیم ارزش‌های سیدالشهداء(ع) را درک کنیم، حداقل سعی کنیم حسینی بشویم و تا جایی که به عقلمان می‏رسد شباهتی با امام حسین(ع) پیدا کنیم؛ تا نامی از خدمت‌گزاری آن حضرت بر ما بماند.
همین مقدار انتساب به امام حسین(ع) که در عزای آن حضرت لباس سیاهی بپوشیم، اشکی بریزیم و بر سر و سینه بزنیم، به‌واسطه عظمت سیدالشهداء(ع) کارساز است. چرا؟ چون تا در دل محبت حسین(ع) نباشد، اشک جاری نمی‌شود. این محبت است که دل را با سیدالشهداء(ع) ارتباط می‏دهد؛ و حاشا که خدا کسی را که ارتباط با حسین(ع) دارد با دیگران یکسان حساب کند. ولی ما نباید به این اندازه اکتفا کنیم. حسین(ع) به شهادت نرسید که فقط ما اشکی بریزیم و از عذاب نجات پیدا کنیم. آن حضرت به شهادت رسید تا الگویی باشد برای سایر بندگان خدا که می‏خواهند راه خدا را بپیمایند و رضای او را جلب کنند. هر چند درِ خانه کریم باز است و سفره‏اش گسترده، اما ما هم باید ادب و شرم داشته باشیم. ما که بر سر خوان بی‌کران حسینی نشسته‏ایم باید اول سعی کنیم معرفت‌مان و عشق‌مان را به حسین(ع) زیاد کنیم و بعد سعی کنیم تا جایی که می‏توانیم و استعداد و ظرفیتش را داریم شباهت‌مان را به امام حسین(ع) زیاد کنیم.
امام حسین(ع) برای احقاق حق ضعیفان به شهادت رسید، حال ما چگونه بگوییم شیعه حسین(ع) هستیم، و فردا با چه رویی به چهره مبارک آن حضرت نگاه کنیم، در حالی که با دوز و کلک، رشوه و رانت‏خواری حقوق دیگران را تضییع می‌کنیم؟ هر چه معرفت، محبت و عشق ما به ابی‏عبدالله(ع) بیشتر باشد، بیشتر می‏توانیم زندگی‌مان را به زندگی او نزدیک کنیم. در این صورت می‌توانیم به اندازه ظرفیت خودمان از کمالاتی که آن حضرت داشت و به آنها دعوت می‏کرد بهره‌مند شویم. همه اینها در گرو آن است که ریشه اعتقادات را در درون‌مان محکم کنیم. چون همه رفتارهای اختیاری انسان، خواه‌ناخواه از اعتقادات او نشأت می‏گیرد. اعتقادی که حسین و حسینیان را واداشت در روز عاشورا آن حماسه را بیافرینند و هر چه مصیبت بر آن‏ها وارد می‏شد برافروخته‏تر شوند، این باور بود که بعد از این عالم، عالم دیگری است که در آن پیغمبر اکرم(ص) انبیاء و اولیاء حضور دارند و الی‌الابد در جوار رحمت الهی خواهند بود؛ اعتقاد به معاد و حیات ابدی و عشق به شهادت در راه خدا در دل عابس شاکری ریشه داشت که روز عاشورا هنگامی که به میدان جنگ وارد می‌شد زره‏اش را از تن در آورد. او می‌گفت من می‏خواهم در راه محبوبم هر چه ممکن است سختی بیشتری تحمل کنم. چنین عشقی به شهادت از کجا پیدا می‏شود؟ چگونه این فرهنگ حسینی نوجوان سیزده ساله ما را وادار می‏کند که نارنجک به کمرش ببندد و عاشقانه زیر تانک برود؟ چرا رزمندگان ما عاشق شهادت بودند و نذر می‏کردند شهادت نصیبشان شود؟ چون باور داشتند که هنگامی که به شهادت می‏رسند سرشان در دامان سیدالشهداء(ع) است و این باور در دلشان ریشه داشت که امام حسین(ع) راضی نمی‏شود کسی در را او به شهادت برسد و موقع جان دادن سر بالین او نیاید؛ و به عشق این‌که یک دم چهره حسین(ع) را ببینند حاضر بودند هزار تیر و زخم را تحمل کنند تا یک لحظه جمال محبوبشان را ببینند، و می‏دانستند بعد از این، سعادت ابدی است.
ما باید سعی کنیم در تقویت اعتقاد به معاد و عالم ابدی، که منشأ عشق به شهادت می‏شود، جدی باشیم تا بر اساس این اعتقاد ارزش شهادت در دل ما نُزْج بگیرد و شهادت برای ما یک ارزش بشود. مواظب باشیم این فرهنگ از بین نرود؛ عشق به شهادت همیشه به عنوان یک ارزش زنده در جامعه ما محفوظ باشد؛ خودمان با این فرهنگ زندگی کنیم و فرزندان‌مان با همین فرهنگ بزرگ شوند. برای اینکه بتوانیم چنین باشیم ابتدا باید عقایدمان و باورهای‌مان را محکم کنیم و بعد ارزش‌های برخاسته از این باورها را تقویت کنیم.
سعی کنیم رفتارمان خالص باشد، نه برای خوش‌آمد دیگران؛ هر کار خوبی را برای این انجام دهیم که خدا و امام(ع) آن را دوست دارند؛ تا امام(ع) به ما آفرین بگوید. برای عاشق سیدالشهداء(ع) یک آفرین از امام حسین(ع) از همه لذت‌های دنیا ارزش‌مندتر است. گفتیم یکی از معیارهای ارزش‌مندی هر کار، معرفت شخص به کار و هدفش است. از همین رو ما باید سعی کنیم بفهمیم چه کارهایی مورد رضایت امام حسین(ع) است تا آنها را انجام دهیم. مگر انسان کاری را انجام می‏دهد که محبوبش غمگین شود؟!

سخنرانی علامه محمد تقی مصباح یزدی در جمع گروهی از نخبگان استان کرمانشاه  01/11/ 1385      


  

89/9/18
10:51 ص

 

 

بِسْمِ اللَّهِ الْرَّحْمنِ الرَّحیم

راز جاودانگی عاشورا

اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمین وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی‏ سَیِّدِالْاَنْبِیاءِ وَ الْمُرسَلین حَبِیبِ اِلهِ الْعالَمین اَبِی‌الْقاسِم مُحَمَّد وَ عَلی‏ آلِهِ الطَّیِبینَ الْطّاهِرِینَ الْمَعْصُومین

همه‏ ما معتقدیم در طول تاریخ بشریت واقعه کربلا جریان بی‏نظیری است که از نظر ارزش قابل مقایسه با هیچ حادثه دیگری نیست. اما ممکن است سؤالاتی پیرامون این واقعه برای بعضی مطرح بشود.
در جریان کربلا ظلم‏های فوق‌العاده‏ای به فرزندان پیغمبر اکرم (ص) روا داشته شد. در جنگ نابرابری بین یاران سیدالشهداء(ع) که هفتاد و دو نفر بودند، با طرف دیگر که از سی هزار تا صد و بیست هزار نفر گفت شده، آن همه جنایت بر علیه اهل‌بیت(ع) مرتکب شدند و سرانجام پیر وجوان و حتی طفل شیرخوار آنان به شهادت رسیدند و عده‏ای از بانوان حرم سیدالشهداء(ع) به اسارت برده شدند. ما تک تک این جنایات را کمابیش در جریانات دیگر هم می‏بینیم. مثل جنایت‌هایی که در عصر حاضر، رژیم سابق عراق در حلبچه و جاهای دیگر مرتکب شد و بسیاری از مردم بی‌گناه، از مرد و زن و طفل به صورتی بسیار فجیع به شهادت رسیدند؛ یا حوادثی که در فلسطین اتفاق می‌افتد، ظلمهایی که رژیم صهیونیستی و حامیانش بر فلسطینی‏ها روا می‌دارند.
حال اگر کسی بگوید به فرض که حادثه کربلا چند درجه هم از اینها شدیدتر بوده، ولی آن چنان نیست که بگوییم این جریان قابل مقایسه با هیچ داستان دیگری نیست. دیگران هم اهداف ارزشمندی مثل دفاع از آب و خاک و شرفشان داشتند و برای آن مبارزه کردند و در این راه به شهادت رسیدند. نهایتاً هدف اصحاب کربلا از اهداف دیگران شریف‌تر بوده، اما چنین نیست که کسان دیگری داوطلبانه جان خود را برای اهداف بلند انسانی فدا نکرده باشند. با وجود این، چه سرّی در نهضت عاشورا نهفته که می‏گوییم این جریان در تاریخ بی‏نظیر است و نظیر آن نه واقع شده و نه خواهد شد. این ماجرا از چه اهمیتی برخوردار است که چهارده قرن مردم، این چنین در ایام محرم سر از پا نمی‏شناسند؛ جان و مال خود را برای برگزاری مراسم عاشورا و محرم صرف می‌کنند؛ این عزاداری‌ها، سینه‌زنی‏ها و زنجیر زنی‏ها، اطعام‌ها و نظایر آن نشان از این است که حادثه عاشورا فوق‌العادگی خاصی دارد.
ما اگر بخواهیم یک پدیده انسانی ساده یا یک حرکت عظیم اجتماعی را ارزشیابی کنیم، در چه عناصری از این پدیده باید تأمل‏کنیم تا ارزش آن پدیده را دریابیم؟ کسانی ممکن است به حجم یا شکل کار نگاه کنند. مثلاً اگر کسی هدیه‏ای برای شما بیاورد آیا فقط به اندازه، شکل  یا قیمت آن توجه می‌کنید؟ این ارزشیابی کودکانه است و کسانی که معرفت بیشتر و عقل  کامل‌‏تری دارند، برای ارزشیابی پدیده‏ها به این معیارها اکتفا نمی‏کنند. برای توضیح بیشتر، مَثَل ساده‌ای می‌زنم. شما اگر بخواهید یک چفیه از بازار تهیه کنید قیمت آن چقدر است؟ اگر کسی بخواهد این پارچه را به دیگری هدیه بدهد ارزش این هدیه چقدر است؟ روشن است که قیمت مشخص و محدودی دارد. اما دیده‌اید کسانی، حتی انسان‌هایی بزرگ، برای اینکه یک چفیه از دست رهبر معظم بگیرند سر و دست می‏شکنند. با این‌که این همان پارچه ارزان قیمت است؛ اما وقتی آن را از دست رهبر می‏گیرند برایشان بسیار ارزشمند است.
از همین مثال می‌توان دریافت که برای ارزشیابی یک پدیده نباید تنها به حجم و قیمت آن نگاه کنیم؛ بلکه باید معیارهای دیگری هم مورد توجه قرار گیرد. عمده این است که ارزش‌گذار با چه نگاهی به پدیده نگاه می‏کند وآن را در چه قالبی و با چه مقایسی می‏سنجد. اولین معیار در ارزش‌گذاری پدیده‏های انسانی انگیزه ‏کسی است که آن کار را انجام می‏دهد. یک حرکت ممکن است با یک نیت، ارزشی منفی داشته باشد؛ اما اگر همان کار با نیت دیگری انجام شود ارزش بسیار بالایی داشته باشد. مثلاً خم شدن در مقابل کسی چقدر ارزش دارد؟ ممکن است خم شدن برای مسخره کردن کسی باشد؛ هم‌چنان که ممکن است کسی با این کار نهایت ارادت و عشق خود را به طرف برساند؛ در حالی که هر دو در ظاهر یک کار هستند. همین کار اگر با نیت تعظیم باشد، کاری ارزشمند است و اگر به نیت تمسخر باشد ارزش منفی دارد و حتی قابل توبیخ و تنبیه است.
در میان همه ضربات شمشیری که رزمندگان صدر اسلام در جنگ‌ها زدند، پیغمبر اکرم(ص) تنها در مورد یک ضربه شمشیر فرمود که از عبادت همه جنیان و انسیان با ارزش‌تر است. «ضربة علی یوم الخندق أفضل من عبادة الثقلین». مقدار و شکل این ضربه با ضربات شمشیر دیگران تفاوتی نداشت. اما چرا این ضربه برتری پیدا کرد؟ دلیل ارزش آن، اول نیت حضرت امیر(ع)، و دلیل دیگر آن آثاری بود که بر این ضربه مترتب شد.
حال ما اگر بخواهیم پدیده عاشورا را با موارد مشابه آن مقایسه کنیم باید ببینیم انگیزه امام حسین(ع)، یاران و فرزندانشان از شهادت خود و اطفالشان و اسارت بانوان اهل‌بیت(ع) چه بود و چه آثاری بر این حرکت مترتب شد.
انگیزه سیدالشهداء(ع) را هر کس به اندازه معرفت خودش می‏شناسد. آنچه ما شنیده‌ایم این است که حرکت سیدالشهدا(ع) برای مبارزه با ظلم،  دفاع از شرف و ناموس و دفاع از اهداف و ایمانش بود و اگر همین مقدار را هم درست درک کنیم، تا حد زیادی به اهمیت این حرکت پی می‏بریم؛ ولی این‏ها قدم‌های اولیه در این راه است. ارزش کار سیدالشهدا(ع) با هیچ کار دیگری در عالم قابل مقایسه نیست. هر چند دفاع از آب و خاک و شرف و ناموس بسیار مقدس است و کسی که در راه دفاع از آنها کشته شود ثواب شهید را دارد؛ اما این انگیزه‌ها کجا و انگیزه سیدالشهدا(ع) در کربلا کجا؟ او انگیزه‌ای بسیار والاتر از اینها داشت. ما زمانی می‏توانیم ارزش واقعی کار حسین(ع) را دریابیم که اهمیت و ارزش دین را به درستی درک کنیم؛ ولی ارزش‌گذاری ما برای دین هم به اندازه فهم خودمان است و رفتار ما نشان می‏دهد که چه میزان برای دین ارزش قائلیم. کسانی معرفتی صحیح از ارزش دین دارند که حتی کوچک‌ترین احکام دین را رعایت می‌کنند. امام حسین(ع) آن چنان ارزشی برای دین قائل بود که کسی مثل فرزند برومندش، علی اکبر و برادر بزرگوارش اباالفضل العباس(ع) را در راه آن فدا کرد؛ شخصیت‌هایی بی‏نظیر، با فضیلت و کمال که بعد از  ائمه معصومین ـ‌صلوات الله علیهم اجمعین‌ـ همتایی برایشان نمی‌توان یافت. کسی حاضر باشد چنین کسانی را پیش چشمش به نامردمی و  ناجوانمردی به شهادت برسانند! این فداکاری برای است که سیدالشهداء(ع) ارزش واقعی دین را می‏داند و چنان ارزشی برای دین خدا قائل است که حاضر است حتی کسانی مثل علی اکبر و ابوالفضل(ع) و عزیزان دیگری که در عالم بی‏نظیر بودند، فدا شوند تا دین بماند.
امام حسین(ع) در آخرین لحظات قبل ازشهادت مناجاتی عاشقانه با خدا دارد که در آنجا انگیزه خود را از این جانبازی و فداکاری می‌فرماید؛ آن حضرت که ارزش معرفت خدا، و عشق‌بازی، فداکاری و جانبازی در راهش را درک می‏کند، هر چه مصیبت‌ها بیشتر بر او وارد می‏شود و عزیزانش به شهادت می‏رسند، رنگ و رویش برافروخته‏تر و نشاطش بیشتر می‏شود. راوی گفت: من کسی را در عالم ندیدم که هنگام مصیبت به جای اینکه بدنش به لرزه بیفتد، رنگش بپرد و دست و پایش سست شود، رنگ و رویش برافروخته‏تر، بانشاط‌تر و مصمم‏تر شود. محبت اقتضا می‏کند که انسان هر چه در اختیار دارد تقدیم محبوب کند. این یک بُعد اهمیت جریان کربلا است.

ادامه دارد.......


  

پیام رسان

+ لینک دانلود جزوه استقامت در منطقه ممنوعه

+ ویل راجر فرمانده ناو ونیسنس هواپیمای مسافربری ما رو ساقط کرد و از شیاطین متحده مدال گرفت، اصغرآقا شما کدوم ایرباس رو زدی که لیاقت جایزه گرفتن از دست شیطان را پیدا کردی؟!

+ ویل راجر فرمانده ناو ونیسنس هواپیمای مسافربری ما رو ساقط کرد و از شیاطین متحده مدال گرفت، اصغرآقا شما کدوم ایرباس رو زدی که لیاقت جایزه گرفتن از دست شیطان را پیدا کردی؟!

+ تبلیغ بورس بعد از اشغال وال استریت!

+ فدایی سید علی با نمایش چند فیلم و عکس از یوم الله 9 دی 1388 به روز شد..... منت می گذارید تشریف بیاورید به سنگر ما......

+ 30 فروردین سالروز ولادت امام خامنه ای روحی فداه بر عاشقان ولایت مبارک باد

مشخصات مدیر وبلاگ
 
مهدی[112]
 

سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 

javahermarket

لوگوی دوستان
 
دوستان
 
وبلاگ گروهی فصل انتظار نمازخانه بوستان بهاره بازتاب بُرنا مبادا روی لاله ها پا گذاریم سجاده ای پر از یاس یا اباصالح المهدی (عج) .:: در کوی بی نشان ها ::. دنیای جوانی سکوت ابدی ارزش خبر ... حبل المتین ... PARANDEYE 3 PA عروج شهرستان بجنورد عشق الهی حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد کـــــلام نـــو شلمچه وبلاگ گروهی موج .: شهر عشق :. نسیم قدسیان رهسپاریم با ولایت تا شهادت مهربان رنگارنگه گل نرگس...مهدی فاطمه ما و دلاوران کانون فرهنگی هنری مسجد ولی عصر (عج) کنگان پرتو پاسبان*حرم دل *شده ام شب همه شب السلام علیک یا علی بن موسی الرضا هیئت متوسلین به حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام ساحل نشین اشک عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) عطش گروه اینترنتی جرقه داتکو نهِ/ دی/ هشتاد و هشت فرهنگ ولایی مهدویت @@@ استشهادی @@@ یاامام حسن مجتبی (ع)ادرکنی هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره) زندگی گروه فرهنگی سردار خیبر دل نوشته های هدهد سرگشته سیرت بسوی ظهور ... زورخانه باباعلی از فرش تا عرش نصیحت به مسئولین جامعه اسلامی پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان حب الحسین اجننی mansour13 فقط من برای تو وبلاگ رسمی دوستداران و منتقدان دکتراحمدی نژاد یا زهرا(س) گل پیچک شیعه مذهب برتر Shia is super relegion پایگاه اطلاع رسانی قاین نیوز دهاتی دکتر علی حاجی ستوده نای نیستان شمیم عاشق امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف حزب الله هم الغالبون مجمع عاشقان ثامن الائمه (ع) منتظر عشق طلاست السلام علیک یا صاحب الزمان کانون فرهنگی دستگردانیهای مقیم یزد صفاسیتی یاران ناب معجزه هزاره سوم بصیرت قاضی مالخر زمزمه های عطار برای حقیقت جویان اتحاد ملی - انسجام اسلامی ولایت مشاوره و مقالات روانشناسی اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار عاشقان علی و فاطمه « یا مهدی ادرکنی » فوتوبلاگ وصال شهدای غریب کجایند مردان بی ادعا؟ حسین جان (این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست) نـــــــــــــــــــــــــــــور خــــــــــــــــــــــــــــدا مائدة من السماء زیر آسمان خدا گفتمان مذهبی آموزش های مخصوص نظامی - نیروهای ویژه نور المهدی (عج) شهرستان ماهشهر یوسف گام آخر... درد و دل یک قدم تا پشت خاکریز یعسوب جلوه گاه دنیای آبی شیعیان اهل سنت واقعی وبلاگ خبری هیات چهارده معصوم(ع) بوئین زهرا هیئت مجازی علی جان آژیر قرمز مولای غریب ازدواج موقت وچالش ها دشت جنون نازنین فاطمه عاشقان شهادت در خط ولایت نسیم جبهه یا مهدی (عج) یه فلش کار بسیجی سایت خبری تحلیلی شیعه نیوز رنگارنگه 2 سخنان مهجور حضرت روح الله بــــــــــــــــــــــــــــاران مسیح المسایح پیام مشاور حاج منصور ارضی وبلاگهای موهن را متوقف کنید .::خادم الشهداء::. هیئت یا عباس (ع) عشاق المهدی(عج) هر که دارد هوس کرببلا بسم الله پایگاه وبلاگ نویسان حامی مقاومت اسلامی مروارید شهید حجت الاسلام والمسلمین ردانی پور خاکریز سبز السلام علیک یا اباالفضل العباس (ع) .::خاتم النبیین::. حوزه مقاومت بسیج هفت امام موسی کاظم علیه السلا جنـبش پیامـکی احـمدی نـژاد گفتمان آزاد حقیقت نیوز نغمه اذان صبح دولت عشق محب مهدی (عج) اصلاح الگوی مصرف صبح بیداری مردان بی ادعا هیئت مذهبی دانشجوئی ثامن الائمه (ع) وبلاگ شخصی دکتر کوچک زاده نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلام حزب فقط حزب علی... رهبر فقط سید علی خفن سرا ضد سبز یادداشتهای بی تکلف جزوات کارشناسی ارش شجره طیبه دین و زندگی سیستم عامل، طراحی گرافیک و برنامه نویسی خراباتی 15 یک دست لباس خاکی نینوا نرم افزار ایثار حامیان استاد رائفی پور و استاد عباسی و کریمی
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ